منو

چند محاسبه نسبیتی(بخش اول)

 به نام خدا

 

چند محاسبه ی نسبیتی

الهه سادات نقیب

[email protected]

 

مقدمه:

در این مقاله تعدادی از محاسبات اثرات نسبیتی  به طوری که به مقدار واقعی خود نزدیک باشد و نیاز به دانستن ریاضیات پیشرفته نداشته باشد، جمع آوری شده و همچنین به طور موازی سعی دارد که تصور خواننده را راجع به مفاهیم و ریاضیات نسبیت به گونه ای تغییر دهد که دشواری نسبیت را فراموش کند و با وارد شدن به دنیای ریاضیات ،زیبایی های نسبیت را نه با قصه های نسبیتی حاصل از تحلیل دیگران ،بلکه با تحلیلی که خود از نتایج ریاضی می کند،درک نماید.

روند پیدایش یک نطریه در سطح نظریه ی نسبیت ،با نتایج دور از انتظاری که به بار می آورد،به نظر عجیب می آید و نبوغ نظریه دهنده را در فهمیدن نتایج دور از انتطاری که به ذهن کسی نمی رسد، میدانند، در این مقاله این تفکر نیز تا حدودی مورد شک قرار گرفته و پیدایش یک نظریه را در یک زمان معین ،نه تنها محتمل،بلکه لازم می داند، مثل اینکه سیبی که از بالا رها می شود، افتادنش با درصد بسیار بالایی، در آن لحظه محتمل است.

عناوین:

- سوال ساده ای که ساختمان عظیمی را فرو ریخت!

 

- مثالی از یک محاسبه ی نسبیتی، قبل از نسبیت

 

- شانس به کسی روی می آورد که به شانس اعتقادی نداشته باشد!

- انتقال به سرخ گرانشی

 

 - عقل،اگر لازم باشد تعریف عقل سلیم را تغییر می دهد،نگران فهمیدن نباشید!

 

- همه چیز فقط  با یک اختلاف کوچک آغاز می شود

 

- تحول آنقدرها هم که فکر می کردیم عظیم نبود!

 

- نسبیت اول اشکالات را برطرف می کند بعد معلوم می شود که آن اشکالات وجود داشته اند

 

- یک سوال از هزاران سوال

 

- نسبیت هم رفتنی است

 

سوال ساده ای که ساختمان عظیمی را فرو ریخت!

 

همه چیز با یک سوال آغاز شد :"اگر دستگاهی با سرعت نور حرکت کند و باریکه ای از نور در دستگاهی دیگر در جریان باشد ،این باریکه در دستگاه اول چگونه است؟"

ابتدا هدف فقط پاسخ دادن به این سوال بود و نه چیز دیگری.

ذهن اینشتین  که درگیر این سوال بود ،او را به معادلات ماکسول رهنمون کرد. نتیجه ی این معادلات ،اصل ثابت بودن سرعت نور را در خلاء نشان می دهد.

جسارتی که اینشتین داشت به او این جرئت را داد تا اصولی برای دنیای خویش برگزیند.

این اصول به قرار زیرند:

*سرعت نور در همه ی دستگاه های لخت ثابت و برابر 8^10*3 متر بر ثانیه است.

*سرعتی بیشتر از سرعت نور نمی تواند وجود داشته باشد.

او پاسخ سؤال را داده بود! وشاید به نتایج در نظر گرفتن این اصول فکر نکرده بود.

از طرفی محاسبه ی تأثیرات گرانش ماده بر نور از یک قرن پیش شروع شده بود ،خصوصاً  اینکه نیوتون و هم کیشانش علاقه داشتند که نور جریانی از ذرات باشد.