منو

نیاز به حکمت و آموزش علمی در ایران

آیا دانستن اینکه ایران، روزی بر قله افتخارات علمی دنیا بوده است، می‌تواند کام ما را شیرین کند و شیرین نگاه دارد؟

واضح است که پاسخ، منفی است. قصد ما از این نوشتار، فقط بیان تاریخ نیست. بلکه تاریخ علم باید به ما انگیزه و روحیه بدهد، اعتماد به نفس ما را تقویت کند و ما را به سوی مسیر صحیح رهنمون شود.قصد ما تاریخ‌سازی‌ نوین است، نه تاریخ‌خوانی صِرف. می‌خواهیم تاریخ پرافتخار و سیادت تمدن، علم و دانش خود را دیگر بار تکرار کنیم و بشویم آنچه بوده‌ایم، نه آنچه دیگران می‌خواهند. راه بس دراز و پر فراز و نشیب است، راهبری باید و نقشه راهی دقیق و عزمی والا، که مستهلک نشود و بتواند راه خود را در سنگلاخ‌های پر از دشمنان دانا و دوستان نادان، طی کند.

دانستن تاریخ علوم، راه را نشان می‌دهد و هدف را مشخص می‌کند، ولی این، اگر چه لازم است، کافی نیست. عزم به رسیدن و داشتن توشه مناسب، مکمل نقشه‌راه است.خوشبختانه در سالیان اخیر، میل به‌خود باوری، رشد بیشتری یافته و حرکت درجهت جبران کاستی‌های قرون اخیر، سرعت و شتاب افزون‌تری به‌خود گرفته است.

از آنجا که پایه‌ریزی دانش، در مدارس، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه صورت می‌گیرد، تحول در آموزش نیز لاجرم باید از همین مکان‌های مقدس، با ایجاد انقلابی در محتوای کتب درسی، آغاز شود؛ در این زمینه مواردی قابل طرح است که یکی از آنها گنجاندن موضوعات حکمی به زبان قابل‌فهم، در پایه‌ها و گرایش‌های مختلف آموزشی و در سطوح گوناگون است.

در گذشته به مجموعه‌ای از علوم، حکمت و به فرد دارای این حکمت، حکیم می‌گفتند.این علوم عمدتاً شامل مباحث فلسفه، منطق، طب، نجوم و هیأت، اخلاق، فقه، حدیث، کلام، ریاضیات و هندسه، علم فراست و کهانت، کیمیا و برخی دیگر از علوم بوده که متأسفانه، جز در موارد معدودی، به فراموشی سپرده شده است و به‌دلیل ناآشنایی اغلب مردم با آن، گاه از آنها تعبیر به علوم غریبه می‌شود.در قدیم، این علوم را به‌تدریج و مرحله به مرحله، از کودکی به اطفال، می‌آموختند و وقتی فرد به بالندگی می‌رسید، واجد بسیاری از علوم زمان خود بود و به دانشمندی آگاه و دانا بدل می‌شد.

وقتی که دانش‌ها، به‌صورت متحد و همه جانبه، به طالب علم منتقل شود، ماندگار بوده و هر یک دیگری را تقویت کرده و باعث ماندگاری علم و توأم شدن آن با عمل در سایر مراحل زندگی می‌شود. از همین رو معمولاً فارغ‌التحصیلان مکتب حوزوی قدیم، عالمانی بی‌نظیر و در حکم دایره‌المعارف ناطق بوده‌اند، ولی این کل‌گرایی از حوزه‌ها برچیده شد.کما اینکه این تک‌بعدی‌نگری در مدارس و دانشگاه‌ها به شکل شدیدتری اجرا شد و ثمره آن هم چندان چنگی به دل نزد.این علوم، نیاز پایه هر دانش‌آموز، دانشجو و طلبه‌ای است که بخواهد به روش اصولی پیشرفت کند و دامنه علوم و دانش خود را هماهنگ رشد دهد، نه به‌صورت تک‌بعدی و کاریکاتوری که امروزه شاهد آن هستیم و می‌بینیم که به بهانه وسعت دامنه علم، این علوم مفید را حذف کرده و علوم نامناسبی که مصداق بارز علم لاینفع هستند، جایگزین آن کرده‌اند که کاملاً از محفوظات بوده و اغلب در همان زمان آموزش و بالطبع در آینده، بدون کاربرد هستند.برای روشن شدن ذهن مخاطب، به برخی از این علوم که برای قرار گرفتن در مفاد آموزشی مقاطع مختلف، مناسب هستند، اشاره‌ای گذرا می‌شود.

فلسفه: به این سؤالات دقت کنید: هدف از زندگی چیست؟ راه تحصیل سعادت چیست؟ بسیاری از این مسائل در ذهن پرسشگر آدمی هست که تا وقتی که برای آنها پاسخ مستدلی نیابد، از تحیر و سرگردانی خارج نمی‌‌شود. هیچ‌یک از علوم تجربی از عهده پاسخ به اینها برنمی‌آیند؛ پس علم دیگری لازم است که با روشی ویژه به بررسی این سؤالات اساسی، پرداخته و در واقع از سطحی فراتر و نگاهی جامع‌تر، به حقایق ‌بپردازد.موضوع فلسفه، موجود مطلق است و چون مسائل فلسفی، اختصاص به نوع خاصی از موجودات ندارند، مشابه مسائل سایر علوم نبوده، برای حل آنها باید از روش تعقلی خاصی بهره گرفت. فلسفه، اثبات موضوعات غیربدیهی علوم دیگر و اثبات قواعد کلی است.برخی، فلسفه را از برترین علوم می‌دانند، چرا که فکر، برتر از حس و معقول، فراتر از محسوس است. قسمتی از علم فلسفه، به اثبات خدا، وحدانیت و صفاتش، اختصاص دارد. این علم مفید، با تقویت اندیشه و قدرت تفکر، ذهن را آماده پذیرش مسائل دیگر می‌کند. با دانستن فلسفه هر چیز، چیستی و چگونگی و چرایی آن روشن شده و رفع تحیر، حداقل اثر آن است.

منطق: علمی است ابزاری که به ما شیوه درست فکر کردن و شیوه صحیح استدلال را می‌آموزد. منطق، ذهن را از خطای در فکر باز داشته و قوانین آن به منزله یک معیار سنجش است. تعیین راه تعریف صحیح از مسائل، دستاورد این علم است. از آنجا که قوانین علم منطق ثابت است، در تمام علوم، کاربرد داشته و مانع برداشت غلط می‌شود.منطق از عقل بهره می‌گیرد؛ بنابر این می‌توان آن‌را زبان مشترک انسان‌ها در رد و پذیرش آرا دانست.

کلام: از علوم اسلامی بوده و در مورد عقاید دینی بحث کرده، توضیح می‌دهد و درباره آنها استدلال کرده و در برابر شبهات از آنها دفاع می‌کند. رفع شبهات، تقویت اعتقادات دینی و قانع یا ساکت کردن و یا به چالش کشیدن وارد‌کنندگان شبهات، از مزایای علم کلام است. کلام، علمی استدلالی و قیاسی است. فلسفه و کلام، مسائل مشترک زیادی دارند.

هیأت و نجوم: آشنایی با ستارگان و کواکب، احکام نجوم، تأثیرات کواکب بر هم و بر پیرامونشان، موضوع این علم است که در کنار تقویت خداشناسی و توحید، موجب روشن شدن بسیاری از جنبه‌های ناپیدای خلقت می‌شود. اگر بپذیریم که نظام خلقت، یک سیستم به هم پیوسته و یکپارچه است، نمی‌توان در مناسبات کلی، از این جزء بزرگ و تأثیر‌گذار غافل ماند. البته ضروری است که این موضوع نباید باعث خلط مبحث علم ارجمند نجوم و هیأت با خرافات شود؛ موضوعی که در گذشته نیز به این علم شریف، ضربه زده و آن‌را در یک انزوای اجباری قرار داده است. انواع روش‌های عوام فریب مثل رمالی و کف بینی و مواردی از این دست، ارتباطی با این علم الهی نداشته و ندارند.

منبع: همشهری