Siavash-pzr نوشته شده:۷- شق کاذب: اینمغالطه اکثراً زمانی رخ میدهد کهبخواهیم از طریقِ «اشباع» درستیِ ادعا را ثابت کنیم، بهاینصورت کهتمامِ احتمالاتِ موجود را در نظر میگیریم و تکتک، همهرا بررسی میکنیم و آنگاه حکمِ نهایی را میدهیم. اینمورد بهخودیِ خود مغالطه نیست، اما حذفِ عمدی یا غیرِ عمدیِ ایناحتمالات مغالطهاست. مثلاً:
واضح است کهتمامِ افراد در دو گروهِ « فقیر» و «غنی» جای نمیگیرند و حدِّ واسطی هم وجود دارد.
Siavash-pzr نوشته شده:۸- استدلال از سکوت: اینمغالطه زمانی رخ میدهد که شخصی ادعایی بکند، آنگاه با سکوتِ طرفِ مقابل رو بهرو شود و آنرا حکمِ تأییدی بر ادعایش قلمداد کند. واضحاست کهاینمغالطه از مغالطهیِ «شقِ کاذب» منشأ میگیرد، چرا که ممکن است سکوتِ آن افراد، مثلاً «هویجهم حساب نکردنِ او» باشد!
عاقدِ فرضی: عروسخانم، بندهوکیلم کهفلان و فلان؟ عروسِ فرضی: … عاقدِفرضی: چهقدر سریع «بله» رو گفتید!
واضح است کهاینسکوت، علامتِ رضا نمیتواند باشد، اقلاً برایِ بارِ اول! اما بهدور از شوخی مثالِ دیگری میزنم:
آدمِ فرضی: استادِ ما آدمِ خیلی بیسوادی هست، سؤالاتی کهازش میپرسم رو جواب نمیده.
شاید استادش آدمِ بیسوادی باشد و مدرکش را جعلی گرفتهباشد و الخ، اما شاید کاملاً هم باسواد باشد، منتهی بههر دلیلی نخواهد جواب دهد!
آیا میدانید در گاو بازی به چه کسی جایزه اول تعلق میگیرد؟! به کسی که نسبت به حمله گاو، بهترین جا خالیها را داده..! نه به آن کسی که با گاو درگیر شده. در زندگی هم وقتی گاوی به سمت شما میآید حتما کنار بکشید... درگیری با گاوهای زندگی بیفایده است!
من فکر نمیکنم که اندوه یک آدم به هنگام ترک چیزی ناشی از این باشد که دارد چیزی را که دوست دارد ترک میکند. اندوه آدم ممکن است ناشی از نقطهی مقابلش باشد. آدم احساس میکند که پیوندها چه آسان پاره میشود، و نیز اینکه دیگران چه آسان از آدم جدا میشوند.در واقع آدم هم به آزادی نیاز دارد و هم به وابستگی، اما هر کدام بجای خود، و آدم با ناراحتی درمییابد که جاها را با هم قاطی کرده است.
من اعتقاد ندارم که راه حل مشکلات ما این باشد که صرفا افراد درستی را انتخاب کنیم. نکته ی مهم، ایجاد فضایی است که در آن؛ سود ِافراد نادرست، در انجام کار درست باشد در غیر این صورت (که منفعت افراد نادرست در انجام کار درست باشد)، حتی افراد درست هم، کار درست را انجام نخواهند داد یا اگر هم سعی کنند کار درست را انجام دهند، سریعا کنار گذاشته می شوند.
تو با شرافتی ! اگر آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی. تو آزادی ! اگر خودت را کنترل کنی نه دیگران را. تو مهربانی ! اگر وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند آنها را ببخشی. تو شادی! اگر گلی را ببینی و به خاطر زیبایی اش خدا را شکر کنی. تو ثروتمندی! اگر بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی. و تو دوست داشتنی هستی ! اگر دردهایت تو را از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد. اگر چنین است به بزرگی خودت افتخار کن ...
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم بعد می فهمیم که خیلی دیر شده . . .