آشنایی با بورس اوراق بهادار
ارسال شده: چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۲۷ - ۱۹:۲۵
فکر نمی کنم شما هم از اینکه پشت لپ تاپ بنشینید و پول در بیارید بدتان بیاید!
برای این کار لازمست مقداری سرمایه داشته باشید (نگران نباشید برای شروع یک یا حتی نیم میلیون یا چیزی در همین حد هم مناسب است)البته سرمایه کافی نیست ... سرمایه کمتر از ده درصد ماجراست!
پیش از شروع , باید چیزهایی را درباره ی این کار بدانید تا بی گدار به آب نزنید:
_ این کار فعالیت بدنی در حد صفر دارد در حد چند کلیک در روز ( چه خوب! ) ولی از آن طرف بشدت نیاز به فعالیت ذهنی دارد و ذهن شما را به شدت درگیر خودش خواهد کرد و هرچه سرمایه ی تان بیشتر باشد این درگیری بیشتر هم میشود. پس پیش از هر چیز و مثل هر کار دیگری باید ببینید آیا این کار با روحیات شما سازگارست یا نه؟
_اگر آدم ریسک پذیر و اهل ریسکی نیستید و از تجربه کردن موقعیت های جدید می ترسید یا بیش از حد احتیاط می کنید و تصمیم گیری را خیلی به تعویق می اندازید , این کار زیاد بدردتان نمی خورد .منظورم این نیست که در آن موفقیتی کسب نمی کنید , بلکه منظورم این است که "موفقیت بزرگی" بدست نمی آورید . در این کار لحظاتی پیش می آید که باید ریسک کنید و یک ریسک بزرگ می تواند زندگیتان را پشت و رو کند .اگر واقعاً زرنگ باشید می توانید در یک شب حقوق یک ماه یک دکتر مهندس را به جیب بزنید (این احتمال برای کشور ما اصلاً عجیب نیست ولی خب اینکار نیاز به خبرگی ای در حد چند سال دارد) و اگر یک اشتباه بزرگ بکنید ممکن است خیلی راحت ورشکست شوید!.اما چرا اینکار اینقدر ریسک دارد؟ چون پارامترهای زیاد و گاهاً ناشناخته ای درگیر مسئله هستند. رفتارشناسی بورس مثل مکانیک کوانتومیست! شما نمی توانید مطمئن باشید که در آینده ( حتی آینده ای در حد چند دقیقه بعد!) چه اتفاقی رخ می دهد , تنها میتوانید با احتمالات درباره ی رخدادهای آینده حرف بزنید. این پیشگویی ها را تحلیلگران انجام میدهند و مبنای کارشان بیش از هر چیز «تحلیل اخبار » و مقایسه با «تجربیات گذشته» است .مثلاً سخنرانی چند دقیقه ای آقای او با.ما یا مذاکرات هسته ای می تواند کل بازار ارز و بورس را تحت تاثیر قرار دهد . همه این را می دانند ولی پیشگوییِ اینکه این رخدادها باعث چه تغییراتی در بازار می شوند و کدامیک از این رخدادها قدرت تاثیرگذاری بیشتری دارند و بروی کدامیک از اقلام تاثیر می گذارند و اینها کار بسیار پیچیده ای (حتی پیچیده تر از سخت ترین مسائل علمی!) است و برای همین ممکن است نظرات تحلیل گران مختلف متفاوت باشد . در اینجاست که عنصر ریسک وارد مسئله می شود. شما نمی توانید مطمئن باشید که تصمیمی که می گیرید حتماً درست است ولی باید تصمیماتی بگیرید که کمترین زیان و بیشترین سود را در پی داشته باشد , مثلاً همه ی سرمایه تان را روی یک سهام نبندید و بقول معروف «همه ی تخم مرغ هایتان را درون یک سبد نگذارید! » تا اگر آن سهام سقوط کرد شما سهام های دیگری داشته باشید که آنها این سقوط و زیان را جبران بکنند.
_نکته ی بعدی مهارت های روانشناختی ایست که باید داشته باشید. مهمترین مهارت مورد نیاز «مهارت حل مسئله و تصمیم گیری» است.شما باید توانایی این را داشته باشید که در بدترین شرایط خودتان را آرام نگه دارید و تصمیمات عجولانه نگیرید و همه ی پل ها را پشت سرتان خراب نکنید. باید بتوانید مسئله را تحلیل کنید و گزینه های پیش روی خودتان را هم شناسایی کنید و بروی هر گزینه ارزش گداری کرده و بهترین گزینه _گزینه ای با احتمال سود بیشتر و زیان کمتر _ را انتخاب کنید.
مهارت مورد نیاز دیگر «مهارت کنترل خشم و استرس» است. همانطور که دیدید کار در بورس با «ریسک» پیوندی ناگسستنی دارد و هر جا ریسک باشد هم «استرس» و «تصمیم اشتباه» هست و هرجا «تصمیم اشتباه» باشد «خشم و عصبانیت» هم هست.بنابرین شما باید مهارت هایی برای کنترل استرس و خشم تان داشته باشید.درباره ی این مهارت ها هم حرف میزنیم.
_همین جا ذکر این نکته مناسب است که اگر بیماری قلبی یا میگرن یا همچین بیماری هایی دارید سعی کنید طرف این کار نیایید.
ضمناً توجه داشته باشید که «استرس» را نباید کاملاً سرکوب کرد , در این کار (یا شاید هر کار دیگری!) شما برای موفقیت نیاز به سطحی از استرس دارید تا پیگیر ماجرا باشید و سهامتان را ول نکنید به امان خدا ! بنابرین اگر آدم بیخیالی هستید هم فکر نمی کنم این کار بدردتان بخورد! در این کار باید بیشتر از هر کاری پیگیر افت و خیزهای قیمت و اخبار داخلی و خارجی باشید .
_نکته ی دیگر این است که این کار را بعنوان شغل دومتان در نظر بگیرید. یعنی جوری نباشد که زندگیتان لنگ سود سهامتان باشد.بهتر است یک منبع درآمد دیگر داشته باشید و در کنارش به این کار هم بپردازید و همه ی سرمایه تان را وارد این کار نکنید.
این کار بخصوص برای دانشجویانی که میخواهند دستشان توی جیب خودشان باشد و سربار پدرشان نباشند خوب است .بویژه که تنها شرط ورود به این کار داشتن سن بالای 18 است و نیازی به کارت پایان خدمت و سابقه ی کار و پارتی و مدرک و هزار دنگ و فنگ دیگر هم ندارد و تازه نیازی به رفتن سر کار هم ندارد! شما از پشت لپ تاپ یا حتی با گوشیتان در حالیکه دارید قهوه میخورید و فیلم تماشا می کنید ,می توانید کار هم بکنید .این بهترین کاریست که می توانید در کنار درس خواندن داشته باشید. البته این کار مقدار زیادی از فکرتان را مشغول خودش خواهد کرد ولی با مهارت هایی که می توانید کسب کنید , میشود این معضل را هم بر طرف کرد.
ـــــــــــــــــ
پی نوشت :
لطفاً این نکته را نادیده بگیرید که اینها را "من عاشق پیشه" دارم می نویسم! من هم قبل از این آدمی بودم برای خودم
من خودم هم خیلی از این مهارت ها را بطور کامل ندارم و در بورس چندبار شکست هم خورده ام ولی موفقیت های قابل توجهی هم داشته ام.حالا شما این نکات را نادیده بگیرید و فرض کنید یک آدم عاقل و بالغ دارد اینها را می گوید! مطمئناً این کار بدرد خیلی ها می خورد
برای این کار لازمست مقداری سرمایه داشته باشید (نگران نباشید برای شروع یک یا حتی نیم میلیون یا چیزی در همین حد هم مناسب است)البته سرمایه کافی نیست ... سرمایه کمتر از ده درصد ماجراست!
پیش از شروع , باید چیزهایی را درباره ی این کار بدانید تا بی گدار به آب نزنید:
_ این کار فعالیت بدنی در حد صفر دارد در حد چند کلیک در روز ( چه خوب! ) ولی از آن طرف بشدت نیاز به فعالیت ذهنی دارد و ذهن شما را به شدت درگیر خودش خواهد کرد و هرچه سرمایه ی تان بیشتر باشد این درگیری بیشتر هم میشود. پس پیش از هر چیز و مثل هر کار دیگری باید ببینید آیا این کار با روحیات شما سازگارست یا نه؟
_اگر آدم ریسک پذیر و اهل ریسکی نیستید و از تجربه کردن موقعیت های جدید می ترسید یا بیش از حد احتیاط می کنید و تصمیم گیری را خیلی به تعویق می اندازید , این کار زیاد بدردتان نمی خورد .منظورم این نیست که در آن موفقیتی کسب نمی کنید , بلکه منظورم این است که "موفقیت بزرگی" بدست نمی آورید . در این کار لحظاتی پیش می آید که باید ریسک کنید و یک ریسک بزرگ می تواند زندگیتان را پشت و رو کند .اگر واقعاً زرنگ باشید می توانید در یک شب حقوق یک ماه یک دکتر مهندس را به جیب بزنید (این احتمال برای کشور ما اصلاً عجیب نیست ولی خب اینکار نیاز به خبرگی ای در حد چند سال دارد) و اگر یک اشتباه بزرگ بکنید ممکن است خیلی راحت ورشکست شوید!.اما چرا اینکار اینقدر ریسک دارد؟ چون پارامترهای زیاد و گاهاً ناشناخته ای درگیر مسئله هستند. رفتارشناسی بورس مثل مکانیک کوانتومیست! شما نمی توانید مطمئن باشید که در آینده ( حتی آینده ای در حد چند دقیقه بعد!) چه اتفاقی رخ می دهد , تنها میتوانید با احتمالات درباره ی رخدادهای آینده حرف بزنید. این پیشگویی ها را تحلیلگران انجام میدهند و مبنای کارشان بیش از هر چیز «تحلیل اخبار » و مقایسه با «تجربیات گذشته» است .مثلاً سخنرانی چند دقیقه ای آقای او با.ما یا مذاکرات هسته ای می تواند کل بازار ارز و بورس را تحت تاثیر قرار دهد . همه این را می دانند ولی پیشگوییِ اینکه این رخدادها باعث چه تغییراتی در بازار می شوند و کدامیک از این رخدادها قدرت تاثیرگذاری بیشتری دارند و بروی کدامیک از اقلام تاثیر می گذارند و اینها کار بسیار پیچیده ای (حتی پیچیده تر از سخت ترین مسائل علمی!) است و برای همین ممکن است نظرات تحلیل گران مختلف متفاوت باشد . در اینجاست که عنصر ریسک وارد مسئله می شود. شما نمی توانید مطمئن باشید که تصمیمی که می گیرید حتماً درست است ولی باید تصمیماتی بگیرید که کمترین زیان و بیشترین سود را در پی داشته باشد , مثلاً همه ی سرمایه تان را روی یک سهام نبندید و بقول معروف «همه ی تخم مرغ هایتان را درون یک سبد نگذارید! » تا اگر آن سهام سقوط کرد شما سهام های دیگری داشته باشید که آنها این سقوط و زیان را جبران بکنند.
_نکته ی بعدی مهارت های روانشناختی ایست که باید داشته باشید. مهمترین مهارت مورد نیاز «مهارت حل مسئله و تصمیم گیری» است.شما باید توانایی این را داشته باشید که در بدترین شرایط خودتان را آرام نگه دارید و تصمیمات عجولانه نگیرید و همه ی پل ها را پشت سرتان خراب نکنید. باید بتوانید مسئله را تحلیل کنید و گزینه های پیش روی خودتان را هم شناسایی کنید و بروی هر گزینه ارزش گداری کرده و بهترین گزینه _گزینه ای با احتمال سود بیشتر و زیان کمتر _ را انتخاب کنید.
مهارت مورد نیاز دیگر «مهارت کنترل خشم و استرس» است. همانطور که دیدید کار در بورس با «ریسک» پیوندی ناگسستنی دارد و هر جا ریسک باشد هم «استرس» و «تصمیم اشتباه» هست و هرجا «تصمیم اشتباه» باشد «خشم و عصبانیت» هم هست.بنابرین شما باید مهارت هایی برای کنترل استرس و خشم تان داشته باشید.درباره ی این مهارت ها هم حرف میزنیم.
_همین جا ذکر این نکته مناسب است که اگر بیماری قلبی یا میگرن یا همچین بیماری هایی دارید سعی کنید طرف این کار نیایید.
ضمناً توجه داشته باشید که «استرس» را نباید کاملاً سرکوب کرد , در این کار (یا شاید هر کار دیگری!) شما برای موفقیت نیاز به سطحی از استرس دارید تا پیگیر ماجرا باشید و سهامتان را ول نکنید به امان خدا ! بنابرین اگر آدم بیخیالی هستید هم فکر نمی کنم این کار بدردتان بخورد! در این کار باید بیشتر از هر کاری پیگیر افت و خیزهای قیمت و اخبار داخلی و خارجی باشید .
_نکته ی دیگر این است که این کار را بعنوان شغل دومتان در نظر بگیرید. یعنی جوری نباشد که زندگیتان لنگ سود سهامتان باشد.بهتر است یک منبع درآمد دیگر داشته باشید و در کنارش به این کار هم بپردازید و همه ی سرمایه تان را وارد این کار نکنید.
این کار بخصوص برای دانشجویانی که میخواهند دستشان توی جیب خودشان باشد و سربار پدرشان نباشند خوب است .بویژه که تنها شرط ورود به این کار داشتن سن بالای 18 است و نیازی به کارت پایان خدمت و سابقه ی کار و پارتی و مدرک و هزار دنگ و فنگ دیگر هم ندارد و تازه نیازی به رفتن سر کار هم ندارد! شما از پشت لپ تاپ یا حتی با گوشیتان در حالیکه دارید قهوه میخورید و فیلم تماشا می کنید ,می توانید کار هم بکنید .این بهترین کاریست که می توانید در کنار درس خواندن داشته باشید. البته این کار مقدار زیادی از فکرتان را مشغول خودش خواهد کرد ولی با مهارت هایی که می توانید کسب کنید , میشود این معضل را هم بر طرف کرد.
ـــــــــــــــــ
پی نوشت :
لطفاً این نکته را نادیده بگیرید که اینها را "من عاشق پیشه" دارم می نویسم! من هم قبل از این آدمی بودم برای خودم
من خودم هم خیلی از این مهارت ها را بطور کامل ندارم و در بورس چندبار شکست هم خورده ام ولی موفقیت های قابل توجهی هم داشته ام.حالا شما این نکات را نادیده بگیرید و فرض کنید یک آدم عاقل و بالغ دارد اینها را می گوید! مطمئناً این کار بدرد خیلی ها می خورد