هوش یا تلاش؟
هوش یا تلاش؟
به نظرتون عامل موفقیت فیزیکدانان صاحب سبک(کلمه بهتری به ذهنم نرسید! ) در وهله اول کدوم یک از این موارده.به نظر من ضریب هوشی.
- You-See
نام: U30
محل اقامت: تهران
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۹:۰۵
پست: 1280-
سپاس: 787
- جنسیت:
تماس:
Re: هوش یا تلاش؟
جهان بینی
دوستای گلم حمایت کنید : https://cafebazaar.ir/app/com.nikanmehr.marmarxword/
Re: هوش یا تلاش؟
هیچ کدام. البته استثنا که فراوونه، مثلا برای نسبیت عام، اینشتین زحمت بسیار زیادی کشید، اما برای خود نسبیت خاص و و فوتو الکتریک، فکر نمیکنم تلاش چندان بیشتری نسبت به دیگر فیزیکدانای هم عصر خودش کرده باشه. اما عامل موفقیتشون به نظر من در متفاوت نگاه کردنه و نه چیزه دیگه ای. شاید نیوتون هم، فضای نسبی ایشنتین و ماخ رو در زمان خودش کشف می کرد، به شرط این که به جهان طور دیگه ای نگاه می کرد. خود نیوتون هم با نگاه متفاوت نسبت به هم عصراش، شد نیوتون! یا گالیله، یا کوپرنیک و یا داروین. هر دانشمند معروفی که به ذهنم میرسه تنها متفاوت نگاه می کرده و همین، اون ها رو آن ها کرده!
مشو همرنگ جماعت ای دوست،،، که متفاوت فکر کردن چه نیکوست! (فی البداهه )
مشو همرنگ جماعت ای دوست،،، که متفاوت فکر کردن چه نیکوست! (فی البداهه )
Re: هوش یا تلاش؟
وقتی به یک نخبه می گوئیم موفق که توانسته باشد دست کم یک گام تاثیر گذار و مهم برای پیشرفت بشریت بردارد، به نظرم ترکیب :
1_ محیط نخبه پرور (لختی بیاندیشید اگر این دو نفر - اینشتین و نیلز بوهر - مثلا آن روزها در ولایت بامیان افغانستان به دنیا آمده و مانده بودند، شانس بالیدن و پرورش استعدادشان چقدر بود)
2_ ذهن تیز بین و ژرف نگر با نگرش متفاوت از سایر افراد هم رده (ذهن تیز را با سرعت انتقال زیاد در حافظه و یا دارای قابلیت محاسبات سریع ذهنی یکسان نگیرید، مثلا استفان هاوکینگ با هوشبهر 170 می گوید من بسیار آهسته فکر می کنم اما خیلی ژرف)
3_ سخت کوشی، کنجکاوی و اشتیاق پایان ناپذیر خالص به کسب آگاهی و دانستن
1_ محیط نخبه پرور (لختی بیاندیشید اگر این دو نفر - اینشتین و نیلز بوهر - مثلا آن روزها در ولایت بامیان افغانستان به دنیا آمده و مانده بودند، شانس بالیدن و پرورش استعدادشان چقدر بود)
2_ ذهن تیز بین و ژرف نگر با نگرش متفاوت از سایر افراد هم رده (ذهن تیز را با سرعت انتقال زیاد در حافظه و یا دارای قابلیت محاسبات سریع ذهنی یکسان نگیرید، مثلا استفان هاوکینگ با هوشبهر 170 می گوید من بسیار آهسته فکر می کنم اما خیلی ژرف)
3_ سخت کوشی، کنجکاوی و اشتیاق پایان ناپذیر خالص به کسب آگاهی و دانستن
اگر دانش را به خاطر کسب درآمد فرا میگیرید؛ به حق آنهایی که به خاطر خود، علم و دانش اندوختهاند تجاوز کردهاید - آندره ژید
Re: هوش یا تلاش؟
بجز تلاش وهوش و مهمتر از اونا: به نظر من "علاقه به تفکر هست"؛ اینکه طرف تفکر زیادی رو پدیدها داشته باشه و علاقه زیادی به حل و توجیهشون! وگرنه که فقط با تلاش یا هوش یا علاقه خالی چیزی رو نمیشه تغییر داد.
وضعیت مالی هم میتونه تاثیر گزاره؛ اگه ثروت زیادی داشت وعلاقه به فیزیک و استعداد، بجای اینکه مجبور بود برنامه ریزی کرد برای دراوردن خرج خوانواده تا صدسال اینده اونم بصورت تضمینی و به نحو احسن ! ؛.....الان میشد دنباله روی عشق و حال خودمان بود !!!
.
.
اینکه فرد تو چه زمینه میخواد فعالیت کنه هم تاثیر میگزاره مثلا اگه فرد تو نسبیت میخواد موفق باشه بنظر من باید جز موارد بالا؛
علاقه و کنجکاوی ؛درک بسیار زیاد وصد البته "کافی" از پدیدهای مرموز و قدرت خیالپردازی خیلی بالا رو هم داشت .
وضعیت مالی هم میتونه تاثیر گزاره؛ اگه ثروت زیادی داشت وعلاقه به فیزیک و استعداد، بجای اینکه مجبور بود برنامه ریزی کرد برای دراوردن خرج خوانواده تا صدسال اینده اونم بصورت تضمینی و به نحو احسن ! ؛.....الان میشد دنباله روی عشق و حال خودمان بود !!!
.
.
اینکه فرد تو چه زمینه میخواد فعالیت کنه هم تاثیر میگزاره مثلا اگه فرد تو نسبیت میخواد موفق باشه بنظر من باید جز موارد بالا؛
علاقه و کنجکاوی ؛درک بسیار زیاد وصد البته "کافی" از پدیدهای مرموز و قدرت خیالپردازی خیلی بالا رو هم داشت .
Re: هوش یا تلاش؟
ایرادی داره هوش و استعداد و تلاش با هم باشن؟ به نظر من این نوع فکر کردن، تفکر اشتباهیه که زیاد متمایل به نتیجه نیست
کاری به این ندارم که باهوش ها سریع فکر می کنن ضریب هوشیشون چنده و.... (هوش سرعت پردازش اطلاعاته)
انیشتین هم بسیار عجیب غریب نبود
چیزی که تو فرهنگ ایران و ایرانی جایگاهی نداره تخیل، خلاقیت،نوآوری و ایده پردازیه. اگر هم معنا داشته باشه در کاردستی کودکان خلاصه شده
تفکرات در این خلاصه شده و هر کدوم چندین بار این مطلب رو شنیدیم که بیشتر کتاب بخونم موفق ترم یا هوشم بیشتر باشه؟؟
کلیم سر این با هم بحث می کنیم و جواب های متفاخرانه به هم میدیم
دریغ از کمی creative problem solving که در فرهنگ ما اثری ازش نیست
فرهنگ ما باینری ه نه فازی
و خوب بلدیم انتقاد کنیم. ولی جز کپی برداری کاری نکردیم
دنیای اینک ما مقالات صد صفحه ای ریاضی، محاسبات پیچیده ریسمان ها رو اقتضا می کنه چیزی که انیشتین برای محاسبات نسبیتش به بقیه رجوع کرد
مسایل پیچیده ای جلو رومونه که انگار پشت گوش داریم میندازیمشون
تو تبریز آزمایشگاه نانو، هیستوشیمی، هومنایزد انتی بادی و.... داریم دانشمند یک درصد جهانی هم داریم
اما کارهامون تکراری بدون کاربرد....
ما اینیم. زبونمون هم از همه درازتر
کاری به این ندارم که باهوش ها سریع فکر می کنن ضریب هوشیشون چنده و.... (هوش سرعت پردازش اطلاعاته)
انیشتین هم بسیار عجیب غریب نبود
چیزی که تو فرهنگ ایران و ایرانی جایگاهی نداره تخیل، خلاقیت،نوآوری و ایده پردازیه. اگر هم معنا داشته باشه در کاردستی کودکان خلاصه شده
تفکرات در این خلاصه شده و هر کدوم چندین بار این مطلب رو شنیدیم که بیشتر کتاب بخونم موفق ترم یا هوشم بیشتر باشه؟؟
کلیم سر این با هم بحث می کنیم و جواب های متفاخرانه به هم میدیم
دریغ از کمی creative problem solving که در فرهنگ ما اثری ازش نیست
فرهنگ ما باینری ه نه فازی
و خوب بلدیم انتقاد کنیم. ولی جز کپی برداری کاری نکردیم
دنیای اینک ما مقالات صد صفحه ای ریاضی، محاسبات پیچیده ریسمان ها رو اقتضا می کنه چیزی که انیشتین برای محاسبات نسبیتش به بقیه رجوع کرد
مسایل پیچیده ای جلو رومونه که انگار پشت گوش داریم میندازیمشون
تو تبریز آزمایشگاه نانو، هیستوشیمی، هومنایزد انتی بادی و.... داریم دانشمند یک درصد جهانی هم داریم
اما کارهامون تکراری بدون کاربرد....
ما اینیم. زبونمون هم از همه درازتر
Re: هوش یا تلاش؟
همگی دوستان به موارد فوق العاده مهم و متفاوتی اشاره کردند(اساس یک بحث).
سوال دیگه ای که شاید بی ربط نباشه،اینه که ما خیلی افراد رو داریم که از کودکی هوش و درخشش زیادی در رشته ای خاص داشتن و تقریبا همه ویژگی هایی رو که ما به عنوان نخبه قبول داریم رو دارا بودن(مثلا از 12 سالگی به مباحث دانشگاهی مسلط بودن)اما واقعا کشف جدیدی در اون مورد نداشتن و زود فراموش شدن.از طرفی استیون هاوکینگ رو با تحصیلات معمولی داشتیم که نیاز به تعریف نداره!تفاوت این دو چیه؟
سوال دیگه ای که شاید بی ربط نباشه،اینه که ما خیلی افراد رو داریم که از کودکی هوش و درخشش زیادی در رشته ای خاص داشتن و تقریبا همه ویژگی هایی رو که ما به عنوان نخبه قبول داریم رو دارا بودن(مثلا از 12 سالگی به مباحث دانشگاهی مسلط بودن)اما واقعا کشف جدیدی در اون مورد نداشتن و زود فراموش شدن.از طرفی استیون هاوکینگ رو با تحصیلات معمولی داشتیم که نیاز به تعریف نداره!تفاوت این دو چیه؟
Re: هوش یا تلاش؟
هاوکینگ در زندگینامش خودش اشاره کرده که این معلمش بوده که علاقه در اون نسبت به علم ایجاد کرده، و این اون بوده که هاوکینگ رو کرده هاوکینگ!
بهرحال هاوکینگ تحصیلات معمولی هم نداره و ایشون در سطح های عالی دانشگاهی درس خونده تا حدی که به ایشون دکتر هم نمیگن، میگن پروفسور هاوکینگ! اما نوابغ، معمولا توسط دور و اطرافیان هم نابغه نامیده میشن و دو حالت داره. یا نابغه مورد نظر ما، خوشش میاد و غرور برش میداره، یا نه خیلی معمولی از این حرفا میگذره و اونا رو بی ارزش تلقی میکنه. در حالت اول همین غرور کاذب باعث میشه که فرضا هر ایده ای تو سرش بیاد رو زود بریزه دور، چون اون ایده ها خیلی کوچیکتر ازون چیزی هستند که آقای نابغمون باید کشفش کنه. ازین جهت کشفی صورت نمیگیره. در حالت دوم امکان کشف کردن بیشتره و احتمالا نابغمون کشف هم کرده. فقط ما شاید اونو از نوابغ ندونیم، چون از نزدیک باهاش آشنا نبودیم.
بهرحال هاوکینگ تحصیلات معمولی هم نداره و ایشون در سطح های عالی دانشگاهی درس خونده تا حدی که به ایشون دکتر هم نمیگن، میگن پروفسور هاوکینگ! اما نوابغ، معمولا توسط دور و اطرافیان هم نابغه نامیده میشن و دو حالت داره. یا نابغه مورد نظر ما، خوشش میاد و غرور برش میداره، یا نه خیلی معمولی از این حرفا میگذره و اونا رو بی ارزش تلقی میکنه. در حالت اول همین غرور کاذب باعث میشه که فرضا هر ایده ای تو سرش بیاد رو زود بریزه دور، چون اون ایده ها خیلی کوچیکتر ازون چیزی هستند که آقای نابغمون باید کشفش کنه. ازین جهت کشفی صورت نمیگیره. در حالت دوم امکان کشف کردن بیشتره و احتمالا نابغمون کشف هم کرده. فقط ما شاید اونو از نوابغ ندونیم، چون از نزدیک باهاش آشنا نبودیم.
Re: هوش یا تلاش؟
منظورم از تحصیلات معمولی این بود که مثلا انقدر جهشی نخونده.
در ضمن ایا میشه اون افرادی که اشاره کردم رو نوابغ واقعی ندونست؟
در ضمن ایا میشه اون افرادی که اشاره کردم رو نوابغ واقعی ندونست؟
- You-See
نام: U30
محل اقامت: تهران
عضویت : یکشنبه ۱۳۹۳/۵/۱۹ - ۱۹:۰۵
پست: 1280-
سپاس: 787
- جنسیت:
تماس:
Re: هوش یا تلاش؟
منظور من از جهان بینی این بود که نگرش آدم به اطراف خودش می تونه مهمترین عامل برای پیشرفت و اکتشاف و اختراع باشه.
هوش سریع ترش می کنه. (خیلی ها خیلی هم هوش غیر عادی نداشتند)
پول راحت ترش می کنه. (دیزل در بدبختی کامل مرد)
تربیت هموارترش می کنه. (در همون هند کرکثیف آدمای بزرگی بوجود اومدن)
عامل هاش زیادن، اما به نظر من مهمترینش همون جهان بینی آدمهاست که به اطرافشون چطور نگاه می کنن.
هوش سریع ترش می کنه. (خیلی ها خیلی هم هوش غیر عادی نداشتند)
پول راحت ترش می کنه. (دیزل در بدبختی کامل مرد)
تربیت هموارترش می کنه. (در همون هند کرکثیف آدمای بزرگی بوجود اومدن)
عامل هاش زیادن، اما به نظر من مهمترینش همون جهان بینی آدمهاست که به اطرافشون چطور نگاه می کنن.
دوستای گلم حمایت کنید : https://cafebazaar.ir/app/com.nikanmehr.marmarxword/
- The Morrígan
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ - ۱۸:۱۰
پست: 177-
سپاس: 182
- جنسیت:
Re: هوش یا تلاش؟
من این چند تا بند رُ از کتاب نظریهٔ علمی چیست: کاوشی در ذات علم، از موتی بن-آری میذارم که به نظرم جالب میاد:
دومین اسطوره ای که باید آن را رد کرد این است که حل مسائل برای نابغه ها آسان است. دانش آموزی که نتواند مسئله ای ریاضی را در عرض دو دقیقه حل کند با بالا بردن دست هایش واکنش نشان می دهد و می گوید «از من چه می خواهید، من که اینشتین نیستم.» لیکن، حتی نابغهٔ تأیید شده ای مانند اینشتین یک روز صبح نمی نشیند و به خود نمی گوید که «امروز، من تصمیم دارم نظریهٔ نسبیّت را اختراع کنم»، و حالا بیایید و تماشا کنید، نظریه تا وقت ناهار آماده است. در واقع در آن زمان حتی تصور نمی شد که اینشتین نابغه است- نه خودش تصور می کرد و نه کس دیگری.
اینشتین چندین سال دربارهٔ تناقض ذاتی میان مکانیک نیوتونی و نظریهٔ برق مغناطیس مکسول اندیشیده بود. تعدادی از فیزیکدانان (هندریک لورنتس، آنری (هانری) پوانکاره ] 1854-1912 [و ماکس آبراهام) در تلاش برای از میان بردن این تناقض نظریه هائی مطرح کرده بودند، اما هیچ یک از آن ها- دست کم در نظر اینشتین- رضایت بخش نبود. اینشتین بر سر این مسئله به شدت کار کرد، اما در بهار 1905، پس از یک سال و چند ماه که از کوشش بی نتیجه اش برای یافتن راه حل می گذشت، اینشتین سیر پیشرفتش را با دوست خود میکل بِسو (1873-1955) مرور کرد، و تصمیم گرفت که دست از تلاش بردارد. صبح روز بعد، راه حل مربوط به نظریهٔ نسبیّت خاص را به دست آورد! از آن به بعد، اینشتین سال ها تلاش کرد که نظریهٔ نسبیّت خاص را، با مدّ نظر قرار دادنِ شتاب، تا حد نظریه ای عام گسترش دهد. در یک مرحله، او حتی نتایج نادرستی را که می بایست از آن ها دست بردارد انتشار داد.
پس چه چیز موجب شد که اینشتین- و نه از یک شخص هوشمند متوسط دیگر- نابغه ای ساخته شود؟ اگر ناگزیر باشید که فقط روی یک ویژگی انگشت بگذارید، آن ویژگی عبارت است از: جسارت فکری، یعنی اشتیاق رفتن به راهی که قبلاً هیچ انسانی نرفته است، همراه با صداقت فکر و پشتکار به منظور سر در آوردن از مفاهیم ضمنی ریاضی نظریهٔ خود با جزئیات کامل.
دومین اسطوره ای که باید آن را رد کرد این است که حل مسائل برای نابغه ها آسان است. دانش آموزی که نتواند مسئله ای ریاضی را در عرض دو دقیقه حل کند با بالا بردن دست هایش واکنش نشان می دهد و می گوید «از من چه می خواهید، من که اینشتین نیستم.» لیکن، حتی نابغهٔ تأیید شده ای مانند اینشتین یک روز صبح نمی نشیند و به خود نمی گوید که «امروز، من تصمیم دارم نظریهٔ نسبیّت را اختراع کنم»، و حالا بیایید و تماشا کنید، نظریه تا وقت ناهار آماده است. در واقع در آن زمان حتی تصور نمی شد که اینشتین نابغه است- نه خودش تصور می کرد و نه کس دیگری.
اینشتین چندین سال دربارهٔ تناقض ذاتی میان مکانیک نیوتونی و نظریهٔ برق مغناطیس مکسول اندیشیده بود. تعدادی از فیزیکدانان (هندریک لورنتس، آنری (هانری) پوانکاره ] 1854-1912 [و ماکس آبراهام) در تلاش برای از میان بردن این تناقض نظریه هائی مطرح کرده بودند، اما هیچ یک از آن ها- دست کم در نظر اینشتین- رضایت بخش نبود. اینشتین بر سر این مسئله به شدت کار کرد، اما در بهار 1905، پس از یک سال و چند ماه که از کوشش بی نتیجه اش برای یافتن راه حل می گذشت، اینشتین سیر پیشرفتش را با دوست خود میکل بِسو (1873-1955) مرور کرد، و تصمیم گرفت که دست از تلاش بردارد. صبح روز بعد، راه حل مربوط به نظریهٔ نسبیّت خاص را به دست آورد! از آن به بعد، اینشتین سال ها تلاش کرد که نظریهٔ نسبیّت خاص را، با مدّ نظر قرار دادنِ شتاب، تا حد نظریه ای عام گسترش دهد. در یک مرحله، او حتی نتایج نادرستی را که می بایست از آن ها دست بردارد انتشار داد.
پس چه چیز موجب شد که اینشتین- و نه از یک شخص هوشمند متوسط دیگر- نابغه ای ساخته شود؟ اگر ناگزیر باشید که فقط روی یک ویژگی انگشت بگذارید، آن ویژگی عبارت است از: جسارت فکری، یعنی اشتیاق رفتن به راهی که قبلاً هیچ انسانی نرفته است، همراه با صداقت فکر و پشتکار به منظور سر در آوردن از مفاهیم ضمنی ریاضی نظریهٔ خود با جزئیات کامل.
Re: هوش یا تلاش؟
به نظر من دو عامل باعث میشود که یک فیزیکدان به قول شما صاحب سبک بشود. اولی که اولین بار در یک کتاب فلسفه خوندم و واقعا تاثیر زیادی روی من گذاشت "قوه شگفتی" است. همه افراد این قوه رو فقط توی کودکی تجربه میکنند اما هرچقدر بزرگتر میشوند این قوه کم رنگ تر میشود و شخص کم کم پدیده ها برایش عادی میشوند. اما یک فیزیکدان واقعی این قوه را از دست نمیدهد. مثلا اگر یک کودک یک ذره بین را جلوی نور خورشید گرفته و نور آن را روی یک تکه کاغذ متمرکز کند و کاغذ شروع به سوختن کند، آن کودک شگفت زده میشود اما یک فرد بزرگسال عادی آن را بدیهی تلقی میکند و کاملا برایش عادی است. همین موضوع یک خلا فکری بسیار بزرگ است که ذهن ما را از حرکت باز می دارد. دوم عطش رسیدن به حقیقت است. که در فیزیک باید گفت نظریه همه چیز. همین باعث حرکت یک فیزیکدان واقعی به جلو می شود. اگر این دو عامل باشد قدرتی مثل هوش بالا هم همراه خودشان ایجاد می کنند.
Sad but true
Re: هوش یا تلاش؟
من فکر نمی کنم انیشتین الگوی کاملی باشه و اصلا علاقه ای نداریم هی انیشتین رو مورد مطالعه قرار بدم
ذهن تیزبین خصوصیات هر آدم موفقی رو اقتباس می کنه
از انیشتین و ویتن تا اویلر و فرمات و جابز و آدم های موفق دیگر که حدود دویست تا از بهترین هاشون تو ذهنمه
گفتمانی که به صورت تخصصی و آکادمیک شکل گرفته و دونستنش برای هر آدمی واجبه بحث creative problem solving. و innovation و موارد مشابه ه که تو کشورهای پیشرفته به عنوان واحد درسی تدریس میشه
کتاب ها و منابع مناسبی در اینترنت رو می تونید بدنبال ش بگردید
ذهن تیزبین خصوصیات هر آدم موفقی رو اقتباس می کنه
از انیشتین و ویتن تا اویلر و فرمات و جابز و آدم های موفق دیگر که حدود دویست تا از بهترین هاشون تو ذهنمه
گفتمانی که به صورت تخصصی و آکادمیک شکل گرفته و دونستنش برای هر آدمی واجبه بحث creative problem solving. و innovation و موارد مشابه ه که تو کشورهای پیشرفته به عنوان واحد درسی تدریس میشه
کتاب ها و منابع مناسبی در اینترنت رو می تونید بدنبال ش بگردید
Re: هوش یا تلاش؟
درود
به نظر من پررنگ ترین مساله در این مورد تاثیر مستقیم شیوه تربیتی هست
پیش از اون نقطه ای که فرد به جهان بینی و بینش عمیق و هر اونچه یک دانشمند بزرگ پیدا کرده برسه کودکی بوده که به هر علت در مسیری متفاوت از بقیه قرار داده شده. همیشه هم الزاما فرد باهوش تر و اجتماعی تر و برجسته تر از سایرین نبوده و چه بسا خیلی ها برای دور بودن از محیطشون تفکر و بینش رو در درونشون توسعه دادند.
اون چه که روانشناس ها به عنوان فرد نابغه میشناسند اینه که یک بچه زیر 10 سال بدون قرار گرفتن در محیطی متمایز بتونه فعالیت های ذهنی مشابه با افراد بالغ در همون حوزه انجام بده. درصد این افراد اونقدر زیاد نیست که ما همه دانشمندان تاثیر گذار در علم رو یکی از اون بچه ها بدونیم پس قاعدتا یک اگوی مشابه برای همه وجود نداشته بجز اینکه محیط خانواده به هر علت اونها رو مجاب کرده که تغییر لازمه
درست بعد از این احساس، سیستم آموزشی بهشون ادامه مسیر رو نشون داده و بستری رو فراهم کرده که اگر میخوان تغییری صورت بدن از این طریق امکان داره... در نهایت هم محیط اجتماعی با حمایت کردن از اونها ثمره کارشون رو استفاده میکنه و به دنیا معرفی میشن.
در جایی که ما زندگی میکنیم هر کدوم از این بخش ها ایرادات بزرگی داره...متاسفانه...
اولا خانواده حمایت گری وجود نداره. بسیاری از بچه های دهه 80 که الان نوجون های ما هستند ماحصل پدر و مادرهایی هستند که درست زمانی که میخواستند به نتیجه برسند جامعه متحول شد و خیلی ها مجبور شدند مشغول فعالیت هایی بشن که هیچ علاقه ای بهش نداشتند چه برسه که بخوان به جهان بینی و تغییر فکر کنند!!! این والدین علاقه دارند که هر انچه خودشون ازش بی بهره بودند به فرزندان منتقل کنند و فکر نمیکنم رفتن به مدرسه های عالی با شهریه های نجومی و یا کلاس های درس مختلف، اون هم با فکر دکتر و مهندس شدن (و لاغیر!) بتونه هیچ دیدگاه نبوغی برای بچه ها ایجاد کنه.
دوما سیستم آموزشی معلم محور که مثلا داره درست میشه! هم چتر حمایتی خاصی برای این بچه ها ایجاد نمیکنه. بسترهای علمی پیشرفته مثل کارگاه های نانو و رباتیک و هوش مصنوعی و... در بعضی مدارس خاص برای دسته های خاص فراهم شده و فکر کنم جنبه دکوری ش بیش از عملی ش باشه.
و در نهایت جامعه ای که عملا هیچ حمایتی از جوان نخبه نمیکنه. تا وقتی مساله معیشت اینقدر مهم و دست نیافتنی باشه نه تنها نخبه ها پرورش پیدا نمی کنند بلکه /ادم های معمولی با استعداد هم توی این برهوت فقط تلاش می کنند اون چیزی بشن که جامعه اسمش رو میذاره مرد و زن زندگی!!
پ.ن. : چند وقت پیش توی دانشگاه ما یک خانمی آمد که سوالشون این بود: به نظر شما زن بودن مهم تره یا ادامه تحصیل دادن و سر کار رفتن!!!؟؟
اخه چطور باید با چنین سوالی کنار اومد؟!
توی این محیطی که خبری از حمایت اجتماعی و اقتصادی برای زنان نیست شما بگید...زن بودن مهم تره یا دانشمند شدن؟!
پیروز باشید
به نظر من پررنگ ترین مساله در این مورد تاثیر مستقیم شیوه تربیتی هست
پیش از اون نقطه ای که فرد به جهان بینی و بینش عمیق و هر اونچه یک دانشمند بزرگ پیدا کرده برسه کودکی بوده که به هر علت در مسیری متفاوت از بقیه قرار داده شده. همیشه هم الزاما فرد باهوش تر و اجتماعی تر و برجسته تر از سایرین نبوده و چه بسا خیلی ها برای دور بودن از محیطشون تفکر و بینش رو در درونشون توسعه دادند.
اون چه که روانشناس ها به عنوان فرد نابغه میشناسند اینه که یک بچه زیر 10 سال بدون قرار گرفتن در محیطی متمایز بتونه فعالیت های ذهنی مشابه با افراد بالغ در همون حوزه انجام بده. درصد این افراد اونقدر زیاد نیست که ما همه دانشمندان تاثیر گذار در علم رو یکی از اون بچه ها بدونیم پس قاعدتا یک اگوی مشابه برای همه وجود نداشته بجز اینکه محیط خانواده به هر علت اونها رو مجاب کرده که تغییر لازمه
درست بعد از این احساس، سیستم آموزشی بهشون ادامه مسیر رو نشون داده و بستری رو فراهم کرده که اگر میخوان تغییری صورت بدن از این طریق امکان داره... در نهایت هم محیط اجتماعی با حمایت کردن از اونها ثمره کارشون رو استفاده میکنه و به دنیا معرفی میشن.
در جایی که ما زندگی میکنیم هر کدوم از این بخش ها ایرادات بزرگی داره...متاسفانه...
اولا خانواده حمایت گری وجود نداره. بسیاری از بچه های دهه 80 که الان نوجون های ما هستند ماحصل پدر و مادرهایی هستند که درست زمانی که میخواستند به نتیجه برسند جامعه متحول شد و خیلی ها مجبور شدند مشغول فعالیت هایی بشن که هیچ علاقه ای بهش نداشتند چه برسه که بخوان به جهان بینی و تغییر فکر کنند!!! این والدین علاقه دارند که هر انچه خودشون ازش بی بهره بودند به فرزندان منتقل کنند و فکر نمیکنم رفتن به مدرسه های عالی با شهریه های نجومی و یا کلاس های درس مختلف، اون هم با فکر دکتر و مهندس شدن (و لاغیر!) بتونه هیچ دیدگاه نبوغی برای بچه ها ایجاد کنه.
دوما سیستم آموزشی معلم محور که مثلا داره درست میشه! هم چتر حمایتی خاصی برای این بچه ها ایجاد نمیکنه. بسترهای علمی پیشرفته مثل کارگاه های نانو و رباتیک و هوش مصنوعی و... در بعضی مدارس خاص برای دسته های خاص فراهم شده و فکر کنم جنبه دکوری ش بیش از عملی ش باشه.
و در نهایت جامعه ای که عملا هیچ حمایتی از جوان نخبه نمیکنه. تا وقتی مساله معیشت اینقدر مهم و دست نیافتنی باشه نه تنها نخبه ها پرورش پیدا نمی کنند بلکه /ادم های معمولی با استعداد هم توی این برهوت فقط تلاش می کنند اون چیزی بشن که جامعه اسمش رو میذاره مرد و زن زندگی!!
پ.ن. : چند وقت پیش توی دانشگاه ما یک خانمی آمد که سوالشون این بود: به نظر شما زن بودن مهم تره یا ادامه تحصیل دادن و سر کار رفتن!!!؟؟
اخه چطور باید با چنین سوالی کنار اومد؟!
توی این محیطی که خبری از حمایت اجتماعی و اقتصادی برای زنان نیست شما بگید...زن بودن مهم تره یا دانشمند شدن؟!
پیروز باشید
جهان به حق مدیون ملت و ملیت ایرانی است
با افتخار و غرور ایرانی ام بر سر جهانیان فریاد میزنم که:
من نواده ی کوروش کبیرم
با افتخار و غرور ایرانی ام بر سر جهانیان فریاد میزنم که:
من نواده ی کوروش کبیرم