پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
farnaspas

محل اقامت: بروجرد

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱/۱۴ - ۱۸:۴۳


پست: 628

سپاس: 96

جنسیت:

تماس:

پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط farnaspas »

پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي smile024

تصویر

آیا علم فیزیک می‌تواند ماورای طبیعت را نفی کند؟
صراط نیوز:حضرت آیت‌الله سبحانی در نوشتاری، به نظرات اخیر برخی فیزیکدان‌ها به ویژه استفان هاوکینگ فیزیکدان انگلیسی، مبنی بر اینکه آیا علم فیزیک می‌تواند ماورای طبیعت را نفی کند، پاسخ داده‌اند.

متن این نوشتار که در اختیار مرکز خبر حوزه قرار گرفته به شرح ذیل است.

آیا علم فیزیک می‌تواند ماورای طبیعت را نفی کند؟

علومی که انسان با آن سر و کار دارد، بر دو نوع تقسیم می‌شوند:

۱. علم مادی و تجربی، علمی است که می‌توان موضوعات آن را در آزمایشگاه تجربه کرد و آثار آن را به دست آورد و با نظم و نظام آن آشنا شد. این نوع از علوم فقط می‌تواند در مسائل مادی، قضاوت و داوری کند و بگوید فلان مولکول از چند عنصر تشکیل شده و یا مثلاً عنصر فلانی در آن موجود نیست. این نوع داوری از او پذیرفته می‌شود. چرا؟ چون آزمایش و آزمایش کننده، و مورد آزمایش همگی از سنخ واحدی هستند یعنی ماده و مادی می‌باشند.

۲. دانشمند زیست‌شناس با ابزاری که در اختیار دارد، نمی‌تواند درباره وجود روح و یا عدم آن داوری کند، مثلاً بگوید من در تشریح بدن انسان به روح برنخوردم، و چاقوی تشریح من، در فعالیت مستمر خود، به چنین واقعیتی نرسید، زیرا ابزاری که در اختیار دارد نمی‌تواند در موضوعات خارج از ماده نفیاً و اثباتاً داوری کند.

یک فیزیکدان اگر بخواهد با دریافت‌های خود، وجود ماوراء طبیعت را نفی کند، به سان جنینی است که در رحم مادر، خارج رحم را انکار کند و بگوید: آسمان و زمین و دریا و اقیانوسی وجود ندارد. جهان و شرق و غرب آن، همین رحم است که من در آن پرورش می‌یابم. ولی این قضاوت از او پذیرفته نیست و به همین روی، وقتی پرده‌ها از میان رفت و دیده به جهان گشود، از قضاوت خود، نادم و پشیمان می‌شود و عالم دیگری را می‌بیند، که در آن زمان در عقل او نمی‌گنجید، چه نیکو می‌گوید شاعره نغز سخن:

مرغک اندر بیضه چون گردد پدید گوید اینجا بس فراخ است و سپید

عاقبت کان حصن سخت از هم شکست عالمی بیند بسی بالا و پست

گه پرد آزاد در کهسارها گه چرد سرمست در گلزارها

بنابراین، مقام و موقعیت دانشمند فیزیکدان نسبت به صفحه هستی، اعم از مادی و مجرد موقعیت همین مرغک در بیضه یا جنین در شکم مادر است. او می‌تواند در محیط کار خود، داوری کند، اما در ماورای محیط خود، که ابزار و ادوات آن را ندارد، نمی‌تواند نفیاً قضاوت کند.

این‌که جهان خدایی دارد و یا ماده آفریدگاری دارد و این نظام برخاسته از متن ماده نیست و این خانه صاحبخانه دارد، در گرو براهین عقلی و فلسفی است که مسئله را به حد ضرورت و بداهت برساند، در این‌جا باید فیلسوف حکیم، در نفی و اثبات آن داوری کند، نه یک فیزیکدان، هر چند عالم و برجسته باشد. فیلسوف با اثبات حدوث ماده، می‌تواند به محدث آن راه ببرد یا از هدفمند بودن نظام، کشف کند که این نظام برخاسته از ماده نیست، چون هدفمند بودن، حاکی از اعمال شعور و خرد است و ماده، فاقد این ابزار است. و هم‌چنین براهین دیگر که در کتاب‌های فلسفی و کلامی بیان شده است.

پدیده جدید در انگلستان

اکنون برسیم به پدیده جدیدی که در انگلستان به وجود آمده است. غالباً علما و دانشمندان آن‌جا نسبت به ماورا طبیعت، مردد یا بی‌اعتقاد هستند، برخلاف نوع دانشمندان آلمانی که با مسائل فلسفی بیشتر آشنا هستند، مثلاً نباید از خاطر برد که فیلسوف انگلیسی برتراند راسل با آن سروصدایی که داشت در کتاب چرا مسیحی نیستم می‌گوید: من سابقاً نسبت به خدا و مسیح اعتقاد داشتم و معتقد بودم که جهان، آفریده خداست، ولی بعداً با خود فکر کردم که این اعتقاد، مخالف یک قانون قطعی فلسفی است و آن این‌که هر پدیده‌ای پدید آورنده دارد، پس بنابراین، خدا هم باید آفریدگاری داشته باشد و حال آن‌که دین‌داران او را ازلی و ابدی می‌دانند، از این جهت، من از گروه دین‌داران، جدا شدم.

انسان، واقعاً از فکر این فیلسوف جنجالی، تعجب می‌کند، زیرا آن‌چه از آن فرار کرده، دوباره به آن گرفتار شده است، زیرا اگر مشکل خدا این است که آفریدگار ندارد، عین این مشکل درباره ماده هم پیش می‌آید، اگر بگویید ماده حادث است پس آفریدگار او کیست؟ و اگر بگویید قدیم است، پس معلول بلا علت را پذیرفته‌اید!!

جناب راسل بین دو مسئله خلط کرده است:

۱. هر پدیده‌ای پدید آورنده دارد.

۲. هر موجودی پدید آورنده دارد.

آن‌که صحیح است، همان گزاره اولی است که موضوع آن پدیده است، یعنی چیزی که نبوده و بعداً پدید آمده است که البته نیاز به پدید آورنده دارد.

و اما دومی کاملاً غلط است، زیرا موضوع گزاره (موجود)، اعم از پدیده و غیرپدیده است، چیزی که اصلاً مسبوق به عدم نبوده و به اصطلاح ازلی بوده است، نمی‌توان برای آن پدید آورنده‌ای اندیشید وگرنه دچار تناقض می‌شویم، زیرا اگر قدیم است پس پدید آورنده ندارد و اگر علتی دارد، پس قدیم نیست، بلکه حادث است.

اخیراً برخی از فیزیک‌دان‌های انگلیسی نغمه دیگری را ساز کرده و سر و صدایی به راه انداخته‌اند. اکنون به داستان آن توجه کنید:

استفان‌ هاوکینگ فیزیک‌دان ۶۸ ساله انگلیسی، در سال ۱۹۸۸ با نوشتن کتاب تاریخ مختصری از زمان به شهرت رسید، وی پیش از این اعتراف کرده بود که: اگر بخواهیم یک نظریه کامل را برای پیدایش کائنات پیدا کنیم و آن‌گاه پیروزی‌ نهایی در استدلال انسانی را به دست آورده‌ایم، آن زمان باید خدا را به خاطر داشته باشیم.

حتی در کتاب دیگرش اعلام کرده بود که: کشف سال ۱۹۹۲ در مورد سیاره‌ای که به دور ستاره‌ای دیگر غیر از خورشید می‌گردد، به بازسازی نظریه اسحاق نیوتن پدر علم فیزیک کمک می‌کند که بیان کرده بود: کائنات حاصل بی‌نظمی نبوده و توسط خدایی آفریده شده است.

اکنون پس از گذشت چند سال که بیماری هاوکینگ بسیار پیشرفت کرده و تقریباً او را به فلج کامل مبتلا ساخته و او دیگر نمی‌تواند سخن بگوید و با اشاره انگشت دست چپش به یک کامپیوتر، احساسات خود را بیان می‌کند. در شهریور ۱۳۸۹، کتابی جدید منتشر شده که مؤلف آن را هاوکینگ دانسته‌اند. در این کتاب ادعا شده است:

کشف منظومه‌های دیگری نظیر منظومه خورشیدی ثابت کرد که منظومه ما که دربرگیرنده یک خورشید و سیاره‌هایی است که پیرامون آن می‌چرخند، یک پدیده منحصر به فرد نیست. این واقعیت نشان داد که وجود حالت فیزیکی ایده‌آل بین خورشید و کره زمین و پیدایش انسان روی کره زمین، یک پدیده از پیش‌طراحی شده و دقیق برای موجودیت و رفاه انسان نیست.

حاصل دلیل او این است که ما منظومه خورشیدی دیگری به‌سان منظومه خورشیدی خودمان کشف کرده‌ایم. این امر ثابت کرد که پیدایش انسان، روی کره زمین، یک پدیده از پیش طراحی شده نیست؟!!

اصولاً دلیل خداشناسان این نیست که فقط ما یک منظومه شمسی داریم و انسان هم در کره زمین زندگی می‌کند تا با کشف منظومه‌های دیگر، برهان آنان باطل شود، اگر علم صدها منظومه خورشیدی دیگر کشف کند، کوچک‌ترین خراشی در براهین فلسفی خداشناسی وارد نمی‌شود، اگر مؤید وجود او نباشد؛ زیرا به حکم کل یوم هو فی شأن پیوسته خالق و مدبر جهان است و امر خلقت استمرار دارد، چون براهین فلسفی آنان مبنی بر اصولی است که منافاتی با این کشف‌ها ندارد. زیرا طرح قدیمی و دیرینه است، ولی اجرای آن تدریجی است.

آنان برای اثبات وجود خدا از براهین زیر بهره می‌گیرند:

۱. برهان امکان و وجوب

۲. برهان حدوث ماده از طریق حرکت جوهری

۳. نظام هدفمند در عالم ماده که حاکی از دخالت شعور در پیدایش آن است.

۴. برهان صدیقین که خود برهانی برتر است که فقط ذائقه انسان‌های برتر آن را می‌چشد.

۵. برهان محاسبه احتمالات که پیدایش نظم نوین عالم را در پرتو تصادف به حد صفر می‌رساند و امثال این‌ها.

اتفاقاً فیزیک‌دان انگلیسی باید از کشف منظومه‌های دیگر بر وجود خدا استدلال بهتری پیدا کند، زیرا آن منظومه هم دارای نظم و نظامی است که نمی‌تواند ساخته خود ماده باشد. طبعاً دست آفریدگار حکیم و توانایی در کار است که این نظم را به آن ماده بخشیده است.

پیشرفت علوم و کشف نظام‌های هدفمند، بهترین حربه بر ضد مادی‌ها است که نظم جهان را مولود خود ماده می‌دانند. حالا چرا این دانشمند پر سر و صدا، از برهان بر وجود خدا، ضد آن را نتیجه گرفته‌اند؟!!

او فکر می‌کند که نظام خورشیدی را، می‌توان دلیل بر وجود خدا گرفت ولی اگر نظامات دیگری به‌سان این نظام کشف شد، باید کثرت نظام‌ها را گواه بر نفی او گرفت، در حالی که جریان برعکس است. هر چند نظام جهان، بالاخص نظام هدفمند کشف شود، احتمال پیدایش جهان را بر اصل تصادف، به حد صفر می‌رسد و اتفاقاً برهان محاسبه احتمالات، بیشتر این باور را تقویت می‌کند که نظم اندک را می‌توان معلول تصادف دانست ولی اگر افزایش پیدا کرد، کار به جایی می‌رسد که پیدایش تصادف، احتمالی بسیار اندک در مقابل احتمالات بی‌شمار به حساب می‌آید.

اتفاقاً حکیمان الهی، و پیش از آن‌ها وحی آسمانی بر نظم هدفمند که هر دو در زمین و آسمان رخ می‌دهد، تکیه می‌کنند و خردمندان را بر تفکر و اندیشیدن در آن دعوت می‌نماید. اینک گوشه‌ای از وحی:

به راستی در آسمان‌ها و زمین برای مؤمنان نشانه‌هایی است و در آفرینش خودتان و آن‌چه از انواع جنبده‌ها پراکنده می‌گرداند برای مردمی که یقین دارند نشانه‌هایی است و نیز پیاپی آمدن شب و روز و آن‌چه خدا روزی از آسمان فرود آورده و به وسیله آن، زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است، و هم‌چنین در گردش بادها بر هر سو برای مردمی که می‌اندیشند نشانه‌هایی است. این‌ها است آیات خدا که به حق آن را بر تو می‌خوانیم، پس بعد از خدا و نشانه‌های او به کدام سخن خواهید گروید؟.

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نیز در بیانات خود، بسیار بر برهان نظم تأکید می‌کند به‌طوری که به بسیاری از موجودات منظم از جمله مورچه و طاووس و... اشاره کرده و ظرافت‌های خلقت آن‌ها را برمی‌شمرد و در واقع به آدمیان توجه می‌دهند که با تأمل و تفکر در خلقت موجودات منظم، می‌توان به خداوند حکیم و با تدبیر پی برد.

ایشان به‌روشنی در تعابیری می‌فرمایند:

۱. عجبت لمن شک فی الله و هو یری خلق الله

من تعجب می‌کنم از کسانی که مخلوقات الهی را می‌بینند و در وجود خدا تردید می‌کنند.

۲. بل ظهر للعقول بما أرانا من علامات التدبیر.

این خداست که با نشانه‌های تدبیر که در آفریدگانش دیده می‌شود، بر عقل‌ها آشکار شده است.

۳. کفی بإتقان الصنع لها آیة.

در اتقان صنع (که همان نظم در مخلوقات است) نشانه کافی بر خداوند است.

چشم باز و گوش باز و این عمی حیرتم از چشم‌بندی خدا

در پایان یادآور می‌شویم بالأخره در میان دانشمندان غرب نیز انسان‌های منصف و واقع‌بین وجود دارند. خوشبختانه آقای پروفسور اریک پریست از استادان سابق ریاضیات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضای هیئت امنای انستیتو فارادی در دانشگاه کمبریج پاسخ آقای هاوکینگ را چنین داده است:

سخنان پروفسور هاوکینگ توجیه‌پذیر نیست، این حالت کاملاً تحمل‌پذیر و منطقی است که خداوند شرایط را برای وقوع انفجار بزرگ و شکل‌گیری کهکشان‌ها بر اساس آن فراهم کرده باشد.

در جای دیگری در مصاحبه با روزنامه گاردین همو می‌گوید:

باورهای مدرن در مورد جهان و عالم هستی با هدف پوشاندن شکاف‌ها و نقاط ضعف در دانش ما نیست بلکه هدف، دادن پاسخ به سؤالات گوناگون بشر مدرن است.

وی می‌افزاید فلسفه و الهیات رشته‌های مناسب برای پاسخ‌گویی به این سؤالات هستند و مثالی را می‌آورد به این صورت:

داستان جوشیدن آب در کتری، با استفاده از قوانین فیزیک به دقت قابل توضیح است که چطور گرما از اجاق به کتری و سپس به آب منتقل می‌شود و آن را به نقطه جوش می‌رساند، اما چرا این آب می‌جوشد، را نمی‌توان صرفاً با فیزیک توضیح داد، شاید خانم خانه هوس چای کرده باشد؟!

مقصود او این است که ما نباید به علل قریبه اکتفا کنیم، بلکه باید به علت‌العلل نیز توجه کنیم. اصولاً باید پرسید: کی اجاق گاز را روشن کرده است تا بر اثر آن حرارت نهایتاً به آب منتقل شود و آب به جوش آید؟ و این کار فیزیک‌دان نیست. کار فیزیک‌دان فقط ارائه علت قریبه است و علل بعیده را باید از علوم دیگر مانند فلسفه و الهیات استفاده کرد. smile019

نمایه کاربر
einstein313

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۵ - ۲۰:۱۱


پست: 1054

سپاس: 91

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط einstein313 »

جالب بود smile015 ممنون smile124 smile072
اللهم العن قاتلیک یا فاطمه الزهرا

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ( علیه السلام ) ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ


اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً


اسلام به ذات خود ندارد عیبی .......... هر عیب که هست از مسلمانی ماست

نمایه کاربر
farnaspas

محل اقامت: بروجرد

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱/۱۴ - ۱۸:۴۳


پست: 628

سپاس: 96

جنسیت:

تماس:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط farnaspas »

anishtain313 نوشته شده:جالب بود smile015 ممنون smile124 smile072
smile039

نمایه کاربر
einstein313

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۵ - ۲۰:۱۱


پست: 1054

سپاس: 91

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط einstein313 »

farnaspas نوشته شده:
anishtain313 نوشته شده:جالب بود smile015 ممنون smile124 smile072
smile039
تصویر smile039
اللهم العن قاتلیک یا فاطمه الزهرا

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ( علیه السلام ) ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ


اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً


اسلام به ذات خود ندارد عیبی .......... هر عیب که هست از مسلمانی ماست

Aseman shab

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۴/۲۴ - ۲۱:۰۸


پست: 28



Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط Aseman shab »

سلام
میشه منبع این نامه رو ذکر کنید؟

smile072 آنجا که هیچ راهی وجود ندارد خداوند راه هایی را میگشاید که تو را حیرت زده خواهد کرد smile072
آنجا که هیچ راهی وجود ندارد خداوند راه هایی را میگشاید که تو را حیرت زده خواهد کرد

نمایه کاربر
mamy72

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۷:۰۳


پست: 3299

سپاس: 264

جنسیت:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط mamy72 »

ادم ياد نامه هاي آيت الله بروجردي و انيشتين ميافته ... هاوكينگ رو كي شيعه مي كنند ؟!

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط mahboobeh »

farnaspas نوشته شده:پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي
مرسی
خیلی جالب بود smile072

نمایه کاربر
Behjo

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۵ - ۱۸:۳۳


پست: 745

سپاس: 270

فیزیک یا فلسفه یا هیچکدام!

پست توسط Behjo »

جالب بود smile072 ولی..
شاید فیزیک مستقیما به حقیقت راهی پیدا نکنه و نتونه چیزی درباره ی متافیزیک بگه ونتونه وجود خدایی برای این جهان را(مستقیما
) ثابت بکنه و همچنین نتونه وجود اونا رد کنه(چون هردلیلی که بیاره,خداگراها در جواب میگن:خداوند(که ما خودمونم سر از کارش در نمیاریم!)این طور خواسته یا...)
ولی بدون شک فلسفه هم نمیتونه دلیلی قطعی بیاره(واگر میتونست عجیب بود!و دیگه اسمش فلسفه نبود!)وهمون طور که میدونیم,همه ی دلایلی که به عنوان برهان یا اثبات وجود خدا اوردند توسط فلاسفه ی دیگری نقد شده اند.پس فلسفه هم جوابی روشن ندارد واین مساله را فیلسوف بزرگ "کانت"بررسی کرده.
پس جواب کجاست...!! smile024
فرق یک انسان خوشبخت با یک بدبخت در انتخاب هاییست که میکند

بدرود هوپا

نمایه کاربر
احسان2142

محل اقامت: اصفهان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۲۰ - ۱۲:۴۷


پست: 679

سپاس: 20

جنسیت:

تماس:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط احسان2142 »

سلام!
behzadjo نوشته شده:ولی بدون شک فلسفه هم نمیتونه دلیلی قطعی بیاره(واگر میتونست عجیب بود!و دیگه اسمش فلسفه نبود!)
کی گفته فلسفه نمی تواند دلیل قطعی برای چیزی بیاورد . اتفاقاً برعکس اگر فلسفه نمی توانست دلیل قطعی برای چیزی بیاورد دیگر فلسفه نبود.این حرف شما دقیقاً در باطن مخالف تعریف فلسفه است.
behzadjo نوشته شده:وهمون طور که میدونیم,همه ی دلایلی که به عنوان برهان یا اثبات وجود خدا اوردند توسط فلاسفه ی دیگری نقد شده اند
صرف نقد شدن دلیل بر غلط بودن چیزی نیست چه بسا خود نقد دچار مشکل باشد. درضمن یکی از مشکلات فلاسفه ی غرب عدم آشنایی آن ها با حرف هاییست که فلاسفه ی مسلمان مثل ابو علی سینا یا ملاصدرا زده اند . برای مثال همه ی فلاسفه ی غر ب بر این باوردند که دکارت پدر روشنفکری است ( البته شخصاً دکارت را بیش از خیلی از فلاسفه ی دیگر دوست دارم و حرف های بعدی من دلیل بر کوچکی شخصیت ایشان نمی شود). پایه و اساس کار دکارت این جمله است که :من فکر می کنم پس وجود دارم. در حالی که سال ها قبل ابوعلی سینا با برهان های قاطع این موضوع را رد می کند و می گوید صرف فکر کردن دلیل بر وجود نمی شود .
behzadjo نوشته شده:پس فلسفه هم جوابی روشن ندارد
حرف های شما متناقض است . از طرفی می گویید فلسفه نمی تواند جواب قطعی دهد، از طرفی دنبال این هستید که فلسفه به شما جواب دهد؟
behzadjo نوشته شده:ین مساله را فیلسوف بزرگ "کانت"بررسی کرده.
اگر حرف شما را قبول کنیم که فلسفه نمی تواند جواب قطعی دهد پس این حرف کانت هم غیر قطعی است

پیشنهاد من به شما این است که قبل از هر چیز پیش یک استاد بروید و منطق و فلسفه را از پایه یاد بگیرید و ببینید کاربرد و هدف هرکدام چیست ؟
یکی از ابزار های فلسفه منطق است . اگر شما بتوانید با رعایت دقیق نکات منطقی به گزاره ای برسید یا درستی یا غلط بودن گزاره ای را اثبات کنید می توانید به یقین برسید که حرف شما درست است. حال شاید سؤال پیش بیاید اگر با رعایت این قواعد می توان به نتیجه ای یقینی و درست رسید پس چرا این همه بین فلاسفه اختلاف نظر وجود دارد؟
جواب این مسئله طولانی است و واگذار می کنم خودتان به دنبال جواب آن بگردید ولی مطمئن باشید جوابی وجود دارد.

نمایه کاربر
aalireza

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۸ - ۱۴:۵۲


پست: 820

سپاس: 346

جنسیت:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط aalireza »

احسان2142 نوشته شده: behzadjo نوشته است:ولی بدون شک فلسفه هم نمیتونه دلیلی قطعی بیاره(واگر میتونست عجیب بود!و دیگه اسمش فلسفه نبود!)


کی گفته فلسفه نمی تواند دلیل قطعی برای چیزی بیاورد . اتفاقاً برعکس اگر فلسفه نمی توانست دلیل قطعی برای چیزی بیاورد دیگر فلسفه نبود.این حرف شما دقیقاً در باطن مخالف تعریف فلسفه است.
فلسفه رو تعریف کن بی‌زحمت. smile031 فلسفه اصلاً دلیلِ قطعی نمیاره، در حقیقت تفاوتِ فلسفه با علومِ طبیعه و تجربی یا حتی منطق (که در قرونِ جدید، نه فقط در فلسفه بلکه در ریاضیات و علوم کامپیوتر هم مطالعه می‌شه) اینه که توافقِ نظر می‌تونه وجود نداشته باشه در احکامی که بیان می‌شه.... مثلاً تو فلسفه‌ی اخلاق اگه شما بخوایی قطعی‌گری کنی تنها کاری که فلاسفه‌یِ‌ اخلاقی می‌کنن خنده هست در مقابلت (یکی هم مثلِ نیچه اصلاً مخالفِ این دسته از فلسفه‌ست و به‌رسمیت‌نمی‌شناسش!). smile039 البته من نمی‌دونم که شما فلسفه رو چه‌طور تعریف می‌کنی، ولی اون‌طور که بقیه‌ی جهان تعریف می‌کنه فلسفه پاسخ‌دادنِ به‌چیستی‌های بنیادی‌ست از طریق نگاهی نقادانه و اغلب مبتنی بر استدلال‌هایِ عقلانی. حتی تو همین استدلال‌هایِ عقلانی‌ش هم جای‌تاجایِ فلسفه متفاوت عمل می‌شه. مثلاً تو قرونِ‌ جدید بینِ «فلسفه‌ی قاره‌ای» و «فلسفه‌ی تحلیلی» این تفاوت نمود داره و مثلاً متون و روندِ تفلسفِ هایدگر با راسل کاملاً،‌ یعنی کاملاً متفاوته.

احسان2142 نوشته شده: behzadjo نوشته است:وهمون طور که میدونیم,همه ی دلایلی که به عنوان برهان یا اثبات وجود خدا اوردند توسط فلاسفه ی دیگری نقد شده اند


صرف نقد شدن دلیل بر غلط بودن چیزی نیست چه بسا خود نقد دچار مشکل باشد. درضمن یکی از مشکلات فلاسفه ی غرب عدم آشنایی آن ها با حرف هاییست که فلاسفه ی مسلمان مثل ابو علی سینا یا ملاصدرا زده اند . برای مثال همه ی فلاسفه ی غر ب بر این باوردند که دکارت پدر روشنفکری است ( البته شخصاً دکارت را بیش از خیلی از فلاسفه ی دیگر دوست دارم و حرف های بعدی من دلیل بر کوچکی شخصیت ایشان نمی شود). پایه و اساس کار دکارت این جمله است که :من فکر می کنم پس وجود دارم. در حالی که سال ها قبل ابوعلی سینا با برهان های قاطع این موضوع را رد می کند و می گوید صرف فکر کردن دلیل بر وجود نمی شود .
دوباره، قطعی‌گری نادرسته و قطعی‌گری در استدلال مدّت‌هاست که مرده. البته من مختصر اطلاعاتی در موردِ‌ فلسفه دارم که مختصری از اون مختصر اطلاعات هم می‌خوره به‌فلسفه‌ی شرق، ولی خب ابوعلی‌سینا گفت وجود مقدم بر ماهیّت نیست، این رو اگه به فلاسفه‌ی اگزیستانسیالیست مثلاً سارتر بدی،‌ تنها کارش خنده‌ست و چرا راهِ دور بریم،‌ تو همین فلسفه‌ی اسلامی‌شم توافقِ نظر در مورد مسئله‌ی وجود و ماهیت، وجود نداره... بازم مثال که اگه دیدگاهِ ابنِ عربی رو بدی به‌اسپینوزا می‌تونه (باید بتونه!) باهاش ارتباط برقرار کنه ولی اگه این رو بیایی بدی به کسی که وحدت وجود رو قبول نداره قبولش نمی‌کنه. علّتِ این‌که کسی قبول نمی‌کنه اینه که هر گروه دلایلِ خودش رو داره!
احسان2142 نوشته شده: behzadjo نوشته است:پس فلسفه هم جوابی روشن ندارد


حرف های شما متناقض است . از طرفی می گویید فلسفه نمی تواند جواب قطعی دهد، از طرفی دنبال این هستید که فلسفه به شما جواب دهد؟
این ذهنِ منطقی‌ت منو کشته رفیق! smile039 ، البته این‌جا منطقِ شما کاربرد نداره، منطقی که این‌جا باید استفاده کنی فکر کنم «منطقِ موجهات» (Modal Logic) باشه که من چیزی ازش نمی‌دونم... چون رویِ «امکان» یا «ضرورت» می‌خواییم مانور بدیم.
+ دکتر موحد یه‌کتابِ تمیز در زمینه‌ی منطقِ موجهات به‌زبانِ فارسی نوشته و می‌تونی در صورتِ تمایل مطالعه‌ش کنی.
احسان2142 نوشته شده: behzadjo نوشته است:ین مساله را فیلسوف بزرگ "کانت"بررسی کرده.


اگر حرف شما را قبول کنیم که فلسفه نمی تواند جواب قطعی دهد پس این حرف کانت هم غیر قطعی است
دقیقاً! حرفِ کانت هم غیرِ قطعیه چون اگر قطعی بود تمامِ ملّت «الزاماً» باید به‌حرفِ کانت می‌رسیدند... دنیایِ فلسفه (حالا به‌جز بعضی شاخه‌های فلسفه‌ی تحلیلی شاید!) دنیایِ قطعیت نیست و هر کسی دلیل آورده و اون یکی ردش کرده و یکی دیگه ردیه‌ی اون رو رد کرده بعد یکی دراومده یه‌چیز جدید گفته و ...
+ همین کانت دلایلِ پنج‌گانه‌ی وجود خدا رو رد می‌کنه ولی هنوز خدا باوره.
++ و ضمناً این چیزی که گفتم پارادوکسیکال و مثلاً چیزی مثلِ پارادوکسِ مردِ کرتی نیست. اگه بخواییم با همون دیدِ کلاسیکی نگاه‌ش کنیم (که عملاً نباید بکنیم) می‌شه گفت که فرمایش‌هایِ کانت واسه خودش و هوادارانش قطعیه ولی واسه عمومِ ملّت قطعی نیست... که البته همون‌طور که مشخصه کمی طنزه. smile039
احسان2142 نوشته شده:یکی از ابزار های فلسفه منطق است . اگر شما بتوانید با رعایت دقیق نکات منطقی به گزاره ای برسید یا درستی یا غلط بودن گزاره ای را اثبات کنید می توانید به یقین برسید که حرف شما درست است. حال شاید سؤال پیش بیاید اگر با رعایت این قواعد می توان به نتیجه ای یقینی و درست رسید پس چرا این همه بین فلاسفه اختلاف نظر وجود دارد؟
منطق (که بازم تکرار می‌کنم در قرونِ جدید، نه فقط در فلسفه بلکه در ریاضیات و علوم کامپیوتر هم مطالعه می‌شه) فقط یه‌نوع ساده‌ی صحیح/غلط (که همین هم هزارتا شاخه و زیرشاخه و نوع داره) نیست که شما «یقینی» بتونی با این روش با همه‌چی برخورد کنی، منطقی داریم مثلِ‌ منطقِ فازی که یه‌بازه و نموداره تحویلت می‌ده، منطق هم داریم مثلِ منطقِ موجهات که اصلاً روی امکان و ضرورت و وجود و این‌مدل چیزا بحث می‌کنه و یه‌مشت نماد عجیب‌غریب به‌نمادهایِ منطقِ کلاسیک اضافه می‌کنه.
ولی بگیریم که بشه با همه‌چی یقینی برخورد کرد .... چی ‌دارم می‌گم! این جبرگراییِ لاپلاسی که فلاسفه رو مثلِ دکتر و مهندس تصویر می‌کنه و واسه هر مشکلی می‌گه بشینین پشتِ ماشین‌منطق‌تون تا محاسبه‌ش کنین یه‌طرزِ تفکرِ ایده‌آلیستیه، یه‌چیزِ آرمانی مثلِ نظریه‌ی همه‌چیزِ فیزیک؛ هنوز خیلی تا اون زمان فاصله داریم و شاید هیچ‌وقت (حداقل در حیطه‌ی فلسفه) بهش نرسیم.
احسان2142 نوشته شده:...ولی مطمئن باشید جوابی وجود دارد.
نسبتاً/تقریباً درسته، یه‌عدّه معتقدند که واسه‌ی خدا بلاخره جوابی وجود داره، بلاخره خدا یا هست یا نیست... ولی این جواب با فلسفه پاسخ داده نمی‌شه و با علم پاسخ داده می‌شه (مثلاً کسایی مثلِ ریچارد داوکینز معتقدند که وجودِ خدا هم نهایتاً یه‌پرسشِ علمیه)، علّتِ این‌که با «علم» و نه «فلسفه» پاسخ داده می‌شه اینه که علم پاسخی که می‌ده -هر چند می‌تونه ابدی نباشه و بعداً رد بشه- در زمانِ خودش قطعیه ولی پاسخِ فلسفه اصلاً قطعی نیست، مثلاً دو عقیده‌ی متضاد در فلسفه می‌تونن در کنار هم حضور داشته باشن ولی دو اصلِ علمیِ متضاد نمی‌تونن در کنارِ هم وجود داشته باشن.
+ علّتِ این‌که بعضی فلاسفه و علما هم گفتند که فلسفه در قرونِ جدید مرده همینه، قبلاً به‌علّت محدودیت، فیزیک و تمامیِ علوم در حیطه‌ی فلسفه قرار می‌گرفتند و کم کم جدا شدند و به‌نظر می‌رسه که هر سؤالی که بشه با علم جوابش داد، دیگه کسی سراغِ فلسفه‌ش نمی‌ره و عملاً «جدا» می‌شن ازش.
++ تکمله‌: مثلاً فرگشت با فلسفه‌ی فرگشتی متفاوته‌ها، کوانتوم با فلسفه‌ی کوانتوم متفاوته. چیزی که من در + گفتم بدین معنا نیست که نمی‌تونه خودِ اون علم از نظرِ فلسفی بررسی شه، بلکه این بود که فلسفه کارِ علم رو دیگه انجام نمی‌ده. فلسفه نمیاد درباره‌یِ فرگشتِ فلان جانور و تحلیلِ DNAش و روابطِ زیست‌شناسیِ مولکولی‌ش صحبت کنه امّا فلسفه‌ی علم میاد و خودِ «فرگشت» رو موردِ بررسی قرار می‌ده ... که تازه جالبه هم بدونی حتی «فلسفه‌ی علم» هم قطعی جوابت نمیده.

چاکریم. smile072

------------------

درباره‌ی موضوع اصلیِ‌ تاپیک فقط یه‌چیز برای گفتن دارم: smile071

نمایه کاربر
احسان2142

محل اقامت: اصفهان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۲۰ - ۱۲:۴۷


پست: 679

سپاس: 20

جنسیت:

تماس:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط احسان2142 »

سلام!
دوست عزیز با تشکر از بیانات خوب شما برای به انحراف نکشیده شدن تاپیک با pmبا شما مباحثه می کنم. smile072

نمایه کاربر
Behjo

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۵ - ۱۸:۳۳


پست: 745

سپاس: 270

یک پاسخ ونه یک دفاعیه!!

پست توسط Behjo »

سلام!
احسان2142جان!
فلسفه شاید,کوششی برای درک کلی ترین اصولیست که در پشت جنبه های مختلف زندگی پنهانه,میشه گفت جستجوی حقیقت.
ولی توی این جستجو هیچ وقت به خود حقیقت نمیرسه(اگه بر خلافش نره البته!)تنها میتونه به اون نزدیکتر بشه,وباز تنها جنبه ای از اونا اشکار کنه,وتو این مسیر هر فیلسوفی به اندازه ی وسعت عقل ودرک خودش جلو میره واون جایی که به کرانه های درکش نزدیک میشه,خیال میکنه به حقیقت رسیده!و هرچند هیچیک درک کاملی پیدا نمیکنه ولی لااقل دید عمیق تری پیدا کرده و...
ولی بنظر این خیلی ساده لوحانست که درمورد حقیقت با قطعیت حرف زد,چون به ناچار اون را به اندازه ی عقل خودمون کوچیک وقابل درک کردیم.
در ضمن,منظور من از مساله ای که گفتم,کانت بررسی کرده,رد خدا نبود,بلکه نقد و بررسی عقل و فلسفه بود,در کتاب"نقد خرد ناب".
و اصلا نگفتم که اون کاملا درست میگه.
و قبول دارم که, نقدهایی بر برهان ها اورند,دلیل بر رد برهان ها نیست,ولی حداقل ضعف های اون برهانا رو نشون میده...
خود منم(هرچند فیلسوف نیستم!)تنها دارم چیزایی را که فهمیدم میگم.ممکن همش اشتباه باشه, ولی محاله همش درست از اب از بیاد!!
به قول حافظ"هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد"
یا راسل که میگه"حاضر نیستم بخاطر افکارم بمیرم,چون ممکن اشتباه باشند!"
smile034
فرق یک انسان خوشبخت با یک بدبخت در انتخاب هاییست که میکند

بدرود هوپا

ha7177

عضویت : جمعه ۱۳۸۹/۹/۲۶ - ۰۰:۲۶


پست: 9

سپاس: 3

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط ha7177 »

سلام
مباحث مورد نظر هر علمی دو قسمت دارد :
یکی قسمتی که اصول بدیهی هر علمی هستند و بعضا حتی اثبات هم ندارند مثل عدد در ریاضیات.
و یکی هم اصولی که بر پایه ی پیشرفت سایر علوم دیگر پذیرفته میشود و این قسمت در هر علمی قابل تغییر است.
فلسفه هم از این قاعده مستثنی نیست و بنابراین آن قسم از اثبات های فلسفه که بر پایه ی اصول بدیهی عقلی است غیر قابل تردید است مثلا " اگر ما یک قضیه ی علمی را قبول داشته باشیم یا خود آن قضیه بدیهی است و یا منتهی به بدیهی" و اگر کسی اصل عدم اجتماع نقیضین را قبول نداشته باشد مثال فوق قابل تخطئه است!
اما قسمت دوم در فلسفه هم تغییر میکند.
برگرفته از اصول فلسفه و روش رئالیسم

نمایه کاربر
Behjo

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۵ - ۱۸:۳۳


پست: 745

سپاس: 270

پاسخ یک مرجع تقلید!به یک فیزیکدان انگلیسی!

پست توسط Behjo »

smile034 smile001
آخرین ویرایش توسط Behjo سه‌شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۲۰ - ۰۱:۱۹, ویرایش شده کلا 1 بار
فرق یک انسان خوشبخت با یک بدبخت در انتخاب هاییست که میکند

بدرود هوپا

نمایه کاربر
nader.69x

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۱۱/۲۵ - ۱۰:۳۸


پست: 92

سپاس: 16

جنسیت:

Re: پاسخ ‌يك مرجع ‌تقليد به فيزيكدان ‌انگليسي

پست توسط nader.69x »

smile025 smile032 smile031 smile020 smile021 smile039

ارسال پست