جشن دانشآموختگان دانشگاه سیدنی: در ردهبندی او.ای.سی.دی،
وضع دانشآموختگان دانشگاههای استرالیا از دانشآموختگان دانشگاههای آمریکا و بریتانیا بهتر است
-------
نهادها و مؤسسات مختلف آموزشی مدام مشغول فهرست کردن "برترینها" در حوزههای مختلف هستند،
از شهرت دانشگاه و تعداد مقالههای معتبرش گرفته تا نسبت تعداد دانشجو به استاد و بودجه پژوهشی.
اما یک نکته به ندرت مقایسه میشود: توانایی دانشجویانی که در این دانشگاهها درس خواندهاند.
چندی پیش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی یا او.ای.سی.دی (که ۳۵ کشور عضو آن هستند)
آزمونی برای سنجش توان دانشآموختگان دانشگاهها در کشورهای عضو این سازمان برگزار کرد
که نتیجهاش به تازگی منتشر شده و با آنچه تصور میشود کاملا تفاوت دارد.
با توجه به اینکه برترین دانشگاههای جهان مثل هاروارد، امآیتی، استنفورد،
آکسفورد، کمبریج و یوسیال در آمریکا و بریتانیا هستند، انتظار این است که
دانشآموختگان دانشگاهها در این کشورها هم بهتر از بقیه باشند.
اما در آزمون مهارتهای "خواندن و نوشتن" سازمان همکاری و توسعه اقتصادی موفقترینها از ژاپن و فنلاند و هلند بودند.
ردهبندی ده کشور اول این آزمون از بیخ و بن با تصویری که از "بهترین" دانشگاهها در ذهن داریم تفاوت دارد:
1. ژاپن
2. فنلاند
3. هلند
4. استرالیا
5. نروژ
6. بلژیک
7. زلاندنو
8. انگلستان
9. آمریکا
10. جمهوری چک
دانشگاه آکسفورد برای اولین بار در ردهبندی تایمز بهترین دانشگاه جهان لقب گرفت
دانشگاههای کشورهای بالای این فهرست معمولا در ردهبندی "بهترین" دانشگاههای جهان جایی ندارند.
اما بر مبنای گزارش این سازمان جوانانی که از دانشگاههای نروژ و استرالیا بیرون میآیند
تواناتر از دانشآموختگان دانشگاههای مشهور آمریکا هستند.
در آخرین رتبهبندی دانشگاههای جهان (که موسسه کیو.اس هر سال منتشر میکند)،
از ۱۰۰ دانشگاه اول ۳۲ تا آمریکاییاند و فقط یکی از نیوزیلند است. اما دست کم در آزمون
او.ای.سی.دی دانشآموختگان دانشگاههای نیوزیلند بهتر از همقطارانشان در دانشگاههای آمریکا نتیجه گرفتهاند.
یک نکته مهم هزینه است، یا در واقع بازگشت سرمایهای که در آموزش عالی صرف میشود، چه از مالیات مردم،
چه جیب دانشجو. بهعنوان نمونه، نظام دانشگاهی هلند با شهریهای به مراتب کمتر بهتر از دانشگاههای آمریکا و بریتانیا نتیجه میگیرد.
مسئله دیگر رابطه مدرسه و دانشگاه است: آیا موفقیت نظام آموزش ابتدایی به معنای موفقیت در آموزش عالی هم هست؟
دانشآموختگان دانشگاههای ژاپن در آزمون او.ای.سی.دی بهتر از بقیه بودند
پاسخ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به این پرسش "منفی" است.
مثلا کره جنوبی و سنگاپور، که هر دو در رتبهبندی مدارس بالای جدول هستند،
در دانشآموختگان دانشگاهها پایینتر از میانگین قرار گرفتهاند.
اما پرسش مهم برای کسانی که میخواهند به دانشگاه بروند این است
که ارزش مدرک دانشگاهی چقدر است، به ویژه در کشورهایی مثل ایتالیا،
اسپانیا و یونان، که ته جدول او.ای.سی.دی هستند.
اندریاس شلایخر، مدیر آموزش او.ای.سی.دی، میگوید نتایج این آزمون نشان میدهد
که توان افراد با مدرک تحصیلی مشابه گاه "بسیار متفاوت است" و کیفیت آموزش عالی
در کشورهای مختلف "تفاوت اساسی دارد". به باور او، "اگر بحث سواد باشد،
کسی که در جایی مثل ژاپن، فنلاند یا هلند دیپلم بگیرید ممکن است وضعش
از کسی که در ایتالیا، اسپانیا یا یونان بعد از دیپلم هم درس خوانده، بهتر باشد.
بن ساوتر، مدیر کیو اس که دانشگاههای جهان را ردهبندی میکند، معتقد است
با اینکه نتایج آزمون او.ای.سی.دی با رتبهبندی مرسوم دانشگاهها کاملا فرق دارد،
ولی این دو رتبهبندی با هم ناسازگار نیستند.
او میگوید اگر همه دانشگاههای آمریکا بررسی و ردهبندی شوند،
"هم بین بدترینها نماینده خواهند داشت، هم بین بهترینها".
واقعیت این است که نظام دانشگاهی ایالات متحده به شدت دو قطبی است،
اما این واقعیت در رتبهبندیهایی که صرفا "بهترین"ها را معرفی میکنند، به چشم نمیآید.
ده دانشگاه برتر جهان از دید کیو اس
(سال تحصیلی 2016-2017)
1. مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (ام.آی.تی)
2. استنفورد
3. هاروارد
4. کمبریج
5. مؤسسه تکنولوژی کالیفرنیا (کلتک)
6. آکسفورد
7. دانشگاه کالج لندن (یو.سی.ال)
8. ای.تی.اچ زوریخ
9. امپریال کالج لندن
10. شیکاگو
دانشگاههای معروف آمریکا مثل هاروارد همواره بالای فهرست برترین مؤسسات آموزش عالی دنیا هستند
آقای سوتر معتقد است موفقیت کشور فنلاند در پرورش دانشآموختگانی در سطح بالا،
همانقدر که به دانشگاههای این کشور ربط دارد به مدرسههای این کشور هم مربوط می شود.
به بیان خودش، "در فنلاند دانشگاه بد راه انداختن سختتر است تا در آمریکا".
آقای سوتر میگوید نتایج تحقیق او.ای.سی.دی بیانگر یک دغدغه همیشگی در آموزش عالی است:
آیا بهتر است کشورها طوری سرمایهگذاری کنند که سطح آموزش در کل قابلقبول باشد،
یا اینکه همه توجهشان را معطوف چند مؤسسه آموزشی در سطح جهانی کنند؟
بسیاری کارشناسان معتقدند برای اقتصاد یک کشور بهتر است همه دانشگاههایش
سطحی قابلقبول داشته باشند، تا اینکه بعضی در قله باشند و بعضی کف دره.
به باور آقای سوتر، رتبهبندی دانشگاهها صرفا تعدادی دانشگاهها را مقایسه میکند،
اما نمیتوان از روی آن فهمید وضع نظام آموزش عالی یک کشور چطور است.
مبنای مقایسه او.ای.سی.دی آزمون "پیسا" است که سطح دانشآموزان دبیرستانی ۷۰ کشور را میسنجد.
متولیان آزمون میخواستند آزمون مشابهی برای آموزش عالی هم پیاده کنند،
که بشود دانشآموختگان دانشگاهها را با هم مقایسه کرد. اما برخی دانشگاهها، بهويژه در آمریکا، راضی نبودند.
به نظر نمیرسد در آینده نزدیک چنین فهرستی - بر مبنای توانایی دانشآموختگان - تهیه شود.
بهرغم همه ایرادهایی که به این رتبهبندیها میگیرند، نمیشود منکر اهمیتشان شد،
به ویژه در فضایی که دانشگاهها باید مثل مدلها یا برندهای مختلف برای جذب مشتری با هم رقابت کنند.
امسال که دانشگاه آکسفورد برای اولین بار در ردهبندی تایمز بهترین دانشگاه جهان لقب گرفت،
رسانههای بریتانیا با خوشحالی خبرش را منعکس کردند. حال آنکه، اگر گزارش او.ای.سی.دی
را معیار بگیریم،آن که باید شادی کند دانشآموخته دانشگاههای فنلاند و ژاپن است.
بنمایه
دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
در دانشگاه اصفهان که درس می خواندم، یکی از دارندگان مدال طلای المپیاد شیمی مسکو به جمع ما اضافه شد به نام آقای علیرضا شایسته؛
از نظر اخلاقی پسر خوبی بود و با هم دوست شدیم، همزمان در دانشگاه تهران در رشته پزشکی هم تحصیل می کرد (بعدها به دلیل عدم علاقه، آن را رها کرد). اکثر درسهای دوره لیسانس شیمی را در همان ایام آمادگی برای المپیاد مطالعه کرده بود. مطالعه که چه عرض کنم، مطالب را خورده بود! اکثرا کلاسها را غایب بود اما نمراتش همگی بیست!
در واقع هیچ مطلبی را فراموش نمی کرد. مثل یک هارد چند ترابایتی، همه چیز با جزئیات در خاطرش می ماند. قدرت محاسبات ریاضی ذهنی بی نهایت سریع و شگفت انگیزی داشت. زبان انگلیسی را در حد عالی می دانست و آخر دست، برای ادامه تحصیل به کانادا رفت و به سرعت در رشته «شیمی فیزیک» دکترا گرفت و پس از بازگشت، به عنوان استاد یار در دانشکده علوم دانشگاه تهران مشغول به کار شد:
https://rtis2.ut.ac.ir/cv/ashayesteh
تو این سالها دورادور سرنوشتشان را دنبال کردم. در حقیقت انتظارم چیزی کمتر از دریافت جایزه نوبل شیمی برای ایشان نبود. با گذشت بیش از ده سال از شروع به کارشان؛ ایشان اگر چه مقالات مفیدی در نشریات داخلی و بین المللی به چاپ رسانده، اما هنوز آن طور که باید و شاید، یک خروجی برجسته و یا یک سوپر مقاله پر سر و صدا در سطح جهانی از ایشان ندیده ام. (حتی فعلا عناوینی مثل استاد نمونه، جزء دانشمندان برتر جهان، استاد با مقالات پر استناد و ... هم در کار نیست).
در واقع همه چیز مثل نتیجه کار یک استاد خوب ایرانی هست اما آن طور که از چنین استعداد برتری انتظار داشتم، خروجی مشعشعی (دست کم تا کنون) از ایشان ندیده ام. به هر حال عمیقا امیدوارم هر جا هستند موفق باشند، اما دوست دارم بررسی کنیم و ببینیم مشکل کار دانشگاههای ما واقعا کجاست که گاهی بهترین استعدادهای تراز اول جهان را در اختیار دارد، اما بدون خروجی قابل انتظار و در خور نخبگان کشور.
از نظر اخلاقی پسر خوبی بود و با هم دوست شدیم، همزمان در دانشگاه تهران در رشته پزشکی هم تحصیل می کرد (بعدها به دلیل عدم علاقه، آن را رها کرد). اکثر درسهای دوره لیسانس شیمی را در همان ایام آمادگی برای المپیاد مطالعه کرده بود. مطالعه که چه عرض کنم، مطالب را خورده بود! اکثرا کلاسها را غایب بود اما نمراتش همگی بیست!
در واقع هیچ مطلبی را فراموش نمی کرد. مثل یک هارد چند ترابایتی، همه چیز با جزئیات در خاطرش می ماند. قدرت محاسبات ریاضی ذهنی بی نهایت سریع و شگفت انگیزی داشت. زبان انگلیسی را در حد عالی می دانست و آخر دست، برای ادامه تحصیل به کانادا رفت و به سرعت در رشته «شیمی فیزیک» دکترا گرفت و پس از بازگشت، به عنوان استاد یار در دانشکده علوم دانشگاه تهران مشغول به کار شد:
https://rtis2.ut.ac.ir/cv/ashayesteh
تو این سالها دورادور سرنوشتشان را دنبال کردم. در حقیقت انتظارم چیزی کمتر از دریافت جایزه نوبل شیمی برای ایشان نبود. با گذشت بیش از ده سال از شروع به کارشان؛ ایشان اگر چه مقالات مفیدی در نشریات داخلی و بین المللی به چاپ رسانده، اما هنوز آن طور که باید و شاید، یک خروجی برجسته و یا یک سوپر مقاله پر سر و صدا در سطح جهانی از ایشان ندیده ام. (حتی فعلا عناوینی مثل استاد نمونه، جزء دانشمندان برتر جهان، استاد با مقالات پر استناد و ... هم در کار نیست).
در واقع همه چیز مثل نتیجه کار یک استاد خوب ایرانی هست اما آن طور که از چنین استعداد برتری انتظار داشتم، خروجی مشعشعی (دست کم تا کنون) از ایشان ندیده ام. به هر حال عمیقا امیدوارم هر جا هستند موفق باشند، اما دوست دارم بررسی کنیم و ببینیم مشکل کار دانشگاههای ما واقعا کجاست که گاهی بهترین استعدادهای تراز اول جهان را در اختیار دارد، اما بدون خروجی قابل انتظار و در خور نخبگان کشور.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
اگر دانش را به خاطر کسب درآمد فرا میگیرید؛ به حق آنهایی که به خاطر خود، علم و دانش اندوختهاند تجاوز کردهاید - آندره ژید
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
جناب کندل،موضوعی که مطرح کردین واقعا مهمه و ازتون ممنونم به خاطر بیان اون
نظر شخصی من اینه که کشورهایی مثل ایران،چندان به مقالات پژوهشی و علمی اهمیتی نمیدن و بیشتر علاقه مند به صنعت و تکنولوژی(و مشخصه که تو همینم افتضاحه و دیگه توقعی از پژوهش نمیشه داشت!)هستن.طبیعیه که این رو اموزش تاثیر زیادی داره و افراد توانا تو اینکار هم انگیزشونو از دست میدن.
نظر شخصی من اینه که کشورهایی مثل ایران،چندان به مقالات پژوهشی و علمی اهمیتی نمیدن و بیشتر علاقه مند به صنعت و تکنولوژی(و مشخصه که تو همینم افتضاحه و دیگه توقعی از پژوهش نمیشه داشت!)هستن.طبیعیه که این رو اموزش تاثیر زیادی داره و افراد توانا تو اینکار هم انگیزشونو از دست میدن.
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
این آقا پرورش یافته دانشگاه کانادا نیست؟؟؟
بهتر نیست از خودش پرسشی داشته باشین؟؟
نوبل به حافظه نیست به خلاقیته
بهتر نیست از خودش پرسشی داشته باشین؟؟
نوبل به حافظه نیست به خلاقیته
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
candle نوشته شده:در دانشگاه اصفهان که درس می خواندم، یکی از دارندگان مدال طلای المپیاد شیمی مسکو به جمع ما اضافه شد به نام آقای علیرضا شایسته؛
از نظر اخلاقی پسر خوبی بود و با هم دوست شدیم، همزمان در دانشگاه تهران در رشته پزشکی هم تحصیل می کرد (بعدها به دلیل عدم علاقه، آن را رها کرد). اکثر درسهای دوره لیسانس شیمی را در همان ایام آمادگی برای المپیاد مطالعه کرده بود. مطالعه که چه عرض کنم، مطالب را خورده بود! اکثرا کلاسها را غایب بود اما نمراتش همگی بیست!
در واقع هیچ مطلبی را فراموش نمی کرد. مثل یک هارد چند ترابایتی، همه چیز با جزئیات در خاطرش می ماند. قدرت محاسبات ریاضی ذهنی بی نهایت سریع و شگفت انگیزی داشت. زبان انگلیسی را در حد عالی می دانست و آخر دست، برای ادامه تحصیل به کانادا رفت و به سرعت در رشته «شیمی فیزیک» دکترا گرفت و پس از بازگشت، به عنوان استاد یار در دانشکده علوم دانشگاه تهران مشغول به کار شد:
https://rtis2.ut.ac.ir/cv/ashayesteh
تو این سالها دورادور سرنوشتشان را دنبال کردم. در حقیقت انتظارم چیزی کمتر از دریافت جایزه نوبل شیمی برای ایشان نبود. با گذشت بیش از ده سال از شروع به کارشان؛ ایشان اگر چه مقالات مفیدی در نشریات داخلی و بین المللی به چاپ رسانده، اما هنوز آن طور که باید و شاید، یک خروجی برجسته و یا یک سوپر مقاله پر سر و صدا در سطح جهانی از ایشان ندیده ام. (حتی فعلا عناوینی مثل استاد نمونه، جزء دانشمندان برتر جهان، استاد با مقالات پر استناد و ... هم در کار نیست).
در واقع همه چیز مثل نتیجه کار یک استاد خوب ایرانی هست اما آن طور که از چنین استعداد برتری انتظار داشتم، خروجی مشعشعی (دست کم تا کنون) از ایشان ندیده ام. به هر حال عمیقا امیدوارم هر جا هستند موفق باشند، اما دوست دارم بررسی کنیم و ببینیم مشکل کار دانشگاههای ما واقعا کجاست که گاهی بهترین استعدادهای تراز اول جهان را در اختیار دارد، اما بدون خروجی قابل انتظار و در خور نخبگان کشور.
درود
جناب Candle این مساله مختص دانشگاه نیست
در هر مقطعی که ببینید نخبه هایی یافت می شود که بخاطر نبود جهت دهی و مشاوره صحیح از مسیر اصلی باز می مانند. در دانشگاه قصیه کمی متفاوت است به این معنا که می دانیم امروز در دانشگاه ها در هر رشته ای یک سری موضوعات تاپ و اصطلاحا پر سروصدا وجود دارد و در مقابل مسائلی هم هست که با وجود سختی و اهمیت، کمتر مورد توجه جامعه اکادمیک قرار می گیرد. بنده هیچ سر رشته ای از شیمی ندارم اما شاید یکی از دلایل همین عدم انتخاب مسیر صحیح مطالعه و تحقیق باشد. این دیگربه دانش و اطلاع شخصی بر نمی گردد بلکه باید دیدگاه درستی از زمینه کاری تان داشته باشید
اما اگر همه تقصیر را هم گردن سیستم اموزشی بیندازیم کار درستی نیست زیرا یک انسان برای موفق شدن اختصاصا شبانه روز در دانشگاه زندگی نمی کند بلکه زندگی هر انسان چنبه های مختلفی دارد و ما از زیر و بم احوالات دیگران اطلاعی نداریم. به نظر حقیر در یک روند تقریبا صحیح باید رفت و دید از وقتی یک نخبه در خانواده شناسایی می شود باید با او چه رفتاری داشته باشیم و پدر و مادرها تا چه حد می دانند باید با یک بچه با استعداد چه رفتاری داشته باشند؟
در گام بعدی معلمان و مدیران مدارس تا چه حد افراد زبده ای هستند و می دانند با چنین دانش اموزانی که اصولا از جمع دانش اموزان معمولی کنار گذاشته می شوند چه رفتاری صحیح است؟
و در نهایت ایا بستر های مناسب برای این افراد در دانشگاه وجود دارد که بتوانند مطابق با استانداردهای دنیا رشد کنند و هم راستا با موضوعات روز دنیا قرار گیرند.
احتمالا هر کجای این روند که مشکل داشته باشد دو رویداد بیشتر قابل انتظار نیست
یا فرد علم و توانایی ذهنی خودش را انتخاب می کند یا جامعه و خانواده اش را.
کم نیستند دانشمندانی که در زندگینامه انها زیستن طولانی در کنار همسر و خانواده و دوست و جامعه وجود ندارد. گاهی میبینیم اختلالات شخصیتی نیز در انها وجود داشته و اصلا همین امر باعث پیشرفت دانش و علم امروز توسط آن ها شده است و به نوعی جدا شدن از روزمرگی هایی که همه بعد از مدتی به ان دچار می شوند رمز موفقیت شان بوده است.
اگر هم کسی بخواهد خانواده و جامعه و زندگی عادی را به توانایی علمی ترجیح دهد انوقت است که پدید امدن یک دانشمند نابغه کمی مشکل خواهد شد.
البته بنده این مطلب را هم نقض نمی کنم که می شود هر دوی این ها را با هم داشت و در عین موفقیت در زندگی شخصی با افراد جامعه، در زندگی علمی نیز فردی موثر بود اما احساس می کنم روند افول یک نخبه علمی شاید 100% به ایرادات دانشگاه های ما (که اصلا کم هم نیست!) ارتباط نداشته باشد و باید خانواده ها در این زمینه بیشتر اموزش داده شوند.
پیروز باشید
جهان به حق مدیون ملت و ملیت ایرانی است
با افتخار و غرور ایرانی ام بر سر جهانیان فریاد میزنم که:
من نواده ی کوروش کبیرم
با افتخار و غرور ایرانی ام بر سر جهانیان فریاد میزنم که:
من نواده ی کوروش کبیرم
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
ویستاM نوشته شده:
درود
جناب Candle این مساله مختص دانشگاه نیست
در هر مقطعی که ببینید نخبه هایی یافت می شود که بخاطر نبود جهت دهی و مشاوره صحیح از مسیر اصلی باز می مانند. در دانشگاه قصیه کمی متفاوت است به این معنا که می دانیم امروز در دانشگاه ها در هر رشته ای یک سری موضوعات تاپ و اصطلاحا پر سروصدا وجود دارد و در مقابل مسائلی هم هست که با وجود سختی و اهمیت، کمتر مورد توجه جامعه اکادمیک قرار می گیرد. باید رفت و دید از وقتی یک نخبه در خانواده شناسایی می شود باید با او چه رفتاری داشته باشیم و پدر و مادرها تا چه حد می دانند باید با یک بچه با استعداد چه رفتاری داشته باشند؟
در گام بعدی معلمان و مدیران مدارس تا چه حد افراد زبده ای هستند و می دانند با چنین دانش اموزانی که اصولا از جمع دانش اموزان معمولی کنار گذاشته می شوند چه رفتاری صحیح است؟
و در نهایت ایا بستر های مناسب برای این افراد در دانشگاه وجود دارد که بتوانند مطابق با استانداردهای دنیا رشد کنند و هم راستا با موضوعات روز دنیا قرار گیرند.
احتمالا هر کجای این روند که مشکل داشته باشد دو رویداد بیشتر قابل انتظار نیست
یا فرد علم و توانایی ذهنی خودش را انتخاب می کند یا جامعه و خانواده اش را.
البته بنده این مطلب را هم نقض نمی کنم که می شود هر دوی این ها را با هم داشت و در عین موفقیت در زندگی شخصی با افراد جامعه، در زندگی علمی نیز فردی موثر بود اما احساس می کنم روند افول یک نخبه علمی شاید 100% به ایرادات دانشگاه های ما (که اصلا کم هم نیست!) ارتباط نداشته باشد و باید خانواده ها در این زمینه بیشتر اموزش داده شوند.
پیروز باشید
سخن و اشاره شما بی گمان درست است و جایگاه خانواده، فامیل، مردم محل و ... در مسیر پیشرفت و بالندگی یک انسان سرآمد، آشکار است؛ اما به نظرم در این میان یک نکته دیگر نیز وجود دارد و آن همان است که جناب Jhvn آن را در چند واژه ساده بازگو کردند:
jhvh نوشته شده:...«نوبل به حافظه نیست، به خلاقیته»
گاهی مغز یک نخبه؛ توانائی Record & Play شگرفی دارد، اما اگر پرسشی به میان بیاورید که با جستجو در همه خانه های حافظه اش، چیزهائی در پیوند با آن نیابد، به اصطلاح هنگ می کند و سرانجام چیزی مانند این می گوید:
... نه راه حلی برایش دارم و نه می توانم راه حل تازه ای برایش بسازم...
این «بسازم» در جمله بالا خیلی مهم است. ساختن، آفریدن، همان خلاقیت، نوآوری و نو گزینی (ابداع) که در واقع نوع دیگر و برتری از هوش است و به هیچ روی فرآیند مغزی ساده ای هم نیست. این قضیه عموما ضریب همبستگی معنا داری با قدرت حافظه و یا نمرات کارنامه شخص ندارد.
_ یادمان به ادیسون بیاید... او اصلا مدرسه نرفت!
_ همچنین اینشتین (برنده جایزه نوبل) که در مدرسه نمرات کارنامه خوبی نداشت.
_ یا دونالد کرام که یک قالیشو بود و در سال 1987 موفق به دریافت نوبل شیمی شد.
_ یا داگلاس پراشر که راننده اتوبوس بود.
_ بیل گیتس، استیو جابز و مارک زاکربرگ هم Drop Up دانشگاه بودند.
اما تاثیر قدرت اندیشه برتر این نوع مغزها، همین الآن در زندگی من و شما قابل مشاهده است. در حقیقت در نگر من؛ تاثیر گذارترین نوع نوابغ برای بشریت، این تیپ نخبگان هستند، اما آنها پیش از هر چیز نیاز به یک محیط نخبه پرور دارند تا دیده شوند و به جلوی صف بیایند. میان ملت و حکومت نخبه پرور تا ملت و حکومت نخبه کُش، فاصله زیادی وجود دارد.
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
از گذشته ها تا چند روز پیش من این فکر رو میکردم که هر چقدر رتبه ی علمی یک دانشگاه برتر باشه ، علم تجلی و رشد پیدا میکنه و دانشجو هاش خوشبخت ترین هستند چون بهترین امکانات رو در دست اختیار دارند اما الان که چند قدمی با این دانشگاه فاصله ندارم متوجه اشتباهم شدم . از مدل و ترکیب دانشجو ها گرفته تا خوابگاه و .... و حتی مسئولینش .
اهل مقایسه نیستم ولی اینجایی که جزو دانشگاه های رتبه تک رقمی است در مقایسه امکانات رفاهی از کشور خودمون هم پایین تر است . دانشجو به جای درس باید فکرش راه گریز از نا ملایمتی ها ی اینجا باشه و برای شخص خودم اصلا خوشایند نیست .
اهل مقایسه نیستم ولی اینجایی که جزو دانشگاه های رتبه تک رقمی است در مقایسه امکانات رفاهی از کشور خودمون هم پایین تر است . دانشجو به جای درس باید فکرش راه گریز از نا ملایمتی ها ی اینجا باشه و برای شخص خودم اصلا خوشایند نیست .
Re: دانشجویان کدام کشورها موفقترند؟
پیش از همه بگویم که، آگاهی من از آموزش و پرورش ایران بهروز نیست و بیشتر جستو گریخته از گوشه و کنار میخوانم.
==> باید تراز دروغگویی در جامعه کم شود
==> حقوق هر کس، زن، کودک، کارگر، آموزگار، ....شناخته شده باشد و از سوی دیگران ارج گذاشته شود. قانون باید پشتیبان این حقوق باشد.
==> امکانات آموزشی یکسان باید در دسترس همه و در همهجای کشور باشد
==> ذهن انتقادگر باید از کودکستان پرورانده شود.
==> آموزش باید تا آنجا که ممکن است میانرشتهای (اینتردیسپلینر) باشد.
==> کودکستانیها و دانشآموزان به یک زبان سرتاسری(در ایران پارسی) بسیار توانمند شوند.
==> ریاضیات و زبان پارسی تا دیپلم برای همه اجباری و دارای وزن بالا باشد.
==> آموزش موسیقی، دست کم آموختن یک ساز در دبستان اجباری شود.
==> کودکان در دبستان شنا بیاموزند.
==> با کودکستانیها و دبستانیها هر هفته بیرون رفته و آنها را با جغرافیای خود آشنا کنند. آنها را با فرآوردههای کشاورزی، شیری، دامداری و صنعتی بومی آشنا سازند
==> صنعتگران و کارگاهها، دست کم یک روز در سال، درهای خود را به روی مهمانان دانش آموز، دانشجو، ... باز کنند و کار خود را به نمایش بگذارند
==> دیدگاه خود را آزادانه گفتن، از کودکی آموخته شود
....
-------
فیلم زیر را ببینید، نمیدانم چند سال پیش گرفته شد. از دانش آموزان پرسیده میشود: ١۳ آبان چه روزی ست؟ پاسخ دانش آموزان و در گوشی گزارشگر را ببینید و خود داوری کنید
https://www.youtube.com/watch?v=bxkchvWY8dI
==> باید تراز دروغگویی در جامعه کم شود
==> حقوق هر کس، زن، کودک، کارگر، آموزگار، ....شناخته شده باشد و از سوی دیگران ارج گذاشته شود. قانون باید پشتیبان این حقوق باشد.
==> امکانات آموزشی یکسان باید در دسترس همه و در همهجای کشور باشد
==> ذهن انتقادگر باید از کودکستان پرورانده شود.
==> آموزش باید تا آنجا که ممکن است میانرشتهای (اینتردیسپلینر) باشد.
==> کودکستانیها و دانشآموزان به یک زبان سرتاسری(در ایران پارسی) بسیار توانمند شوند.
==> ریاضیات و زبان پارسی تا دیپلم برای همه اجباری و دارای وزن بالا باشد.
==> آموزش موسیقی، دست کم آموختن یک ساز در دبستان اجباری شود.
==> کودکان در دبستان شنا بیاموزند.
==> با کودکستانیها و دبستانیها هر هفته بیرون رفته و آنها را با جغرافیای خود آشنا کنند. آنها را با فرآوردههای کشاورزی، شیری، دامداری و صنعتی بومی آشنا سازند
==> صنعتگران و کارگاهها، دست کم یک روز در سال، درهای خود را به روی مهمانان دانش آموز، دانشجو، ... باز کنند و کار خود را به نمایش بگذارند
==> دیدگاه خود را آزادانه گفتن، از کودکی آموخته شود
....
-------
فیلم زیر را ببینید، نمیدانم چند سال پیش گرفته شد. از دانش آموزان پرسیده میشود: ١۳ آبان چه روزی ست؟ پاسخ دانش آموزان و در گوشی گزارشگر را ببینید و خود داوری کنید
https://www.youtube.com/watch?v=bxkchvWY8dI
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست