باسخ به سوالات چالشي از فيلمهای علمي
باسخ به سوالات چالشي از فيلمهای علمي
هر كه فيلمي علمي را ديده و در ان به سوالي برخورد كرده اينجا مطرح كند با تشكر
اما سوال من در فيلم ماتريكس ولي نمي دانم شايد سوالم اينطور نباشه شايد بعد از سوالات شما مطرح كنم
اما سوال من در فيلم ماتريكس ولي نمي دانم شايد سوالم اينطور نباشه شايد بعد از سوالات شما مطرح كنم
- slice_of_god
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲
پست: 1163-
سپاس: 654
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
فیلم نامحدود....طرف نویسنده بود بعد یه قرص به اسمNZT میخورد بعد مغزش 100% کار میکرد...بعد با استفاده از این خیلی پیشرفت کرد ولی اگر نمی خورد می مرد ولی بعدش مغزشو به یه جایی رسوند که دیگه احتیاجا به قرص نداشت...خواستم ببینم اصلا مغز 20% کار می کنه که 80%کار نمی کنه؟
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
-
عضویت : شنبه ۱۳۹۱/۲/۲۳ - ۲۰:۱۶
پست: 2-
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
سلام.....
فیلم حس ششم برای من کلا" سوال هست؟؟
کارگردانش امنایت شامالان هست.
نمیدونم کسی این فیلمو دیده یا نه.!!!؟؟
اگر کسی دیده و متوجه شده این فیلمو برای من توضیح بده ممنونش میشم.....
فیلم حس ششم برای من کلا" سوال هست؟؟
کارگردانش امنایت شامالان هست.
نمیدونم کسی این فیلمو دیده یا نه.!!!؟؟
اگر کسی دیده و متوجه شده این فیلمو برای من توضیح بده ممنونش میشم.....
- slice_of_god
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲
پست: 1163-
سپاس: 654
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
موضوع اینکه تنها بخشی از ماده خاکستری مغز مورد استفاده واقع میشود، از قدیم مطرح بوده است. این در حالی است که مغز انسان پیچیده است. چرا که همراه با انجام و اجرای میلیونها اعمال و حرکات دنیوی، قطعات موسیقی ساخته و پرداخته میکند، بیانیهها و خطابهها صادر میکند و پاسخهای برازنده و ظریف برای پرسشها ارایه مینماید. منبع و سرچشمه تمام احساسات بشری، رفتارها، تجارب، آموزهها و نیز مخزن و رازدار حافظه و خودآگاهی هم هست.
اما در کنار همه پیچیدگی و اسرار درباره مغز، این بحث وجود دارد که انسانها فقط 10 درصد از مغزشان را بهکار میگیرند. اگر مردم عادی از آن 90 درصد دیگر بهره میبردند، آنها نیز میتوانستند در ردیف خردمندان و دانشمندانی قرار گیرند که عدد "پی" را تا اعشار بیستهزارم بهخاطر میآورند یا شاید حتی دارای نیروهای مافوق طبیعی باشند.
متخصصان اعصاب مدرسه پزشکی جان هاپکینز در بالتیمور آمریکا معتقدند به هرحال این ایده فریبنده، یعنی افسانه 10 درصد، کاملا غلط و تقریبا خندهآور است. هرچند برای شروعکننده یا آغازگر این افسانه متهمی قطعی وجود ندارد تا تقصیر را بهگردن آن انداخت، سرنخ این تصور یا نظریه به نویسنده و روانشناس آمریکایی، "ویلیام جیمز" میرسد که در کتاب "انرژیهای افراد" این بحث را مطرح کرد که: «ما تنها بخش کوچکی از منابع جسمی و روانی مقدور و امکانپذیرمان را مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میدهیم.»
از طرفی این تصور به نابغه دوران، "آلبرت اینشتین" مرتبط بوده است که بهطور فرضی آن را برای توضیح هوش رفیع کیهانیاش بهکار میبرد.
بهنظر متخصصان اعصاب و روان، ماندگاری و قدمت این تصور افسانهای ریشه در تصورات و درک مردم درباره مغز خودشان دارد؛ افراد، نواقص و کاستیهای خودشان را بهعنوان شاهدی بر وجود ماده خاکستری استفاده نشده میبینند که در واقع فرض و پنداری اشتباه است. با وجود این، جنبه درست قضیه این است که در لحظات مشخصی از زندگی هر فرد، مثل زمانی که ما بهسادگی در حال استراحت و فکرکردن هستیم، ممکن است تنها 10 درصد از مغزمان مورد استفاده واقع شود. از قرار معلوم ما عملا هر بخش از مغز را استفاده میکنیم و تقریبا در تمام مدت، بیشتر مغز فعال است.
بد نیست بدانیم که مغز انسان 3 درصد از وزن بدن را شامل میشود و 20 درصد از انرژی بدن را استفاده میکند. میانگین وزن مغز انسان حدود 1360 گرم و مشتمل بر "مغز پیشین" یا همان مخ سنگین و محکم است که بزرگترین بخش محسوب شده و کل عملکردهای شناختی عالی را اجرا مینماید. "مخچه" مسوول کارکردهای حرکتی نظیر هماهنگی حرکت و تعادل است و "ساقه مغز" اختصاص به کارکردهای غیر ارادی مثل عمل تنفس دارد.
قسمت اعظم انرژی مصرفشده توسط مغز صرف شلیک سریع میلیونها نرون (سلول عصبی) در ارتباط با یکدیگر میشود. دانشمندان فکر میکنند اینچنین شلیک و تماس عصبی است که موجب تمامی کارکردهای عالی مغز میشود. مابقی انرژی مغز برای کنترلکردن سایر فعالیتها استفاده میشود که هم فعالیتهای ناخودآگاه نظیر ضربان قلب و هم فعالیتهای از روی آگاهی و هوشیاری مثل رانندگی خودرو را شامل میشود. گرچه این مساله حقیقت دارد که در هر لحظه تمام مناطق مغز بهطور یکجا و همزمان در حال شلیک عصبی نیستند، پژوهشگران مغز و اعصاب با استفاده از فناوری تصویرسازی نشان دادهاند که مثل ماهیچههای بدن، اکثرا در تمام 24 ساعت شبانهروز بهطور مداوم فعال هستند. حتی در زمان خواب، مناطقی همچون قشر قدامی که اموری مثل تفکر عالی و خودآگاهی را کنترل میکند یا مناطق حسهای بدنی که به افراد کمک میکند تا محیط مجاورشان را حس کنند، فعال هستند.
عمل ساده ریختن قهوه به هنگام صبح را در نظر بگیرید. در قدم برداشتن بهسوی قهوهجوش، رسیدن به آن، ریختن آن درون لیوان، حتی گذاشتن جای اضافی برای خامه، قطعههای پس سری و آهیانهای، قشرهای حسیحرکتی و حرکتیحسی، عقدههای پایه، مخچه و قطعههای پیشانی همگی فعال هستند. جریان شدید صاعقه مانندی از فعالیت عصبی تقریبا در میان کل مغز در فاصله زمانی چند ثانیه روی میدهد.
این تصور که در صورت آسیب وارد شدن به مغز، فرد قادر به انجام وظایف روزانه خود نخواهد بود، از نظر متخصصان مغز و اعصاب کاملا پذیرفته نیست. افراد زیادی وجود دارند که به مغزشان صدمه وارد میشود یا مجبور شدهاند بخشهایی از آن را بردارند و منصفانه هنوز هم زندگی نرمالی دارند، اما دلیلش این است که مغز روشی جبرانی دارد و اطمینان حاصل میکند که عوض آنچه از دست رفته فعالیتی را جانشین و مسلط سازد.
قادر بودن به ترسیم و نقشهبرداری از کارکردها و مناطق گوناگون مغز، جزو لاینفک درک و فهم اثرات جانبی ممکن یک منطقه معین در زمان قصور یا درست کار نکردنش بهحساب میآید. متخصصان مغز و اعصاب میدانند سلولهای عصبی که کارکردهای مشابه انجام میدهند، تمایل به خوشهشدن باهم دارند. مثلا سلولهای عصبی که حرکت انگشت شست را کنترل میکنند، بعدا با سلولهای عصبی کنترلکننده انگشت اشاره سازگار میشوند. بنابراین در زمانی که مغز تحت اعمال جراحی است، جراحان مغز و اعصاب با دقت از خوشههای عصبی مربوط به بینایی، شنوایی و حرکت که مغز را قادر به حفظ و ابقای بسیاری از کارکردهای مقدورش میکند، اجتناب میکنند.
آنچه درک نمیشود این مساله است که چگونه خوشههای سلولهای عصبی از مناطق متعدد مغز بهمنظور شکلدادن هوشیاری و آگاهی، همدستی و تشریک مساعی میکنند. تاکنون شواهدی مبنی بر وجود محلی برای حس آگاهی و هوشیاری موجود نیست و متخصصان مغز و اعصاب را به این باور هدایت میکند که واقعا یک تلاش جمعی عصبی و مشارکت سلولهای عصبی وجود دارد. دیگر راز پنهان مانده در قشرهای پیچدرپیچ مغزمان این است که خارج از تمام سلولهای مغز، تنها 10 درصد سلولهای عصبی هستند و 90 درصد دیگر، سلولهای عصبی را تحت حمایت و پوشش خود قرار میدهند.
سرانجام باید دانست، صرف اینکه ما تنها حدود 10 درصد از چگونگی کارکردهای مغز را شناختهایم، دلیل آن نیست که ما فقط از 10 درصد مغزمان استفاده میکنیم.
منبع: شماره 77 هفتهنامه سیب روزنامه جامجم / حوریه هادی
منبع اصلی: scientific american
اما در کنار همه پیچیدگی و اسرار درباره مغز، این بحث وجود دارد که انسانها فقط 10 درصد از مغزشان را بهکار میگیرند. اگر مردم عادی از آن 90 درصد دیگر بهره میبردند، آنها نیز میتوانستند در ردیف خردمندان و دانشمندانی قرار گیرند که عدد "پی" را تا اعشار بیستهزارم بهخاطر میآورند یا شاید حتی دارای نیروهای مافوق طبیعی باشند.
متخصصان اعصاب مدرسه پزشکی جان هاپکینز در بالتیمور آمریکا معتقدند به هرحال این ایده فریبنده، یعنی افسانه 10 درصد، کاملا غلط و تقریبا خندهآور است. هرچند برای شروعکننده یا آغازگر این افسانه متهمی قطعی وجود ندارد تا تقصیر را بهگردن آن انداخت، سرنخ این تصور یا نظریه به نویسنده و روانشناس آمریکایی، "ویلیام جیمز" میرسد که در کتاب "انرژیهای افراد" این بحث را مطرح کرد که: «ما تنها بخش کوچکی از منابع جسمی و روانی مقدور و امکانپذیرمان را مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میدهیم.»
از طرفی این تصور به نابغه دوران، "آلبرت اینشتین" مرتبط بوده است که بهطور فرضی آن را برای توضیح هوش رفیع کیهانیاش بهکار میبرد.
بهنظر متخصصان اعصاب و روان، ماندگاری و قدمت این تصور افسانهای ریشه در تصورات و درک مردم درباره مغز خودشان دارد؛ افراد، نواقص و کاستیهای خودشان را بهعنوان شاهدی بر وجود ماده خاکستری استفاده نشده میبینند که در واقع فرض و پنداری اشتباه است. با وجود این، جنبه درست قضیه این است که در لحظات مشخصی از زندگی هر فرد، مثل زمانی که ما بهسادگی در حال استراحت و فکرکردن هستیم، ممکن است تنها 10 درصد از مغزمان مورد استفاده واقع شود. از قرار معلوم ما عملا هر بخش از مغز را استفاده میکنیم و تقریبا در تمام مدت، بیشتر مغز فعال است.
بد نیست بدانیم که مغز انسان 3 درصد از وزن بدن را شامل میشود و 20 درصد از انرژی بدن را استفاده میکند. میانگین وزن مغز انسان حدود 1360 گرم و مشتمل بر "مغز پیشین" یا همان مخ سنگین و محکم است که بزرگترین بخش محسوب شده و کل عملکردهای شناختی عالی را اجرا مینماید. "مخچه" مسوول کارکردهای حرکتی نظیر هماهنگی حرکت و تعادل است و "ساقه مغز" اختصاص به کارکردهای غیر ارادی مثل عمل تنفس دارد.
قسمت اعظم انرژی مصرفشده توسط مغز صرف شلیک سریع میلیونها نرون (سلول عصبی) در ارتباط با یکدیگر میشود. دانشمندان فکر میکنند اینچنین شلیک و تماس عصبی است که موجب تمامی کارکردهای عالی مغز میشود. مابقی انرژی مغز برای کنترلکردن سایر فعالیتها استفاده میشود که هم فعالیتهای ناخودآگاه نظیر ضربان قلب و هم فعالیتهای از روی آگاهی و هوشیاری مثل رانندگی خودرو را شامل میشود. گرچه این مساله حقیقت دارد که در هر لحظه تمام مناطق مغز بهطور یکجا و همزمان در حال شلیک عصبی نیستند، پژوهشگران مغز و اعصاب با استفاده از فناوری تصویرسازی نشان دادهاند که مثل ماهیچههای بدن، اکثرا در تمام 24 ساعت شبانهروز بهطور مداوم فعال هستند. حتی در زمان خواب، مناطقی همچون قشر قدامی که اموری مثل تفکر عالی و خودآگاهی را کنترل میکند یا مناطق حسهای بدنی که به افراد کمک میکند تا محیط مجاورشان را حس کنند، فعال هستند.
عمل ساده ریختن قهوه به هنگام صبح را در نظر بگیرید. در قدم برداشتن بهسوی قهوهجوش، رسیدن به آن، ریختن آن درون لیوان، حتی گذاشتن جای اضافی برای خامه، قطعههای پس سری و آهیانهای، قشرهای حسیحرکتی و حرکتیحسی، عقدههای پایه، مخچه و قطعههای پیشانی همگی فعال هستند. جریان شدید صاعقه مانندی از فعالیت عصبی تقریبا در میان کل مغز در فاصله زمانی چند ثانیه روی میدهد.
این تصور که در صورت آسیب وارد شدن به مغز، فرد قادر به انجام وظایف روزانه خود نخواهد بود، از نظر متخصصان مغز و اعصاب کاملا پذیرفته نیست. افراد زیادی وجود دارند که به مغزشان صدمه وارد میشود یا مجبور شدهاند بخشهایی از آن را بردارند و منصفانه هنوز هم زندگی نرمالی دارند، اما دلیلش این است که مغز روشی جبرانی دارد و اطمینان حاصل میکند که عوض آنچه از دست رفته فعالیتی را جانشین و مسلط سازد.
قادر بودن به ترسیم و نقشهبرداری از کارکردها و مناطق گوناگون مغز، جزو لاینفک درک و فهم اثرات جانبی ممکن یک منطقه معین در زمان قصور یا درست کار نکردنش بهحساب میآید. متخصصان مغز و اعصاب میدانند سلولهای عصبی که کارکردهای مشابه انجام میدهند، تمایل به خوشهشدن باهم دارند. مثلا سلولهای عصبی که حرکت انگشت شست را کنترل میکنند، بعدا با سلولهای عصبی کنترلکننده انگشت اشاره سازگار میشوند. بنابراین در زمانی که مغز تحت اعمال جراحی است، جراحان مغز و اعصاب با دقت از خوشههای عصبی مربوط به بینایی، شنوایی و حرکت که مغز را قادر به حفظ و ابقای بسیاری از کارکردهای مقدورش میکند، اجتناب میکنند.
آنچه درک نمیشود این مساله است که چگونه خوشههای سلولهای عصبی از مناطق متعدد مغز بهمنظور شکلدادن هوشیاری و آگاهی، همدستی و تشریک مساعی میکنند. تاکنون شواهدی مبنی بر وجود محلی برای حس آگاهی و هوشیاری موجود نیست و متخصصان مغز و اعصاب را به این باور هدایت میکند که واقعا یک تلاش جمعی عصبی و مشارکت سلولهای عصبی وجود دارد. دیگر راز پنهان مانده در قشرهای پیچدرپیچ مغزمان این است که خارج از تمام سلولهای مغز، تنها 10 درصد سلولهای عصبی هستند و 90 درصد دیگر، سلولهای عصبی را تحت حمایت و پوشش خود قرار میدهند.
سرانجام باید دانست، صرف اینکه ما تنها حدود 10 درصد از چگونگی کارکردهای مغز را شناختهایم، دلیل آن نیست که ما فقط از 10 درصد مغزمان استفاده میکنیم.
منبع: شماره 77 هفتهنامه سیب روزنامه جامجم / حوریه هادی
منبع اصلی: scientific american
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
سوال من در باره دنیایی مجازیی در فيلم ما MATREX و AVATAR كدوم از اين دو ممكن هست اين جهان هم مثل اون باشه !؟
- slice_of_god
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲
پست: 1163-
سپاس: 654
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
یه شاعر چینی میگه:((شبی خواب بودم و خواب دیدم پروانه شدم...بعد که بیدار شدم دیدم انسانم...حالا نمی دانم که اسانم و خواب پروانه رو دیدم یا پروانه ام وخواب انسان را دارم میبینم...))خوب حالا کسی توی دنیا هست که می خواد اینو توجیح کنه که ما واقعا چی هستیم؟؟!؟!؟پروانه یا انسان یا هر چیز دیگه ای!؟!؟!کسی نمی تونه ولی شما به وجودتون شک دارید!؟؟!!؟شاید شما وجود نداشته باشید چون من به وجود خودم یقین دارم و فقط اینو می دونم که وجود دارم ولی واقعا من چی هستم و این خوابه یا یک برنامه ی کامپیوتری یا اواتار!؟!؟؟کسی نمی تونه اینو توجیح کنه و فقط ما می تونیم وجود خودمون رو ثابت کنیم....آهن نوشته شده:سوال من در باره دنیایی مجازیی در فيلم ما MATREX و AVATAR كدوم از اين دو ممكن هست اين جهان هم مثل اون باشه !؟
مسئله وهمی بودن جهان اخیرا در علم فیزیک به دست سر جیمزجینز در کتاب جهان اسرار امیز(the mysterious universe)که فکر نکنم تر جمه شده باشه از نو زنده شد و او در این کتاب مدعی است:((جهان از لحاظ فیزیک جدید قابل تصور به صورت مادی نیست.و دلیل ان به نظر من اینست که جهان تنها به صورت مفهومی زنده در امده است))بنا به این گفته ممکن است بگوید که قطار و ماشین و خانه و... از مفاهیم ذهنی است و توی تخیل ماست و گذشتن از روی رودخانه صرفا بی واقعیت عبور می کنیم. ...زیاد به این فکر نکن چون دیوونه میشی...در ضمن توی فیلم جنگجوی درون فکر کنم پیرمرده می خواست به پسره بفهمونی که جهان ساخته شده توسط ذهن است
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
از نظر فلسفي مي گويند كه انسان اگر خود جسمش بيد نمي توانست فاصله ها را اندازه و حساب كند يك جيزها مثل اينكه اصل انسان در بعدي ديگر يا همون روح مي باشد اگر كسي مي تونه با قواننين كه همه قبولش دارند بيان كنه ..
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
salman1515 نوشته شده:آره انسان از 10 درصد مغزش بیشتر استفاده نمی کنه
غلطه
مغز از کل توانش یا حداقل از بیشتر توانش استفاده میکنه
10 20 درصد یه شایعه است
لطفا به نابع علمی مراجعه کنید
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم...
my page: dornalar.blogfa.com
my page: dornalar.blogfa.com
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمها علمي
qrt-24 نوشته شده:
ولی خالیبندی ترین فیلمی که تو عمرم دیدم مرد عنکبوتیه که طرف با لباسش یا بدون اون میتونس از دیواروحتی شیشه بره بالا
اونوقت لباسش روهم خودش درست کرده بود و........،..............،.............
سلام
توانایی های مرد عنکبوتی در این فیلم ربطی به لباسش نداشت
-
عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۴/۱/۱۲ - ۲۲:۰۴
پست: 55-
سپاس: 7
Re: باسخ به سوالات چالشي از فيلمهای علمي
کسی دکتر هو می بینه ؟اگه آره بگید منظورش از این که تاریخ راه خودش رو نمیره چیه (history doesn't follow it's own course or this wasn't supposed to happen)
The laws of nature are so powerful that not even God can violate them