برسي و اثبات پنجمین اصل موضوع هندسه اقلیدسی

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
MRT

نام: محمدرضا طباطبایی

محل اقامت: تبریز

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷


پست: 2422

سپاس: 95

جنسیت:

تماس:

برسي و اثبات پنجمین اصل موضوع هندسه اقلیدسی

پست توسط MRT »

توجه : در صورت بروز اشكال در مشاهده تصاوير و متن ، مي‌توانيد به آدرس زير مراجعه نماييد !
http://www.ki2100.com

برسي و اثبات پنجمین اصل موضوع هندسه اقلیدسی



همانطور كه ميدانيم در هندسه اقليدسي يكسري از مفاهيم اوليه نظير خط و نقطه تعريف شده بود و پنج اصل موضوع آنرا به عنوان بديهيات پذيرفته بودند و ساير قضايا را با استفاده از اين اصول استنتاج مي‌كردند . اما اصل پنجم چندان بديهي به‌نظر نمي‌رسيد . بنابر اصل پنجم اقليدس از يك نقطه خارج از يك خط ، يك خط و تنها يك خط مي‌توان موازي با خط مفروض رسم كرد . برخي از رياضيدانان مدعي بودند كه اين اصل را مي‌توان به‌عنوان يك قضيه ثابت كرد . در اين راه بسياري از رياضيدانان تلاش زيادي كردند ، ولي نتيجه‌اي نگرفتند .



اشكالات وارد بر هندسه اقليدسي :

لازم به توضيح است كه تمامي اصول و مفاهيم هندسه اقليدسي تنها شامل نظريات خود اقليدس نمي‌شود بلكه اكثرا مجموعه‌اي جمع آوري شده از هندسه مصري‌ها و بابلي‌ها توسط اقليدس است . هندسه اقليدسي بر اساس پنج اصل موضوعه زير شكل گرفته و طبقه بندي شده است :

اصل اول - از هر نقطه مي‌توان خط مستقيمي به هر نقطه ديگري كشيد يا اينكه كوتاه‌ترين فاصله مابين دو نقطه يك پاره خط مستقيم است .

اصل دوم - هر پاره خط مستقيم را مي‌توان روي همان خط به‌طور نامحدود امتداد داد .

اصل سوم - مي‌توان دايره‌اي به هر نقطه دلخواه به عنوان مركز آن و با شعاعي مساوي هر پاره خط رسم كرد .

اصل چهارم - همه زواياي قائمه با هم مساوي هستند .

اصل پنجم - از يك نقطه خارج يك خط ، يك و تنها يك خط مي‌توان موازي با خط مفروض رسم كرد .

طبق تعاريف فعلي " اصل پنجم اقليدس كه ايجاز ساير اصول را نداشت ، به هيچ وجه واجد صفت بديهي نبود . در واقع اين اصل بيشتر به يك قضيه شباهت داشت تا به يك اصل . بنابراين طبيعي بود كه لزوم واقعي آن به عنوان يك اصل مورد سوال قرار گيرد . زيرا چنين تصور مي‌شد كه شايد بتوان آن را به‌عنوان يك قضيه ، و نه يك اصل از ساير اصول استخراج كرد ، يا حداقل به‌جاي آن مي‌توان معادل قابل قبول‌تري قرار داد . در طول تاريخ بسياري از رياضيدانان از جمله خيام ، خواجه نصيرالدين توسي ، جان واليس ، لژاندر ، فور كوش بويوئي و ... تلاش كردند تا اصل پنجم اقليدس را با استفاده از ساير اصول نتيجه بگيرند و آن را به عنوان يك قضيه اثبات كنند ، اما تمام اين تلاش‌ها بي‌نتيجه بود و در اثبات دچار خطا مي‌شدند و يا به نوعي همين اصل را در اثبات خود بكار مي‌بردند . سرانجام دالامبر اين وضع را افتضاح هندسه ناميد ."

اما موضوع بسيار مهم اين است كه اشيا در دنياي فيزيكي با هندسه اقليدسي سازگارند و هندسه‌هاي نااقليدسي زير مجموعه‌اي از هندسه اقليدسي محسوب ميشوند به طور مثال يك مكعب را در نظر بگيريد كه در فضاي اقليدسي ، از نظر هندسي كاملا اقليدسي است و اگر كره محيط يا محاط آن را رسم كنيم داخل سطح كره با هندسه هذلولي و خارج سطح كره با هندسه بيضوي برسي و مطالعه ميشود و اينك براي اثبات اصل پنجم هندسه اقليدسي چه كاري ميتوان انجام داد . در اين مبحث به استناد اصول و مفاهيم تعريف شده در حيطه هندسه اقليدسي سعي در ارايه راهكاري براي اثبات اين اصل مي‌كنيم .


تصویر


خط يا پاره خط BC و نقطه A خارج از آن خط و هر دو را روي صفحه P در نظر مي‌گيريم . روي خط BC نقطه دلخواه D را انتخاب و دايره دلخواه C1 را رسم مي‌كنيم البته شعاع اين دايره ميبايست كمتر از AD باشد . بديهي است كه اين دايره ، خط BC را در دو نقطه 1 و 2 قطع خواهد كرد ( يعني اين دايره را بايد چنان رسم كنيم كه روي صفحه P بوده و اين دو تقاطع بوجود آيند ) . از نقطه A دايره C2 را به شعاع AD رسم مي‌كنيم . بديهي است كه اين دايره ، محيط دايره‌ي C1 را در دو نقطه 3 و 4 قطع خواهد كرد ( يعني اين دايره را بايد چنان رسم كنيم كه روي صفحه P بوده و اين دو تقاطع بوجود آيند ) و چون سه نقطه‌ از هر دايره ( مركز و نقاط 3 و 4 ) بر روي صفحه P واقع شده‌اند و اين سه نقطه بر روي يك خط مستقيم نيستند ( براي اينكه محيط دايره C2 يك منحني و كمان است ) ، مسلما اين دو دايره بر روي صفحه P قرار گرفته‌اند ، زيرا شرط اينكه دو شكل در روي يك صفحه قرار گيرند اين است كه دست كم سه نقطه از آنها بروي آن صفحه واقع شده باشند و البته اين سه نقطه بر روي خط مستقيمي واقع نشده باشند . اينك شرط اينكه دو خط با هم موازي باشند اين است كه اولا هر دوي آنها روي يك صفحه باشند و دوما اينكه آن دو خط زواياي مساوي در تقاطع با خط مستقيم متقاطع سومي داشته باشند . اينك عمود AE بر خط BC را رسم مي‌كنيم و خط يا پاره خط FG را چنان رسم مي‌كنيم كه اولا دايره C2 را در دو نقطه 5 و 6 قطع كرده و از نقطه A مركز دايره عبور كرده و دوما بر AE عمود باشد . همانطور كه ميدانيم خط FG دست كم دو نقطه بر روي صفحه P داشته و بر روي صفحه P واقع شده و با خط BC موازي است . حال اگر خط FG را حول نقطه A و روي صفحه P به چرخانيم زاويه FAE بزرگتر و يا كوچكتر از زاويه BEA شده و شرط دوم موازي بودن دو خط منتفي ميشود و اگر FG در نقطه A حول محور AE دوران داشته باشد ، خط FG دو تقاطع 5 و 6 با دايره C2 را از دست مي‌دهد ، بنابراين خط FG از صفحه P خارج و شرط اول موازي بودن دو خط منتفي ميشود . پس ميتوان فهميد و نتيجه گرفت كه خط FG انحصاري بوده و از يك نقطه خارج يك خط ، يك و تنها يك خط مي‌توان موازي با خط مفروض رسم كرد .



اينك اين سوال مطرح ميشود كه چرا ما بايد اين اصل پنجم را ثابت كنيم ؟

علت بر اين است كه در هندسه اقليدسي هر پاره خط مستقيمي ميتواند بيانگر يك عدد باشد كه بيانگر طول واقعي آن بوده و مربع و مكعب آن مقدار درستي در محاسبات رياضي است ولي در هندسه‌هاي نااقليدسي چنين نيست براي اينكه طول واقعي يك منحني ميتواند يك عدد باشد ولي اين منحني نمي‌تواند حتما و لزوما بيانگر همان عدد باشد ، براي اينكه انحنا يافته است و طول منحني بيشتر از فاصله دو سر منحني ميباشد و اين دو مقدار با هم نامساوي هستند . به طور مثال در هندسه اقليدسي يك مربع به ضلع 1 متر بيانگر يك متر مربع است و يك مكعب به ضلع 1 متر بيانگر يك متر مكعب است ولي در هندسه‌هاي نااقليدسي اين مقدار‌ها متفاوت است كه نياز به در نظر گرفتن ضريبي مبني بر درصد خطا در محاسبات داريم . اصولا انحنا در هندسه‌هاي نااقليدسي ، به طور كلي نسبت به يك خط راست اقليدسي مشخص و نسبت به يك دايره با شعاع واحد واقع بر يك صفحه مسطح اقليدسي سنجيده ميشود و صحت هندسه‌هاي نااقليدسي در گرو صحت هندسه اقليدسي است .

در هندسه هذلولي مقادير عددي مربوط به توان كمتر از مقادير عددي مربوط به توان در هندسه بيضوي است .

تصویر

اشكال فوق مقدار هندسي يك به توان دو را نشان مي‌دهند كه مقدار هندسي آن در هندسه اقليدسي ( روي صفحه مسطح ) درست ولي در هندسه هذلولي ( درون سطح حجم ) كمتر و در هندسه بيضوي ( بيرون سطح حجم ) بيشتر است .
آخرین ویرایش توسط MRT جمعه ۱۳۸۶/۹/۹ - ۲۰:۴۹, ویرایش شده کلا 1 بار

نمایه کاربر
omid h

محل اقامت: كرج

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۶/۳/۲۷ - ۱۵:۱۰


پست: 552

سپاس: 4

جنسیت:

تماس:

پست توسط omid h »

خيلي خوب بود ممنون
اما بهتر نبود كه تاكيد ميكرديد اصول موضوعه چون من ابتدا با اصول متعارفه اشتباه گرفم.
ضمنا مي شود درباره شروع هندسه نا اقليدسي هم بگوييد چون من شنيدم كه ابتدا با شك به اصل پنجم اقليدس شروع شد.
ممنون smile039 smile039 smile039 smile035 smile035

نمایه کاربر
MRT

نام: محمدرضا طباطبایی

محل اقامت: تبریز

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷


پست: 2422

سپاس: 95

جنسیت:

تماس:

پست توسط MRT »

omid h گرامي :
از ابراز علاقه و لطف شما تشكر مي‌كنم .
از راهنمايي شما هم سپاس گذارم عنوان تاپيك از ( برسي اصل پنجم هندسه اقليدسي ) به ( برسي و اثبات پنجمين اصل موضوع هندسه اقليدسي ) تغيير يافت
ضمنا مي شود درباره شروع هندسه نا اقليدسي هم بگوييد چون من شنيدم كه ابتدا با شك به اصل پنجم اقليدس شروع شد.
ابتدا بايد بگويم كه من با ناسيوناليسم ( ملي گرايي ) در علم مخالفم البته براي خودم ، براي اينكه تفهيم و قبول مفاهيم علمي را براي جامعه بين‌الملل ناخوش‌آيند مي‌كند . آنگونه كه در تاريخ ثبت شده است خيام ضمن جستجوي راهي براي اثبات اصل توازي مبتكر مفهوم عميقي در هندسه شد . در تلاش براي اثبات اصل پنجم [موضوعه] هندسه اقليدسي ، خيام گزاره‌هايي را بيان كرد كه كاملا مطابق گزاره‌هايي بود كه چند قرن بعد توسط واليس و ساكري بيان شد و راه را براي ظهور هندسه‌هاي نااقليدسي در قرن نوزدهم هموار كرد و در نهايت هندسه‌هاي نااقليدسي به عنوان نوعي جديد از هندسه وارد رياضيات شد . يانوش بويوئي يكي ديگر از رياضيدانان جوان بود كه در مورد اصل توازي تلاش مي‌كرد . پدر وي نيز كه سالها در اين مسير تلاش كرده بود ، طي نامه‌اي به پسرش نوشت : " تو ديگر نبايد براي گام نهادن در راه توازي‌ها تلاش كني ، من پيچ و خم اين راه را از اول تا آخر مي‌شناسم . اين شب بي‌پايان همه روشنايي و شادماني زندگي مرا به كام نابودي فرو برده است ، التماس مي‌كنم دانش موازي‌ها را رها كني " . ولي يانوش از اخطار پدرش نهراسيد ، زيرا كه انديشه كاملا تازه‌اي را در سر می‌پروراند . او فرض كرد كه نقيض اصل توازي اقليدس ، حكمي بي‌معني نيست . وي در سال 1823 پدرش را محرمانه در جريان كشف خود قرار داد و در سال 1831 اكتشافات خود را به صورت ضميمه در كتاب تنتامن پدرش منتشر كرد و نسخه‌اي از آن را براي گائوس فرستاد . بعدا معلوم شد كه گائوس خود مستقلا آن را كشف كرده است . بعدها روشن شد كه لباچفسكي در سال 1829 كشفيات خود را در باره هندسه نااقليدسي در بولتن دانشگاه كازان ، دو سال قبل از بوئي منتشر كرده است و سرانجام كشف هندسه‌هاي نااقليدسي به نام بويوئي و لباچفسكي ثبت گرديد . هندسه‌هاي نااقليدسي به نظر من به نوعي هندسه‌هاي انتزاعي هستند كه در آنها مفهوم اعداد و توان آنها به مخاطره مي‌افتد تا جايي كه ممكن است رياضيات را پوچ و بي‌مفهوم كنند و صد البته به دنبال رياضيات ، فيزيك هم به تباهي كشيده شود ، يعني مشكلي كه در بعضي جاها براي هنر اتفاق افتاده است .

نمایه کاربر
omid h

محل اقامت: كرج

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۶/۳/۲۷ - ۱۵:۱۰


پست: 552

سپاس: 4

جنسیت:

تماس:

پست توسط omid h »

بسيار عالي بود.
خيلي ممنونم كه جوابم را داديد.
حالا مي شود درباره انواع هندسه نيز بحث كنيد.
ممنونم



ali azimzadeh

پست توسط ali azimzadeh »

salam
mamnoon az matlab haye jalebetoon dar morede oghlidoos ,
man yek danesh amooz hastam ke be in matlab ehtiyaj besyari dashtam.

نمایه کاربر
MRT

نام: محمدرضا طباطبایی

محل اقامت: تبریز

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷


پست: 2422

سپاس: 95

جنسیت:

تماس:

پست توسط MRT »

ali azimzadeh نوشته شده:salam
mamnoon az matlab haye jalebetoon dar morede oghlidoos ,
man yek danesh amooz hastam ke be in matlab ehtiyaj besyari dashtam.
دوست عزيز سلامت باشيد
از ابراز علاقه به مطالب و نظر لطف شما سپاسگزارم
اميدوارم بعد از دوران دانش‌آموزي دوران دانشجويي و ..... را سپري كنيد و در تمامي مراحل زندگي خود موفق باشيد . از مطالب ارايه شده توسط من ميتوانيد در جاهاي ديگر بدون ذكر منبع استفاده كنيد .

شاد و پيروز باشيد

نمایه کاربر
MRT

نام: محمدرضا طباطبایی

محل اقامت: تبریز

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷


پست: 2422

سپاس: 95

جنسیت:

تماس:

پست توسط MRT »

omid h نوشته شده:بسيار عالي بود.
خيلي ممنونم كه جوابم را داديد.
حالا مي شود درباره انواع هندسه نيز بحث كنيد.
ممنونم

دوست گرامي
من جدا از شما شرمنده هستم ، براي اينكه نتوانستم در مورد انواع هندسه صحبت كنم . راستش را بخواهيد اصلا فرصت ندارم و انشاالله دوستان ديگر پاسخ شما را بدهند . اميدوارم كه پوزش من را بپذيريد .

علیرضا.1111

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۹/۱۴ - ۲۱:۲۳


پست: 125

سپاس: 9


تماس:

پست توسط علیرضا.1111 »

با سلام
اينك شرط اينكه دو خط با هم موازي باشند اين است كه اولا هر دوي آنها روي يك صفحه باشند و دوما اينكه آن دو خط زواياي مساوي در تقاطع با خط مستقيم متقاطع سومي داشته باشند .
تعریف خط موازی : دو خط با هم موازیند که همدیگر را نبرند یعنی نقطه ای پیدا نشود که بر هر دو خط واقع باشد.
در صورتی اصل موضوعه پنجم اصل نیست و قضیه است که بتواند با چهار اصل قبلی ثابت شود
شرط دومی که شما برای تساوی دو خط بیان کردید در واقع صورت ناقص قضیه ای است که با اصل توازی ثابت می شود(فقط با این شرط پاره خط ab با ac در مثلث متساوی الساقین abc باید موازی باشند)..یعنی با پذیرفتن اصل توازی اصل توازی را ثابت کردید.

خود اقلیدس اصل توازی را اینگونه بیان کرده است :

هرگاه خط راستی دو خط راست دیگر را ببرد و مجموع زوایای درونی یک طرف آن خط از دو قائمه کمتر باشد اگر این خط را امتداد دهیم سر انجام در همان طرفی که مجموع زوایا کمتر از دو قائمه است یکدیگر را می برند
صورت‌بندی جدیدی از اصل پنجم، اصل هم‌ارزی نامیده می‌شود. در این صورت‌بندی اصل پنجم به این شکل بیان می‌شود که: از یک نقطه خارج یک خط فقط یک خط به موازات آن می‌توان کشید. از آن‌جا که نخستین بار جان پلی‌فیر این اصل پنجم را به این شکل صورت‌بندی کرد به اصل پلی‌فیر هم مشهور است.
موفق باشید.
آخرین ویرایش توسط علیرضا.1111 چهارشنبه ۱۳۸۶/۹/۲۸ - ۱۳:۱۱, ویرایش شده کلا 1 بار

علیرضا.1111

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۹/۱۴ - ۲۱:۲۳


پست: 125

سپاس: 9


تماس:

پست توسط علیرضا.1111 »

تصویر

نمایه کاربر
MRT

نام: محمدرضا طباطبایی

محل اقامت: تبریز

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷


پست: 2422

سپاس: 95

جنسیت:

تماس:

پست توسط MRT »

دوست عزيز علیرضا.1111 سلامت باشيد .

تعریف خط موازی : دو خط با هم موازیند كه همدیگر را نبرند یعنی نقطه ای پیدا نشود كه بر هر دو خط واقع باشد .
تعريفي را كه شما ارايه نموده‌ايد ، تعريف كامل براي خطوط موازي نمي‌باشد . براي اينكه اين تعريف ميتواند شامل دو خط متنافر نيز شود و اين در حالي است كه دو خط متنافر در فضا هيچ نقطه مشتركي ندارند و موازي هم نيستند . شايد منظور شما دو خط واقع بر روي يك صفحه باشد . يعني شرط اول توازي براي دو خط كه من قبلا آن عنوان كردم .

تصویر

بايد به عرض شما برسانم ، اصولا تمامي مشكلات در هندسه از اينجا ناشي ميشود كه در هندسه اقليدسي تعريف كامل و جامعي از خطوط و خطوط موازي و .... نشده است ، كه من سعي كردم به نوعي تعريف درستي براي خطوط موازي ارايه كنم ، يعني اصل توازي در هندسه اقليدسي بعنوان يك استنباط عقلي و ادراك ذهني پذيرفته شده است كه مبتني بر شهود بوده است و اصلا نيازي به اثبات نداشته و جز بديهيات محسوب مي‌شده است البته صرف نظر از اينكه اين مسئله از ديد رياضي درست باشد يا نباشد ؟ اما در كل چنين به نظر ميرسد كه براي اثبات اين اصل پنجم موضوع نياز به اثبات يا درك اصل توازي در هندسه داريم !
1- تعريف دو خط منطبق بر هم : دو خط را منطبق بر هم مي‌دانيم كه تمامي نقاط واقع بر روي هر دو خط در يك امتداد و يك راستا قرار گرفته‌ باشند ، يعني دو خط در مجموع خط واحدي را تشكيل دهند . به اين انطباق ، انطباق دروني هم ميتوان گفت .
2- انتقال برداري يك خط از دو خط منطبق بر هم در يك دستگاه مختصات دكارتي :
براي اينكار دو خط منطبق بر هم را به يك دستگاه مختصات دكارتي انتقال مي‌دهيم و يك خط را ثابت فرض كرده ولي خط دوم را توسط بردار دلخواهي به مختصات جديدي انتقال مي‌دهيم يعني شكل زير :


تصویر

بديهي است كه تمامي نقاط اين خط تحت تاثير اين بردار به مختصات جديد انتقال يافته و اين خط به اندازه اين بردار با خط ثابت انطباق بيروني دارد . ميتوان اين انطباق بيروني دو خط را اصل توازي ناميد . يعني دو خط موازي در يك دستگاه مختصات دكارتي خطوطي هستند كه بتوان آنها را با يك بردار بر هم منطبق كرد و به اين بردار ميتوان بردار انطباق دو خط موازي گفت .

درك اصل توازي با قبول مفهوم زاويه صفر نيز امكان پذير است . يعني دو خط كه با هم زاويه صفر دارند يا متنافرند يا بر هم منطبق هستند كه اگر اينچنين نباشند اجبارا موازي خواهند بود . همانطور كه مي‌دانيم دو خط متنافر در فضا هيچ نقطه مشترك و تماسي ندارند كه به منزله راس با هم زاويه‌اي تشكيل دهند و دو خطي كه كاملا بر هم منطبق هستند يعني تمامي نقاط واقع بر روي دو خط در يك امتداد و راستا قرار گرفته‌اند هيچ تقاطع واحدي ندارند كه با هم زاويه‌اي را تشكيل دهند . به بياني ديگر :


تصویر

در شكل فوق اگر دو خط FG و BC در نقطه‌اي هم ديگر را روي صفحه P ملاقات كنند و اين نقطه فرضي را x در نظر بگيرم مثلث متساوي‌الساقين AEX را ميتوان در نظر گرفت كه دو زاويه مساوي 90 درجه دارد و اندازه زاويه سوم صفر درجه خواهد بود كه در نتيجه دو خط بايد يا متنافر باشند يا منطبق ، متنافر نخواهند بود براي اينكه هر دو روي يك صفحه فرض شده‌اند و منطبق هم نخواهند بود براي اينكه دو ساق يا ضلع مساوي يك مثلث را تشكيل داده‌اند پس اجبارا موازي هستند و اصل توازي هم به اين گفته ميشود كه منظور من بود . حال ممكن است بگوييد قضيه زواياي داخلي مثلث هم از اصل توازي نشات گرفته است كه بايد بگوييم بنابه مطالب فوق اصل توازي واقعيت دارد و قابل پذيرش است و من هم به استناد همين اصل توازي سعي در ارايه راهكاري براي اثبات اصل پنجم نموده‌ام . پس شرط توازي دو خط اين است كه هر دو روي يك صفحه باشند و دوم اينكه هر دو در تقاطع با خط سوم ترجيحا زواياي قائم تشكيل دهند . اما نكته مهم اينكه در هندسه اقليدسي پاره خط مستقيم درست تعريف نشده است . ما ميتوانيم چنين تعريف كنيم كه پاره خط مستقيم به پاره خطي گفته ميشود كه طول آن با فاصله دو سر آن مساوي باشد كه اگر مساوي نباشد منحني است و نه خط مستقيم و به خاطر همين تعاريف ناقص در هندسه اقليدسي ، هندسه‌هاي نااقليدسي شكل گرفته‌اند . به اين معني كه عده‌اي متوجه شده‌اند كه اين تعاريف هندسي را ميتوان در محيطهاي ديگر ارايه يا رد كرد به طور مثال در هندسه هذلولي از يك خط و يك نقطه نا واقع بر آن دست كم دو خط موازي با خط مفروض مي‌توان رسم كرد كه منظور از خط در اين هندسه منحني است نه خط راست و همچنين در هندسه بيضوي از يك نقطه نا واقع بر يك خط نمي‌توان خطي به موازات آن خط رسم كرد كه در واقع هندسه‌هاي ناقليدسي به نوعي مطرح كردن تعاريف ناقص هندسه اقليدسي در محيطهاي غير اقليدسي است . ولي اگر تعاريف در هندسه اقليدسي اصلاح شوند محيطهاي هندسه‌هاي نااقليدسي زير مجموعه‌اي از فضاي اقليدسي تعريف شده و قابل توجيه توسط هندسه اقليدسي نيز هستند هر چند كه اندازه انحنا در هندسه‌هاي نااقليدسي نسبت به يك خط راست اقليدسي سنجيده ميشوند به طور مثال اندازه انحناي خط راست در هندسه اقليدسي صفر و در هندسه هذلولي منفي و در هندسه بيضوي مثبت است . اين به اين معني است كه در هندسه‌هاي نااقليدسي مجبور به پذيرش خطوط مستقيم اقليدسي هستيم تا انحنا را اندازه گيري كنيم و اين مشكلات از اينجا ناشي ميشود كه اقليدس بيشتر جمع آوري كننده اين مطالب آنهم به صورت ناقص بوده است و نه ارايه كننده نظريات و بيشتر مطالب به رياضيدانان مصر و بابل مربوط است نه خود اقليدس و در آن زمان اين مشكلات شناخته و مطرح نشده بود .
براي دو خط در فضا ميتوان چهار حالت را در نظر گرفت يا متقاطع هستند يا متنافر يا منطبق و يا اينكه موازي هستند .
در صورتی اصل موضوعه پنجم اصل نیست و قضیه است كه بتواند با چهار اصل قبلی ثابت شود
همانطور كه مي‌دانيم اصل پنجم ابتدا به عنوان اصل بيان شد ولي بعدا معلوم شد كه قضيه است ولي اين نام اصل روي آن مانده و همه جا و هميشه به همين نام شناخته ميشود حال چه اصل باشد و چه قضيه همواره سعي ميشود درستي و صحت آن بيان شود . اصول در رياضيات نياز به اثبات ندارند و اگر نياز به اثبات باشد ديگر اصل نيستند و به عنوان قضيه مطرح ميشوند ولي بايد به خاطر داشت هميشه در رياضيات اصول دچار شك و تردد ميشوند به طور مثال خود اعداد چه مفهومي دارند كه به عنوان اصل بديهي پذيرفته شده‌اند ، كه با انجام اعمال رياضي همچون جمع و تفرق اين شبهات از بين ميروند و اعداد به منزله مقايسه اشيا با يكديگر مفهوم پيدا مي‌كنند . تعاريف هندسي هم به اين منوال هستند . يعني بعضي وقتها با اثبات قضايا مفهوم اصول درك و پذيرفته ميشود يعني ما با درك مفهوم زاويه صفر و .... ميتوانيم به اصل توازي برسيم و اصل پنجم را ثابت كنيم .
شرط دومی كه شما برای تساوی دو خط بیان كردید در واقع صورت ناقص قضیه ای است كه با اصل توازی ثابت می شود ( فقط با این شرط پاره خط ab با ac در مثلث متساوی الساقین abc باید موازی باشند )..یعنی با پذیرفتن اصل توازی اصل توازی را ثابت کردید .
لازم به توضيح است كه من با پذيرش اصل توازي اصل توازي را ثابت نكردم بلكه براي توازي دو خط دو شرط قايل شدم كه مفهوم موازي بودن روشن و تعريف شود و بيان كردم كه از يك نقطه خارج يك خط فقط يك خط موازي ميتوان رسم كرد و اين خط انحصاري است . وسعي در ارايه راهكاري براي اثبات يا بهتر است بگويم درك اين موضوع نمودم و اينك براي درك اصل توازي هم مثالهايي ارايه كردم .

امروزه ثابت شده است كه تمامي خصوصيات انسانها ژنتيكي است حتي نحوه فكر كردن و انديشه آنها و ..... ، مفاهيم اوليه هندسه اقليدسي و نااقليدسي هم بيشتر مربوط به خصوصيات ژنتيكي انسانها ميشود تا واقعيتهاي رياضي و فيزيكي ، يعني بعضي‌ها توانايي قبول و پذيرش هندسه اقليدسي را دارند و نمي‌توانند هندسه نااقليدسي را قبول كنند و برعكس . و انسانها در نهايت با بحث و گفتگو در مورد عقايد و باورهايشان به هيچ نتيجه مشتركي نخواهند رسيد و در نهايت اينكه مفهوم توان اعداد در هندسه‌هاي نااقليدسي چگونه مطرح ميشود ؟ آيا ميشود توان اعداد را در اينگونه هندسه‌ها نشان داده و رسم كرد و مقدار آن را دريافت ؟ به‌طور مثال يك متر مربع و يك متر مكعب چقدر است ؟ آيا جرم و حجم در هندسه‌هاي مختلف برابري دارند يا مفهوم جرم و حجم دگرگون ميشود ؟ يعني معادل رياضي آنها قابل دست يابي هست ؟
در نظريه نسبيت كه از هندسه بيضوي استفاده شده است در جهان چهار بعدي ، بعد زمان به عنوان بعد هندسي مطرح نيست بلكه به عنوان يك پارامتر دخيل در معادلات فيزيكي مطرح ميشود و اصولا ما قادر به رسم اشكال چهار بعدي نيستيم و علت اين است كه در هندسه توان 2 يا مربع و توان 3 يا مكعب عدد قابل ترسيم است ولي توان 4 غير قابل ترسيم است و به همين دليل مهم در هندسه اقليدسي فضا سه بعدي در نظر گرفته ميشود البته از لحاظ هندسي و همانطور كه مي‌دانيم انحناي فضا - زمان به جاي ميدان گرانش در نظريه نسبيت مطرح ميشود و همانطور كه مشخص است واژه انحنا زماني تعريف پيدا مي‌كند كه قبول كنيم خط راستي وجود دارد و مقدار اين انحنا را نسبت به امتداد خط مستقيم بسنجيم براي اينكه طبق اين نظريه همه چيز در جهان نسبي است حتي خود انحناي فضا - زمان و جهت اندازه گيري شدت ميدان جاذبه يا انحناي فضا - زمان نياز به اندازه گيري اين انحنا داريم و بدون داشتن خط راست اين سنجش غير عملي خواهد بود . و از شما دوست عزيز پوزش مي‌طلبم كه اگر مطالب ارايه شده ، نامربوط با نظريات ارايه شده توسط شما بود ولي مطالبي بود كه لازم ديدم مطرح شود و از شما هم بسيار سپاسگزارم كه با اعلام نظر خود مرا راهنمايي فرموديد !

نمایه کاربر
Parmenides

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱


پست: 1325

سپاس: 239

پست توسط Parmenides »

يه سوال بي ربط
توي رشته مهندسي مكانيك هندسه نااقليدسي رو مي خونن؟
و اگه نمي خونن شما چه منبعي رو در اين مورد مي تونين به من معرفي كنين؟
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.

-Karl Popper-

نمایه کاربر
Parmenides

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱


پست: 1325

سپاس: 239

پست توسط Parmenides »

راستي
چرا ديگه بحثاي فلسفي و اعتقادي نمي كنين
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.

-Karl Popper-

نمایه کاربر
MRT

نام: محمدرضا طباطبایی

محل اقامت: تبریز

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷


پست: 2422

سپاس: 95

جنسیت:

تماس:

پست توسط MRT »

تصویر

در شكل فوق دستگاه مختصات دكارتي x y را روي صفحه در نظر مي‌گيريم . همانطور كه ميدانيم معادله محور x ها معادله y=0 ميباشد . اينك خطي به همين معادله رسم مي‌كنيم كه اين خط درست منطبق بر محور x ها است . اينك اين خط را با بردار [1 1]=a ( بردار با پيكان آبي رنگ ) از مبدا مختصات انتقال مي‌دهيم . بديهي است كه tanX=1/1 يعني X=45º . و اگر اين خط را با بردار [1- 1-]=a- ( بردار با پيكان بنفش رنگ ) به محل قبلي خود برگردانيم بديهي است كه tanX=-1/-1 و tanX=1 و X=45º خواهد بود . چون بردارهاي a و a - كاملا بر هم منطبق هستند و فقط جهت آنها 180 درجه باهم اختلاف دارد ، ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه اگر دو خط موازي را خط سوي قطع كند زواياي بدست آمده دو به دو باهم برابرند و بدنبال آن پنجمين اصل موضوع هندسه اقليدسي قابل اثبات ميشود .

ارسال پست