اشتباه انشتين!پاسخ آمد.لطفاهمه نظر بدن

[farhadpti]

در مورد قسمت دوم باید بگم اگه در زمان صفر ساعت مچی از چشم ما که درست عمود بالای سر ساعت است 1 متر فاصله داشته باشد (بدون لطمه به مساله این گونه فرض می کنیم )نور نیاز دارد تا 1 متر را طی کند تا به چشم ما برسد،اگر ما شروع به حرکت با سرعت نور بکنیم نوری که فرضاً در لحظه ی t1 ساطع می شود اگر T زمان بخواهد تا همان فاصله ی 1 متر عمود را طی کند ما در آن T مقدار C*T جلو رفتیم (البته ساعت هم جلو آمده ولی ما با نوری که در لحظه ی t1 ساطع شده کار داریم که در مکان قبلی است) و نور برای رسیدن به چشم ما لازم دارد تا وتر مثلثی به اضلاع 1 متر و C*T را طی کند که مطمئنا طولانی تر است...
انسان اندیشه ایست در حصار هوای نفس ...

[امیر پویان]

سلام
من با ثابت ماندن ساعت موافق ترم چون اگر ما در قطار در زمان صفر سرعت v کمتر از نور داشته باشیم نور بازتابی از ساعت ، صفر را نشان می دهد (البته با صرفنظر از تغییر بسیار بسیار جزئی حاصل از سرعت v ما در قطار) (و مطمئناً زمان های قبل از صفر قبلاً بازتابشان به ما رسیده است) و اگر همان لحظه با سرعت نور پیش برویم نور بازتابی جدید به ما نمی رسد ولی مطمئنا به نور های بازتابی قبلی که آنها هم با سرعت نور در جهت پیش روی ما حرکت می کنند نمی رسیم و گذشته را دیدن در صورتی به وجود می آید که ما با سرعتی بیش از نور حرکت کنیم که بتوانیم از امواج مرئی قبلی سبقت بگیریم و آن ها را ببینیم...
با تشکر از واداشتن جمعی به تفکر...

مسئله به این سادگی نیست.اگر ساعت برج روی همان خطی باشد که ما روی ان حرکت می کنیم شما درست می گویید.
اما اگر ساعت در فاصله ی ab از خط حرکت ما باشد و مسئله را 2 بعدی ببینیم، چون پرتوهای نور روی دایره هایی به مرکز ساعت برج منتشر می شوند در هر لحظه نوری که از ساعت به ما رسیده است یکی از دو محل تقاطع دایره ای به مرکز ساعت برج با مسیر حرکت است.در این حالت استدلال روشنفکر از یک طرف درست به نظر می رسد و از طرفی حرف اینشتین رو رد می کنه!
البته روشنفکر باید این موضوع رو در نظر بگیره که نوری که از زمان گذشته ساعت منتشر شده همواره جلوتر از ما از هر نقطه می گذرد.
فرض کنید در نقطه ی دلخواه الف ما ببینیم که ساعت برج عدد t را نشان می دهد.این یعنی شعاع نوری که در این لحظه روی محل تقاطع دایره ای به مرکز ساعت برج و خط حرکت ما قرار دارد این موضوع را به ما نشان داده.همه ی دایره ها با شعاع کوچکتر از این دایره مربوط به پرتوهای نور نشان دهنده ی زمان های بعد از t هستند و همه ی دایره ها با شعاع بزرگتر مربوط به زمان های قبل از t در این حالت واضح است که پرتوهای مربوط به زمان قبل از t جلوتر از ما از هر نقطه می گذرند.چون فاصله ای که انها باید طی کنند تا به نقطه ای معین در ادامه ی مسیر برسند کمتر است.
اما در مورد اینکه ایا پرتوهای روی دایره ی مفروض همواره همزمان با ما به هر نقطه می رسند شک دارم!
اگر حرف اینشتین غلط باشد:
ما زمان های بعدی نشان داده شده توسط ساعت را می بینیم
مگر انکه بتوانیم خلاف این حرف را ثابت کنیم.
جالب است که هر نقطه روی مسیر با یک و فقط یک پرتو نور از هر دایره متناظر است.زیرا امتداد پرتوها لزوما باید از مرکز دایره(ساعت برج)نیز بگذرند.
پس برای هر نقطه روی پاره خط حرکت یک پرتو وجود دارد که بالاخره به ان نقطه خواهد رسید.
همانطور که قبلا گفتم واضح است که پرتوهای مربوط به زمان قبل از t قبل از ما از هر نقطه می گذرند.
کاری که باید کرد این است که ثابت کنیم پرتوهای روی دایره ای که زمان t را نشان می دهند همواره همزمان با ما به هر نقطه می رسند.
تا ثابت شود اینشتین درست می گفته!

[roshanfekr]

امير و farhadpti عزيز:
نمي دونم شما مساله رو خوب فهميديد يا نه!!!
وقتي من دارم با سرعت نور حركت مي كنم و نوري هم به دنبال من روي يك خط مي آيد.خب طبيعتا اون نور هرگز به من نمي رسه.حالا اگه اون نور روي وتر حركت كنه و من روي قائده خب باز طبيعتا من بايد زودتر به نقطه C برسم.(با توجه به شكل)
پس نور شروع به حركت ساعت همزمان با حركت خودم رو نمي بينم. پس من چه ميبينم؟؟؟
ساعت رو كه بايد ببينم.اما چه زماني رو؟ گذشته رو ...............
در ضمن پوريان عزيز:
بحث هاي شما كنكاش جالبي بود.ولي جواب هم بسيار ساده بود.فكر نكنم چيزي بتونه به اين راحتي اين امر بديهي رو رد كنه مگر اينكه چيزي ديگه اي در كار باشه(يا نور خاصيت منحصر به فردي داشته باشه كه من بگه نه اشتباه از توست).

[امیر پویان]

امير و farhadpti عزيز:
نمي دونم شما مساله رو خوب فهميديد يا نه!!!
وقتي من دارم با سرعت نور حركت مي كنم و نوري هم به دنبال من روي يك خط مي آيد.خب طبيعتا اون نور هرگز به من نمي رسه.حالا اگه اون نور روي وتر حركت كنه و من روي قائده خب باز طبيعتا من بايد زودتر به نقطه C برسم.(با توجه به شكل)
پس نور شروع به حركت ساعت همزمان با حركت خودم رو نمي بينم. پس من چه ميبينم؟؟؟
ساعت رو كه بايد ببينم.اما چه زماني رو؟ گذشته رو ...............
در ضمن پوريان عزيز:
بحث هاي شما كنكاش جالبي بود.ولي جواب هم بسيار ساده بود.فكر نكنم چيزي بتونه به اين راحتي اين امر بديهي رو رد كنه مگر اينكه چيزي ديگه اي در كار باشه(يا نور خاصيت منحصر به فردي داشته باشه كه من بگه نه اشتباه از توست).

قبوله.اما دقت کنید که نوری که نشان می دهد ساعت عدد t را نشان می دهد اگر چه روی وتر حرکت می کند اما حرکتش از نقطه ی c اغاز نمی شود.این نور از نقطه ای روی دایره ای حرکت خود زا اغاز می کند.
فرض کنید وقتی در نقطه ی الف هستیم ببینیم که ساعت برج عدد t را نشان می دهد.در این صورت نوری که نشان می دهد ساعت عدد t را نشان می دهد در این لحظه در نقطه c نیست.بلکه جایی روی دایره ای است که محل تقاطع ان با مسیر حرکت همان مکان فعلی ما است.پس این نور لازم نیست کل وتر را طی کند.کل وتر از مسیری که ما باید طی کنیم بزرگتر است اما اگر بخشی از وتر را در نظر بگیرید مقایسه ی این دو طول کمی پیچیده می شود.
نورهای مربوط به گذشته به وضوح زودتر از ما از هر نقطه می گذرند.
فرض کنید ساعت در مبدا مختصات است.ما روی خط y=4 حرکت می کنیم.فرض کنید وقتی در مکان x=3 و y=4 هستیم شروع به حرکت با سرعت نور می کنیم و در همین لحظه می بینیم که ساعت عدد t را نشان می دهد.در این صورت نوری که نشان داده ساعت عدد t را نشان می دهد در این لحظه که ما ان را می بینیم روی دایره ی x^2+y^2=5 قرار دارد.که تقاطع این دایره با مسیر حرکت ما همان x=3 و y=4 می شود.
حال دایره های به شعاع بزرگتر از این دایره و با مرکز مبدا(ساعت) را رسم کنید.این ها همان پرتوهای نوری هستند که عدد های کوچکتر از t را برای ساعت نشان می دهند.به وضوح می بینید که انها همواره جلوتر از ما از هر نقطه روی خط y=4 می گذرند.

[امیر پویان]

این شکل مورد نظر من است.در ان به مختصات توجه نکرده ام.مختصات را در پست قبلی به این دلیل به کار بردم که فکر نمی کردم بتنوانم شکل را اماده کنم.

[امیر پویان]

پس کاربران این پست کجا هستند؟!
گویا به این نتیجه رسیدیم که در سرعت نور زمان متوقف نمی شود!

[roshanfekr]

پس کاربران این پست کجا هستند؟!
گویا به این نتیجه رسیدیم که در سرعت نور زمان متوقف نمی شود!

ممنون امیر جان.جالب بود...فکر کنم تمامی کاربران تالار های دیگه رو بیشتر دوست داشته باشن.استقبال از تالار گفتگوی آزاد وحشتناکه.
ولی متاسفانه این تالار...............؟

[امیر پویان]

پس کاربران این پست کجا هستند؟!
گویا به این نتیجه رسیدیم که در سرعت نور زمان متوقف نمی شود!

ممنون امیر جان.جالب بود...فکر کنم تمامی کاربران تالار های دیگه رو بیشتر دوست داشته باشن.استقبال از تالار گفتگوی آزاد وحشتناکه.
ولی متاسفانه این تالار...............؟

خواهش می کنم.
بله.تا وقتی که ما ایرانی ها به جای بحث علمی دنبال گفت و گوی ازاد هستیم عقب ماندگی حق ماست.

[امیر پویان]

ایا همه پذیرفته اند که اینشتین اشتباه کرده است؟!!!!
در ضمن وقتی به ساعت برج نزدیک می شویم به وضوح ان را ثابت نمی بینیم.
مگر اینکه بخواهیم از اثر دوپلر نسبیتی هم استفاده کنیم.

[babak354]

ایا جرم ماده در سرعت نور بینهایت میشود
ایا زمان در سرعت نور متوقف میشود

سالهاست انسانها با اتکا به فرمول mc2 انشتین بر این باورند اگر ماده به سرعت نوردست یابد جرم ان بطبع وزن ان بینهایت زیاد میشود حال این جرم چه به اندازه الکترون باشد یا اتم یا ملکول ویا هر ماده و شبه ماده دیگر جرم و وزنش طبق فرمول انشتین در سرعت نور بینهایت میشود
حال این سئوال پیش می اید که چرا فتونهای خود اشعه نور که سرعت نور را دارند دارای جرم بینهایت زیادی نیستند
شاید در جواب بگویم که ممکن است فتونهای نور جرمی نداشته باشند ولی دانشمندان در عمل ثابت کرده اند که حتی فتونها نور نیز دارای مقداری خواص جرمی میباشند در همین زمینه دانشمندان ثابت کرده اند که خود فتونهای نور وقتی به ماده دیگری برخورد میکنند میتوانند همانند یک جرم ضربه ای با نیروی بسیار کم به ان وارد کنند لذا با همین روش محاسبه کرده اند که فتونهای خورشید که به زمین میرسد میتواند در مجموع معادل چندپوند نیرو به زمین وارد کند
مثال دیگر جرم برای فتونهای نور این است که اشعه نور هنگام عبور از کنار کرات بزرگ مانند خورشید و سیاهچاله مقداری جذب جاذبه کرات شده و از مسیر مستقیم خود منحرف میشود لذا از این مثال نیز میتوان گرفت که فتونهای نور باید دارای یک حداقل جرمی باشند لذا اگر با سرعت نور حرکت کنند باید جرم انها بینهایت افزایش یابد ولی در عمل اینگونه نیست زیرا برای فتونهای نور که همیشه با سرعت 300 هزار کیلومتر در فضا حرکت میکنند نمی توان جرم قابل مشاهدهای تصور کرد
لذا میتوان نتیجه کرفت که در این مثالها یا انحراف نور در مقابل کرات با جرم بالا بدلیل چیزی غیر از جاذبه انهاست مثلا نیروی مغناطیسی کره ولی با توجه به اینکه همیشه کرات نسبت به فتونهای نور جاذبه دارند نه دافعه و نامتقارن بودن میدان مقناطیسی و وجود تقارن در انحراف نور – تغیر در جهت نور نیز نمی تواند از این مسئله نیز باشد یا اینکه بپذیریم ماده با افزایش سرعتش به اندازه سرعت نور دارای جرم بینهایت زیادی نمی شود

حال ممکن است بگویم جرم فتونها انقدر پایین است که وقتی به سرعت نور میرسند بیشتر از این اندازه که میبینم افزایش جرم و وزن پیدا نمی کنند حال اگر حتی این امر را بپذیریم با وجود اینکه این امر مخالف بینهایت شدن جرم در سرعت نور است باز در مسئله انرژی اشعه نور دچار تناقض میشویم و ان بدین شکل است که :
سرعت نور طبیعی در هوا تقریبا معادل 300 هزار کیلومتر در ثانیه است حال ما فرض میکنیم جرم یک فتون نور در هوا بدلیل بالابودن سرعت به عدد 8 رسیده است حال طبق ازمایش های اندازگیری سرعت نور مشخص شده وقتی همین نور با همین سرعت وارد محیط اب میشود سرعت ان چند هزار کیلومتری کم میشود لذا بطبع با ید جرم فتون از عدد 8 به عدد 6 گاهش پیدا کند زیرا سرعت نور کم شده است حال اگر بخواهیم تفاوت انرژی فتون نور در محیط هوا و داخل اب را محاسبه کنیم طبق قوانین علم فیزیک فعلی بشر بدلیل اینکه جرم و سرعت حرکت فتون در هوا بیشتر از جرم و حرکت ان در اب است در نتیجه انرژی فتون موجود در هوا نیز باید چند هزار برابر انرژی فتون و نور داخل اب باشد یعنی باید فتون نور در اب مقداری انرژی از دست داده باشد ولی تناقض اینجاست وقتی همین فتون نور که داخل اب دارای سرعت و جرم پایین تری است دوباره از محیط اب خارج میشود باز همان سرعت 300 هزار کیلومتر اولیه و بطبع جرم اولیه را پیدا میکند لذا این عمل اصل انرژی ذره را زیر سئوال میبرد در صورتی که بپذیریم که جرم با افزایش سرعت تغیر میکند
و ضمنا اگر تغیر جرم در سرعت نور زیاد باشد انرژی فتونهای نور در خلاء و هوا باید چند هزار برابر بیشتر از انرژی نور در محیط اب باشد ولی در عمل اینقدر تفاوت دیده نمی شود مثلا یک پرتو 4000 واتی لیزر در محیط هوا در محیط اب باید حدود 4 وات انرژی داشته باشد که عملا ما شاهد همچنین گاهش انرژی نیستیم

ولی در اصل کتون و ارنا گفته میشود که نور می تواند بینهایت سرعت داشته باشد اگر کتونهای فضا نباشند شبه ذره کتونها و شبه ذره ارنا تمامی فضای خالی از ماده جهان را پوشانده اند این دو زره درابر کتونی فضا بصورت مجموعه عضیمی از مکعب های کنار هم میباشند که در گوشه های هر یک از این مکعب ها- در دو گوشه ان ذره ارنا قرار داشته و شش گوشه دیگر ان ذره کتون قرار دارد اندازه مکعب گریستال کتونها و ارنی در فضا بزرکتر از داخل هوا و در هوا بزکتر از داخل جامدات و مایعات است لذا تراکم ذره کتون و ارنا در خلاء هوا کمتر از محیط هوا و در محیط هوا کمتر از داخل اتمهای جامدات و مایعات است
زمانی که در یک نقطه از فضا چگال کتونی ساخته میشود تعداد کتونهای ان ناحیه زیاد میشود فلذا از حجم مکعب کتونها و ارنی فضا گاسته میشود تا ذرات کتون بیشتری در همان فضا بتوانند قرار گیرند و برعکس در خلاء کتونی تعدادی از کتونهای ابر کتونی فضا کم میشود در نتیجه مکعب ساخته شده کتونها و ذرات ارنا در فضا بزرگتر میشود و این بزرگ شدن در صورت ادامه افزایش خلاء کتونی انقدر میتواند ادامه یابد تا شبکه گریستالی ابر کتونی فضا بهم ریخته و محیطی بدون ذره کتون ایجاد شود در این محیط چون کتونهای مزاحم ذرات ارنا انتقال دهنده امواج نور وجود ندارند سرعت نور هزاران برابر (صد هزار میلیارد کیلومتر در ثانیه ) بیشتر از یک محیط معمولی (300 هزار کیلومتر در ثانیه ) در فضا است

حال فرضیه کتون چگونه گاهش نور را در اب توجیه میکند
فرضیه کتون میکوید تعداد ذرات کتون در محیط اب بیشتر از محیط هوا است و همچنین معتقد است اجسام و ذرات و الکترونها وقتی شتاب میگیرند ذرات کتون فضا در مسیر حرکت انها یک مقاومت ایجاد میکنند این مقاومت دارای ضریبی از سرعت نور است بدین طریق هرچه جسم به سرعت نور نزدیگتر میشود مقد ار ان بیشتر میشود و در شرایط فعلی مقاومت کتونی فضا در سرعت نور برای ماده بینهایت میشود در حقیقیت همان معادله انشتین است که بجلای اینکه جرم بالا برود مقاومت کتونی فضا بالا میرود
ذرات ارنا که انتقال دهنده انرژی بصورت نور و موج درفضا هستند بسیار کوچکتر از الکترونها میباشند و ذرات کتون که باز بسیار کوچکتر از ذره ارنا هستند مقاومت کتونی را در مقابل حرکت ماده و نور در فضا ایجاد میکنند خاصیت منحصر به فرد ذره کتون این است که - این ذره میتواند امواج و ارتعاشاتی درست نماید مانند امواج نور و رادیو ولی با یک امتیاز استشنائی -که میتواند بدون مقاومت کتونی از داخل مواد و اتمها و کتونهای دیگر فضا با سرعتی چند میلیارد برابرسرعت نور بدون واگرایی زیادی عبور کند

مقاومت کتونی فضا انرژی پرتو نور فضا را در شرایط عادی از بین نمی برد ولی این واگرایی خود ارتعاشات ذرات انا است که انرژی پرتو نور را طی مسافت گاهش میدهد

فرضیه کتون این رابیان میکند که وقتی انرژی یک پرتو نور به اب وارد میشود بدلیل تعداد بیشتر ذره کتون داخل اب سرعت انتقال ارتعاشات ذره از 300هزار کیلومتر کمتر میشود مقدار کمی از انرژی ارتعاشی ذرات ارنا در اثر برخورد ذرات ارنا با اتمهای اب به حرارت تبدیل میشود ولی بقیه انرزی ثابت میماند در موقع ورود پرتو نور به داخل اب مقداری انرزی پرتو بدلیل فشردگی ذرات محیط اب گرفته شده و دقیقا به همان مقدار در هنگام خروج پرتو نور از محیط اب با تراکم بالا به محیط هوا با تراکم کم به ذرات نور انرژی داده میشود لذا سرعت نور میتواند به همان مقدار اولیه برگشت کند
طبق فرضیه ارنا تعداد ذرات مرتعش داخل یک محیط هم حجم اب بیشتر از تعدادذرات مرتعش هم حجم ان در هوا میباشد لذا انرژی پرتو در هردو حالت هم داخل اب و هم داخل هوا - برای پرتو نور طبق فرمول زیر یکی است

(تعداد ذره ارنا مرتعش شده اب) nw * cw = (تعداد ذره ارنا مرتعش شده هوا) na *ca

Cw سرعت نور در اب و ca سرعت نور در هوا میباشد طبق فرضیه ارنا همانطور که در فرمول بالا میبینید انرژی یک پرتو نور در هوا و اب با وجود تغیر سرعت نور یکسان است و ازمایشها در عمل نیز این امر را تایید میکند و میبینیم که نیازی نیست جرم ماده با تغیر سرعت نور تغیر کند علت افزایش تعداد ذرات ارتعاشی داخل اب بدلیل بلاتر بودن تعداد ذره ارنا مابین اتمهای اب از هوا در یک حجم ثابت است علت گاهش سرعت نور نیز بالا بودن ذره کتون داخل اتمهای اب از همان مقدار حجم در اتمهای هوا میباشد

حال اگر طبق فرضیه های موجود فیزیک نور حاصا از بسته های فتون کنده شده از چشمه منتشر کننده انها در لامپ یا خورشید باشد چون دارای تعداد ثابتی است نمی تواند در داخل اب تعداد انها زیاد شود زیرا با وجود گاهش سرعت بر خلاف فرمول انیشتن به جرم افزوده شده است و ضمنا اگر جرم داشته باشد باید به مرور زمان یکمقداری جرم از منبع کم شده و به هدف اضافه شود در حالی که همچنین اتفاقاتی نمی افتد و همچنان ماهیت نور طبق فرضیه های موجود مبهم باقی می ماند ولی فرضیه جدید شبه ذرات ارنا و کتون فضا براحتی تمامی تغیرات سرعت نور را توجیه میکندحتی بوجود امدن جرم در اثر نابودی انرژی
زمانی که هدفی انرژی بالای را به ابر کتونی فضا بصورت اشعه کاما میدهد پس از انتقال این انرزی تووسط ذره ارنا در ابر کتونی فضا اگر این ذرات بشدت مرتعش شده ارنا در هنگام برخورد به اتمهای ماده بیش از شعاع اتم به ان نزدیک شوند از ابر شبکه ابر کتونی فضا جدا شده و به ترکیب اتم یا ماده می پیوندند که در مجموع با عث افزایش جرم و انرژی نهفته ماده میشوند


جالب توجه است که این اثر در امواج صدا برعکس است یعنی اینکه امواج صدا در هوا حدود 360 متر مسافت را درثانیه طی میکنند ولی در داخل اکثر جامداد و مایعات به بیش از 2000 متر افزایش پیدا میکند علت اصلی این امر بدلیل وابستگی صدا به ارتعاشات اتمها یا ملکولهای مواد است در محیط هوا بدلیل اینکه فاصله بین ملکولها قدری دور تر از محیط جامدات است مقدار زمانی که یک ملکول لازم دارد تا ارتعاش حاصل از صوت را به ملکول بعدی منتقل کند بیشتر از محیط جامد که ملکولهایش نزدیک هم هستند میباشد لذا بهمین دلیل انتقال صدا در هوا کند تر از جامدات میباشد این مسئله در گذشته دانشمندان را در شناخت ماهیت نور به اشتباه انداخته بود
مسله نسبیت زمان در ازمایش دید دو اینه ثابت از نظر فردی که ثابت بر روی زمین است و فردی که بر روی قطا ر متحرک است
تمامی اشکال کار دید بشر وجود کتونهای فضا هستند که در تمامی ازمایشهای نسبیت تا کنون در نظر گرفته نشده بودند و نتیجه ازمایش را خراب کرده اند یعنی کسی از انها خبر نداشت اگر ازمایش اینه های انشتین را در محیط بدون شبه ذره کتون خلاء کتونی انجام بدهیم متوجه میشویم هیچ تفاوتی در دیدن نور بین فرد ثابت وکسی که در حال حرکت است وجود ندارد زیرا تاخیر نور صفر میشود و سرعت ان بینهایت بالا است در محیط خلاء کتونی شما حتی اگر با سرعت نور هم حرکت کنی باز زمان دید شما با فرد ساکن بدلیل سرعت بینهایت زیاد نور در محیط خلاء کتونی ثابت است یعنی هردو در یک زمان شی را میبینید لذا نتیجه میگیریم بر خلاف تصور گذشته زمان تغیری نمی کند
کسی که با سفینه کتونی با سرعتی بیشتر از نور در فضا حرکت میکند عمرش نسبت به یک زمینی ساکن ثابت است البته خود محیط چگال کتونی عمر انسان را میتواند چند هزار سال زیاد ( چه در روی زمین یا چه در سفینه فضایی) کند برای خواندن مطالب بیشتر و تاثیرات شبه ذره کتون در عمر انسانها و روش ساخت لباس های غیب کندده با مواد فراکتونی به سایت های زیر بروید

http://sites.google.com/site/alipourato ... f-lifetime

http://fekredigar.blogfa.com/

[mohsen2545]

***

[akbari]

با سلام،ما باید توجه کنیم که زمان یک شئ متحرک برای یک ناظر ساکن یا متحرک در دستگاهی دیگر کندتر است نه خود ناظر متحرک واز نظر این ناظر متحرک ، زمان معمولی می گذرد; مثلا در مثال معروف دوقلوها ،یکی از دوقلوها که به سفر می رود زندگی عادی خود در سفینه را باگذر زمانی معمولی حس می کند ولی وقتی از سفر برمی گردد متوجه می شود که برادر(یا خواهر) دوقلویش پیرتر شده وخودش جوان مانده است.پس در این مورد د طبیعی است که شخص داخل قطار ساعت خود را در حال کار ببیند ولی ساعت دیگری را که نسبت به او با سرعت نور حرکت می کند را متوقف ببیند.البته باید متوجه باشیم طبق همین نظریه سرعت نور یک سرعت حد است و هیچ شئ جرم داری به سرعتی دقیقا برابر با آن نخواهد رسید.

[MAHDI.M]

dar morede soal aval bayad goft k einstein tuye ghatare va sorate noor dare pas vaghaye nesbiat khas bayd dar charchub ghatar rokh bede taze bade ye modate kutah einstein aslan borj ro nemibine-va dar avaz saat khodesh nabayad kar kone

[enistein]

در این زمینه که خفناش بزور درک میکنند لطفا نظر ندین و چرت هم نگین.با تشکر فراوان.

آقای navidn2تا زمانی که ما نظرات دیگران رو در مورد مباحث علمی چرت و پرت بدونیم مطمئن باشید که ایران مثل اون ساعت عقب مانده میمونه و جلو نمیره.

[كورش افضلي]

یه حرف مستقل از این بحث(فقط خواهش میکنم در مورد این پست یه بحث جدید نسازید که خوراک بعضی کاربرای هوپایه)
فیزیک مدرن رشته ای است که نمیتوان براحتی در مورد ان نظر داد و بهمین دلیل هم مشکل یا لاینحل شده است.
ولی ریاضیات در حوزه ای قابل بررسی است اگه تمام عمرتو صرف حل مسئله ای کنید مطمئن هستید که اشتباه نکردید و قوانین ان در چارچوب مورد مطالعه خود تغییر نخواهد کرد.
لپ مطلب: بررسی فیزیک نوین در عین حال که کار هرکسی نیست از عهده همه کس برمیاید.
بنظر من بهتره دوستان فیزیکدان که تجربه بیشتره نسبت به دیگران دارند نظر بدن و بقیه هم اگه نظریه ای داشته باشند همین طور نپرونن(در حال که سختی فیزیک با همین نظریات ساده واضح میشه)و باید بدونن که فیزیک درعین پیچیده گی فراوان ساده دردسرسازی داره.
این فیزیک دیگه حساب 2*2 نیست بنظر من دیگه فیزیک نیست و علمی جدیده که فکرو میتروکونه
و هرگز سعی نکنید اینجا حرفی رو با اطمینان بزنید و اگر مطمئن بودید بخودتون شک کنید.<<
بدلیل بی ربط بودن موضوع باز هم عذر میخوام فقط میخواستم این موضوع رو بگم که اگر کسی خواسته ریاضیدان بشه بخاطر دشواری فیزیک بوده.(که خودش متوجه عکس موضوع بوده!)