paradoxy نوشته شده:، من یه نقطه ای رو همین الان جلوی لبتابت تصور کردم،ببینش!آها من اون نقطه هرو متحرک میبینم چون دارم حرکت میکنم اما تو ساکن میبینش چون نسبت بهش ساکنی نتیجه =====> من دچار اتساع زمان میشم(مشروحش رو بعدا میگم)
بله ولی گفتم که اگه من هم یه نقطه ای رو جلوی لب تاپ تو در نظر بگیرم و حرکت رو به خودم نسبت بدم اونوقت باید زمان برای من متسع بشه. نقطه ی تو دلیلی نداره که به عنوان معیار تلقی بشه اینجاست که دعوا بین ناظرا رخ می ده! (بین داوود و محمد! اگه بشه چه دعوایی میشه: محمد داوود )
اولا اینکه اونی که چکش میزنه تو سر اونیکی منم که میزنم تو سر تو
بعد اگه یه نقطه ای رو جلوی لب تاپ تو در نظر بگیرم و حرکت رو به خودم نسبت بدم اونوقت باید زمان برای من متسع بشه. نقطه ی تو دلیلی نداره که به عنوان معیار تلقی بشه اینجاست که دعوا بین ناظرا رخ می ده!
زمان برای تو از دید من متسع میشه از دید خودت که زمان معمولی میگذره اگه من به هر نقطه ای که خواستم نگاه کنم و سرعتی که برای نقاط در نظر میگیرم کمتر از سرعت نقاطی که تو برای نقاطت در نظر میگیری باشه
یکم علمی ترش کن بگو تو اون نقطه هرو که داری میبینی (ه!منم دیدمش) با چه سرعتی داره بهت دور یا نزدیک میشه(دور و نزدیک شدنش اهمیتی نداره) بعد بگو وقتی من به همین نقطه یا هر نقطه یه دیگه ای که دلم خواست نگاه کردم دیدم اون نقاط با چه سرعتی دارن بهم دور یا نزدیک میشن (یا اصلا ساکنن)تا من جواب بدم پست قبلم رو خوندی؟ تازه این فرضیه به شدت متقارنه،یعنی کل مسئله رو میشه برعکس کرد و اینطور پرسید،وقتی نقطه ها به تو نگاه میکنن چه سرعتی رو برات اندازه میگیرن،وقتی نقطه ها به من نگاه میکنن چه سرعتی رو برای من اندازه میگیرن؟
paradoxy نوشته شده:اولا اینکه اونی که چکش میزنه تو سر اونیکی منم که میزنم تو سر تو
مثل اینکه توی تصویر ملتفت نشدی کی داره کی رو می زنه! فکر کنم بحث داره فرسایشی میشه. دیگه تو هم کوتاه بیا، با این استدلالات راه به جایی نمی بری ولی ازت خوشم میاد چون منو یاد 10 ساله پیشم میندازی خیلی از فکرام شبیه تو بود و مثل تو هم روی نظریه هام خیلی سماجت می کردم ولی وقتی بیشتر فکر می کردم و به نقاط ضعفشون پی می بردم دیگه کم کم از ادامه دادنه اون فکرا منصرف می شدم و دنباله فکرای تازه می رفتم و سعی می کردم عمیق تر به موضوع نگاه کنم. در ضمن تو هم در نظر داشته باش که من مدعیم که نسبیت رو رد کردم پس با خودت فکر کن که اگه یه درصد من راست بگم و یه نظریه ای به بزرگی نسبیت رو ارائه بدم اون وقت ممکنه فکرای تو از جانب دیگران شدیدتر از الآن نادیده گرفته بشه ولی تو باید همچنان به فکر کردنه خودت بپردازی و اصلاً ناامید نشی حتی اگه من علیهت باشم. حتی اگه من یه روزی دانشمند بزرگی هم بشم تو نباید از نقد کردن نظریه های من و امثال من حداقل پیش خودت ناامید بشی. این جسارت خودت رو همیشه حفظ کن و سعی کن تفکراتت رو عمیق تر کنی البته اگه همینجوری هم پیش بری به خودیه خود، اندیشه هات عمیق تر می شن. البته از خدا هم همیشه کمک بگیر.
آخرین ویرایش توسط [email protected] چهارشنبه ۱۳۹۴/۷/۱ - ۲۲:۴۴, ویرایش شده کلا 3 بار
نه این تایپیک برخلاف تایپیک یک سوالی در مورد نسبیت اصلا فرسایشی نیست چون داریم میفهمیم چی میگیم،شایدم یاد ۲۰ سال پیشت میوفتی،بعدم تو فرض کن که استدلال من درست باشه اونوقت چی؟اگه دوتا خط آخر پست آخرم رو ببینی متوجه منطق من میشی با این اوصاف اخر این تایپیک باید بفهمم اشتباهم کجاست یا دارم درست میگم،شبیه تایپیک یک سوالی در مورد نسبیت که جوابش رو هم گرفتم
یه نکته اینکه دو ناظر مختلف دو سرعت مختلف رو نسبت میدن به یک نقطه اصلا پارادوکسیکال نیست در حقیقت،همین مسئله است که تایین میکنه کدومشون جونتر میمونن کدوم پیرتر که توضیحش رو در ادامه میزام