هوپا، انجمن علم ایران

انعکاس چیه برادر من، خود اون چیز رو بکوبون روی هدف.
این برداشت اشتباهه که بگی زمان همون سنجشه. شما متر رو عوض کنی طول عوض نمی شه.
زمان حاصل سنجش با ساعت نیست. اگر ساعت شما خواب بمونه زمان خواب نمی مونه.
ساعت اگر کند بشه دلیل نمی شه زمان هم کند بشه.
حتی اگر هوشیاری ای برای مشاهده کردن نباشه باز زمان وجود داره.
وارد بحث های فلسفی نشید، که تاپیک منحرف می شه.

You-See نوشته شده:انعکاس چیه برادر من، خود اون چیز رو بکوبون روی هدف.
این برداشت اشتباهه که بگی زمان همون سنجشه. شما متر رو عوض کنی طول عوض نمی شه.
زمان حاصل سنجش با ساعت نیست. اگر ساعت شما خواب بمونه زمان خواب نمی مونه.
ساعت اگر کند بشه دلیل نمی شه زمان هم کند بشه.
حتی اگر هوشیاری ای برای مشاهده کردن نباشه باز زمان وجود داره.
وارد بحث های فلسفی نشید، که تاپیک منحرف می شه.

نميدونم يا اشكال از منه كه نميتونم منظورم رو برسونم يا جنابعالي برداشت درستي
از منظور من نداريد من صحبتي از ساعت معمولي نميكنم در اصل شما وقتي ميگيد
اگر ساعت شما هم بخوابه زمان نميخوابه شما داريد با ادراكتون جنبش رو حس
مكنيد و ميتونيد تغييرات رو مشاهده كنيد من اصلا منظورم از زمان توي تمام گفته هام
ادراك + جنبش هست و نه يك ساعت و يا ابزار معمولي من نظرم رو بارها در جاهاي
ديگه هم گفتم به نظر من ( درك و جنبش هر دو با هم زمان رو بوجود مياره)هر جا كه ميگم
زمان يعني بايد دو مشخصه درك(احساس) (حسگر) (مشاهده گر) و جنبش( انرژي)
(تغييرات) باشه تا زمان مفهوم پيدا بكنه حالا ممكنه شما بخواهيد فلسفي بگيد
خوب ممكنه جنبش باشه ولي ادراك نباشه خوب من با اين كه كار ندارم وقتي ادراك
نيست بود ونبود زمان براي ما چه فرقي ميكنه
ضمنا من به فلسفه به عنوان واقعيت ذهني و دروني افراد نگاه ميكنم ولي
چيزي كه من دنبالشم حقيقت بيروني هست كه با ازمايش و تجربه ثابت ميشه
لطفا در مورد اون موضوعي كه توي پستهاي قبلي اشاره كرديد كه با تاباندن روي اشكار ساز
جسمي كه با سرعتي بيشتر از سرعت نور حركت ميكند و نحوه تشخيص ان توضيح بفرماييد سپاسگذارم

مساله اینه که فرق کردن یا نکردن برای ما ملاک بودن یا نبودن چیزی نیست.

تعريف ها را نميشه حقيقت دونست زيرا تضاد دارند
تا اينجا تعاريف دو حالت را براي نور بيان كردند
1- براي نور زماني نميگذرد و همه رخدادها را يكجا ميبيند
2- براي نور زماني نميگذرد و هيچ دركي از اطرافش ندارد

در مورد (1) رخدادها چي هستند كه نور همه را يكجا ميبينه؟ ايا غير از اينه كه رخداد همون تغييرات هست
خوب اگر رخداد تغير هست پس نور تغييرات رو ميبينه پس ميتونه اختلافي بين اين تغييرات ببينه پس زمان براش وجود داره

در حالت(2) دركي از اطرافش نداره يعني تغييرات رو نميبينه اگه تغييرات رو نبينه نميتونه مقايسه و اندازه گيري كنه پس يكي
از پايه هاي زمان نقض شده و زمان وجود نداره

حالت دوم به حقيقت نزديكتره

پايان

اون پایان آخر که گفتی یعنی دیگه کسی چیزی نگه؟
ممنون واقعا. خب دیگه چرا بحث می گذارید؟

You-See نوشته شده:اون پایان آخر که گفتی یعنی دیگه کسی چیزی نگه؟
ممنون واقعا. خب دیگه چرا بحث می گذارید؟

پايان نظر منه
من كه از شما توضيح خواستم در اون مورد هنوز منتظرم
من چنين جسارتي نميكنم در گفتمان برا همه بازه دوست گرامي

راستش به نظر من ابزار سنجش دلیل بر گذر زمان نمی شه.

پس آلبرت اینشتین هم که به وسیله همین ابزار (_ساعت نوری_) اتساع زمان خودش رو نشون داد، چطور؟ در حقیقت بعضی از روابط لورنتس مثلا همین رابطه اتساع زمان هم به شکل معمولش، از همین فرض ساعت نوری، برداشته شده تا جایی که میدونم.
البته روابط لورنتس قبلا از نسبیت بوده، اشتباه نکنید، منظورم اینه که این فرمه خاصش از روی همین وسیله اندازه گیری برداشته شده.

You-See نوشته شده:مساله اینه که فرق کردن یا نکردن برای ما ملاک بودن یا نبودن چیزی نیست.

شما كه بيشتر فلسفي ميكنيد موضوع رو
اصلا يك سري مغالطات ذهني هست كه بدرد ما نميخوره مثل نبودن
ما با نبودن چه چيزي رو ميتونيم بدست بياريم
مثلا من منهاي دو ميليارد تومان پول رو ميبرم در يك نانوايي ايا ميتونم باهاش يك نون بخرم
فقط چيزهاي حقيقي و بودن ها ميتونه بدرد بخور باشه
وقتي كه ادراك نباشه چي ميخواد زمان رو اندازه گيري كنه؟

اصلا كلا تمام عالم از دو چيز بيشتر تشكيل نشده
1- درك
2- انرژي
هر وقت در يك موضوع يكي از مشخصه هاي بالا نبود دنبال كردنش وقت تلف كردنه