در مباحث قبلی انرژی پتانسیل گرانشی کهکشانی را محاسبه کردیم. راهکار ما انتگرالگیری بود.

اینک اگر معادله را نسبت به r یا فاصله از مرکز کهکشان حل کنیم به یک تابعنمایی دستیافتهایم که بیان میکند جرم یک کهکشان تحتفشار انرژی پتانسیل گرانشی خودش خمیده و تبدیل به اسپیرال لگاریتمی میشود. پس ما با دو فاصله سروکار خواهیم داشت. فاصله اول شعاع یا بعد مکانی به خط مستقیم است؛ ولی فاصله دوم فاصله گرانشی بوده که خمیده و بهصورت اسپیرال لگاریتمی است و صدالبته نامحدود یعنی هیچ آغاز و پایانی نخواهد داشت.


ولی همانطور که میدانیم انتگرال واقعاً پادمشتق نیست؛ بلکه یک عدد است و برای اینکه مفهوم انرژی با تعاریف ما پیدا کند، میبایست بر محیط یک دایره (مدار) توزیع یا تقسیم شود. ما از شعاع یا فاصله مکانی از مرکز کهکشان استفاده میکنیم:

در مبحث قبلی، برای محاسبه زاویه انحراف نور در میدان گرانش، برای مقدار ثابت k به عدد 360 رسیدم و علت اینکه، خورشید جرمی کاملاً کروی شکل و قرینه است. ولی یک کهکشان اصلاً اینگونه نیست و شبیه یک دیسک و یا لنز اپتیک است. پس مقدار ثابت k برای آنها متفاوت است. بههرحال ما برای کهکشان راه شیری، زاویه انحراف پرتو نور در لبه خارجی را حداقل ۰٫۰۳۳۵۲۹۴۱ و حداکثر ۱۲٫۰۷۰۵۸۶۳۸ ثانیه قوسی محاسبه میکنیم. بزرگترین نقطهضعف نسبیت عام اینکه فقط برای توزیع کروی جرم مدلسازی شده است و برای سایر حالتهای توزیع و پراکندگی جرم، هیچ حرفی برای گفتن نداشته و اخترشناسان را به گمراهی کشانده تا در مورد محاسبه جرم این سامانهها دچار خطا شده و توهمی همانند ماده تاریک را باور و سپس در محاسبات غلط خود لحاظ کنند.

منحنی فوق نسبت تغییرات زاویه انحراف پرتو نور به نسبت شعاع یا فاصله از مرکز بوده که کاملا لگاریتمی است. مزیتی که نسبیت از آن برخوردار نیست.
ما در یک سری از مقالات پیدرپی اولاً نشان دادیم که محاسبات نسبیت عام خطا دارد و اصولاً چیزی به نام فضا - زمان وجود ندارد تا خمیده و انحنا یابد و گرانش طبق سابق یک نیرو و میدان برداری محسوب میشود و هیچ نیازی به هم ارزی شتاب گرانشی و شتاب مکانیکی نداریم و ثانیاً چیزی به نان ماده تاریک گرانشی وجود خارجی ندارد؛ بلکه با اصلاح مکانیک نیوتنی نشان دادیم که ماده تاریک گرانشی بزرگترین توهم و خرافات بشری و نوع انسان امروزی است که خود را هوشمندترین و متمدنترین موجود کیهان تصور و فرض نموده است که در واقع چنین هم نیست.
تفاوت رسم توابع حقیقی و توابع مختلط:
در رسم مختصات دکارتی توابع حقیقی، محورهای مختصات توابع یکدیگر هستند؛ ولی در رسم مختصات اعداد مختلط، هر محور تابعی از یک یا چند متغیر دیگر یا خارجی است.




در حقیقت ابر سیاهچاله پرجرم در مرکز کهکشانها نیز صرفاً یک توهم باطل و خرافات است.
محمدرضا طباطبايي 1401-9-24