korosh_vfd نوشته شده:
چرا میتونی حتی اگه چیزی ازش ندونی باز هم یه تصوری ازش داری
فک کن کر و کور و لال و بی حس باشی....می تونی یک تصور از جهان داشته باشی؟!
بهتر بود سوال رو این طور مطرح می کردید که هیچ پیامی به مغز فرد منتقل نشه. چون بازم حس گرسنگی و درد اندام های درونی و... داره.
ولی اگه همون فرد کاملا گنگ درمان بشه می تونه تفکر کنه اما بحث ما اینه که ما اصلا هیچ رو نمی تونیم درک کنیم یعنی اطلاعات و قوانین مربوط به اون رو درک نمی کنیم.
می فرمایید هیچ چیست ؟ اگر هیچ تعریف داشت که هیچ نبود ! میشد یه چیز قابل تعریف !
شاید اگر هیچ را به 2 قسمت متضاد تقسیم کنیم - مثل منفیِ سه و مثبتِ سه - بهتر بتوانیم تعریفش کنیم ! هیچ در حقیقت تعریفی ندارد چون چیزی نیست - و اگر بخواهید تعریفش کنید باید آن را بسازید - که در این صورت از حالت هیچی خارج می شود !
نوآور نوشته شده:من واقعا فکر نمی کنم که این «هیچ» یک همچین هنری داشته باشه که بتونه کیهان ما رو با تمام جرم و انرژی و فضا و زمان و همچنین روابط ریاضی و فیزیکی و شیمیائی و پایه های زیست و ... رو پدید بیاره.
کوانتوم این را می گوید.....مثلا می گوید در ابعاد ریز چیزی از هیچ به وجود میاد ولی خیلی سریع از بین می رود چون باید در جای دیگری پدید آید...پس این هیچ باید خاصیتی داشته باشه که بخواد ازش چیزی به وجود بیاد
حالا اگر خاصیتی داشته باشه نمیشه به اون بگیم چیز : | اصن خودم گیج شدم چی به چی شد !
من نمی فهمم «چیزی» که سریع پدید میاد و سریع هم از بین می ره چه فایده ای به حال سیستم آفرینش می تونه داشته باشه. البته منظور کوآنتوم از هیچ، هیچ مطلق نیست بلکه همان میدانهای کوآنتومی است؛ و الا خود هیچ، تا اونجا که می شناسمش، اون خاصیتی را که گفتید نداره! به هر حال، «وجود» و «عدم» دست کم بایستی تومنی دو زار با هم تفاوت داشته باشند!
راستش منم کمی گیج شدم!
ایران تبدیل شده به واحه ای دانشگاهی در میان یک برهوت صنعتی
ماشين ها و رايانه ها و تلفن ها تا صده ي پيش وجود نداشتند اما از عالم نيستي به هستي منتقل شدند. يعني پديد آمدند
ما نمي توانيم در مورد نيستي و هيچ تفكر كنيم چون وجود ندارند و آيا شما مي توانيد درباره هيچ تفكر كنيد؟ در آخر ما ول معطليم و اين سوال مزخرف را در ليست سوال هاي مزخرف ديگر قرار مي دهيم.
اما ما مي توانيم چيزي كه وجود ندارد يا غير ممكن است را تصور كنيم و آن را به وجود بياوريم مثلا سلول هاي بنيادي.
عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...
کوه یخم من که رو آب شدم شناور داغ حوادث میکنه آبم سراسر (ابی) این آخرین باره من ازت میخوام برگردی به خونه//این آخرین باره من ازت میخوام عاقل شی دیوونه... (ابی+این آخرین باره...)
*و صدای متلاشی شدن شیشه شادی در شب...(سهراب سپهری)
*داداش وقتی داری خالی میندی حرفه ای خالی ببند!!! ما رو خر فرض نکن!!!
در مورد هیچ، اتفاقا یکی از بحث های جدی در فلسفه و معرفت شناسی همین نفی یا عدمه، که نظرات متفاوتی هم وجود داره وآدم باید بخونه تا یاد بگیره، اما اون چیزی که قطعیه اینه که عدم در عالم خارج(از ذهن وجود نداره) یعنی این که یک نفر چیزی رو به عدم یا هیچ نسبت بده بیمعنیه، اما در ذهن مفهوم عدم وجود داره یازم نه خودش بلکه مفهومش، اساسا هرچی هر جایی وجود داره نمیتونه خود عدم یا هیچ باشه
it is a tale told by an idiot, full of sound and fury, signifying nothing.
هیچ در مبحث فلسفه از همون اول ذهن بشر رو مشغول کرده و تا حالا بشر به جواب ثابتی نرسیده.
شاید به یک جوابی برسی که از نظر خودت درست باشه، ولی اگه با دیگران در میان بذاری می فهمی که درست نیست.
در این باره قبلام گفتم که مباحثه مرتبطه به این حیطه از علم بیشتر نسبیه تا مطلق ...
اگه با شک گرایی جلو بریم به نظرم نتیجه ی بهتری حاصل میشه ..
حتی اگه پیرامونه موضوع"هیچ" باشه