بذارید منم یه نقل قول از اینشتین بیارم:
فضا و زمان افریده های ازاد ذهن ادمی هستن.
من فکر می کنم نیازی نیست فضا و زمان از چیزی قابل لمس ساخته شده باشن(همونطور که کیهان شناس اشاره کرده)
بلکه به این دلیل به اونها متمسک میشیم که با وجود اونا توی نظریمون بهتر می تونیم جهان رو توصیف کنیم.
در واقع فکر نمی کنم چیزی بیشتر از یک فرض ریاضی محض باشن که برای استفاده از اونا تو فیزیک به چند اصل یا معادله(مثل معادله ی گرانش_هندسه در نسبیت عام)نیاز داریم.
این دیدگاه دیدگاه جذابیه که اصلا نیازی نیست مفهومی که در فیزیک سودمند است قابل لمس باشد.کافیست توصیف را ساده تر و درست تر کند.
دلیل خوب ادعای اینشتین اینه که فضا یا نظریه ی هندسه ابتدا به صورت مجرد و ریاضی بسط پیدا کرد و بعدا نقش موثری در فیزیک پیدا کرد.یعنی این مفهوم ذاتا ریاضیاتی می باشد و دلیلی برای وجود عین فیزیکی اون در جهان واقعی وجود نداره.و استفاده ی ما از اون به دلیله سودمندیشه نه حتی وجودش!
چون در تاریخ علم خیلی پیش اومده که با تمسک به چیزی که حتی وجود خاری نداشته نظریه ی های توصیف کننده ی خوبی ساخته شده.فقط به این دلیل که اون فرضیات سودمند بودن.یا شاید بشه گفت صورت معادل واقعیت بوده اند.
شاید فضا و زمان هم صورت های معادل یا صورت های شبیه واقعیت جهان باشند.
نکته ی جالبی هست و اون اینکه اگر یک مفهوم فیزیکی به پیش گویی یا توصیف درست ختم شد دلیلی نداره در ذات جهان موجود باشه.بلکه همواره این احتمال هست که شما با رسیدن به صورت معادل یا صورت ناقص ذات جهان به توصیفاتی برسید که در حد ابزار زمان خودتان درست باشند.اما همواره ممکن است گذر زمان ثابت کند فرضیات شما صورتی ناقص بوده اند.و باید عوض شوند.و شاید جذابیت فیزیک در همین باشد که حتی توصیف درست به معنای رسیدن به واقعیت نیست!
مثلا فرض کنید حقیقت اینه که سرعت نور برای همه ی ناظر ها ثابته.
اما شما ایزاک نیوتن هستید و حکم کلاسیک را صادر می کنید که به دلیل توافق با ابزار حتی این تصور را پیش می اورد که توصیف همه چیز ممکن شده است.
می بینید که فرضیات کلاسیک با اینکه ذاتا غلط اند اما به صورت حدی تایید می شوند و چند قرن فرمانروای فیزیک می شوند.دقیقا به این دلیل که صورت ناقص واقعیت بوده اند.من فکر کنم(با گستاخی
) حتی در مورد فضا و زمان بشود چنین فرض کرد.
شاهکار اثبات اقلیدس،بسان پری پوک،شبهای بسیار،خواب و ارام را از من ربود و پیوسته مرا با خود به فراز و نشیبها کشانید.ولی همواره،درست همان دم که مطمئن بودم به ان دست یافته ام،اشتباه پیش بینی نشده ای در مقابلم قد علم می کرد.و پری فریبنده به هوا می پرید،با تمسخر می خندید ها،ها،ها!...
لویس کارول