دسترسی به تالار فلسفه (مجددا فعال شد)

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

من گفتم علم فقط می تواند بگوید:
اگر الف درست باشد انگاه ب درست است.
از این جمله نتیجه گرفتم که عقل انسان قادر به راستی ازمایی هیچ چیز نیست مگر اینکه هیچ چیز را نمی تواند راستی ازمایی کند.
از این رو خود عقل می گوید اگر می خوهید راستی ازمایی کنید به منبعی غیر از من مراجعه کنید.
ایا این استدلال ساده را درک نمی کنید؟؟؟؟؟؟
خود عقل می گوید من قادر به راستی ازمایی هیچ چیز به جز نادانی ام نیستم.یعنی برای راستی ازمایی به منبعی فرا عقلی نیاز است.
واقعا اگر این استدلال را درک نکنید!!!.....نمی دانم چه بگویم!!!!
از این رو عقل خودش دین را تایید می کند.
ارامش دینی کاذب نیست.بلکه پایدار است.شما که هرگز تجربه اش نکردید از ان حرف نزنید.
همین کم مانده که خانم صحر هم دین دار شمرده شود!!!!...دقیقا همان چیزی شد که گفتم...شما دین الهی را نفی می کنید و بعد نام نتیجه گیری های ذهنی خود را می گذارید دین!!!!...جالب است...حال چه کسی سفسطه می کند؟؟؟؟...شما دین الهی را نفی می کنید و بعد نام دین را بر اندیشه های خود می گذارید.دین ازاد اندیشی است اما اتکای به عقل محض نیست.چون اتکای به عقل محض یعنی :دیکتاتوری...زیرا انسانی که به خودش انقدر مغرور شود که عقلش را برای فهمیدن همه چیز کافی بداند یک دیکتاتور است.
اما یک نکته را فراموش نکنید:
اگر عقل نتواند راستی ازمایی کند => دین لازم است
عقل فقط یک چیز را تایید می کند و ان اینکه:هیچ چیز را تایید نمی کند.
پس گزاره ی اگر عقل هیچ چیز را تایید نکند => دین لازم است گزاره ی درستی است.
زیرا فلسفه ی علم می گوید:هیچ اصلی وجود ندارد به جز این اصل:
عقل قادر به وضع کردن اصول مطلقا صحیح نیست.
پس برای یافتن اصول مطلقا صحیح نیاز به فرا عقل است.
البته ممکن است یک نفر بگوید نیازی به اصل مطلقا صحیح نیست.در این صورت بشر همواره باید در اضطراب به سر ببر که مبادا اشتباه کرده باشد...نکند 40 سال از عمرم بگذرد و بعد اشتباهم ره بفهمم => زندگی یک ریسک است!!!!=> زندگی ارزش ندارد چون هر ان ممکن است بفهمید انچه که اصل انتخاب کرده اید یک مورد نقض دارد!!!
کجای این استدلال ایراد دارد؟
البته اقای اشیل درست گفته اند.اما صحبت ایشان به این دلیل درست است که من یک چیز را فراموش کرده بودم و ان این بود که:
هیچ جمله ای را نمی توان راستی ازمایی کرد مگر یک جمله را:
هیچ جمله ای را نمی توان راستی ازمایی کرد.

نمایه کاربر
سحر666

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۲/۲۰ - ۱۹:۴۱


پست: 173



Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط سحر666 »

خطاب به امیر :

چرا داری با کلمات بازی می کنی تو؟

همون که گفتم و به قول آشیل داری گل به خودی می زنی.

آره من دین دارترم و متاسفم که قادر به درکش نیستی .

تو عقلگرایی رو دیکتاتوری خوندی ؟ ؟؟؟؟؟OH؟؟؟؟؟بابا عجب بشری هستی تو
اینطوری نمیشه با تو بحث کرد ...ما یه چی می گیم تو حرف قبلیتو با نیم درجه چرخش به خوردمون می دی بدون توجه به پاسخمون پس بحث میشه بی فایده چون دین رو بالاتر از عقل می گیری.

در آخر حرف قبلیم در پست قبلی مربوط به نقد فکر امیر(عمیر) رو پس می گیرم چون داره بازتابی کار می کنه.

نمایه کاربر
MRM

عضویت : جمعه ۱۳۸۶/۱/۳۱ - ۲۱:۲۴


پست: 366

سپاس: 2

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط MRM »

توي اين دنيا 2 تا چيز رو از شما بگيرن:
اولي اين لغت ((سفسطه)) ست
دومي هم اين جمله: ((شما با كلمه ها بازي مي كنيد)).

كه بدون اين ها حجم پست هاي تالار فلسفه نصف مي شد.
متاسفانه راهكار بدي كه به محض عدم درك يه مطلب از اين 2 مورد بالا استفاده مي كنيد.

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

[quote="MRM"]توي اين دنيا 2 تا چيز رو از شما بگيرن:
اولي اين لغت ((سفسطه)) ست
دومي هم اين جمله: ((شما با كلمه ها بازي مي كنيد)).

كه بدون اين ها حجم پست هاي تالار فلسفه نصف مي شد.
متاسفانه راهكار بدي كه به محض عدم درك يه مطلب از اين 2 مورد بالا استفاده مي كنيد.[/quote]
خوب شد که این را گفتی.
من فکر می کردم فقط برای من از این واژه استفاده می کنند.
چه واژه ی مسخره ایست.
اصلا تعریف ندارد.تا با انها مخالفت می کنی می گویند:
سفسطه ی مخالفت!!!
بابا طرف با شما مخالفه...حق نداره؟؟؟؟؟

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

[quote="سحر666"]خطاب به امیر :

چرا داری با کلمات بازی می کنی تو؟

همون که گفتم و به قول آشیل داری گل به خودی می زنی.

آره من دین دارترم و متاسفم که قادر به درکش نیستی .

تو عقلگرایی رو دیکتاتوری خوندی ؟ ؟؟؟؟؟OH؟؟؟؟؟بابا عجب بشری هستی تو
اینطوری نمیشه با تو بحث کرد ...ما یه چی می گیم تو حرف قبلیتو با نیم درجه چرخش به خوردمون می دی بدون توجه به پاسخمون پس بحث میشه بی فایده چون دین رو بالاتر از عقل می گیری.

در آخر حرف قبلیم در پست قبلی مربوط به نقد فکر امیر(عمیر) رو پس می گیرم چون داره بازتابی کار می کنه.[/quote]
خانم سحر تو را به خدا قسم می دهم که در مورد فلسفه ی عقل گرا مطالعه کنید وببنید که چگونه ان را نقد کرده اند و بعد این حرف را بزن .منظور من از عقل گرایی و منظور هرکسی که لحن فلسفی داشته باشد عقل گرایی محض و رد تجربه است.
شما برداشت اجتماعی و ساده از عقل گرایی می کنید که اشتباه است.
این پاراگراف رایشنباخ را نگاه کنید:
من نمی خواهم نسبت به فیلسوف جنبش روشنفکری بی احترامی کنم.
اما جستجوی حقیقت مطلق توسط عقل باعث شد که وی(همانند سایر عقل گراها) محدودیت های استدلال های خویش را در نظر نگیرد

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

خدا را شکر که دست از اتهام اعتیاد به من بر داشتید.
ممنون

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

من معتقدم انچیزی که عقل تاییدش نکند حتی اگر جز دین خودم باشد هیچ ارزشی ندارد!!
این را ببینید و سعی کنید اینقدر به من اتهام غیر واقعی نزنید.

من دین را موجه می دانم چون عقل ان را تایید می کند همین.

نمایه کاربر
MRM

عضویت : جمعه ۱۳۸۶/۱/۳۱ - ۲۱:۲۴


پست: 366

سپاس: 2

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط MRM »

خوب!
مبحث خوبي رو رو نمايي كرديد.

تا اونجا كه عقل پيش اومد،من هم عقل رو ترجيح ميدم.
اما مسئله اينه كه بالاخره يه جا ميرسه كه همين عقل كاملا درك ميكنه كه ديگه جلوتر نميتونه بره.
حالا شرايط زمانه يا عدم اطلاعات دقيقه يا هر چيز ديگه.

اگه اينجا عقل اثبات كرد كه دين لازم و ضروريه
خوب عقلاني اثبات شده ديگه.
يعني مو لاي درزش نميره.
چون عقل تائيدش كرد.

اين دليل كافي براي تكيه به دين نيست؟
يعني از اينجا به بعد همه چيز رو بسپر دست دين اما با پشتوانه عقل.

نمایه کاربر
سحر666

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۲/۲۰ - ۱۹:۴۱


پست: 173



Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط سحر666 »

ماهیت فلسفیدن چیزی است و اعتقاد داشتن و باور داشتن و در جستجوی تکیه گاه بودن و چنگ زدن به یکسری معجون های از پیش ساخته ای که راحت الحلقوم باشند چیز دیگری است و تا هنگامی که یک شخص دین خوی باشد و با عینک دین خویی و مطلق پنداری جهان را ببیند نه تنها به ماهیت فلسفیدن پی نخواهد برد بلکه جهان را فیلترینگ می بیند .
کشتاری که بخاطر ارسطو می گویی را افتاده به خاطر فلسفه ی ارسطو نبوده بلکه اگر بروید تاریخ را بخوانید متوجه خواهید شد که سواستفاده ی مسیحیان در قرون وسطی از فلسفه ی ارسطو و آمیختن آن با نگرش دین خوی خود باعث این جنایات بوده است .
(به مانند آنچه که هیتلر از نیچه سود برد)
فلسفیدن یعنی دغدغه ی ارزیابی مجدد امور به وسیله ی یک شخص که به اعتقادات به ارث رسیده ی به خود با دیده ی شک می نگرد و یک فیلسوف مانند یک دین خوی نیست که در جستجوی مطلقات باشد .
انسان ارزیاب (فیلسوف ) دغدغه اش نقادی است و این تیغه ی نقد اوست که دوست و آشنا و مقدسات نمی شناسد و همه را شایسته ی انتقاد می داند .
امانوئل کانت کاری جز نقد عقل در فلسفه اش نکرد و مدعی رسیدن به مطلقات از طریق عقلانیت نشده و
ارزش های غایی را فقط در خرد عملی پذیرفته است (نقد خرد عملی ) که از طریق کردار اخلاقی فقط می توان به آزادی اراده دست یافت و کردار اخلاقی چیزی دیگر از عقلانیت محدود در نمود هاست .
ارزش کار ارسطو و افلاطون و فلاسفه ی ابتدایی از دید یک انسان منصف با توجه به شرایط و اوضاع آن زمان قابل ستایش است نه از دید یک انسان دین خوی مطلق پندار .
معنی حقیقت غایی در فلسفه مانند حقیقت غایی در ادیان نیست.
در نظر فلاسفه ی پوزیتیوویست منطقی که طرفدار علم هم هستند حقایق تا آنجایی قابل اعتماد اند که پشتوانه ی علمی و منطقی داشته باشند و دایره ی حقیقت در نظر آنها محدود است و با مجهولات بسیار و جالب اینجاست که درک عمیق اینگونه تفکر میسر نمی باشد مگر اینکه بدون پیشداوری قبلی و همراه با شناسایی فارغ از قید ارزش انسان محقق در فلسفه ی بیکن . دکارت . اسپینوزا . لاک . هابز . هیوم . روشنگران فرانسوی چون ولتر و روسو که پیش از کانت هستند به اضافه ی مطالعه ی فلسفه ی کانت که خواندن و درک درست آن همانگونه که کانت می اندیشید از عهده ی هر کسی ساخته نیست و بعد فلاسفه ی پسا کانتی .
توصیه می کنم به کسانی که فلسفه را در تاپیک های اینترنتی جستجو می کنند و یا فکر می کنند که نظر هر کسی که با نظرات خودشان هماهنگ هست پس درست است , راه بیهوده طی می کنن زیرا به قول کانت که گفت : فلسفیدن روش درست اندیشیدن است نه آموختن اندیشه ها

ali 1010

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۴/۱۶ - ۱۵:۱۲


پست: 0



Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط ali 1010 »

age kesi be nahveye shekl giri adian tavajoh bekone va bebine ke hadaf az tashkil yek din che bode dige ein ghadr snge sokhteye dino be sine nemizane ke bekhad vasash esalatam taeen kone

نمایه کاربر
MRM

عضویت : جمعه ۱۳۸۶/۱/۳۱ - ۲۱:۲۴


پست: 366

سپاس: 2

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط MRM »

فلسفه؛
چيز جالبيه!

امروز فلسفه عبارت است از علم مربوط به عام‌ترین قانون‌مندی‌های جهان هستی و شناخت انسانی و رابطه بین آن دو، عام‌ترین روابط و مناسبات بین اشیاء و پدیده‌ها.

اتفاقا و بر خلاف نظر شما فلسفه همون علم مطالعه مطلقات است به قول ارسطو
فلسفه علم مطالعه موجودات است به واسطه موجود بودن اون ها.

يا به قول نابغه شرق:
فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است.
(منبع:ويكي پديا)


از خود وجوديت تا هدف تا خلقت همه اين چيز هايي كه در فلسفه مورد بحث قرار مي گيرند همه از امور مطلق هستند.


اسم روي دين گذاشتن و اينكه ((معجون از قبل درست شده است)) دردي رو از شما درمون نميكنه.

محدوديت فكر اونجايي نمود حقيقي پيدا ميكنه كه حتي نتوني تصور كني دنيايي فراسوي دنياي پيش رو وجود داره.

تائيد دو جانبه دين و فلسفه اون زخم عميقي بود كه جلوي تمام عقل گرا هاي افراطي ايستاد و راهي تازه نشون داد به طوريكه امروز همه تلاش هاي همون عقل گراها فاصله انداختن بين اين 2 مقوله هست.

اونوقت دين ضرب پذير ميشه.
و البته عقل هم.

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

[quote="سحر666"]ماهیت فلسفیدن چیزی است و اعتقاد داشتن و باور داشتن و در جستجوی تکیه گاه بودن و چنگ زدن به یکسری معجون های از پیش ساخته ای که راحت الحلقوم باشند چیز دیگری است و تا هنگامی که یک شخص دین خوی باشد و با عینک دین خویی و مطلق پنداری جهان را ببیند نه تنها به ماهیت فلسفیدن پی نخواهد برد بلکه جهان را فیلترینگ می بیند .
کشتاری که بخاطر ارسطو می گویی را افتاده به خاطر فلسفه ی ارسطو نبوده بلکه اگر بروید تاریخ را بخوانید متوجه خواهید شد که سواستفاده ی مسیحیان در قرون وسطی از فلسفه ی ارسطو و آمیختن آن با نگرش دین خوی خود باعث این جنایات بوده است .
(به مانند آنچه که هیتلر از نیچه سود برد)
فلسفیدن یعنی دغدغه ی ارزیابی مجدد امور به وسیله ی یک شخص که به اعتقادات به ارث رسیده ی به خود با دیده ی شک می نگرد و یک فیلسوف مانند یک دین خوی نیست که در جستجوی مطلقات باشد .
انسان ارزیاب (فیلسوف ) دغدغه اش نقادی است و این تیغه ی نقد اوست که دوست و آشنا و مقدسات نمی شناسد و همه را شایسته ی انتقاد می داند .
امانوئل کانت کاری جز نقد عقل در فلسفه اش نکرد و مدعی رسیدن به مطلقات از طریق عقلانیت نشده و
ارزش های غایی را فقط در خرد عملی پذیرفته است (نقد خرد عملی ) که از طریق کردار اخلاقی فقط می توان به آزادی اراده دست یافت و کردار اخلاقی چیزی دیگر از عقلانیت محدود در نمود هاست .
ارزش کار ارسطو و افلاطون و فلاسفه ی ابتدایی از دید یک انسان منصف با توجه به شرایط و اوضاع آن زمان قابل ستایش است نه از دید یک انسان دین خوی مطلق پندار .
معنی حقیقت غایی در فلسفه مانند حقیقت غایی در ادیان نیست.
در نظر فلاسفه ی پوزیتیوویست منطقی که طرفدار علم هم هستند حقایق تا آنجایی قابل اعتماد اند که پشتوانه ی علمی و منطقی داشته باشند و دایره ی حقیقت در نظر آنها محدود است و با مجهولات بسیار و جالب اینجاست که درک عمیق اینگونه تفکر میسر نمی باشد مگر اینکه بدون پیشداوری قبلی و همراه با شناسایی فارغ از قید ارزش انسان محقق در فلسفه ی بیکن . دکارت . اسپینوزا . لاک . هابز . هیوم . روشنگران فرانسوی چون ولتر و روسو که پیش از کانت هستند به اضافه ی مطالعه ی فلسفه ی کانت که خواندن و درک درست آن همانگونه که کانت می اندیشید از عهده ی هر کسی ساخته نیست و بعد فلاسفه ی پسا کانتی .
توصیه می کنم به کسانی که فلسفه را در تاپیک های اینترنتی جستجو می کنند و یا فکر می کنند که نظر هر کسی که با نظرات خودشان هماهنگ هست پس درست است , راه بیهوده طی می کنن زیرا به قول کانت که گفت : فلسفیدن روش درست اندیشیدن است نه آموختن اندیشه ها[/quote]
من جواب این حرف را داده ام.باز هم می گویم:
من جمله ای از کتاب پیدایش فلسفه ی علمی در مورد کتاب نقد عقل محض کانت را می اورم و نتیجه را به عهده ی خوتان می گذارم:
درد اور است که ببینیم یک فیلسوف با دست کشیدن از فیزیک نیوتنی قلمرویی برای خودش بسازد که بخواهد اصول اخلاقی و دینی خود را نجات دهد.کانت اشکارا تصدیق می کند که هدف فلسفه ی او این است.به همین دلیل در مقدمه ی چاپ دوم نقد عقل محض می اورد:
من ناچار شدم حدی را برای شناخت بپذیرم تا برای ایمان دینی جا باز شود.
من برای شما یک پاراگراف از رایشنباخ اوردم که کاملا گویای این بود که کانت پیش فرض های اولیه ای داشته که استدلال او را محدود کرده است.بار دیگر می اورم چون می دانم ان را نخوانده اید:
من نمی خواهم نسبت به فیلسوف جنبش روشنفکری(کانت) بی احترامی کنم.
اما جستجوی حقیقت مطلق توسط عقل باعث شد که وی(مثل سایر عقل گراها) محدودیت های استدلال های خویش را در نظر نگیرد
یک پاراگراف دیگر از رایشباخ در مورد کانت می اورم:
زندگی او در محیطی دینی و مذهبی و پذیرفتن عقاید از پیش تعیین شده در شکل گیری نظام فلسفی او بسیار موثر بوده است.و این است راز اعتقاد او به وجود اصول ذهنی فراگیر و همیشه صادق!

نمایه کاربر
amir_srd

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۹/۲۹ - ۱۴:۲۹


پست: 187

سپاس: 4

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط amir_srd »

اگر منظور mrm این است که دین باید توسط عقل تایید شود تا پذیرفته شود من کاملا موافقم.
خانم سحر شما باید بدانید که اگر من گفتم کانت اشتباه کرده منظورم این نبوده که او را مسخره کنم.
کانت با بالا بردن بیش از حد مقام عقل(پذیرفتن حد بالای شناخت)می خواست کاری کند تا نشان دهد دین چیزی غیر عقلانی نیست.اینکه شما بگویید کانت هیچ کاری به ارزش ها نداشت اشتباه است.
ابلته کانت احکام خشک را قبول نداشت.به همین دلیل سعی کرد نشان دهد احکام دینی نتیجه ای از عقل هستند.امیدوارم با توجه به پاراگرافی که از کتاب پیدایش فلسفه ی علمی که یک کتاب کلاسیک فلسفه است اوردم قانع شوید.
کانت می خواست ثابت کند که ارزش ها چیزی خارج از عقل نیستند.

نمایه کاربر
سحر666

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۲/۲۰ - ۱۹:۴۱


پست: 173



Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط سحر666 »

قبلا هم گفتم من آدم مطلق پنداری نیستم و اهل قدیس سازی هم نیستم.
پس شما با آوردن نقاط ضعف کانت که این را هم قبلا گفتم که به مقتضای زمان نیز باید نگریست نمی توانید به پایه های فکری من حمله کنید چرا که به مانند شما مطلق پندار نیستم.
شباهتی که تو با کانت داری در این هست که پیشفرض های اعتقادی خودتان را مبدا و پایه ی تحقیقات بعدی خود قرار می دهید .
زیاد به راشتنباخ اتکا نکن کافیه بری استدلال هایش رادر کتاب عقل و اعتقاد دینی مطالعه کنی (به مانند کتاب های بینش اسلامی و دور به نظر نمی رسید که با یک سرچ در نت زندگی نامه اش را در سایت باقرالعلوم بیابی )
اینکه گفتی بدون بینش دینی ات تحقیق می کنی فقط می توانم بگوییم که در تخیلات خودت می سیری
حقیقت غایی یک مقدار مجمل هست و احتیاج به تفسیر دارد اگر آن را بود یا نومن یا شی فی نفسه فرض کنیم
که عقل ابدا به آن نخواهد توانست برسد و کانت همین را می خواست بگوید اما اگر حقیقت غایی را غایت اخلاقی یا وجود خدا(از نظر پیشفرض های مذهبی ) فرض کنیم قضییه کلا فرق خواهد کرد : ( و فرض دوم همان کاری بود که مسیحیان با فلسفه ی ارسطو کردند و مسلمانان با فلسفه ی یونان و شما ها اکنون با فلسفه ی مدرن می کنید)
بحث بر سر حقانیت و صحت اشخاص محقق در کار فلسفه نیست (همانطور که شما در پی آن هستید)
اون حقیقت غایی که کانت در خرد عملی پذیرفته جزو فرض دوم است (که ما هم آن را به حسابه شرایط محیطی و زمانی گذاشتیم)
پس نتیجه این می شود که زمانی تو گفتی کانت حقیقت غایی را می پنداشت و من با تو مخالفت کردم بنا را بر فرض اول گذاشتم و حالا با آوردن دو فرض من هم نظر کانت را مبنی بر اینکه پنداشته بود حقیقت غایی هست نسبت به فرض دوم رد نمی کنم .
حالا موضوع سر این می شود که تو یک مطلق پندار دینی هستی که ادعا می کنی به و.اسطه ی همان عقلی که آن را متزلزل می دانی به فرا عقل رجوع کردی که این کلا تناقض می زند.
در ضمن بهتره این رو بدونی که هابز عقل و کانت تجربه را تا حدودی رد کرده اند در حالی که لاک تجربه را مطلق می چنداشت .
راشتنباخ هم خرو می خواد و هم خرما
تو با استناد به راشتنباخ کلا محور فکریت را به او تقدیم کردی و بدان که او هم بی خطا نبوده.
دوست ما MRM
انگار فراموش کرده که در زمان ارسطو تمامی علوم فلسفه پنداشته می شدند .
آیا شما هنوز در دوهزار و خورده ای سال زندگی می کنید؟
در مورد ارزش که از اسپینوزا سخن آوردی باید بهت بگم که منظورش ارزش دینی بود (باز بدان قدیس سازی نمی کنیم)

نمایه کاربر
MRM

عضویت : جمعه ۱۳۸۶/۱/۳۱ - ۲۱:۲۴


پست: 366

سپاس: 2

Re: دسترسی به تالار فلسفه

پست توسط MRM »

با تخصصي شدن علوم و كنار رفتن سايه علوم ديگه بر فلسفه باعث شد تا
فلسسفه جايگاه خودش رو بهتر از گذشته پيدا كنه.

جمله اي كه از ارسطو نوشتم متناسب با روند جديد فلسفه است.
كه البته اظهار نظر درستي به حساب مي آد.

ارسال پست