mohsen2545 نوشته شده:
آفرین
عکس جالبیست. ولی با تفسیر آن (خود شاخ پنداری کفش ها) موافق نیستم. اگر بخواهیم به چشم یک اثر هنری تفسیرپذیر به این عکس نگاه کنیم بنظر من این کفش ها نیستند که خود را شاخ می پندارند ,بلکه این جایگاه (زاویه دید) عکاس(یا بیننده) نسبت به آنهاست که چنین تصوری را در ذهن او پرورانده ; تصوری که از مقارنه کفش ها و ابر شکل گرفته. وگرنه از زاویه دید خود کفش ها , ابر هنوز بالای سرآنها قرار دارد و تنها از زاویه دید ماست که کفش بالاتر از ابر به نظر میآید . پس این ذهن بیمار بیننده است که چنین تصوری از ذهنیت کفش ها را در خود پرورانده. (و همه در زندگی روزمره هم مدام شاهد این پیشداوری ها و گمانه زنی ها هستیم و میشنویم که افراد درباره ی ما تصوراتی در ذهن خود می پرورانند که با واقعیت ما مطابقت ندارد.)
ضمن اینکه این کفش ها به خواست خود آن بالا نرفته اند! بلکه اگر آن روی ماجرا را ببینیم , این کفش ها را مفلوک و محکوم خواهیم دید . چراکه آنها ابزار قرار گرفته شده اند و بعد که بیفایده و فرسوده شدند , محکوم به این شده اند که ساکن و منجمد از بالای یک سیم برق ناظر حرکت و جنبش دیگر کفش ها و صاحب قبلی خود با کفش های جدید باشند!