یه شعر بگو !

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
چوچولو

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۸/۲۳ - ۱۵:۵۶


پست: 160

سپاس: 2

جنسیت:

یه شعر بگو !

پست توسط چوچولو »

اگه حستون اومد یکی از اشعار خودتون یا شعرایی رو که دوست دارین بذارید (مختصر و مفید )
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمیکند تنها استثمارگران را عوض میکند "برنارد شاو"
تجربه نامی است که تمامی افراد بر اشتباهاتشان میگذارند"اسکاروایلد"
هرگز مگذار خنده تو باعث گریه دیگری شود "حسین بهزاد "

نمایه کاربر
چوچولو

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۸/۲۳ - ۱۵:۵۶


پست: 160

سپاس: 2

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط چوچولو »

روز های بارانی شاعر پرور است
برف
نویسنده های بزرگ خلق میکند

داستان های پاورقی
محصول روزهای آفتابی
رنگین کمان
مخصوص قصه های کودکان

رعد و برق
کاراگاه ها را وارد نوشته میکند

توفان
فیلسوف میزاید

و روز های ابری
به پاره کردن
همه ی آنچه روز های قبل
نوشته شده
میگذرد smile039
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمیکند تنها استثمارگران را عوض میکند "برنارد شاو"
تجربه نامی است که تمامی افراد بر اشتباهاتشان میگذارند"اسکاروایلد"
هرگز مگذار خنده تو باعث گریه دیگری شود "حسین بهزاد "

نمایه کاربر
einstein313

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۵ - ۲۰:۱۱


پست: 1054

سپاس: 91

Re: یه شعر بگو !

پست توسط einstein313 »

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم

کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد


مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد


مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند

هر آن قسمت که آنجا رفت از اون افزون نخواهد شد


مشو ای دیده نقش غم از لوح سینه حافظ

که زخم تیغ دلدارست و رنگ خون نخواهد شد
اللهم العن قاتلیک یا فاطمه الزهرا

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ( علیه السلام ) ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ


اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً


اسلام به ذات خود ندارد عیبی .......... هر عیب که هست از مسلمانی ماست

نمایه کاربر
mahsa.elec

محل اقامت: .......

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۲۶ - ۰۰:۴۷


پست: 34



Re: یه شعر بگو !

پست توسط mahsa.elec »

در این درگه که گه گه که که که که بود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نی آگه
خدایا،ما اگر بد کنیم تورا بنده ی خوب بسیار است
تو اگر مدارا نکنی مارا خدای دیگر کجاست.........؟

نمایه کاربر
چوچولو

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۸/۲۳ - ۱۵:۵۶


پست: 160

سپاس: 2

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط چوچولو »

پر کن پیاله را
که این آب آتشین
دیریست ره به حال خرابم نمیبرد
زین جامها که در پی هم میشود تهی
گرداب می رباید و آبم نمیبرد

من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا دور دست عالم پندار رفته ام
تا قله ی غرور
تا دشت پر ستاره ی اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پا
تا شهر یادها .
دیگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمیبرد

هان ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلود دور دست
پرواز ن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمیبرد
آن بی ستاره ام که عقابم نمیبرد

در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با این که نامه میکشم از دل که آب آب
دیگر فریب هم به سرابم نمیبرد
پر کن پیاله را
فریدون مشیری
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمیکند تنها استثمارگران را عوض میکند "برنارد شاو"
تجربه نامی است که تمامی افراد بر اشتباهاتشان میگذارند"اسکاروایلد"
هرگز مگذار خنده تو باعث گریه دیگری شود "حسین بهزاد "

نمایه کاربر
چوچولو

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۸/۲۳ - ۱۵:۵۶


پست: 160

سپاس: 2

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط چوچولو »

آفرین به اعضای اهل شعر و ادب smile097 smile097
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمیکند تنها استثمارگران را عوض میکند "برنارد شاو"
تجربه نامی است که تمامی افراد بر اشتباهاتشان میگذارند"اسکاروایلد"
هرگز مگذار خنده تو باعث گریه دیگری شود "حسین بهزاد "

نمایه کاربر
شلغم الدین

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹


پست: 589

سپاس: 111

جنسیت:

تماس:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط شلغم الدین »

متاسفانه در حدی نیستم که شعر بگم، گهگاهی خزعبل می سرایم اما شعر نیست...!
«موآیِ» قبیله‌ی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه

«صلام بر تو باد. من سه‌شنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه

نمایه کاربر
sadeghol

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۳/۱۱ - ۱۷:۱۱


پست: 1120

سپاس: 10

Re: یه شعر بگو !

پست توسط sadeghol »

تصویر
smile043 smile008 smile041
تصویر

نمایه کاربر
Sinasuperman

محل اقامت: تهران

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۹/۱/۳۰ - ۱۷:۱۴


پست: 664

سپاس: 23


تماس:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط Sinasuperman »

شــــوق یار و مـــهر دیــدار توانــــم انــــدوخت
که ز مهر و جام عشاق همی باید ســــوخت
نـنـگر چــــهر مــــن و خــــنده کــــذابه ی مــن
که ز من، جامه ی من زخم همی باید دوخت
سینا.جـــــــــ .
. معما را در اینجا اینجابیابید..
. دیدن این رو از دست ندید.
تو به مردم ایده حرکت به آینده رو خواهی داد، آنها در پشت تو برخواهند خواست، خواهند لغزید و خواهند افتاد و در آخر درخورشید به تو خواهند پیوست؛در آخر تو به اونها کمک خواهی کرد به شگفتی ها دست پیدا کنند...

تصویر

نمایه کاربر
Anne Shirley

محل اقامت: آنجا که خورشید بر می آید

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۳ - ۱۵:۱۵


پست: 622

سپاس: 41

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط Anne Shirley »

غیرتم کشت که معشوق جهانی لکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد smile043
آنکه با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امام علی(ع)

نمایه کاربر
SARA-N

محل اقامت: Tehran

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۰/۲۲ - ۱۴:۴۹


پست: 18

سپاس: 3

Re: یه شعر بگو !

پست توسط SARA-N »

باز باران
باز یاد شعر گلچین
یاد گردشهای دیرین
کاش می شد مثل باران
می چکیدم روی شیشه
یا که در جوی خیابان
روی این خلق گریزان
می زدودم ترسهاشان
یا که از دست گدایی
می ربودم بینوایی
می کشیدم در خیابان
بی دلیل و بی بهانه
جفتهای گیر کرده
زیر سقف تنگ خانه
کاش می شد
مثل باران
می دویدم در بیابان
توی کوچه یا خیابان
در مراتع
مرغزاران
شاخساران
کوهساران
...
به چه آزادست باران!

این شعر سروده خودم است آنرا به شما گرامیان تقدیم می کنم.
اگر بتوانید مساله را در ذهن خود نگه دارید، حتما پاسخی برای آن خواهید یافت. "سر ایزاک نیوتن"

نمایه کاربر
metra70

نام: مصطفی

محل اقامت: تهران

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۱۰/۸ - ۱۳:۵۵


پست: 398

سپاس: 96

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط metra70 »

هر که کجرفتار شد بر فرق عالم جا گرفت

باورت گر نیست، بنگر پیچش دستار را

زمانه کجروِشان را بَبَر کشد بیدل

هر آنکه راست بود، خار چشم افلاک است

تواضع گر همی خواهی چو چرخ از راستی بگذر

که بی انگشت کج، نتوان کشید از کوزه روغن را

راست بازان را ز حکمِ کج سرشتان چاره نیست

با کمان اول اطاعت، لازم آمد تیر را
تصویر

ضعيف‌الاراده كسي است كه با هر شكستي بينش او نيز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

***

میترا از ایزدان باستانی ایرانیان پیش از روزگار زرتشت است، که معنی عهد و پیمان و محبت و خورشید نیز می‌دهد. نماد او خورشید می‌باشد،انتخاب نام کاربری بنده هم به همین سبب است،با عرض معذرت؛ خواهشمند است عده ای از دوستان پیغام های بیهوده نگذارند
درباره خدایان باستانی بیشتر بخوانید

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط mahboobeh »

smile072
آخرین ویرایش توسط mahboobeh یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۲/۱ - ۱۹:۵۷, ویرایش شده کلا 1 بار

نمایه کاربر
چوچولو

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۸/۲۳ - ۱۵:۵۶


پست: 160

سپاس: 2

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط چوچولو »

SARA-N نوشته شده:باز باران
باز یاد شعر گلچین
یاد گردشهای دیرین
....
به خاطر شعر قشنگی که خودتون سرودید بهتون تبریک میگم ! smile072
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمیکند تنها استثمارگران را عوض میکند "برنارد شاو"
تجربه نامی است که تمامی افراد بر اشتباهاتشان میگذارند"اسکاروایلد"
هرگز مگذار خنده تو باعث گریه دیگری شود "حسین بهزاد "

نمایه کاربر
چوچولو

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۸/۲۳ - ۱۵:۵۶


پست: 160

سپاس: 2

جنسیت:

Re: یه شعر بگو !

پست توسط چوچولو »

عشق چون در سینه ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
این دگر من نیستم من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمیکند تنها استثمارگران را عوض میکند "برنارد شاو"
تجربه نامی است که تمامی افراد بر اشتباهاتشان میگذارند"اسکاروایلد"
هرگز مگذار خنده تو باعث گریه دیگری شود "حسین بهزاد "

ارسال پست