صفحه 110 از 110
Re: عکسخانه!
ارسال شده: یکشنبه ۱۳۹۶/۹/۱۹ - ۱۹:۳۲
توسط DARKENERGY
مامان! تمام زندگی ام درد می کند
دارد چه کار با خودش این مرد می کند؟!
دارد مرا شبیه همان بچّه ی لجوج
که تا همیشه گریه نمی کرد می کند!
این باد از کدام جهنّم رسیده است
که برگ، برگ، برگ مرا زرد می کند
هی می رسد به نقطه ی پایان، به خودکشی
یک لحظه مکث، بعد عقبگرد می کند
ابری ست غوطه ور وسط خواب های مرد
که آتش نگاه مرا سرد می کند
بی فایده ست سعی کنم مثلتان شوم
دنیای خوب! باز مرا طرد می کند
هی فکر می کنم… و به جایی نمی رسم
هی فکر می کنم… و سرم درد می کند...
Re: عکسخانه!
ارسال شده: پنجشنبه ۱۳۹۷/۶/۸ - ۱۸:۰۵
توسط RobertPlant
Re: عکسخانه!
ارسال شده: جمعه ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ - ۲۰:۴۹
توسط DARKENERGY
قدرنشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی
قلبمی اما سزاوار ِتپیدن نیستی !
مادر ِ این بوسه های چون مسیحایی ولی
مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی
من غبارآلود ِ هجرانم تو اما مدتی ست
عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی
یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست
بعد ِمن اندازه ی یک عشق روشن نیستی
لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل
از گزندِ بادهای هرزه ایمن نیستی
چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی
هرچه گوید عاشقم، میگویی: " اصلا نیستی "
دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی !
کاظم بهمنی
Re: عکسخانه!
ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۸/۷/۲۲ - ۲۰:۳۶
توسط DARKENERGY
گر بدی گیرد جهان را سر به سر
از دلم امیـد خوبی را مبر
Re: عکسخانه!
ارسال شده: یکشنبه ۱۴۰۰/۷/۱۱ - ۱۹:۱۲
توسط DARKENERGY
بسیارها دویدم و میبینم
یک یا دو متر سهم من از دنیاست
لعنت به آن مسافت طولانی
نفرین به این مساحت تقریبی
Re: عکسخانه!
ارسال شده: سهشنبه ۱۴۰۰/۱۰/۲۱ - ۰۰:۲۸
توسط DARKENERGY
دل آدم خر که نیست
میفهمه
مثلا من هیچ وقت از بابام نپرسیدم دوسَم داری بابا؟!
یا تا حالا از مامانم نپرسیدم مامان واقعا دوسَم داری؟!
یا حتی از خواهرم نپرسیدم هنوزم مثلِ قبل دوسَم داری راستی؟!
وقتی ازت میپرسم دوسَم داری؟
میپرسم واقعنی دوسَم داری؟
میپرسم هنوزم مثلِ قبل دوسَم داری؟
یعنی یه جای کار دوست داشتنت میلنگه
یعنی پای عاشقیت میلنگه
بدم میلنگه
دل آدمم خر که نیست
شعور داره، حالیشه، میفهمه
Re: عکسخانه!
ارسال شده: جمعه ۱۴۰۰/۱۰/۲۴ - ۱۸:۵۶
توسط DARKENERGY
Re: عکسخانه!
ارسال شده: پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۰ - ۰۲:۲۳
توسط DARKENERGY