مشاعره
Re: مشاعره
دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه
مژههای شوخ خود را چه به غمزه آب دادی
فیض کاشانی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه
مژههای شوخ خود را چه به غمزه آب دادی
فیض کاشانی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
یارم با یک لا پیراهن خوابیده زیر نسترن ترسم که بوی نسترن مستستو هوشیارش کند
درون سینه هر آدمی یک خاورمیانه پنهان است.
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله
- !VECTOR
نام: Ped Ram
محل اقامت: همه جای جهان سرای من است!
عضویت : شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۴ - ۲۳:۳۴
پست: 46-
سپاس: 46
- جنسیت:
تماس:
Re: مشاعره
در شگفتم که درین مدت ایام فراق - برگرفتی ز حریفان دل و دل می دادت
!!!I'm On My Own Way
!No one can reach me
I'm Anonymous! Don't try to know and find out me!! You can't!
Re: مشاعره
تــو کــه یـک روز پـراکـنـده نـبـوده سـت دلـت
صورت حال پراکنده دلان، کـی دانـی
صورت حال پراکنده دلان، کـی دانـی
هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
Ernesto Rafael Guevara de la serna
Re: مشاعره
یار پیمانه منم از خود بیگانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
چون باد صبا دربه درم با عشق و جنون هم سفرم
شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
چون باد صبا دربه درم با عشق و جنون هم سفرم
شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم
اعتبار جاوید علم در آن است که با تاثیرگذاری بر ذهن انسان بر ناامنی وی در برابر خودش و در برابر طبیعت مهر پایان زد.
-آلبرت اینشتین
-آلبرت اینشتین
Re: مشاعره
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگانnsa نوشته شده:یار پیمانه منم از خود بیگانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
چون باد صبا دربه درم با عشق و جنون هم سفرم
شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
شاخ نیستم چون گاو نیستم..
خاص نیستم چون عقده ای نیستم...
یه ادمم که خیلیا نیستن..
من همین هستم که هستم!
Re: مشاعره
وای از این شیدا ، دل من
مست و بی پروا ، دل من
مجنون هر صحرا ، دل من
رسوا دل من ، رسوا دل من
مست و بی پروا ، دل من
مجنون هر صحرا ، دل من
رسوا دل من ، رسوا دل من
اعتبار جاوید علم در آن است که با تاثیرگذاری بر ذهن انسان بر ناامنی وی در برابر خودش و در برابر طبیعت مهر پایان زد.
-آلبرت اینشتین
-آلبرت اینشتین
Re: مشاعره
نی قصهی آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی
Ernesto Rafael Guevara de la serna
Re: مشاعره
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس مینپسندم که به جای تو بود
سعدی
هیچ کس مینپسندم که به جای تو بود
سعدی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
در بحر مایی و منی افتاده ام بیار
می تا خلاص بَخشیَم از مایی و منی
"حافظ"
می تا خلاص بَخشیَم از مایی و منی
"حافظ"
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
Re: مشاعره
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رَقَم مِهر تو بر چهره ما پیدا بود
حافظ
رَقَم مِهر تو بر چهره ما پیدا بود
حافظ
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: مشاعره
در نظر بازی ِ ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه ی ِ پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
"حافظ"
من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه ی ِ پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
"حافظ"
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
Re: مشاعره
در آن مجلس که چشم یار جام حسن گرداند
کسـی گـر باده پیمـاید، حقـیـقـت بـاد پیمـاید
سعدی
کسـی گـر باده پیمـاید، حقـیـقـت بـاد پیمـاید
سعدی
شک و شکاکیت نخستین گام بسوی حقیقت است.
"دنیس دیدرو"
"دنیس دیدرو"
Re: مشاعره
دلشده ی پای بند،گردن و جان در کمند
زهره ی گفتار نه،کاین چه سبب وان چراست؟
زهره ی گفتار نه،کاین چه سبب وان چراست؟
اعتبار جاوید علم در آن است که با تاثیرگذاری بر ذهن انسان بر ناامنی وی در برابر خودش و در برابر طبیعت مهر پایان زد.
-آلبرت اینشتین
-آلبرت اینشتین
Re: مشاعره
تیغ برآر از نیام، زهر برافکن به جام
کز قِبَل ما قبول، وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف، ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان، زجر تو بر من رواست
سعدی
کز قِبَل ما قبول، وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف، ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان، زجر تو بر من رواست
سعدی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست