مشاعره

*شارش*

یوسف به زر قلب فروشان دگرانند
ما وقت خوش خویش به عالم نفروشیم

mahshid.m

من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه / تیرم به خطا میرود اما به هدر نه

یه دوست

هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد / خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / که آشنا سخن آشنا نگه دارد

mahshid.m

در خموشی همه صلح است‌، نه جنگ است اینجا
غنچه شو، دامن آرام به چنگ است اینجا

amir_PS

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق * ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

mahshid.m

تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو / وعده ی وصل اگر دهد طاقت انتظار کو

خروش

وعــده وصـل ابـد دادی و دنـدان بـه جـگـر
پــا فــشــردم هــمـه تـا عـمـر بـه پـایـان آمـد

mahshid.m

درره عشق ز دل فکر سلامت غلط است
گرهمه‌سنگ‌بود شیشه به‌چنگ است‌اینجا

*شارش*

ای دل غمدیده حالت بِه شود دل بد نکن
وین سر شوریده بازآید بسامان غم مخور

-------------
حافظ

pndei

روی بنمای و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر

*شارش*

راهم شراب لعل زُدای میر عاشقان
خون مرا بچاه زنخدان جویبار بخش

-----------
حافظ

pndei

شانه به زلف شب زدم از غم هجر روی ماه
طاقت رنج می کشم دوش به دوش موی ماه
(کهن)

mahshid.m

هم از فریب تو ای پر فریب! می ترسم
هم از همیشه ی بی تو عجیب می ترسم

یه دوست

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان / مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم

خروش

مـــی نوش که عــمر جاودانی این است
خـــود حاصلت از دور جــوانـی این است
هـنگام گـل و مُل است و یاران سرمست
خــــوش باش دمی که زندگانی این است

mei noush.jpg