مشاعره

محمد فاينمن

در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی ----- كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
شهریار

محمد فاينمن

یک ســخن کز دل برآید برلب اینــــقوم نیســــــت ----- گرچه از بانگ اذان گوش فلک کر میــکنند
شهریار

عطر یاس

محمد فاينمن نوشته شده:در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی ----- كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
شهریار

یکنفس ازپيش تو گر بروم گم شوم

چون بتو آرم پناه امن و امانی مرا

گر تو برانی مراجان زفراقت دهم

جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا

armin57ghazal

آنکه خبردار شد ز مسأله عشق/ کار ندارد به هیچ ملت و مذهب

فروغی بسطامی

عطر یاس

به پیچ و تابِ تنگ از تاب ماندیم

پُر از اندوهِ دریا خاب ماندیم

من و تو ماهیِ ق...رمزترین سال

کنارِ سبزه روی آب ماندیم

خروش

مخور صائب فريب فضل از عمامه زاهد
كه در گنبد ز بی مغزی سدا بسيار می‌پیچد

mahshid.m

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمگیرد/ زهردم میدهم پندش ولیکن در نمگیرد

در هوایت بی‌قرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب

مولانا

mahshid.m

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است / مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

خروش

تو که هیچت ز حال ما خبر نیست
خبر زین کام خشک و چشم تر نیست
بود اندر وطن، آسوده فایز
کسی کش دلنوازی در سفر نیست

mahshid.m

تو اگر بحسن دعوی بکنی،گواه داری
که جمال سرو بستان وکمال ماه داری

یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
از دوریت چو شام غریبان گرفته ایم
از در گشاده روی چو صبح وطن درآ

صائب

mahshid.m

آشوب همان حس غریبی ست كه دارم

وقتی كه به لب های تو لبخند نباشد

armin57ghazal

دوستان عـیب کنندم که چرا دل به تـو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چـرایی

mahshid.m

يادها رفتند و ما هم ميرويم از يادها.
کي بماند برگ کاهي در ميان بادها؟؟