مشاعره

[عطر یاس]

تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی

شکر لله حاصل عمر گران من علی است . .

[einstein313]

تا نسوزد آرزو در دل، نگردد سینه صاف

زنگ از آیینه می گردد به خاکستر جدا

صائب

[عطر یاس]

آقای جمعه های غریبی ظهور کن
دل را پر از طراوت عطر حضور کن

یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق
یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن

[einstein313]

نیست از کردار، ما بی حاصلان را بهره ای

چون قلم از ما همین گفتار می ماند به جا

صائب

[عطر یاس]

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت/ هر کجا وقت خـوش افتـاد همانجاست بهشت

دورخ از تیـــــــــرگی بخت درون تـــــــــــــو بــود/ گر درون تیــره نباشد همه دنیــــاست بهشت

[einstein313]

دوبینی زیبایی بود ( البته تنها از دید یک شعر فقط )

تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری

چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری

سغدی

[عطر یاس]

یک لحظه نظر کن تو اگر طالب مایی

غایب شده ای از نظر ای دوست، ندارم

[einstein313]

ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
گفت معزولست و فرمانیش نیست

درد عشق از تندرستی خوشترست
گر چه بیش از صبر درمانیش نیست ...

سعدی

[عطر یاس]

تا اینکه رسد دوست به سر منزل مقصود
آماده همه، صف به صف گشته فدای

بازآ و بگو از سفر کون و مکانت
من منتظرم تاکه بیایی و بیایی

[einstein313]

یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
یاری ز من بجوی که با این روانیم

شهریار

[خروش]

ما، همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت
رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریاد رسی رفت
سایه

[mahshid.m]

توبه گیریم که بازست درش، سودش چیست
من که اقرار ندارم به پشیمانی خویش..

[عطر یاس]

شراب وشعر وساغر باش ای دوست
به روی شانه ام پر باش ای دوست

غم بی تکیه گاهی خواهدم کشت
برای من برادر باش ای دوست

[mahshid.m]

تاریک شد این خانه و دیدن نتوانیم
وین پرده به فریاد دریدن نتوانیم

[DARKENERGY]

ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
در آفاق گشادست ولیکن بستست
از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر

سعدی