مشاعره

[خروش]

ماه کو؟ خورشيد کو؟ ناهيد چنگی نيست پيدا!
چشم روشن کو؟ که فانوسش کنم، در رهگذارت؟!

آبرويت را چه پيش آمد؟ که اين بي آبرويان
می گشايند آب، درگنجينه های افتخارت؟
سیمین بهبهانی
----------
دیروز زادروز بانوی غزل بود. زادروزش فرخنده!

[einstein313]

تا جهان باقی و آئین محبت باقی است

شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود ...


شهریار

[خروش]

در شان من به دُرد کشی ظن بد مبر
کالوده گشت خرقه ولی پاکدامنم
حافظ

[einstein313]

مرا یاری است کز من یاد نارد

که دارد این چنین یاری؟ دریغا ...

عراقی

[عطر یاس]

پيغامگير خانه‌ی سعدی:

از آوای دل‌انگيز تو مست....نباشم خانه و شرمنده هستم

به پيغام تو خواهم گفت پاسخ....فلك گر فرصتی دادی به دستم

[einstein313]

من بندگي نكردم با خويش خدعه كردم
ترسم كه عاقبت هم اُفتم به قعر چاهي

با اينكه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم كه در به رويم وا مي‏كني به آهي

اي نازنين نگارا تغيير ده قضا را
گر تو نمي‏پسندي تقدير كن نگاهي

[خروش]

یار گرفته‌ام بسی چون تو ندیده‌ام کسی
شمع چنین نیامدست از در هیچ مجلسی

عادت بخت من نبود آن که تو یادم آوری
نقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی
-----
صحبت از این شریفتر صورت از این لطیفتر
دامن از این نظیفتر وصف تو چون کند کسی
...
سعدی

[einstein313]

یا رب چه کم شود ز تو، ای پادشاه حسن

گر سوی من به گوشهٔ چشمی کنی نظر؟

سعدی

[mahshid.m]

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است

[einstein313]

تن آسوده چه داند که دل خسته چه باشد؟

من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری ؟

سعدی

[mahshid.m]

یک بوسه به تو دادم و شش پس دادی / شاگرد که بودی که چنین استادی

[einstein313]

یار برفت و ماند دل شب همه شب در آب و گل

تلخ و خمار می طپم تا به صبوح وای من

بلخی

[آرشام]

ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من

به تقاضــای خود اصـــرار نباید ورزید

کاظم بهمنی

[عطر یاس]

دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز

به تمنای نگاهت دل ما مانده هنوز

[عارفه علیزاده]

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته​ای یعنی چه