مشاعره

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7034

سپاس: 4153

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد؟
بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد؟
به من که سوختم ز داغ مهربانی خویش
فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد؟

معیری

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

دو چشم مست ترا باده در سبوست هنوز
سبوی کام مرا گریه در گلوست هنوز
شهریار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7034

سپاس: 4153

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

زاهد خشک کجا، گریه مستانه کجا؟
آب در دیده تصویر نگردد هرگز

صائب

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

زین خانه رم مکن که ز آهووشان شهر
کس جز تو ره نجسته بکاشانه‌ام هنوز
پژمان بختیاری
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7034

سپاس: 4153

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

زمین، سرای مصیبت بود، تو می‌خواهی
که مشت خاکی ازین خاکدان به سر نکنی؟

صائب

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

یک روز به ویرانهء غم شاد به یادی
یک روز به دامان چمن با صنمی خوش
شادیم که آزاد ز هر بود و نبودیم
مستیم که هستیم به هر بیش و کمی خوش
علی اشتری (فرهاد)
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7034

سپاس: 4153

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

شاد کن جان من، که غمگین است
رحم کن بر دلم، که مسکین است
روز اول که دیدمش گفتم
آنکه روزم سیه کند این است

عراقی

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

star-mahsa

محل اقامت: کرج

عضویت : شنبه ۱۳۹۳/۱۱/۲۵ - ۰۱:۴۸


پست: 22

سپاس: 3

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط star-mahsa »

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو

پرده ی غنچه میدرد خنده دلگشای تو
من نه آنم كه زبونى كشم از چرخ و فلک

چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

ویران سرای ما را، تا رنگ ِ لاله گیرد
تنها نه اشک ِ حسرت ، خون هم ببار باران
وفا کرمانشاهی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7034

سپاس: 4153

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست
جام می لعل نوش کرده بنشست
از دیدن و از گرفتن زلف چو شست
رویم همه چشم گشت و چشمم همه دست

مولانا

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

نمایه کاربر
einstein313

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۵ - ۲۰:۱۱


پست: 1054

سپاس: 91

Re: مشاعره

پست توسط einstein313 »

تویی دریا منم ماهی چنان دارم که می‌ خواهی
بکن رحمت بکن شاهی که از تو مانده‌ ام تنها

عذابست این جهان بی‌ تو مبادا یک زمان بی‌ تو
به جان تو که جان بی‌ تو شکنجه‌ ست و بلا بر ما

بلخی
اللهم العن قاتلیک یا فاطمه الزهرا

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ( علیه السلام ) ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ


اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً


اسلام به ذات خود ندارد عیبی .......... هر عیب که هست از مسلمانی ماست

نمایه کاربر
Overdose

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ - ۱۴:۲۵


پست: 28

سپاس: 2


تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Overdose »

افسانه حیات حرفی جز این نبود

یا مرگ آرزو یا آرزوی مرگ

هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی

Ernesto Rafael Guevara de la serna

نمایه کاربر
Cartouche

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۹/۷/۲۹ - ۱۹:۳۶


پست: 1197

سپاس: 957

Re: مشاعره

پست توسط Cartouche »

گُل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان ِ جهانم به چنین روز، غُلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ِ ما، ماه ِ رُخ ِ دوست تمام است

حافظ
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد

ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

نمایه کاربر
shia muslim

نام: محمد

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۴/۱/۱۸ - ۱۹:۴۵


پست: 12

سپاس: 1

Re: مشاعره

پست توسط shia muslim »

تو غنچه بودی و بلبل خموش غیرت عشق
به حیرتم که صبا قصه از کجا دانست


ز چشم سایه خدا را قدم دریغ مدار
که خاک راه تو را عین توتیا دانست

((سایه))
اما هرگز کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن...
معلم شهید علی شریعتی

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
رند شیراز
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

ارسال پست