عالی!alijohar نوشته شده:بخوانید و لذت ببرید : (غزلیات شمس)
عالیجناب مولانا ، در بیتی بی نظیر که شاهکار ادبیات فارسی است ، می فرماید :
تابش ِ جان یافت دلم
واشد و بشکافت دلم ؛
اطلس ِ نو بافت دلم
دشمن ِ این ژنده شدم.
وقتی فکر می کنم "تابش جان" چی بوده که دل حضرتش یافته ؛ راه به جایی نمی برم.
و بدنبال آن "تابش جان" ؛بناگاه دلش واشده و شکاف برداشته !
و متعاقب آن دوباره ، اما ، این بار ، با اطلسی نو بافته شده !
و سپس - در مرحله بعد- دشمن این "کهنه" و "فرسوده" شده !
همینوره...ذهن راه به جایی نمی بره!
هیچ توضیح قانع کننده ای درباره انقلاب درونی جلال الدین بعد از ملاقات شمس ندیده ام.
مگر ناگهان آن عنایت رسد
که ای من غلام چنان ناگهان....