جوک + سوتی هایی که دادین!

[الاباما]

روز اول مدرسه یکی از بچه ها ......
با مامان و بابا و داداش و اجی و پدربزرگ و مادربزرگ و عمه و خاله هاش + بقال سرکوچشون اومده بود
اونوقت من روز اول مدرسه گفتم بابا من دارم میرم مدرسه
از زیر پتو گفت برو به سلامت خداحافظ

[wolf144grz1]

چقدر کم جک می گید.

[wolf144grz1]

یه شب دزد میزن به خونه ی یه آقای همه ی دارو ندارشو میبره مرده زنگ میزن پلیس پلیس میاد میگه چرا این فرش و نبردن
گفت چون داداشت مثل یه شیر نر روش خوابیده بود o_O


از روزی به دنیا بی اعتماد شدم که کبریتی دستم را سوخت
که روش نوشته بود بی خطر!!!


گفتگو تلفنی اخرشب روحانی با اوباما:
اوباما:حسن بیداری؟ روحانی:هوووووووم.....اره بیدارم
اوباما:حسن به نظرت اینده رابطمون چی میشه؟ من که خیلی نگرانم..
روحانی:نمیدونم منم موندم.. اوباما:حسن الان اونجا ساعت چندعزیزم؟؟؟ روحانی:طرفا2صبحه
اوباما:حسن داری چیکار میکنی؟؟؟ روحانی:دراز کشیدم
اوباما:الان چی پوشیدی؟؟؟ روحانی:عمامه باشلوارک
اوباما:حسسننننننننن خدابکشتت........
این همه وقت چرا الان زنگ زدی: اخه من از طرح طلایی مکالمه شبانه استفاده میکنم اینجوری هزینه مکالمه هام نصف میشه(مکالمه روحانی با اوباما)


یارومی ره انگلیس راننده تاکسی می شه ازش می پرسن سختت نیست فرمون سمت راسته؟ می گه نه فقط بعضی وقتا حواسم نیس تف می کنم تو صورت مسافر بغلی


به یارو می گن از قفل فرمونی که خریدی راضی هستی؟
می گه بد نیست فقط سر پیچ ها یکم اذیت می کنه! o_O


مراحل درس خوندن یک دانشجو
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خود در حالت های مختلف و در ژست درس خواندن
اس ام اس بازی با بچه های کلاس که هر کدوم چقدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سر کلاس نوشتن
فحش دادن به درس و دانشگاه و در آخر هم خسته شدن و رفتن و یه چیزی خوردن


یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم میشد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن یعنی در حد رو مبلی پذیرایی! این روزا وقت نمیشه بدبختو خاموش کنیم خنک شه


تنها سودی که رشته ی تحصیلیم تا الان داشته این بوده که ؛
هر بار میرم تو اشپز خونه
بابام میگه : مهندس یه ۲ تا چایی بیار بخوریم !


اصولا در 99% اوقات با خانواده مشکلات رو
در میون نذاری سنگین تری :دی

[DARKENERGY]

همیشه از سال اول ابتدایی تا سال آخر دبیرستان ،
یه نفر هست که سر هر امتحانی میپرسه:
“با خودکار یا با مداد؟”
ینی اینجور آدما آرپیچی هم کمشونه !!

[DARKENERGY]

میترسم بگم " عشقم " همه جواب بدن جاااااانم....
بسم الله .....
الهی به اميد تووو.....
باتوکل به خداااا .....
با اعتماد به نفس کامل.....
جاست فور Fun.....
قربت الی الله.....
عشقم؟؟

[DARKENERGY]

دختره قبل از اینکه بینیشو عمل کنه تو استخر کرال پشت میرفته ،
همه فرار کردن !
فک کردن کوسه داره میاد

[DARKENERGY]

بابام با کلی‌ دعوا که این شیر‌های گرونو که میگیرم
چرا نمیخورین خراب میشه می ریزیم دور !؟
برگشتم میگم : شیر کاکائو بگیر …
میگه : نه زود میخورین تموم میشه باز باید بگیرم
یعنی دیکتاتوری خاموشو به معنی واقعی به مرحله ظهور رسونده !

[DARKENERGY]

مورد داشتیم دختره تو گوگل سرچ کرده غذا با تخم مرغ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گوگل جواب داده متاسفم واسه اونی که میخواد تورو بگیره

[DARKENERGY]

پدر بزرگ رو به نوه:
بدو برو قایم شو
امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
نوه: نـــــــه، شما باید قایم شی، ... من بش گفتم نمیام چون شما فوت کردین!!

[DARKENERGY]

شما هم مثل من قبل از شروع امتحان فکر میکنید همه چی یادتون رفته؟ بعد که میرید سر جلسه مبینید:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نه بااااباااا واقعا همه چی یادتون رفته !!!

[DARKENERGY]

یه زمانی آرزوم این بود:
پادشاه بشم ، به نوکرام بگم واسم تخمه بشکونن ، من بخورم
تا اینکه مزمز با هزار تومن اومد گند زد تو آرزوم

[DARKENERGY]

امروز بالاخره تکلیف خودمو روشن کردم
لامصب عجب نوری داره

[عطر یاس]

همیشه از سال اول ابتدایی تا سال آخر دبیرستان ،
یه نفر هست که سر هر امتحانی میپرسه:
“با خودکار یا با مداد؟”
ینی اینجور آدما آرپیچی هم کمشونه !!

فکر نکنم تا آخر دبیرستان هم تموم بشه....
چون تو دانشگاه هم این سوال ادامه داره !!!!
تو همین میانترم امسال کناریم از استاد پرسید....

[minomi]

یه استاد دانشگاهی بود هر سری میومد سر کلاس به دختر خانمها تیکه می انداخت. یه روز دخترا تصمیم گرفتن با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون... قضیه به گوش استاد رسید (میدونیدکه توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!) جلسه بعد استاد کمی دیر اومدسر کلاس و برای توجیه دیر آمدنش گفت:از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده تعجب کردم رفتم جلو پرسیدم چی شده؟ دخترا گفتند:با کارت دانشجویی شوهر میدن!!! دختر خانوم ها پاشدند که برن بیرون استاد گفت کجا میرید؟ وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود!تمام کلاس رفت تو هوا!!!!!!

[عارفه علیزاده]

ههههههههههههههههههههههههههههه..................

خوشی های امروز اینجا.........به افسوس بسیار فردا نیارزد.....