زنگ تفریح هوپا

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
Anne Shirley

محل اقامت: آنجا که خورشید بر می آید

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۳ - ۱۵:۱۵


پست: 622

سپاس: 41

جنسیت:

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط Anne Shirley »

تصویر
آنکه با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امام علی(ع)

نمایه کاربر
Anne Shirley

محل اقامت: آنجا که خورشید بر می آید

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۳ - ۱۵:۱۵


پست: 622

سپاس: 41

جنسیت:

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط Anne Shirley »

آنکه با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امام علی(ع)

نمایه کاربر
Parmenides

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱


پست: 1325

سپاس: 239

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط Parmenides »

ای فرصت طلبا
نقد به رفتار دولت در ارتباط با توهین به شعور مردم سر جاشه، ولی شما اول بگین با درآمد نفتی به اندازه درآمد کل تاریخ قبل از خودتون چی کار کردین بعد بیاین گیر بدین به دولت تدبیر و اینا.
این فاز دوم رو هم شما باید انجام میدادین که هی از زیرش در میرفتین. زدین همه چیو خراب کردین و این آوار رو تحویل دادین به روحانی، حالاحالا هم کسی انتظار نداره درست بشه، دولت رو دست اوباما و گروهش هم بدید نمیتونه توی 4 سال کشور رو برگردونه به 9 سال پیش.
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.

-Karl Popper-

wolf144grz1

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۵/۴ - ۱۷:۴۵


پست: 0



Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط wolf144grz1 »

تصویر
بازی آنلاین ورزشی فکری فوتبال دخترانه بازی دخترانه موتور هواپیما تیر اندازی اکشن
بازی فکری مبارزه ا چندنفره اخبار بازی ماشین سواری موتور سواری اکشن بازی فوتبال

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط خروش »

محسن رضایی:
تورم میراث شاه است

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه تورم مالیات غیرمشروعی است که اکثر مردم پرداخت می‌کنند، افزود: 35 سال از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد و نمی توانیم تورم را مهار کنیم و به عبارتی دیگر تورم 50 سال به عنوان میراث شاه در اقتصاد ایران نفوذ کرده و تا امروز نیز در کشورمان مشاهده می شود.
http://www.mehrnews.com/detail/News/2272256
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط خروش »

طنز/ راز کشور 300 میلیونی!
طنز و کاریکاتور > طنز - امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:

آقای حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اخیرا اعلام کرده که کشور گنجایش 300 میلیون نفر جمعیت را دارد. این رقم البته مثل رقم مربوط به گنجایش ورزشگاه آزادی چندان کارشناسی به نظر نمی‌رسد. اگر همه در کشور بایستیم و تنها به اندازه عرض شانه‌مان فضا اشغال کنیم، 300 میلیون آدمیزاد در کشور جا می‌گیرد و نهایتش این است که یک لنگ حدود هزار و هفتصد نفر آن طرف مرز کشورهای همسایه فرود می‌آید. اما چنانچه بخواهیم بنشینیم اوضاع فرق می‌کند و با توجه به اینکه ایرانیان اغلب نشیمنگاه بزرگی دارند، گنجایش کشور به 250 میلیون نفر کاهش پیدا می‌کند. با این تفاسیرمجلس اخیرا با توجه به فاصله 170 میلیونی جمعیت کشور تا تکمیل ظرفیت نشسته، یک فوریت طرح ممنوعیت وازکتومی، توبکتومی، سقط جنین و سایر اعمال پیشگیری از بارداری را تصویب و برای متخلفان مجازات در نظر گرفته است.

درست از روزی که خبر تصویب این قانون منتشر شد رفتار پدر ما تغییر کرد. گوشه‌گیر شده بود و خیلی کم از خانه بیرون می‌رفت. گاهی با عینک و کلاه در حالی که یقه کتش را هم بالا داده بود تا سرکوچه می‌رفت و روزنامه می‌خرید. بعد نفس‌نفس‌زنان به خانه برمی‌گشت، سریع در را پشت سرش می‌بست و به آن تکیه می‌داد. آن قدر غرق در افکارش بود که یک‌بار موقع آب دادن باغچه شلنگ را اشتباهی در پیژامه‌اش فرو کرده و در حالی که آب با شدت از پاچه شلوار بیرون می‌زد به گوشه‌ای خیره مانده بود. سرانجام در یک بعدازظهر دلگیر پرده از راز قدیمی پدر برداشته شد. ایستاده بود کنار پنجره و داشت بیرون را نگاه می‌کرد که ناگهان مثل برق از جایش پرید.

پدر: بالاخره اومدن... خودشونن... درو باز نکنید.
مادر: از کجا می‌دونی دنبال تو اومدن؟ با تو که سنی ازت گذشته که دیگه کاری ندارن.
پدر: چرا چرت و پرت می‌گی زن؟ بگیرنم دیگه بازگشتی در کار نیست.
(ما هاج و واج به این طرف و آن طرف دویدن‌های پدر نگاه می‌کردیم)
ما: مامان چی شده؟ بابا آدم کشته؟
صدای بلندگو از داخل کوچه: خونه کاملا در محاصره‌ست. آقا فریبرز بدون مقاومت بیا بیرون... بیا بیرون فریبرز. ما همه می‌دونیم تو وازکتومی کردی.

پدر: ای وای... دیگه همه فهمیدن (این را گفت و به سمت بالکن دوید تا شاید بتواند خودش را از روی دیوار به پشت بام برساند)
ما: باورم نمی‌شه... راست می‌گن مامان؟ بابا فریبرز وازکتومی کرده؟
مادر: (اشک از چشمانش سرازیر شد و روی دو زانو نشست) قضیه مال 25 سال پیشِ پسرم. اون موقع به هر کس که این کارو می کرد جایزه می‌دادن. ما هم وضع مالیمون خوب نبود. بابات هم خودشو از اداره بازخرید کرد، هم وازکتومی‌کرد.
پدر: (نفس‌نفس‌زنان به داخل اتاق برگشت و به ما خیره شد) از بالکن نمی‌شه فرار کرد... به من اونجوری نگاه نکن پسرم. من این کارو واسه خونواده‌ام کردم. یه روزی می‎‌فهمی پدرت کی بود. از این به بعد تو مرد این خونه‌ای (از جا برخاست و با یک جهش از لوستر آویزان شد)

مادر: چیکار می‌کنی الان سقف میاد رو سرمون. (پدر لوستر را رها کرد و به طرف راه پله دوید. صدای بلندگو هنوز به گوش می‌رسید. صدای پدر از داخل راه پله به شکل مبهمی شنیده می‌شد)
ما: بابا چی می‌گه؟ توبکتومی هم کرده؟

مادر: وا! توبکتومی که مال مردها نیست بچه. داره می‌گه توبه کردم. چقدر بهش گفتم واسه خاطر دوزار این بلا رو سر خودت نیار.
(پدر دوباره به داخل اتاق برگشت این بار دو نفر دنبالش بودند. اسلحه را به سمتش گرفتند و فرمان ایست دادند. پدر ایستاد. مادر ناگهان جیغی کشید و قرصی را از جیبش بیرون آورد).
مادر: ولش کنید... به خدا اگه ولش نکنید این قرص ضدبارداری رو می‌خورم.
(ماموران کاملا کپ کرده بودند)

مامور: حماقت نکن خانم... خیلی آروم اون قرص رو بذار زمین.
مادر: می‌خورم... به خدا می‌خورمش. اسلحه‌ها تون رو بندازید.
(دو مامور اسلحه‌ها را زمین گذاشتند. پدر از کنارشان عبور کرد و به خیابان گریخت. مادر همچنان قرص را نزدیک دهانش نگه داشته بود تا پدر کاملا از منطقه خطر دور شود)
------
http://www.khabaronline.ir/%28X%281%29S ... omic/humor
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
Anne Shirley

محل اقامت: آنجا که خورشید بر می آید

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۳ - ۱۵:۱۵


پست: 622

سپاس: 41

جنسیت:

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط Anne Shirley »

- «بله؟»

- «سلام، روحانی هستم»

- «به من چه؟ سر ظهری منو از خواب بیدار کردی اینو بگی؟ میخوای منم اول صبح زنگ بزنم بگم دانشجو هستم؟»

- «اشتباه متوجه شدی، من رئیس جمهورِ کشور، حسن روحانی هستم»

- « سلامی به گرمی مقدمتون. وای چقدر مردمی هستید، مچکریم، برای عیدم که شما شرمنده کردید و پیام دادید. این دفعه تک می‌زدید من زنگ می‌زدم.»

- «حالااین حرفا رو ول کن. میای وزیرفرهنگ بشی؟»

- «آخه الان که وزارت فرهنگ وزیر داره. همین آقای جنتی، البته علی شون»

- «بالاخره به خاطر مهمونی های شبانه اش استیضاح شد. با این کارا کاریت نباشه میای یا نه؟»

- [با ذوق زدگی]«آره»

- «پس ساعت 5 بعدازظهر برنامه ات رو بنویس و بیار پاستور که برای رای اعتماد آماده بشی» و فوراً گوشی را قطع کرد.

از ذوق زدگی یادم رفت از حقوق ماهیانه بپرسم، حتی نتوانستم بگویم من هنوز خدمت مقدس سربازی نرفتم، چه برسد که یواشکی بپرسم می تواند برایم از آکسفورد دکترا جور کند یا نه! این چیزها زیاد هم مهم نبود. وزیر شدن آن قدر خوب هست که پدر و مادرم کوتاه بیایند و آستین‌هایشان را بالا بزنند. پس مشغول شدم به نوشتن برنامه:

در برنامه باید به تفکیک حوزه ها پیش برویم!

در حوزه سینما از دو معاون سینمایی قوی با نام‌های «اصغر فرهادی» و «فرج‌الله سلحشور»‌ بهره خواهم برد! اولی با خارجی های باکلاس نشست و برخاست می کند و کلی برای وزارت فرهنگ افتخار می آورد و اتاق را از اسکار و خرس ‌طلایی پر می کند.

تازه حتی اگر کسی از مقامات خارجی نیز جان به جان آفرین تقدیم کرد، همین معاونم را می‌فرستم که خانواده آن مرحوم جنت مکان را با آغوشی گرم تسکین دهد و من یا رئیس جمهور مثل دولت قبلی مشغول این خرده کاری ها نشویم. معاون دیگر هم مواظب است که کسی از اهالی سینما به جدول نزند، البته اگر هم زد زیاد ایرادی ندارد؛ همین معاونم با همکاری سایر قوا چند تن از این عوامل جدولی را اعدام می‌کند تا بقیه هنرمندان حساب کار دستشان بیاید! البته سخت‌ترین کار معاونان کنترل یکدیگر است.

یکی دیگر از مشکلات وزارت فرهنگ در حوزه سینما، مشکل خانه سینماست. این مشکل را هم با شعار «هر سینماگر یک خانه‌ سینما» حل خواهم کرد. حالاکه با اقدامات هشت ساله دولت مهرورزی و اقدامات پسندیده آخوندی [صمیمیت رو حال کردی؟!] در وزارت مسکنِ دولت جدید، دیگر به طور کامل مشکل مسکن نداریم. خب پس چرا سر یک خانه میان اهالی سینما دعوا شود؟ به نظر من هیچ ایرادی ندارد که چند تا خانه سینما داشته باشیم. خانه سینمای 1 و2 و 3 و هر عدد دیگری از زمان مسئولیت من به یادگار خواهد ماند، به این ترتیب هر کس هر جا خواست یک خانه سینما بزند.

با وجود اقدامات ارزنده‌ من اگر در زمینه سینما باز هم عده‌ای بهانه‌گیری کردند؛ چون کلاً انسان آزاداندیشی هستم و همه آن‌ها هم آزادی دارند، اگر نمی‌توانند با این وضع عالی کنار بیایند از سینما بروند و وارد حوزه تئاتر شوند، به این ترتیب آزاد اندیشی من تئاتر را هم از رخوت نجات می‌دهد! هنر در سایر موارد نیز ازهمین الگو پیروی خواهد کرد. اصلا این الگو را -یعنی استفاده از معاونانی کار آزموده از دو سر طیف برای رسیدن به اعتدال! و باز گذاشتن راه هنرمندان برای پرداختن به هنرهای دیگر!- به نام وزارت فرهنگ ثبت می‌کنیم.

در زمینه مطبوعات هم که کاملاً واضح است خط مشی ما اعتدال خواهد بود. برادران روزنامه نگار در رعایت اعتدال کاملاً آزادی دارند و نباید از این طرف یا آن طرف پشت بام بیفتند. اما از آنجا که در هیچ چیز تجربه نداشته ‌باشیم در این یک قلم جنس تجربه داریم، می‌دانیم که روزنامه نگاران معمولاً این توصیه‌ها را به جایی حساب نمی‌کنند. پس گرچه شعار اعتدال می‌هیم، اما در عمل روزنامه‌ها را به افراط و تفریط تشویق می کنیم، ولی با زرنگی هنگام توزیع، برگه های روزنامه های مختلف را لابه لای هم می گذاریم و کشکولی از روزنامه های مختلف را در اختیار مخاطبان قرار می دهیم. به این ترتیب مثلاً مخاطب در صفحه اول یک مطلب افراطی می خواند و در صفحه دوم یک مطلب تفریطی و بعد از چند حرکت آکروباتیک و یا حتی موزون به اعتدال می‌رسد. همین الگو را در چاپ کتاب های پشت چاپ مانده هم به کار می‌بریم. اصلا ما آمده‌ایم برای الگوسازی.

باید بگویم که در وزارت فرهنگ و ارشاد معمولاً به بخش فرهنگ خیلی توجه می شود، اما بخش ارشاد مغفول مانده است. برنامه‌هایم در این زمینه را با همکاری گشت ارشاد با شعار «گشت از شما ارشاد از ما» آغاز می‌کنم. از آن‌ها می‌خواهیم فقط گشت بزنند و پس از دستگیری افراد مشکل دار ارشادشان را به ما بسپارند.

به این ترتیب اشتغال‌زایی می‌کنیم و به جذب نیروهای متخصص در این زمینه می‌پردازیم و بر سر هر شخص «مشکل‌دار» دو نیروی «مشکل ندار» می گماریم تا یکی با شدت و دیگری با مهربانی برخورد کند و هنگام کتک زدن اولی، دیگری کلی از مزایای ارشاد شدن بگوید و او را با زبانی خوش به راه مستقیم دعوت کند. در پایان هم مرد شدیداللحن با مهربانی بپرسد ارشاد شدی یا نه؟ قول می‌دهم در عرض شش ماه همه «مشکل‌دارها» را ارشاد کنم و مردم در طول این شش ماه متوجه تغییرات بشوند.

در همین بخش ارشاد حتماً معاونت نیروهای خودجوش را هم تشکیل می‌دهم تا در زمینه مسائلی که نیاز به اقدامات جدی و البته بشدت فوری دارد نظم و قانون را بگذارم در کوزه و توسط همین معاونت، نقش فعالی در حل مشکلات «یهویی- فرهنگی» داشته باشیم.

در اواسط برنامه بودم که ناگهان پیامکی از طرف علی – یکی از دوستان قدیمی که در کل دلقکی از سر و رویش می‌بارد و همیشه دنبال خندیدن است - آمد. ناخواسته در همان حین ساعت را نگاه کردم و ناجور جا خوردم ساعت پنج و نیم بود و من آنقدر سرگرم برنامه های وزارت بودم که قرار ملاقات در پاستور را فراموش کردم. باعجله پیام را خواندم:

«دمت گرم. خیلی کارت درسته، اونقدر طبیعی فیلم بازی کردی باورمون شد رفتی سر کار. نیم ساعت توی میدون پاستور منتظریم بیای بهت بخندیم. از کجا فهمیدی منم؟»

وقتی فهمیدم چه کلاه گشادی سرم رفته یه ذره هم کم نیاوردم و نوشتم: «جمع کن بچه ها رو برید دم خونه خودتون بازی کنید!!عوضش من به ریش شما می خندم ... ولی کارت خیلی غلطه»

درست است سر کار بودم، اما چیزی از ارزش های من کم نمی شود. واقعاً چرا من باید بیکار باشم؟ چرا ظرفیت من در محیط آزاد نشود؟! واقعاً که!!!حالا که این کار را کردید من هم از این به بعد می‌روم به سوی این نابسامانی‌ها، «باد مخالفم» را روانه می‌کنم و طنزنویس می‌شوم.

خبرگزاری دانشجو
آنکه با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امام علی(ع)

نمایه کاربر
marqos

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۹/۶/۱۵ - ۲۰:۰۰


پست: 598

سپاس: 39

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط marqos »

با این قیمت بنزین کم کم شاهد تردد اسب و شتر در سطح شهر خواهیم بود

نمایه کاربر
marqos

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۹/۶/۱۵ - ۲۰:۰۰


پست: 598

سپاس: 39

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط marqos »

اگه با وضع استاتوس گذاشتنه فعلی پیش بره گمونم این مشتی تا چند وقت دیگه گ...نشم تو اف بی اعلام میکنه

تصویر

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7033

سپاس: 4152

جنسیت:

تماس:

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط DARKENERGY »

آخ من سر اين صحنه چقدر دلم گرفت... واقعا يكي از بهترين فيلم هاي فروتن بود


آسمون آبي ميشه
اما گل خورشيد
رو شاخه هاي بيد
دلش ميگيره
دره مهتابي ميشه
اما گل مهتاب
از برکه هاي خواب
بالا نميره
تو که دست تکون ميدي
به ستاره جون ميدي
ميشکفه گل از گل باغ
وقتي چشمات هم مياد
دو ستاره کم مياد
ميسوزه شقايق از داغ

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

نمایه کاربر
candle

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱/۴ - ۱۷:۱۳


پست: 865

سپاس: 935

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط candle »

marqos نوشته شده:با این قیمت بنزین کم کم شاهد تردد اسب و شتر در سطح شهر خواهیم بود
و البته الاغ!
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
اگر دانش را به خاطر کسب درآمد فرا می‌گیرید؛ به حق آنهایی که به خاطر خود، علم و دانش اندوخته‌اند تجاوز کرده‌اید - آندره ژید

نمایه کاربر
marqos

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۹/۶/۱۵ - ۲۰:۰۰


پست: 598

سپاس: 39

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط marqos »

این کل لایکاشو مدیون ادا های اخیرشه
اکثر طرفداراشم مث خودشن

نمایه کاربر
بهلول

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۷/۲۰ - ۱۴:۲۱


پست: 89

سپاس: 8

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط بهلول »

تصویر

نمایه کاربر
mycolony

عضویت : جمعه ۱۳۹۲/۱/۲ - ۱۰:۳۴


پست: 787

سپاس: 134

Re: زنگ تفریح هوپا

پست توسط mycolony »

:).........!
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
درون سینه هر آدمی یک خاورمیانه پنهان است.
پر از شر، شور، شراب، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله

نمایه کاربر
marqos

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۹/۶/۱۵ - ۲۰:۰۰


پست: 598

سپاس: 39

sultan

پست توسط marqos »

تصویر
:|

ارسال پست