شاعرانه های احســـــــاس

[Angel!]

اینم یه حرف زیبا واسه امثال منوتو ... از زبان محسن نامجو ...

کلی گویی آفت شعر است
حرف مفت آفت ذهن

[m!sS Nah!D]

ابی تـــــرین فریاد سکوتــــــ...

جـــای خود را به بـــــاران میبازد

تکــــــرار واژه ی دل تنگیـــــ...

در مضمون بــــــودن ها

در پـــــــی معجزه ایــــ...

تا از حریــــــم زمستانــــــ برانی امـــــ...

: (

[Thunderbolt]

When darkness falls
And surrounds you.
When you fall down,
When you're scared
And you're lost. Be brave,
I'm coming to hold you now.
When all your strength has gone
And you feel wrong,
Like your life has slipped away.

Follow me.
You can follow me
And i, i will not desert you now.
When your fire's died out,
No one's there,
They have left you for dead.

Follow me.
You can follow me.
I will keep you safe,
Follow me.
You can follow me,
I will protect you.

oh
I won't let them hurt, hurt you, no.
Ooh yeah.
When your heart is breaking.

You can follow me.
You can follow me.
I will always keep you safe,
Follow me,
You can trust in me.
I will always protect you, my love.
Feel my love
Feel my love.

[m!sS Nah!D]

When darkness falls
And surrounds you.
When you fall down,
When you're scared
And you're lost. Be brave,
I'm coming to hold you now.
When all your strength has gone
And you feel wrong,
Like your life has slipped away.

Follow me.
You can follow me
And i, i will not desert you now.
When your fire's died out,
No one's there,
They have left you for dead.

Follow me.
You can follow me.
I will keep you safe,
Follow me.
You can follow me,
I will protect you.

oh
I won't let them hurt, hurt you, no.
Ooh yeah.
When your heart is breaking.

You can follow me.
You can follow me.
I will always keep you safe,
Follow me,
You can trust in me.
I will always protect you, my love.
Feel my love
Feel my love.

so beautiful

[m!sS Nah!D]

انــــــــسان ها را باید نوشتـــــــ...

باید نوشتـــــــ

احـــــساســـــ را به بازی میگیرند!!!

همچو کودکی, عروسک را

انــــــــسان ها را باید نوشتـــــــ...

باید نوشتـــــــ

احـــــساســـــ را به بـــــــازی می گیرند!!!

با واژه هــــــایی دروغین

بــــرامده از لیـــــمبیکــــ

در لحظـــــه ی جــــــاری

ارمغانمــــــ ??

برزخی از بیقــــــراری

التــــــهابی از بغض هــــای سربستــــــه

قــــــدم میزنمــــــ

بر خاکستــــــر بیدلستـــــــان

صدای پـــــای امیــــد از راه میـــــرسد

امیـــــد را خوبــــــــ می فـــــهمم!!!

با تـــــــرانه

از تبــــار یک پرسش سبـــــــز

پــــــرسشی جوابـــــــ گونه

کهـ تــــــمامِ مرا

تــــــمامِ تــــــمامِ مـــــرا

در جــــــــمله ی

<<انــــــــسان ها را باید نوشتـــــــ...>>

به انتظار میکشد!


: (

[m!sS Nah!D]

اسمان دلــــــــم ابریستـــــــــــ

ابـــــــری از جنس بـــــــاران

بــــــارانی از جنس تـــــو

تنهـــــــــا

خستـــــــــه

غریبــــــــ...

گـــــم می شوم

در دیــــــاری از جنس غم

بنــــــام

In the middle of nowhere

شکستــــــه

فـــــــروریختـــــــه

در پــــــی نور

نوری از جنس الــــــزایــــمر

الزایــــــمری خفیـــــــف

انقــــــدر خفیــــف

که تـــــو برایـــــم تــــو نبـــــــاشی

: (

[m!sS Nah!D]

بر بلندای سکوتـــــــ...

فریـــــــاد بر می اورم

که هـــــــمواره در یــــــادی و ز یــــــاد نمیروی


: (

[aliasack]

انگار ماه را در ، شعرش سیاه میکرد
میگفت شهر آشوب ، ماهش وفا ندارد

[m!sS Nah!D]

حرف مفت آفت ذهن

جمله ی خیلی قشنگیه
باید اعتراف کنم حرف مفت و خیلیا در چنته دارن
واسه همینم وقتی اطرافمو درست می بینم کاملا واسم محسوسه ک کل اذهان افت زده است
به جز تعداد انگشت شمار ک تا ب الان من با اونا برخورد نداشتم
اما هنوزم فرصت دارم

[aliasack]

ک تا ب الان من با اونا برخورد نداشتم
عجب تیکه ی خوشگلی

[aliasack]

من بیشتر شرّ میگم ولی خب یه سر بزنین به این شاید از این خوشتون بیاد
نمیشه کپی کرد از این سایت وگرنه کپی میکردم اینجا
آدرس: http://shereno.ir/25433/22814/279345.html

[alijohar]

/

186661_630.jpg

[m!sS Nah!D]

/

186661_630.jpg

o_O
خب... بذارین حدس بزنم
باید یکی از شُعَرا باشه
ک به نظر میرسه افتخارات
قابل ملاحظه ای و نصیب خودشون کردند
درست گفتم؟

[m!sS Nah!D]

زیباترین جمله از نظر من...
من در کجای بودنِ خویش ایستاده ام ؟؟

[alijohar]

زیباترین جمله از نظر من...
من در کجای بودنِ خویش ایستاده ام ؟؟

جمله شما مرا به یاد این شعر از خسرو گلسرخی انداخت :
این سرزمین من چه بی دریغ بود
که سایه ی مطبوع خویش را
بر شانه های ذوالاکتاف پهن کرد
و باغ ها میان عطش سوخت
و از شانه ها طناب گذر کرد
این سرزمین من چه بی دریغ بود

ثقل زمین کجاست ؟
من در کجای جهان ایستاده ام ؟
با باری ز فریادهای خفته و خونین
ای سرزمین من
من در کجای جهان ایستاده ام ... ؟