هوپا، انجمن علم ایران

واااااااااای بر کوتاه بینانی که می دانند حق

با هزاران خط باطل، صفحه تقویم را...

صائب

هست طومار دل من به درازای ابد
برگرفته ز سرش تاسوی پایان تو مرو

دلا ز نور معرفت گر آگهی یابی
چو شمع خنده کنان ترک سر توانی کرد...

حافظ

هجوم عشــــــق دل را تنگ دارد

کجا پروای نام و ننگ دارد ؟

وحشی

عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر
بجز از امشب و فردا شب و شبهای دگر
عماد خراسانی

شور عشقی کو، که رسوای جهان سازد مرا؟

بی نیاز از نام و فارغ از نشان سازد مرا

صائب

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست

ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار

"صائب" از گفت و شنود خلق مغزم پوچ شد

گوش سنگین و لب خاموش می سازد مرا

صائب

به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بدان سر است که از خاک ما بسازد خشت
حافظ
----------
https://www.youtube.com/watch?v=qEsLCMzFl7Y

گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگر
درد آنجا عمیق است که به حاشا برسد

نمیدونم از کی!

کجا گفتن توان شرح غم محمل نشین خود

اگر همچون جرس ما را زبان آهنین باشد

وحشی

ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

جانا دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
آخر چه شد که هیچ دلت به دلم نسوخت

اوحدی مراغه ای

سازگاری چون ندارد یـــار، هاتف بایدت

ز آتش غم سوختن با سوز هجران ساختن

هاتف اصفهانی

Everyone like tea

But i like after T

شـــــــــاه بـیـت