آرزو های بچگی

مدیران انجمن: parse, javad123javad

hesamph

نام: حسام

محل اقامت: همدان

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۳/۶/۲۶ - ۰۱:۴۰


پست: 41

سپاس: 14


تماس:

آرزو های بچگی

پست توسط hesamph »

در مورد ارزو های بچگی تون اگه خواستین بگید

vahids

عضویت : شنبه ۱۳۹۱/۲/۲۳ - ۱۸:۰۸


پست: 87

سپاس: 60

Re: آرزو های بچگی

پست توسط vahids »

من بجه بودم یکی از آرزوهام این بود که یک اسب سفید داشته باشم. توی بیشتر نقاشیام اسب هم بود. وقتی تو ابتدایی بچه ها یه اسبو به زور میکشیدن من یه گله اسب رو ذهنی و در حالتای مختلف میکشیدم. زحمت رنگ کردن هم نداشتم. چون همشون سفید بودن...
این نیز بگذرد ...

farazb29

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۶ - ۰۲:۳۷


پست: 134

سپاس: 319

Re: آرزو های بچگی

پست توسط farazb29 »

vahids نوشته شده:من بجه بودم یکی از آرزوهام این بود که یک اسب سفید داشته باشم. توی بیشتر نقاشیام اسب هم بود. وقتی تو ابتدایی بچه ها یه اسبو به زور میکشیدن من یه گله اسب رو ذهنی و در حالتای مختلف میکشیدم. زحمت رنگ کردن هم نداشتم. چون همشون سفید بودن...


پس دوران بچگی هم داشتی.... جالبه..نمی دونستم. smile072 smile072

Vita

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ - ۲۱:۴۳


پست: 717

سپاس: 288

Re: آرزو های بچگی

پست توسط Vita »

اول بگم که از نظر من بچگی یعنی زیر هیژده

1- آرزو داشتم خواهر داشته باشم. گاهی یدونه خواهر تو ذهنم تصور می کردم؛ گاهیم چن تا. حتی گاهی تصور می کردم سه قلوییم!

2- با داداشم و بچه های دیگه تیکن بازی می کردم؛ یکی از شخصیتای بازی یه دختر چینی بود به نام لینگ زیاویو که من خیلی دوسش داشتم. گاهی تصور می کردم ما با هم دوستیم و آرزو داشتم واقعاً یه روزی اون بیاد و باهام دوست شه.

3- آرزو داشتم یه اسب سفید داشته باشم؛ چن بارم خوابشو دیدم... ولی هر بار از کفم پرید... نتونستم سوارش شم...

فعلاً اینا یادمه : )

farazb29

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۶ - ۰۲:۳۷


پست: 134

سپاس: 319

Re: آرزو های بچگی

پست توسط farazb29 »

Vita نوشته شده:اول بگم که از نظر من بچگی یعنی زیر هیژده

1- آرزو داشتم خواهر داشته باشم. گاهی یدونه خواهر تو ذهنم تصور می کردم؛ گاهیم چن تا. حتی گاهی تصور می کردم سه قلوییم!

2- با داداشم و بچه های دیگه تیکن بازی می کردم؛ یکی از شخصیتای بازی یه دختر چینی بود به نام لینگ زیاویو که من خیلی دوسش داشتم. گاهی تصور می کردم ما با هم دوستیم و آرزو داشتم واقعاً یه روزی اون بیاد و باهام وست شه.

3- آرزو داشتم یه اسب سفید داشته باشم؛ چن بارم خوابشو دیدم... ولی هر بار از کفم پرید... نتونستم سوارش شم...

فعلاً اینا یادمه : )


بانو هیچ اجباری نیست حتما دوران بچگیتان را به یاد آورید.... این تاپیک محل اعتراف گیری نیست. بر خود فشار نیاورید smile072 smile072

vahids

عضویت : شنبه ۱۳۹۱/۲/۲۳ - ۱۸:۰۸


پست: 87

سپاس: 60

Re: آرزو های بچگی

پست توسط vahids »

Vita نوشته شده:1- آرزو داشتم خواهر داشته باشم. گاهی یدونه خواهر تو ذهنم تصور می کردم؛ گاهیم چن تا. حتی گاهی تصور می کردم سه قلوییم!

این شاید ریشه ی گرایش فعلیت باشه .شاید.
این نیز بگذرد ...

نمایه کاربر
عطر یاس

محل اقامت: ای کاش مشهد بود

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۳/۲/۱۰ - ۲۳:۵۱


پست: 415

سپاس: 300

Re: آرزو های بچگی

پست توسط عطر یاس »

من از بچگی آرزو داشتم معلم بشم و هنوزم آرزو دارم....

البته الان آرزوم یکم سطحش بالاتر رفته و آرزو دارم استاد بشم. smile040
جاده جوانی لغزنده است
زنجیر ایمان را ببندید


صلوات شاه کلید همه قفل های بسته است.


آدم بد را هرطور که هست تحمل می کنم
کاسه صبرم از آدم هایی لبریز است که با ادعای خوب بودن بدی می کنند



my physic channel ID : @physicGV

Vita

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۷ - ۲۱:۴۳


پست: 717

سپاس: 288

Re: آرزو های بچگی

پست توسط Vita »

vahids نوشته شده:
Vita نوشته شده:1- آرزو داشتم خواهر داشته باشم. گاهی یدونه خواهر تو ذهنم تصور می کردم؛ گاهیم چن تا. حتی گاهی تصور می کردم سه قلوییم!

این شاید ریشه ی گرایش فعلیت باشه .شاید.

دقیقاً برعکس، ریشه ی این احساس به گرایشم برمی گرده؛

و گرایش من فعلی نیست.

hesamph

نام: حسام

محل اقامت: همدان

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۳/۶/۲۶ - ۰۱:۴۰


پست: 41

سپاس: 14


تماس:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط hesamph »

چه ارزو های با حالی داشتین خیلی جالب بود برام ..من که هنوز بچه ام پس ارزوی الانم رو می گم.. ارزو دارم زود تر بتونم برنامه ای که دارم مینویسم برای اندروید رو زود تر تموم کنم و اون یکی ارزوم اینه یه ازمایشگاه بزززززززززززززززززرگ شیمی و فیزیک داشتم و اون یکی ارزوم فقط اینه بتونم واسه المپیاد فیزیک رتبه بیارمممم....تورو خدا برام دعا کنید سالی دیگه المپیاد دارم ..سال بعدش هم دارم

hesamph

نام: حسام

محل اقامت: همدان

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۳/۶/۲۶ - ۰۱:۴۰


پست: 41

سپاس: 14


تماس:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط hesamph »

دیگه نیست
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

fatemeh_yal

عضویت : جمعه ۱۳۹۳/۶/۱۴ - ۲۰:۰۸


پست: 48

سپاس: 53

جنسیت:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط fatemeh_yal »

ما که هنوز کودکی بیش نیستیم... smile021

ولی...

آرزوی من برای همه:

تصویر

نمایه کاربر
nazila2

نام: نازیلا

محل اقامت: گرگان

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۹ - ۰۱:۳۸


پست: 22

سپاس: 28


تماس:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط nazila2 »

کوچولو که بودم دوست داشتم یه داداش بزرگتر داشته باشم نه واسه خودم واسه بابام که وقتی پسرهای فامیل رو میدید یواشکی از ته دل میخواست که پسری داشته باشه که بهش توکارهای مردونه کمک کنه.واسه اینکه بابام غصه نخوره کوچولو بودم باش میرفتم ماشین بشورم یازیر ماشین گریس دستم میگرفتم که ماشینش رو روغن کاری کنم.یه بارم موتورماشینش رو چندتا پله به سختی توچند ساعت جابه جاکردم که خودش میگفت سه تا مرد اونو روپله ها جابه جا کردن،خلاصه کوچولوکه بودم بیشتر پسربابا بودم تا دختر smile036
سر تا پاي‌ خودم‌ را كه‌ خلاصه‌ مي‌كنم، مي‌شوم‌ قد يك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ كه‌ ممكن‌ بود يك‌ تكه‌ آجر باشد توي‌ ديوار يك‌ خانه، يا يك‌ قلوه‌ سنگ‌ روي‌ شانه‌ يك‌ كوه، يا مشتي‌ سنگ‌ريزه، ته‌ته‌ اقيانوس؛ يا حتي‌ خاك‌ يك‌ گلدان‌ باشد؛ خاك‌ همين‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره.

يك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ ممكن‌ است‌ هيچ‌ وقت، هيچ‌ اسمي‌ نداشته‌ باشد و تا هميشه، خاك‌ باقي‌ بماند، فقط‌ خاك.

نمایه کاربر
امیرکاوه

نام: حامد فرهنگ

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۷/۷ - ۱۶:۰۵


پست: 388

سپاس: 167

جنسیت:

تماس:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط امیرکاوه »

همون بچه هم که بودم از رفتاری که دیگران باهام داشتن فهمیدم که ادم نیستم . دوست داشتم ادم بشم . ادم نشدم . هنوز که هنوزه . شما برام ارزو کنید ادم شم . می گن ارزوی بچه ها زود براورده میشه . smile021 smile021 smile021

نمایه کاربر
Amir75

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۱/۴/۷ - ۰۰:۴۲


پست: 298

سپاس: 78

جنسیت:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط Amir75 »

من اولش ارزو داشتم
شوفر مینی بوس بشم
بعدش اروز داشتم قصاب بشم
ولی الان سر از فیزیک در اوردم و ارزو دارم,فیزیک پزشکی بخونم
در کنار خواهر دوقلویی که همیشه تو ارزو هام بودند
امیدواری به خداوند، ارزشمندترین چیزها و نردبان عزت است. "امام جواد(ع)"


سرگشته بودن در وادی امید، بهتر از بدبینی است. "ویل دورانت"

نمایه کاربر
اماتور

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۲۵ - ۱۲:۴۳


پست: 2909

سپاس: 2151

جنسیت:

تماس:

Re: آرزو های بچگی

پست توسط اماتور »

میدونید اولین ارزوی من این بود که با دامن برقصم smile039

در اخرین مراحل به اروزهای مثل خلبان شدنو - نجومو این حرفا رسیدم :دی

ارسال پست