گذری به درون
ارسال شده: سهشنبه ۱۳۹۷/۴/۵ - ۱۶:۱۳
اونوقتی که بحث هیجان رو شروع کردیم و دوستان گفتن دوست دارن دربارش حرف بزنن تصمیم گرفتم یک مقدار درباره mania و hypomania یا به فارسی شیدایی(جنون (madness, insanity)) جرف بزنم. حتما بخونید چون باحاله
دوست دارم بیشتر درباره شیدایی بنویسم اما مجبورم اول یه مقدار درباره افسردگی بنویسم. چیزایی که مینویسم الان به نقل از DSM-5 هستند.
دو تجربه بنیادی افسردگی و شیدایی هریک به طور مجزا و با هم در تمام اختلالات خلقی سهم دارند. رایج ترین تشخیص در گروه اختلالات خلقی دوره افسردگی شدید هست. دوره افسردگی شدید خلق به شدت افسرده ای است که حداقل 2 هفته و یک رشته نشانه های شناختی(مثل احساس بی ارزش بودن یا بلاتصمیمی) و اخلال در برخی کارکرد های بدنی (مثل الگوی خواب، تغییر جدی وزن و اشتها، یا از دست دادن جدی انرژی) را در پی دارد تا حدی که شخص حتی برای کمترین فعالیت یا تحرک هم به سعی و تلاش زیاد نیاز دارد. دوره افسردگی شدید معمولا با بی علاقه شدن به چیز ها، لذت نبردن از زندگی از جمله لذت نبردن از تعامل با خانواده یا دوستان و یا پیشرفت در کار و تحصیل همراه است. اگر چه همه این نشانه ها مهم هستند ولی شواهد نشان می دهد اصلی ترین نشانگرهای دوره افسردگی شدید تمام و کمال، تغییرات بدنی است (که گاهی به آنها نشانه های بدنی یا نباتی میگویند)
لذت نبردن یا نداشتن انرژی و درگیر فعالیت های لذت بخش نشدن و خوش نگذراندن (Anhedonia) مشخصه این دوره های افسردگی شدید است. گرایش به گریه کردن که در افراد افسرده و غیر افسرده (عمدتا در زنان افسرده و غیر افسرده) دیده می شود، منعکس کننده شدت-یا حتی دوره افسردگی-نیست. این لذت نبردن از این حکایت دارد که دوره های افسردگی شدید، نمایانگر عاطفه مثبت کم و نه صرفا عاطفه منفی زیاد است. مدت دوره افسردگی شدید در صورت عدم درمان تقریبا 4 تا 9 ماه است.
-------------
ملاک های دوره افسردگی شدید:
الف. وجود پنج مورد از نشانه های زیر (یا بیشتر) به مدت دو هفته و تغییر کارکردهای قبلی حداقل یکی از نشانه ها باید خلق افسرده یا بی علاقه شدن یا لذت نبردن باشد.
1. داشتن خلق افسرده در اکثر ساعات روز و تقریبا هر روز بر مبنای گزارش ذهنی شخص (برای احساس غم یا پوچی) و یا مشاهدات دیگران (برای مثال چشمان اشک بار) توجه: در کودکان و نوجوانان می توان خلقِ تحریک پذیر را در نظر گرفت.
2. کاهش بارز علاقه یا لذت بردن از همه فعالیت ها یا تقریبا همه فعالیت ها در اکثر ساعات روز و تقریبا هر روز (بر مبنای توضیحات ذهنی شخص یا مشاهدات دیگران)
3. کاهش وزرن یا اضافه وزن جدی بدون رژیم گرفتن (برای مثال تغییر بیش از 50 درصدی وزن بدن ظرف یک ماه) یا کاهش و یا افزایش اشتها تقریبا در همه روز ها. توجه: در کودکان می تواند اضافه نشدن وزن به مقدار مورد انتظار باشد.
4. بی خوابی یا پر خوابی تقریبا همه روزه.
5. تحریک پذیری یا کندی روانی حرکتی تقریبا همه روزه (قابل مشاهده برای دیگران و نه صرفا احساس ذهنی بیقراری یا احساس کند بودن)
6. خستگی یا بی انرژی بودن تقریبا همه روزه
7. احساس بی ارزشی یا احساس گناه افراطی و نا متناسب (که می تواند هذیانی باشد) تقریبا در همه روز ها (نه صرفا ملامت خود یا احساس گناه در مورد مریض بودن)
8. افت توان تفکر یا تمرکز و یا بلاتصمیمی تقریبا در همه روزها (یا بر مبنای گزارش ذهنی شخص و یا مشاهدات دیگران)
9. افکار تکرار شونده در مورد مرگ (نه فقط ترس از مردن) خودکشی اندیشی مکرر، بدون داشتن برنامه ای مشخص یا اقدام به خودکشی و یا داشتن برنامه ای مشخص برای خودکشی
ب. نشانه ها باعث ناراحتی یا اخلال بالینی معنادار در کارکرد اجتماعی شغلی یا دیگر کارکرد ها می شوند.
ج. نشانه ها معلول اثرات فیزیولوژیایی مستقیم یک ماده خاص (مثل سوء مصرف دارو ها و یا مصرف داروهای تجویزی) و یا یک بیماری پزشکی (مثل پر کاری تیرویید) نیست.
-----------------------------------------------------------------------
دومین حالت بنیادی در اختلالات خلقی، سرخوشی، شادی، شنگولی اغراق آمیز و غیر عادی است. افراد در حالت شیدایی از هر فعالیتی به شدت لذت میبرند؛ برخی از بیماران، شیدایی روزمره را با ارگاسم جنسی مقایسه می کنند. آنها در جریان شیدایی، به شدت فعال می شوند، کم می خوابند، نقشه ها و برنامه های جاه طلبانه ای را پی ریزی می کنند و معتقدند به هر چیزی که اراده کنند خواهند رسید. تکلم و گفتار معمولا سریع و نا منسجم می شود چون فرد سعی می کند همزمان یک عالمه نظر و عقیده مهیج را بیان کند؛ به این حالت پرش افکار می گویند.
مدت برای دوره شیدایی فقط یک هفته است و اگر شدت به قدری باشد که نیاز به بستری شدن حس شود کمتر از یک هفته. برای مثال وقتی بستری صورت می گیرد که فرد درگیر ولخرجی خود مخرب و سرمایه گذاری هزاران دلار به امید تصاحب میلیون ها دلار باشد. تحریک پذیری هم بخشی از دوره شیدایی است و معمولا در اواخر دوره پیش می آید. جالب است که مضطرب یا افسرده بودن هم از اجزای معمول شیدایی هستند. دوره شیدایی در صورت درمان نشدن معمولا 3 تا 4 ماه طول می کشد.
DSM-5 دوره hypomania را هم تعریف می کند که صورت کمتر شدید دوره شیدایی است و اختلال بارزی در کارکرد اجتماعی یا شغلی ایجاد نمی کند و برای تشخیص آن نه یک هفته کامل بلکه چهار روز کافی است. (Hypo در Hypomania یا هیپومانی به معنای کمتر است بنابراین هیپومانی به معنای کمتر از manic episode یا کمتر از دوره شیدایی است. دوره هیپومانی فی نفسه مشکل ساز نیست اما وجود آن در تعریف چند مورد از اختلالات مطرح می شود.
-------------
ملاک های دوره شیدایی:
الف. دوره مشخص سر خوشی، سرحالی و انبساط خاطر یا تحریک پذیری نابهنجار و مستمر، و افزایش نابهنجار و مستمر فعالیت هدفمند یا انرژی، برای حداقل در اکثر ساعات تقریبا تمام روز ها (یا هر مدت زمانی به شرط آن که بستری شدن ضروری باشد.
ب. در دوره ناراحتی خلقی و افزایش انرژی و فعالیت، سه مورد از نشانه های زیر یا بیشتر (چهار مورد به شرط آن که خلق فقط تحریک پذیر باشد) در حد معنا داری وجود دارد و از تغییر قابل توجهی در رفتار معمول خبر می دهد:
1. عزت نفس متورم یا خودبزرگ بینی
2. کم شدن نیاز به خواب (برای مثال احساس راحتی بعد از فقط 3 ساعت خواب)
3. پر حرف شدن و با فشار و یکسره حرف زدن
4. پرش فکر یا تجربه ذهنی سبقت افکار
5. حواس پرتی (توجه کردن خیلی راحت به محرک های بی اهمیت و بی ربط) طبق گزارش یا مشاهده خود شخص
6. افزایش فعالیت هدفمند (اعم از فعالیت اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا جنسی) یا تحریک پذیری روانی حرکتی (مثل فعالیت غیر هدف مند)
7. درگیری مفرط با فعالیت هایی که توان بالقوه بالایی برای پیامدهای عذاب آور و دردناک دارند (مثل ولخرجی بی مهابا، بی احتیاطی های جنسی یا سرمایه گذاری های مالی ابلهانه)
ج. ناراحتی خلقی آن قدر شدید است که اخلال بارزی در کارکرد اجتماعی یا شغلی ایجاد می کند یا برای پیشگیری از آسیب رساندن شخص به خودش یا دیگران و یا به خاطر برخی ویژگی های روانپریشانه، بستری شدن را ضروری میسازد.
د. دوره شیدایی، قابل استناد به تاثیرات فیزیولوژیایی یک ماده (مثل سوء مصرف مواد، مصرف داروهای تجویزی یا دیگر درمان ها) و یا قابل استناد به یک بیماری پزشکی دیگر نیست.
دوست دارم بیشتر درباره شیدایی بنویسم اما مجبورم اول یه مقدار درباره افسردگی بنویسم. چیزایی که مینویسم الان به نقل از DSM-5 هستند.
دو تجربه بنیادی افسردگی و شیدایی هریک به طور مجزا و با هم در تمام اختلالات خلقی سهم دارند. رایج ترین تشخیص در گروه اختلالات خلقی دوره افسردگی شدید هست. دوره افسردگی شدید خلق به شدت افسرده ای است که حداقل 2 هفته و یک رشته نشانه های شناختی(مثل احساس بی ارزش بودن یا بلاتصمیمی) و اخلال در برخی کارکرد های بدنی (مثل الگوی خواب، تغییر جدی وزن و اشتها، یا از دست دادن جدی انرژی) را در پی دارد تا حدی که شخص حتی برای کمترین فعالیت یا تحرک هم به سعی و تلاش زیاد نیاز دارد. دوره افسردگی شدید معمولا با بی علاقه شدن به چیز ها، لذت نبردن از زندگی از جمله لذت نبردن از تعامل با خانواده یا دوستان و یا پیشرفت در کار و تحصیل همراه است. اگر چه همه این نشانه ها مهم هستند ولی شواهد نشان می دهد اصلی ترین نشانگرهای دوره افسردگی شدید تمام و کمال، تغییرات بدنی است (که گاهی به آنها نشانه های بدنی یا نباتی میگویند)
لذت نبردن یا نداشتن انرژی و درگیر فعالیت های لذت بخش نشدن و خوش نگذراندن (Anhedonia) مشخصه این دوره های افسردگی شدید است. گرایش به گریه کردن که در افراد افسرده و غیر افسرده (عمدتا در زنان افسرده و غیر افسرده) دیده می شود، منعکس کننده شدت-یا حتی دوره افسردگی-نیست. این لذت نبردن از این حکایت دارد که دوره های افسردگی شدید، نمایانگر عاطفه مثبت کم و نه صرفا عاطفه منفی زیاد است. مدت دوره افسردگی شدید در صورت عدم درمان تقریبا 4 تا 9 ماه است.
-------------
ملاک های دوره افسردگی شدید:
الف. وجود پنج مورد از نشانه های زیر (یا بیشتر) به مدت دو هفته و تغییر کارکردهای قبلی حداقل یکی از نشانه ها باید خلق افسرده یا بی علاقه شدن یا لذت نبردن باشد.
1. داشتن خلق افسرده در اکثر ساعات روز و تقریبا هر روز بر مبنای گزارش ذهنی شخص (برای احساس غم یا پوچی) و یا مشاهدات دیگران (برای مثال چشمان اشک بار) توجه: در کودکان و نوجوانان می توان خلقِ تحریک پذیر را در نظر گرفت.
2. کاهش بارز علاقه یا لذت بردن از همه فعالیت ها یا تقریبا همه فعالیت ها در اکثر ساعات روز و تقریبا هر روز (بر مبنای توضیحات ذهنی شخص یا مشاهدات دیگران)
3. کاهش وزرن یا اضافه وزن جدی بدون رژیم گرفتن (برای مثال تغییر بیش از 50 درصدی وزن بدن ظرف یک ماه) یا کاهش و یا افزایش اشتها تقریبا در همه روز ها. توجه: در کودکان می تواند اضافه نشدن وزن به مقدار مورد انتظار باشد.
4. بی خوابی یا پر خوابی تقریبا همه روزه.
5. تحریک پذیری یا کندی روانی حرکتی تقریبا همه روزه (قابل مشاهده برای دیگران و نه صرفا احساس ذهنی بیقراری یا احساس کند بودن)
6. خستگی یا بی انرژی بودن تقریبا همه روزه
7. احساس بی ارزشی یا احساس گناه افراطی و نا متناسب (که می تواند هذیانی باشد) تقریبا در همه روز ها (نه صرفا ملامت خود یا احساس گناه در مورد مریض بودن)
8. افت توان تفکر یا تمرکز و یا بلاتصمیمی تقریبا در همه روزها (یا بر مبنای گزارش ذهنی شخص و یا مشاهدات دیگران)
9. افکار تکرار شونده در مورد مرگ (نه فقط ترس از مردن) خودکشی اندیشی مکرر، بدون داشتن برنامه ای مشخص یا اقدام به خودکشی و یا داشتن برنامه ای مشخص برای خودکشی
ب. نشانه ها باعث ناراحتی یا اخلال بالینی معنادار در کارکرد اجتماعی شغلی یا دیگر کارکرد ها می شوند.
ج. نشانه ها معلول اثرات فیزیولوژیایی مستقیم یک ماده خاص (مثل سوء مصرف دارو ها و یا مصرف داروهای تجویزی) و یا یک بیماری پزشکی (مثل پر کاری تیرویید) نیست.
-----------------------------------------------------------------------
دومین حالت بنیادی در اختلالات خلقی، سرخوشی، شادی، شنگولی اغراق آمیز و غیر عادی است. افراد در حالت شیدایی از هر فعالیتی به شدت لذت میبرند؛ برخی از بیماران، شیدایی روزمره را با ارگاسم جنسی مقایسه می کنند. آنها در جریان شیدایی، به شدت فعال می شوند، کم می خوابند، نقشه ها و برنامه های جاه طلبانه ای را پی ریزی می کنند و معتقدند به هر چیزی که اراده کنند خواهند رسید. تکلم و گفتار معمولا سریع و نا منسجم می شود چون فرد سعی می کند همزمان یک عالمه نظر و عقیده مهیج را بیان کند؛ به این حالت پرش افکار می گویند.
مدت برای دوره شیدایی فقط یک هفته است و اگر شدت به قدری باشد که نیاز به بستری شدن حس شود کمتر از یک هفته. برای مثال وقتی بستری صورت می گیرد که فرد درگیر ولخرجی خود مخرب و سرمایه گذاری هزاران دلار به امید تصاحب میلیون ها دلار باشد. تحریک پذیری هم بخشی از دوره شیدایی است و معمولا در اواخر دوره پیش می آید. جالب است که مضطرب یا افسرده بودن هم از اجزای معمول شیدایی هستند. دوره شیدایی در صورت درمان نشدن معمولا 3 تا 4 ماه طول می کشد.
DSM-5 دوره hypomania را هم تعریف می کند که صورت کمتر شدید دوره شیدایی است و اختلال بارزی در کارکرد اجتماعی یا شغلی ایجاد نمی کند و برای تشخیص آن نه یک هفته کامل بلکه چهار روز کافی است. (Hypo در Hypomania یا هیپومانی به معنای کمتر است بنابراین هیپومانی به معنای کمتر از manic episode یا کمتر از دوره شیدایی است. دوره هیپومانی فی نفسه مشکل ساز نیست اما وجود آن در تعریف چند مورد از اختلالات مطرح می شود.
-------------
ملاک های دوره شیدایی:
الف. دوره مشخص سر خوشی، سرحالی و انبساط خاطر یا تحریک پذیری نابهنجار و مستمر، و افزایش نابهنجار و مستمر فعالیت هدفمند یا انرژی، برای حداقل در اکثر ساعات تقریبا تمام روز ها (یا هر مدت زمانی به شرط آن که بستری شدن ضروری باشد.
ب. در دوره ناراحتی خلقی و افزایش انرژی و فعالیت، سه مورد از نشانه های زیر یا بیشتر (چهار مورد به شرط آن که خلق فقط تحریک پذیر باشد) در حد معنا داری وجود دارد و از تغییر قابل توجهی در رفتار معمول خبر می دهد:
1. عزت نفس متورم یا خودبزرگ بینی
2. کم شدن نیاز به خواب (برای مثال احساس راحتی بعد از فقط 3 ساعت خواب)
3. پر حرف شدن و با فشار و یکسره حرف زدن
4. پرش فکر یا تجربه ذهنی سبقت افکار
5. حواس پرتی (توجه کردن خیلی راحت به محرک های بی اهمیت و بی ربط) طبق گزارش یا مشاهده خود شخص
6. افزایش فعالیت هدفمند (اعم از فعالیت اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا جنسی) یا تحریک پذیری روانی حرکتی (مثل فعالیت غیر هدف مند)
7. درگیری مفرط با فعالیت هایی که توان بالقوه بالایی برای پیامدهای عذاب آور و دردناک دارند (مثل ولخرجی بی مهابا، بی احتیاطی های جنسی یا سرمایه گذاری های مالی ابلهانه)
ج. ناراحتی خلقی آن قدر شدید است که اخلال بارزی در کارکرد اجتماعی یا شغلی ایجاد می کند یا برای پیشگیری از آسیب رساندن شخص به خودش یا دیگران و یا به خاطر برخی ویژگی های روانپریشانه، بستری شدن را ضروری میسازد.
د. دوره شیدایی، قابل استناد به تاثیرات فیزیولوژیایی یک ماده (مثل سوء مصرف مواد، مصرف داروهای تجویزی یا دیگر درمان ها) و یا قابل استناد به یک بیماری پزشکی دیگر نیست.