گفتگو

[You-See]

آره اصلا یه لحظه خودم ریختم پرام موند

[Vahed75]

بچه ها از این محمد چند وقتیه خبری نیست نرفته باشه با اون دختره سرشو زیر آب کرده باشن
عاخه خیلی پاستوریزه ست میترسم بلایی سرش آورده باشن

[Vahed75]

خدایا خودت کمکش کن این بچه دست تنهاست

[M_J1364@yahoo.com]

خدایا خودت کمکش کن این بچه دست تنهاست

علی جان من خوبم نگران نباش. با اون دختره هم تقریباً بهَم زدم. خیلی مغرور بود، یه خرده هم پرخاشگر. طرز فکرش هم چندان به من نمی خورد. هر چند نمی دونم این قضیه صد در صد تموم شده یا نه ولی فعلاً ریجِکتش کردم. ممنون که به فکرمی

[rohamjpl]

من تا حال تو گفتگو نبودم .واقعا نمیدونم چی بگم
فقط من از مسئولین سایت و مدیریت تالار خانم زارعی تشکر میکنم که در طول سال گذشته من را همراهی کرده و به من لطف کردند.
همچنین از داوود جان و افرادی که اشتباهات پستهایم . همچنین به سوالاتم پاسخ دادند تشکر میکنم

[Vahed75]

خدایا خودت کمکش کن این بچه دست تنهاست

علی جان من خوبم نگران نباش. با اون دختره هم تقریباً بهَم زدم. خیلی مغرور بود، یه خرده هم پرخاشگر. طرز فکرش هم چندان به من نمی خورد. هر چند نمی دونم این قضیه صد در صد تموم شده یا نه ولی فعلاً ریجِکتش کردم. ممنون که به فکرمی

خب خدا رو شکر نمی دونم چرا همش فکر میکردم بلایی سرت آوردن

[Vahed75]

من تا حال تو گفتگو نبودم .واقعا نمیدونم چی بگم
فقط من از مسئولین سایت و مدیریت تالار خانم زارعی تشکر میکنم که در طول سال گذشته من را همراهی کرده و به من لطف کردند.
همچنین از داوود جان و افرادی که اشتباهات پستهایم . همچنین به سوالاتم پاسخ دادند تشکر میکنم

بیا تو رهام جان دم در خوب نیست
چیز خاصی نمیخواد بگی همین که از تلاش های مذبوحانه ای که در زدن مخ دخترا کردی و موفق نبوده بگی کافیه

[فروهر]

خدایا خودت کمکش کن این بچه دست تنهاست

ههععععیییییی...

[M_J1364@yahoo.com]

خب خدا رو شکر نمی دونم چرا همش فکر میکردم بلایی سرت آوردن

مامانم هم خیلی داره بد عُنُقی می کنه و نگرانمه. مخصوصاً وقتایی که دو روز متوالی برم بیرون، روز دوم شروع می کنه به نق زدن که نرم بیرون. فکر می کنه دخترا ممکنه یه بلایی سرم بیارن در حالی که بارها بهش تذکر دادم که کار خاصی نمی کنم که نگران کننده باشه. همیشه سعی می کنم که جانب احتیاطو اخلاقو رعایت کنم. در هر حال امیدوارم که خدا جونم حفظم کنه

[Kiumars (G)]

خب خدا رو شکر نمی دونم چرا همش فکر میکردم بلایی سرت آوردن

مامانم هم خیلی داره بد عُنُقی می کنه و نگرانمه. مخصوصاً وقتایی که دو روز متوالی برم بیرون، روز دوم شروع می کنه به نق زدن که نرم بیرون. فکر می کنه دخترا ممکنه یه بلایی سرم بیارن در حالی که بارها بهش تذکر دادم که کار خاصی نمی کنم که نگران کننده باشه. همیشه سعی می کنم که جانب احتیاطو اخلاقو رعایت کنم. در هر حال امیدوارم که خدا جونم حفظم کنه

لابد یبار یجا سوتی دادی که انقد نگرانتن. .

[M_J1364@yahoo.com]

لابد یبار یجا سوتی دادی که انقد نگرانتن. .

نه فکر نکنم. ولی یه عادتِ شاید بدی که دارم اینه که هر چی میشه میام خونه به مامانو داداشم می گم. بحثای خصوصی با دخترا رو هم یه مقدار منتقل می کنم که شاید درست نباشه. داداشم که مشکل نداره و کلّی سرِ این حرفا و جریانا می خندیم ولی مامانه بعضی وقتا عصبی میشه یا وانمود می کنه که عصبی شده ... بعد دو تا کلیپ دزدی و قتل تو واستاپو اینستا و تلویزیون می بینه یا توی روزنامه می خونه، فکر می کنه همون بلاها سر من هم میاد. کلاً یه خرده بد قِلِقه و زیاد اذیتم می کنه. داداشم چون شناخت بهتری روم داره، معقول تر باهام رفتار می کنه و حتی خیلی وقتا طرفِ منو می گیره و مامانمو نصیحت می کنه که زیاد باهام کاری نداشته باشه. تا حدودی هم مؤثر واقع میشه چون مامانم از داداشم حرف-شِنویِ بیشتری داره تا از من.

[matrix]

من تا حال تو گفتگو نبودم .واقعا نمیدونم چی بگم
فقط من از مسئولین سایت و مدیریت تالار خانم زارعی تشکر میکنم که در طول سال گذشته من را همراهی کرده و به من لطف کردند.
همچنین از داوود جان و افرادی که اشتباهات پستهایم . همچنین به سوالاتم پاسخ دادند تشکر میکنم

میگم تو زبان انگلیسیت ظاهرا خوبه. به جای جزوه های فیزیک بیا آموزش زبان انگلیسی بذار بیشتر اسقبال میشه. من خودم باهات همراهی میکنم. نه اینکه فقط انگلیسی بنویسیا یا چت کنیما. آموزش گرامر یا دایره لغات و چیزای دیگه

[matrix]

نه فکر نکنم. ولی یه عادتِ شاید بدی که دارم اینه که هر چی میشه میام خونه به مامانو داداشم می گم. بحثای خصوصی با دخترا رو هم یه مقدار منتقل می کنم که شاید درست نباشه. داداشم که مشکل نداره و کلّی سرِ این حرفا و جریانا می خندیم ولی مامانه بعضی وقتا عصبی میشه یا وانمود می کنه که عصبی شده ... بعد دو تا کلیپ دزدی و قتل تو واستاپو اینستا و تلویزیون می بینه یا توی روزنامه می خونه، فکر می کنه همون بلاها سر من هم میاد. کلاً یه خرده بد قِلِقه و زیاد اذیتم می کنه. داداشم چون شناخت بهتری روم داره، معقول تر باهام رفتار می کنه و حتی خیلی وقتا طرفِ منو می گیره و مامانمو نصیحت می کنه که زیاد باهام کاری نداشته باشه. تا حدودی هم مؤثر واقع میشه چون مامانم از داداشم حرف-شِنویِ بیشتری داره تا از من.

والا همین که میتونی دوست دختر داشته باشی و بتونی بهشون بگی خیلیه. اگه مذهبی بودن اونوقت میتونستی بفهمی مشکل واقعی یعنی چی

[matrix]

چون بچه های خوبی بودین و دست به سینه نشستین یه قالب به هوپا اضافه کردم. دیگه از اون تم بنفش خوشم نمیاد نمیدونم چرا.
این قالب خیلی سبک و بدون عکسه و طراحیش هم خیلی اصولیه. مثلا گوشه ها همه گرده و تیزی قالب های قبلی رو نداره و متریال درستش کردم.
برای فعال سازی برین تو این مسیر: کنترل پنل کاربری > تنظیمات تالار > تنظیمات سراسری > قالب انجمن > prolight

[فروهر]

من تا حال تو گفتگو نبودم .واقعا نمیدونم چی بگم
فقط من از مسئولین سایت و مدیریت تالار خانم زارعی تشکر میکنم که در طول سال گذشته من را همراهی کرده و به من لطف کردند.
همچنین از داوود جان و افرادی که اشتباهات پستهایم . همچنین به سوالاتم پاسخ دادند تشکر میکنم

میگم تو زبان انگلیسیت ظاهرا خوبه. به جای جزوه های فیزیک بیا آموزش زبان انگلیسی بذار بیشتر اسقبال میشه. من خودم باهات همراهی میکنم. نه اینکه فقط انگلیسی بنویسیا یا چت کنیما. آموزش گرامر یا دایره لغات و چیزای دیگه

منم میدوست