معمولاً از شریف راحتتر میشه پذیرش گرفت. اگه مسائل مالی براتون مهم نیست، شبانه شریف رو قبل از روزانه تهران بزنید. بین تهران و بهشتی تو گرانش و کیهانشناسی چندان تفاوتی نیست. اما بقیه دانشگاههای تهران فاصله زیادی از این سهتا دارن.
فارغ از این بحث، اگر وارد فیزیک نظری شدید، خارج رفتنتون کمک بزرگی به پیشرفت تحصیلیتون نمیکنه. دانشآموختههای شریف یا IPM هیچی کمتر از دانشآموختههای دانشگاههای معروف جهان ندارن. سیاستهای پژوهشی و بودجه و مسائل عمومی جامعه فرق میکنه، ولی به لحاظ تحصیلی تو این گرایشها تفاوت محسوسی نیست.
و یه سوال دیگه...شما جای من باشید ارشد فیزیک تهران رو میری یا دکتری مکانیک شو؟!
من دید جامعی به شرایط شما ندارم. نمیدونم شرایطتون چجوریه. خانواده، شغل، ازدواج، حتی شهردوستی و کشوردوستی، همهشون تأثیر دارن. بعضیها آینده شغلی خودشون رو در هیأت علمی شدن میبینن؛ بعضیها دوست ندارن زیر بار دولت برن و کار آزاد رو ترجیح میدن؛ بعضیها دوست دارن چیزهای جدید رو تجربه کنن و ... . همه اینها رو در نظر بگیرید؛ تصمیم بگیرید؛ تلاش کنید.
اگر فیزیک رو دوست دارید و علاقهتون واقعیه، عملیش کنید. آدمهای زیادی از مهندسی اومدن ارشد یا دکتری فیزیک. بعضیاشون موفق بودن و بعضیاشون شکست خوردن. نه اینکه فیزیک چیز خاصی باشه. بههر حال تغییر مسیر کار سختیه.
معمولاً از شریف راحتتر میشه پذیرش گرفت. اگه مسائل مالی براتون مهم نیست، شبانه شریف رو قبل از روزانه تهران بزنید. بین تهران و بهشتی تو گرانش و کیهانشناسی چندان تفاوتی نیست. اما بقیه دانشگاههای تهران فاصله زیادی از این سهتا دارن.
فارغ از این بحث، اگر وارد فیزیک نظری شدید، خارج رفتنتون کمک بزرگی به پیشرفت تحصیلیتون نمیکنه. دانشآموختههای شریف یا IPM هیچی کمتر از دانشآموختههای دانشگاههای معروف جهان ندارن. سیاستهای پژوهشی و بودجه و مسائل عمومی جامعه فرق میکنه، ولی به لحاظ تحصیلی تو این گرایشها تفاوت محسوسی نیست.
و یه سوال دیگه...شما جای من باشید ارشد فیزیک تهران رو میری یا دکتری مکانیک شو؟!
من دید جامعی به شرایط شما ندارم. نمیدونم شرایطتون چجوریه. خانواده، شغل، ازدواج، حتی شهردوستی و کشوردوستی، همهشون تأثیر دارن. بعضیها آینده شغلی خودشون رو در هیأت علمی شدن میبینن؛ بعضیها دوست ندارن زیر بار دولت برن و کار آزاد رو ترجیح میدن؛ بعضیها دوست دارن چیزهای جدید رو تجربه کنن و ... . همه اینها رو در نظر بگیرید؛ تصمیم بگیرید؛ تلاش کنید.
اگر فیزیک رو دوست دارید و علاقهتون واقعیه، عملیش کنید. آدمهای زیادی از مهندسی اومدن ارشد یا دکتری فیزیک. بعضیاشون موفق بودن و بعضیاشون شکست خوردن. نه اینکه فیزیک چیز خاصی باشه. بههر حال تغییر مسیر کار سختیه.
فیزیک رو دوست دارم. شرایط درسی و محیط دانشکده و اساتیدش رو تجربه کردم. من خیلی عقب تر از دانشجوهایی هستم که فیزیک خوندن و میدونم ارشد زمان کافی ای برای جبران نداشته هات نیست. تنها جیزی که منو یکمی توی شک میندازه اینه.
رفتن و نرفتن از ایران زیاد برام فرقی نداره. رفتن بهتر.
من هیچوقت مهندس خوبی نبودم. شاید فیزیکدان خوبی هم نباشم اما احساس امروزم اینه حالا که به اینجا رسیدم دیگه وقتشه بیخیال دکتر شدن بشم
هرچند انتخاب خیلی سخته چون الان درآمد داشتن هم برام اولویت شده
به لحاظ تحصیلی تقریباً وضعی شبیه شما داشتند. هر دو هم استاد دانشگاه تهران شدند. اما شرایط زمانه اونا با شرایط کنونی یکی نیست. آینده شغلی دانشآموخته گرانش یا ذرات صرفاً در هیأت علمیه. الآن برای استخدام در بعضی فرصتهای هیأت علمی ذرات یا گرانش ایران، بیش از ۱۴۰ نفر با هم رقابت میکنن. تو بقیه کشورها هم تقریباً همین وضعیت هست. بنابراین به لحاظ شغلی خیلی محدود میشین. مگر اینکه کلاً وارد مسیر دیگری بشین. انگار که فیزیک نظری تنها یه جور مهارت حل مسأله بهتون بده.
یکی رو میشناسم که ذرات خونده و تو یه شرکت کامپیوتری کار میکنه؛ یکی دیگه که هلندیه و دکتراش رو در گرانش کوانتومی گرفته، الان زده تو کار علوم داده و از مهارت برنامهنویسیش استفاده میکنه؛ یکی دیگه رو میشناسم که از ایتالیا دکتراش رو گرفته و الآن شده تحلیلگر بورس. چند نفر هم میشناسم که سالهاست به امید استخدام دارن پستداک میگیرن. از این دانشگاه به اون دانشگاه. درآمدشون بد نیست، ولی یه جوریه. پستداک فوقِفوقش ۳ سال ارزش داره. بعدش بیگاریه. فرقی با کارگری روزمزد نداره. بالاخره آدم باید یه جا ساکن بشه. بخصوص اینکه تعداد متقاضیان زیاده و هر سال دانشجوی جدید میاد.
خلاصه کنم ... اگه شرایط شغلی و درآمد براتون مهمه، یه این مسائل هم توجه کنید. برای رسیدن به شغل مرتبط با فیزیک ذرات یا کیهانشناسی، خیلی باید نخبه باشید.
به لحاظ تحصیلی تقریباً وضعی شبیه شما داشتند. هر دو هم استاد دانشگاه تهران شدند. اما شرایط زمانه اونا با شرایط کنونی یکی نیست. آینده شغلی دانشآموخته گرانش یا ذرات صرفاً در هیأت علمیه. الآن برای استخدام در بعضی فرصتهای هیأت علمی ذرات یا گرانش ایران، بیش از ۱۴۰ نفر با هم رقابت میکنن. تو بقیه کشورها هم تقریباً همین وضعیت هست. بنابراین به لحاظ شغلی خیلی محدود میشین. مگر اینکه کلاً وارد مسیر دیگری بشین. انگار که فیزیک نظری تنها یه جور مهارت حل مسأله بهتون بده.
یکی رو میشناسم که ذرات خونده و تو یه شرکت کامپیوتری کار میکنه؛ یکی دیگه که هلندیه و دکتراش رو در گرانش کوانتومی گرفته، الان زده تو کار علوم داده و از مهارت برنامهنویسیش استفاده میکنه؛ یکی دیگه رو میشناسم که از ایتالیا دکتراش رو گرفته و الآن شده تحلیلگر بورس. چند نفر هم میشناسم که سالهاست به امید استخدام دارن پستداک میگیرن. از این دانشگاه به اون دانشگاه. درآمدشون بد نیست، ولی یه جوریه. پستداک فوقِفوقش ۳ سال ارزش داره. بعدش بیگاریه. فرقی با کارگری روزمزد نداره. بالاخره آدم باید یه جا ساکن بشه. بخصوص اینکه تعداد متقاضیان زیاده و هر سال دانشجوی جدید میاد.
خلاصه کنم ... اگه شرایط شغلی و درآمد براتون مهمه، یه این مسائل هم توجه کنید. برای رسیدن به شغل مرتبط با فیزیک ذرات یا کیهانشناسی، خیلی باید نخبه باشید.
هرچی ببشتر صحبت میکنید بیشتر سوال توی ذهنم درست میشه! ممنون که وقت میذارید.
میدونید بخاطر سن م من فرصت اشتباه کردن چندانی برام نمونده. الان دکتر شدن مثل قبل نیست که خیلی ارج و قرب داشته باشه. خیلی ها پی اچ دی گرفتن و خیلی هایی که هیچ استعداد خاصی نداشتن به راحتی از این مملکت رفتن و اونور دارن کار میکنن!
کسی رو میشناسم برای مستر رفت آمریکا و وسط کار ول کرد و الان یه برند آرایشی تاسیس کرده!
من فقط نمیرم که برم! من اگرم رفتنی باشم بخاطر فضای کار بعدش میرم. اینجا خبری از کارای تحقیقاتی و آزمایشگاهی تو این دوتا گرایش مورد علاقه من نیست. اما خب اطلاعاتم از اون طرف هم اونقدرها بالا نیست.
شمام که اینجوری میگید بیشتر شک میکنم که جدا توی دنیا خبری از نوآوری فیزیکدان ها نیست؟ همه چیز شده برنامه نویسی و اونقدر هوش مصنوعی حرف برای گفتن داره که دیگه پردازش ذهن من و شما شاید به کار کسی نیاد.
هوش مصنوعی فکر میکنه نظرمیده و در نهایت عمل میکنه!
این چیزی هست که هرروز توی علوم مهندسی پررنگ تر میشه اما فکر نمیکردم فضا توی فیزیک هم این تیپی باشه
بین تهران و بهشتی تو گرانش و کیهانشناسی چندان تفاوتی نیست.
اطلاعاتتان به نظر بروز نیست. اگر در گوگل اسکولار مباحث نسبیت عام، سیاه چاله، گرانش کوانتومی، ابر تقارن، ابر گرانش، ریسمان و ... را برای هر دانشگاه جست و جو کنید، و مقالات ایرانی را از نتایج جست و جو فیلتر کنید (تا تنها ISI های معتبر بماند)، خواهید دید که بهشتی نزدیک به 20 برابر دانشگاه تهران در زمینه های بالا فعالیت داشته و دارد. اگر دفترچه انتخاب رشته را هم نگاه کنید، میبینید تهران همیشه بین 2 تا 4 گرانش می گیرد، در حالی که بهشتی بین 8 تا 10 دانشجو برای این گرایش جذب می کند. هیئت علمی تهران و بهشتی را مقایسه کنید، میبینید بهشتی 13 نفر دارد، در حالی که تهران به سختی به 5 نفر می رسد (در گرانش چندان فعالیتی ندارند). تنها رقیب نزدیک به بهشتی، در زمینه گرانش، دانشگاه شریف است. در 4 سال اخیر، (از 2017 تا به الان) بهشتی 150 مقاله و شریف 131 مقاله معتبر در این زمینه منتشر کرده است؛ که خب طبیعی است چون شریف گرایشی نیست، و بیشتر افرادی که شریف را انتخاب می کنند، در نهایت دروس جامد را اخذ می کنند.
به عنوان مثال در لینک بالا، جای X university، اسم دانشگاه خود را بگذارید. Beheshti University, Sharif University و Tehran University و خودتان مقایسه کنید.
من توصیه می کنم هیئت علمی و مقالات منتشر شده دانشگاه هایی که انتخاب می کنید را با یک دیگر مقایسه کنید و سپس اقدام به انتخاب رشته کنید. هرچه نباشد، در نهایت یکی از اعضای همین هیئت علمی استاد راهنمای شما می شود. بله؛ نام شریف و تهران بسیار بهتر جا افتاده است. اما در عمل، تهران در حوزه گرانش، نسبت به شریف و بهشتی حرفی برای گفتن ندارد و در گرایش های دیگر، موفق تر عمل کرده است. بین شریف و بهشتی، به نظر بهشتی بهتر است، چرا که برخلاف شریف که گرایشی نیست، در بهشتی به شکل تخصصی گرانش خواهید خواند و 2 درس در حوزه گرانش بیشتر دارید. در شریف باید آزمایشگاه عالی پاس کنید، و دروس الزامی شما هر کدام یک واحد بیشتر هستند که در نهایت منجر به این می شود که حق انتخاب شما در دروس اختیاری پایین تر بیاید و دو درس کمتر داشته باشید. اعضای هیئت علمی شریف نیز نسبت به سال های قبل ضعیف شده اند، دکتر منصوری، عراقی، گلشنی، و .... همه باز نشسته شده / تغییر تحقیق داده اند و اکنون شریف در حوزه گرانش + بنیادی 7 استاد مرتبط دارد که به نظر تنها یک نفر در حوزه ریسمان فعال است.
اگر دنبال کار آزمایشگاهی هستید، هسته ای، لیزر و اپتیک و رشته هایی که عملی تر هستند را اخذ کنید. گرایش های گرانش و بنیادی، حتی در خارج از کشور جنبه عملی زیادی ندارند. در نهایت به یک محقق تبدیل می شوید، که پشت کامپیوتر با برنامه نویسی، معادلات پیچیده فیزیکی (یا حتی زیستی و ...) را حل می کند و مقاله ای منتشر می کند. احتمال این که در LHC و لیگو و ... جذب بشوید، تقریبا صفر است.
بین تهران و بهشتی تو گرانش و کیهانشناسی چندان تفاوتی نیست.
اطلاعاتتان به نظر بروز نیست. اگر در گوگل اسکولار مباحث نسبیت عام، سیاه چاله، گرانش کوانتومی، ابر تقارن، ابر گرانش، ریسمان و ... را برای هر دانشگاه جست و جو کنید، و مقالات ایرانی را از نتایج جست و جو فیلتر کنید (تا تنها ISI های معتبر بماند)، خواهید دید که بهشتی نزدیک به 20 برابر دانشگاه تهران در زمینه های بالا فعالیت داشته و دارد. اگر دفترچه انتخاب رشته را هم نگاه کنید، میبینید تهران همیشه بین 2 تا 4 گرانش می گیرد، در حالی که بهشتی بین 8 تا 10 دانشجو برای این گرایش جذب می کند. هیئت علمی تهران و بهشتی را مقایسه کنید، میبینید بهشتی 13 نفر دارد، در حالی که تهران به سختی به 5 نفر می رسد (در گرانش چندان فعالیتی ندارند). تنها رقیب نزدیک به بهشتی، در زمینه گرانش، دانشگاه شریف است. در 4 سال اخیر، (از 2017 تا به الان) بهشتی 150 مقاله و شریف 131 مقاله معتبر در این زمینه منتشر کرده است؛ که خب طبیعی است چون شریف گرایشی نیست، و بیشتر افرادی که شریف را انتخاب می کنند، در نهایت دروس جامد را اخذ می کنند.
به عنوان مثال در لینک بالا، جای X university، اسم دانشگاه خود را بگذارید. Beheshti University, Sharif University و Tehran University و خودتان مقایسه کنید.
من توصیه می کنم هیئت علمی و مقالات منتشر شده دانشگاه هایی که انتخاب می کنید را با یک دیگر مقایسه کنید و سپس اقدام به انتخاب رشته کنید. هرچه نباشد، در نهایت یکی از اعضای همین هیئت علمی استاد راهنمای شما می شود. بله؛ نام شریف و تهران بسیار بهتر جا افتاده است. اما در عمل، تهران در حوزه گرانش، نسبت به شریف و بهشتی حرفی برای گفتن ندارد و در گرایش های دیگر، موفق تر عمل کرده است. بین شریف و بهشتی، به نظر بهشتی بهتر است، چرا که برخلاف شریف که گرایشی نیست، در بهشتی به شکل تخصصی گرانش خواهید خواند و 2 درس در حوزه گرانش بیشتر دارید. در شریف باید آزمایشگاه عالی پاس کنید، و دروس الزامی شما هر کدام یک واحد بیشتر هستند که در نهایت منجر به این می شود که حق انتخاب شما در دروس اختیاری پایین تر بیاید و دو درس کمتر داشته باشید. اعضای هیئت علمی شریف نیز نسبت به سال های قبل ضعیف شده اند، دکتر منصوری، عراقی، گلشنی، و .... همه باز نشسته شده / تغییر تحقیق داده اند و اکنون شریف در حوزه گرانش + بنیادی 7 استاد مرتبط دارد که به نظر تنها یک نفر در حوزه ریسمان فعال است.
اگر دنبال کار آزمایشگاهی هستید، هسته ای، لیزر و اپتیک و رشته هایی که عملی تر هستند را اخذ کنید. گرایش های گرانش و بنیادی، حتی در خارج از کشور جنبه عملی زیادی ندارند. در نهایت به یک محقق تبدیل می شوید، که پشت کامپیوتر با برنامه نویسی، معادلات پیچیده فیزیکی (یا حتی زیستی و ...) را حل می کند و مقاله ای منتشر می کند. احتمال این که در LHC و لیگو و ... جذب بشوید، تقریبا صفر است.
بین تهران و بهشتی تو گرانش و کیهانشناسی چندان تفاوتی نیست.
اطلاعاتتان به نظر بروز نیست. اگر در گوگل اسکولار مباحث نسبیت عام، سیاه چاله، گرانش کوانتومی، ابر تقارن، ابر گرانش، ریسمان و ... را برای هر دانشگاه جست و جو کنید، و مقالات ایرانی را از نتایج جست و جو فیلتر کنید (تا تنها ISI های معتبر بماند)، خواهید دید که بهشتی نزدیک به 20 برابر دانشگاه تهران در زمینه های بالا فعالیت داشته و دارد. اگر دفترچه انتخاب رشته را هم نگاه کنید، میبینید تهران همیشه بین 2 تا 4 گرانش می گیرد، در حالی که بهشتی بین 8 تا 10 دانشجو برای این گرایش جذب می کند. هیئت علمی تهران و بهشتی را مقایسه کنید، میبینید بهشتی 13 نفر دارد، در حالی که تهران به سختی به 5 نفر می رسد (در گرانش چندان فعالیتی ندارند). تنها رقیب نزدیک به بهشتی، در زمینه گرانش، دانشگاه شریف است. در 4 سال اخیر، (از 2017 تا به الان) بهشتی 150 مقاله و شریف 131 مقاله معتبر در این زمینه منتشر کرده است؛ که خب طبیعی است چون شریف گرایشی نیست، و بیشتر افرادی که شریف را انتخاب می کنند، در نهایت دروس جامد را اخذ می کنند.
به عنوان مثال در لینک بالا، جای X university، اسم دانشگاه خود را بگذارید. Beheshti University, Sharif University و Tehran University و خودتان مقایسه کنید.
من توصیه می کنم هیئت علمی و مقالات منتشر شده دانشگاه هایی که انتخاب می کنید را با یک دیگر مقایسه کنید و سپس اقدام به انتخاب رشته کنید. هرچه نباشد، در نهایت یکی از اعضای همین هیئت علمی استاد راهنمای شما می شود. بله؛ نام شریف و تهران بسیار بهتر جا افتاده است. اما در عمل، تهران در حوزه گرانش، نسبت به شریف و بهشتی حرفی برای گفتن ندارد و در گرایش های دیگر، موفق تر عمل کرده است. بین شریف و بهشتی، به نظر بهشتی بهتر است، چرا که برخلاف شریف که گرایشی نیست، در بهشتی به شکل تخصصی گرانش خواهید خواند و 2 درس در حوزه گرانش بیشتر دارید. در شریف باید آزمایشگاه عالی پاس کنید، و دروس الزامی شما هر کدام یک واحد بیشتر هستند که در نهایت منجر به این می شود که حق انتخاب شما در دروس اختیاری پایین تر بیاید و دو درس کمتر داشته باشید. اعضای هیئت علمی شریف نیز نسبت به سال های قبل ضعیف شده اند، دکتر منصوری، عراقی، گلشنی، و .... همه باز نشسته شده / تغییر تحقیق داده اند و اکنون شریف در حوزه گرانش + بنیادی 7 استاد مرتبط دارد که به نظر تنها یک نفر در حوزه ریسمان فعال است.
اگر دنبال کار آزمایشگاهی هستید، هسته ای، لیزر و اپتیک و رشته هایی که عملی تر هستند را اخذ کنید. گرایش های گرانش و بنیادی، حتی در خارج از کشور جنبه عملی زیادی ندارند. در نهایت به یک محقق تبدیل می شوید، که پشت کامپیوتر با برنامه نویسی، معادلات پیچیده فیزیکی (یا حتی زیستی و ...) را حل می کند و مقاله ای منتشر می کند. احتمال این که در LHC و لیگو و ... جذب بشوید، تقریبا صفر است.
باید درباره گرایش ها بیشتر تحقیق کنم. هرچی بیشتر میشنوم بیشتر حس میکنم دارم راهو اشتباه میرم.
ده سال پیش این اتفاق افتاد
چهار سال پیش دوباره
و امروز هم...
هربارفیزیک رو انتخاب میکنم اما به مرحله عمل که میرسه حس میکنم وزنه ی انتخاب ش برای بقیه ی عمرم کار درستی نیست.
صحبت هاتون بسیار راه گشا بود. من از بهشتی هیچ اطلاعی نداشتم. اصلا من عاشق نشستن پشت کامپیوتر و حل همین معادلات پیچیده ای هستم که میگید ولی جو دانشکده فیزیک همیشه سااااکن و ساکت و آرومه. البته شاید درستش اینه ولی سکون با روحیات من سازگار نیست.
فیزیکدان اکتیو شدن هم شاید متناقض باشه.
اپتیک رو بیشتر برام باز میکنید؟؟ من هیچ درس مرتبط با اپتیک رو حتی از کنارش هم رد نشدم
مخالفم. جو دانشکده به دانشجوهای داخلش وابسته است و چیز ثابت و مشخصی نیست. در رشته های بنیادی تر مثل گرانش و ذرات، اگر دو دانشجو پیدا شود که روی تبعات فلسفی نظریه های فیزیکی بحث کنند، پتانسیل منفجر کردن دانشکده فیزیک را خواهند داشت. شاید بهتر باشد بیشتر به علایقتان و اهدافتان فکر کنید.
برای بررسی مفاد درسی هر گرایش، پیشنهاد میکنم چارت فیزیک را از یکی از دانشگاه ها، مثلا بهشتی دانلود کنید و دروس موجود در آن ها را مشاهده کنید. فردی که از نظر تئوری رشته لیزر را ادامه داده، می تواند در محیط های نظامی (مثلا رادار، زدن اهداف دوربرد و ...) یا محیط های پزشکی، مثلا چشم پزشکی فعالیت کند.
مخالفم. جو دانشکده به دانشجوهای داخلش وابسته است و چیز ثابت و مشخصی نیست. در رشته های بنیادی تر مثل گرانش و ذرات، اگر دو دانشجو پیدا شود که روی تبعات فلسفی نظریه های فیزیکی بحث کنند، پتانسیل منفجر کردن دانشکده فیزیک را خواهند داشت. شاید بهتر باشد بیشتر به علایقتان و اهدافتان فکر کنید.
برای بررسی مفاد درسی هر گرایش، پیشنهاد میکنم چارت فیزیک را از یکی از دانشگاه ها، مثلا بهشتی دانلود کنید و دروس موجود در آن ها را مشاهده کنید. فردی که از نظر تئوری رشته لیزر را ادامه داده، می تواند در محیط های نظامی (مثلا رادار، زدن اهداف دوربرد و ...) یا محیط های پزشکی، مثلا چشم پزشکی فعالیت کند.
قطعا باید فکر کنم. چارت درسی رو هم دیدم برای اینکه بسیار علاقمند کوانتوم مکانیک هستم فکر میکنم ذرات بد نباشه.
بیشتر نگران این هستم که فضا و جذابیتش اوتی نباشه که همیشه تصور میکردم
مخالفم. جو دانشکده به دانشجوهای داخلش وابسته است و چیز ثابت و مشخصی نیست. در رشته های بنیادی تر مثل گرانش و ذرات، اگر دو دانشجو پیدا شود که روی تبعات فلسفی نظریه های فیزیکی بحث کنند، پتانسیل منفجر کردن دانشکده فیزیک را خواهند داشت. شاید بهتر باشد بیشتر به علایقتان و اهدافتان فکر کنید.
برای بررسی مفاد درسی هر گرایش، پیشنهاد میکنم چارت فیزیک را از یکی از دانشگاه ها، مثلا بهشتی دانلود کنید و دروس موجود در آن ها را مشاهده کنید. فردی که از نظر تئوری رشته لیزر را ادامه داده، می تواند در محیط های نظامی (مثلا رادار، زدن اهداف دوربرد و ...) یا محیط های پزشکی، مثلا چشم پزشکی فعالیت کند.
هرچی ببشتر صحبت میکنید بیشتر سوال توی ذهنم درست میشه! ممنون که وقت میذارید.
خواهش میکنم ... این سؤالها تمومی نداره ... جواب قاطعی هم نداره ... باید یه جایی تصمیم بگیرید.
شمام که اینجوری میگید بیشتر شک میکنم که جدا توی دنیا خبری از نوآوری فیزیکدان ها نیست؟
هنوز مسائل بنیادی در علم هست و عدهای روش کار میکنن و اهل ایدهپردازی و نوآوری هستن. اما این مسائل در مقایسه با مسائل کاربردی و محاسباتی، خیلی کمترن.
هربارفیزیک رو انتخاب میکنم اما به مرحله عمل که میرسه حس میکنم وزنه ی انتخاب ش برای بقیه ی عمرم کار درستی نیست.
فکر کنم باید پیش از هر چیز ما از شما میپرسیدیم که چه تصوری از فیزیک و فیزیکدان دارید. هنوز هم دیر نیست. الان میپرسم ...
برای اینکه بسیار علاقمند کوانتوم مکانیک هستم فکر میکنم ذرات بد نباشه.
اگر صرفاً به مکانیک کوانتومی علاقه دارید، به سمت اطلاعات کوانتومی برید. حتی اگر اسم رسمی گرایشتون ذرات شد، با خود ذرات سرگرم نشید. به سمت محاسبات و اطلاعات کوانتومی برید.
هرچی ببشتر صحبت میکنید بیشتر سوال توی ذهنم درست میشه! ممنون که وقت میذارید.
خواهش میکنم ... این سؤالها تمومی نداره ... جواب قاطعی هم نداره ... باید یه جایی تصمیم بگیرید.
شمام که اینجوری میگید بیشتر شک میکنم که جدا توی دنیا خبری از نوآوری فیزیکدان ها نیست؟
هنوز مسائل بنیادی در علم هست و عدهای روش کار میکنن و اهل ایدهپردازی و نوآوری هستن. اما این مسائل در مقایسه با مسائل کاربردی و محاسباتی، خیلی کمترن.
هربارفیزیک رو انتخاب میکنم اما به مرحله عمل که میرسه حس میکنم وزنه ی انتخاب ش برای بقیه ی عمرم کار درستی نیست.
فکر کنم باید پیش از هر چیز ما از شما میپرسیدیم که چه تصوری از فیزیک و فیزیکدان دارید. هنوز هم دیر نیست. الان میپرسم ...
برای اینکه بسیار علاقمند کوانتوم مکانیک هستم فکر میکنم ذرات بد نباشه.
اگر صرفاً به مکانیک کوانتومی علاقه دارید، به سمت اطلاعات کوانتومی برید. حتی اگر اسم رسمی گرایشتون ذرات شد، با خود ذرات سرگرم نشید. به سمت محاسبات و اطلاعات کوانتومی برید.
چه تصوری دارم؟
من کلا درس های خودمو توی مقطع لیسانس سر کلاس نمیرفتم. توی دانشکده فیزیک بودم. کوانتوم، تحلیلی، ریاضی فیزیک پایه و پیشرفته، مکانیک آماری و همه فیزیک پایه هارو شخصا صفر تاصد سر کلاس اساتید بودم حتی یکی دوتا امتحان هم دادم
مطمئنم استعدادم اینه اما میدونی چیه؟ وقتی میری توی یه فیلد خیلی سخته خودتو قانع کنی این همه سال رو بندازی دور از صفر بری جلو.
هربار فقط همین مانع شده. الانم نزدیک ۳۰ سالگی احساس میکنم خیلی دیر شده دیگه. با اینکه تلاش کردم الانم رتبه م خوبه اما بازم یه صدایی از درون میگه دکتر شو و برو توی صنعت و پول در بیار و بیخیال اینکه فکر میکردی عاشق چی هستی!
در گوگل اسکولار، موضوعاتی که بهشان علاقه دارید و می خواهید رویشان تحقیق کنید را برای هر دانشگاه سرچ بزنید ببینید کدامشون بیشتر توی اون زمینه خاص فعال بودند. هرکدام بیشتر مقاله داده بود همان را اول بزنید؛ یا هیئت علمی ها را مقایسه کنید.
هربار فقط همین مانع شده. الانم نزدیک ۳۰ سالگی احساس میکنم خیلی دیر شده دیگه. با اینکه تلاش کردم الانم رتبه م خوبه اما بازم یه صدایی از درون میگه دکتر شو و برو توی صنعت و پول در بیار و بیخیال اینکه فکر میکردی عاشق چی هستی!
دانشگاه معجزه نمی کند. اینطوری نیست که حتما برای یادگیری و دنبال کردن فیزیک، دانشگاه الزامی و اجباری باشد. دانشگاه تنها مسیر را مشخص می کند و تا حدی فرد را مجبور به مطالعه و تحقیق می کند. فرد علاقه مند می تواند به دور از محیط آکادمیک نیز فیزیک را دنبال کند؛ مشکلی وجود ندارد. می توانید دکتر شوید و پول در بیاورید و در عین حال گه گاه فیزیک را هم بخوانید و دنبال کنید.
در گوگل اسکولار، موضوعاتی که بهشان علاقه دارید و می خواهید رویشان تحقیق کنید را برای هر دانشگاه سرچ بزنید ببینید کدامشون بیشتر توی اون زمینه خاص فعال بودند. هرکدام بیشتر مقاله داده بود همان را اول بزنید؛ یا هیئت علمی ها را مقایسه کنید.
هربار فقط همین مانع شده. الانم نزدیک ۳۰ سالگی احساس میکنم خیلی دیر شده دیگه. با اینکه تلاش کردم الانم رتبه م خوبه اما بازم یه صدایی از درون میگه دکتر شو و برو توی صنعت و پول در بیار و بیخیال اینکه فکر میکردی عاشق چی هستی!
دانشگاه معجزه نمی کند. اینطوری نیست که حتما برای یادگیری و دنبال کردن فیزیک، دانشگاه الزامی و اجباری باشد. دانشگاه تنها مسیر را مشخص می کند و تا حدی فرد را مجبور به مطالعه و تحقیق می کند. فرد علاقه مند می تواند به دور از محیط آکادمیک نیز فیزیک را دنبال کند؛ مشکلی وجود ندارد. می توانید دکتر شوید و پول در بیاورید و در عین حال گه گاه فیزیک را هم بخوانید و دنبال کنید.
این حرف وقتی درسته که شما توی فیلد خودت کار نکنی. ینی اسما مهندس باشی اما رسما پیپر های فیزیک بخونی. از من بپرسید که جدا امکان نداره یک نفر بتونه غیر از محیط آکادمیک فیزیک رو حرفه ای دنیال کنه.
من که خیلی تلاش کردم و نشد.
این کلاهی هست که گاهی سر خودمون میذاریم تا بیخیال علاقه واقعی بشیم و بچسبیم به اون کاری که پرستیژ داره.
کاری که منم دارم میکنم! اما شاید اینجا دوباره امید م برگرده...
هرچی ببشتر صحبت میکنید بیشتر سوال توی ذهنم درست میشه! ممنون که وقت میذارید.
خواهش میکنم ... این سؤالها تمومی نداره ... جواب قاطعی هم نداره ... باید یه جایی تصمیم بگیرید.
شمام که اینجوری میگید بیشتر شک میکنم که جدا توی دنیا خبری از نوآوری فیزیکدان ها نیست؟
هنوز مسائل بنیادی در علم هست و عدهای روش کار میکنن و اهل ایدهپردازی و نوآوری هستن. اما این مسائل در مقایسه با مسائل کاربردی و محاسباتی، خیلی کمترن.
هربارفیزیک رو انتخاب میکنم اما به مرحله عمل که میرسه حس میکنم وزنه ی انتخاب ش برای بقیه ی عمرم کار درستی نیست.
فکر کنم باید پیش از هر چیز ما از شما میپرسیدیم که چه تصوری از فیزیک و فیزیکدان دارید. هنوز هم دیر نیست. الان میپرسم ...
برای اینکه بسیار علاقمند کوانتوم مکانیک هستم فکر میکنم ذرات بد نباشه.
اگر صرفاً به مکانیک کوانتومی علاقه دارید، به سمت اطلاعات کوانتومی برید. حتی اگر اسم رسمی گرایشتون ذرات شد، با خود ذرات سرگرم نشید. به سمت محاسبات و اطلاعات کوانتومی برید.
چه تصوری دارم؟
من کلا درس های خودمو توی مقطع لیسانس سر کلاس نمیرفتم. توی دانشکده فیزیک بودم. کوانتوم، تحلیلی، ریاضی فیزیک پایه و پیشرفته، مکانیک آماری و همه فیزیک پایه هارو شخصا صفر تاصد سر کلاس اساتید بودم حتی یکی دوتا امتحان هم دادم
مطمئنم استعدادم اینه اما میدونی چیه؟ وقتی میری توی یه فیلد خیلی سخته خودتو قانع کنی این همه سال رو بندازی دور از صفر بری جلو.
هربار فقط همین مانع شده. الانم نزدیک ۳۰ سالگی احساس میکنم خیلی دیر شده دیگه. با اینکه تلاش کردم الانم رتبه م خوبه اما بازم یه صدایی از درون میگه دکتر شو و برو توی صنعت و پول در بیار و بیخیال اینکه فکر میکردی عاشق چی هستی!
با این حساب شما با فضای فیزیک خیلی غریبه نیستید و گفتنیها گفته شده. از اینجا به بعد، تکرار مکرراته. فقط برای تکمیل تصوراتتون، دوتا نکته رو یادآوری میکنم.
اولاً شغلیابی در گرایشهای گرانش/ذرات/کیهانشناسی بهشدت رقابتیه و برقراری توازن بین شغل و خانواده نسبتاً سخته. نمیشه پیشبینی کرد که نتیجه رقابت شما چی میشه. اگه به اندازه کافی نسبت به این موضوع جسارت دارید، وارد گود بشید.
ثانیاً هیچگاه تصور نکنید رشته تحصیلیتون خیلی خاصه. هیچگاه فکر نکنید شما در سراسر دوره پژوهشیتون مثلاً روی موضوعی از گرانش متمرکز میشید و همه پاسخها از درون همین رشته داده میشه. خیلی از پاسخهای هر رشتهای از جاهای دیگه اومده و به خیلی جاهای دیگه هم صادر شده. گاهی وقتها لازمه یه متخصص فیزیک حالت جامد از یه متخصص گرانش، بیشتر نسبیت بلد باشه.
هرچی ببشتر صحبت میکنید بیشتر سوال توی ذهنم درست میشه! ممنون که وقت میذارید.
خواهش میکنم ... این سؤالها تمومی نداره ... جواب قاطعی هم نداره ... باید یه جایی تصمیم بگیرید.
شمام که اینجوری میگید بیشتر شک میکنم که جدا توی دنیا خبری از نوآوری فیزیکدان ها نیست؟
هنوز مسائل بنیادی در علم هست و عدهای روش کار میکنن و اهل ایدهپردازی و نوآوری هستن. اما این مسائل در مقایسه با مسائل کاربردی و محاسباتی، خیلی کمترن.
هربارفیزیک رو انتخاب میکنم اما به مرحله عمل که میرسه حس میکنم وزنه ی انتخاب ش برای بقیه ی عمرم کار درستی نیست.
فکر کنم باید پیش از هر چیز ما از شما میپرسیدیم که چه تصوری از فیزیک و فیزیکدان دارید. هنوز هم دیر نیست. الان میپرسم ...
برای اینکه بسیار علاقمند کوانتوم مکانیک هستم فکر میکنم ذرات بد نباشه.
اگر صرفاً به مکانیک کوانتومی علاقه دارید، به سمت اطلاعات کوانتومی برید. حتی اگر اسم رسمی گرایشتون ذرات شد، با خود ذرات سرگرم نشید. به سمت محاسبات و اطلاعات کوانتومی برید.
چه تصوری دارم؟
من کلا درس های خودمو توی مقطع لیسانس سر کلاس نمیرفتم. توی دانشکده فیزیک بودم. کوانتوم، تحلیلی، ریاضی فیزیک پایه و پیشرفته، مکانیک آماری و همه فیزیک پایه هارو شخصا صفر تاصد سر کلاس اساتید بودم حتی یکی دوتا امتحان هم دادم
مطمئنم استعدادم اینه اما میدونی چیه؟ وقتی میری توی یه فیلد خیلی سخته خودتو قانع کنی این همه سال رو بندازی دور از صفر بری جلو.
هربار فقط همین مانع شده. الانم نزدیک ۳۰ سالگی احساس میکنم خیلی دیر شده دیگه. با اینکه تلاش کردم الانم رتبه م خوبه اما بازم یه صدایی از درون میگه دکتر شو و برو توی صنعت و پول در بیار و بیخیال اینکه فکر میکردی عاشق چی هستی!
با این حساب شما با فضای فیزیک خیلی غریبه نیستید و گفتنیها گفته شده. از اینجا به بعد، تکرار مکرراته. فقط برای تکمیل تصوراتتون، دوتا نکته رو یادآوری میکنم.
اولاً شغلیابی در گرایشهای گرانش/ذرات/کیهانشناسی بهشدت رقابتیه و برقراری توازن بین شغل و خانواده نسبتاً سخته. نمیشه پیشبینی کرد که نتیجه رقابت شما چی میشه. اگه به اندازه کافی نسبت به این موضوع جسارت دارید، وارد گود بشید.
ثانیاً هیچگاه تصور نکنید رشته تحصیلیتون خیلی خاصه. هیچگاه فکر نکنید شما در سراسر دوره پژوهشیتون مثلاً روی موضوعی از گرانش متمرکز میشید و همه پاسخها از درون همین رشته داده میشه. خیلی از پاسخهای هر رشتهای از جاهای دیگه اومده و به خیلی جاهای دیگه هم صادر شده. گاهی وقتها لازمه یه متخصص فیزیک حالت جامد از یه متخصص گرانش، بیشتر نسبیت بلد باشه.
دقیقا نقطه مبهم ذهن من همین شغل یابیه! اگه نخوای استاد بشی کار دیگه ای میشه کرد؟
ممنونم بابت نکته دوم