صفحه 62 از 67

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۴/۴/۲۱ - ۱۱:۵۰
توسط DARKENERGY
میزان واژه ی عربی است و در بیخ برابر "ترازو" میباشد ولی ما از آن بجای اندازه و تراز سود میجوییم.


58758.png

----------------------------------------------------------
فارغ‌التحصیلان دندانپزشکی دانشگاه فیلیپین مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند.

دانش‌آموختگان دندانپزشکی دانشگاه فلیپین روبروی وزیرخانه بهداشت گرد آمدند.
---
وزیر از ریشه پارسی است

smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۴/۴/۲۱ - ۱۲:۵۳
توسط غلامعلی نوری
DARKENERGY نوشته شده:
MA102 نوشته شده:سلام
همیشه دوست داشتم معادل فارسی این کلمه ها ر بدونم. smile021
صدق
صادق(این که میشه: راست؛ البته مطمئن نیستم. smile039 )
تصدیق
مصداق


smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072 smile072


تصدیق: پروانه، گواهی، گواهینامه

مصداق: راستگوی ، راست نماد

صدق: راستی و درستی

صادق: راستگو، پاکدل، درستکار

smile072


درود

افزون بر آنچ که بانو زور نهان گفتند

تصدیق = راست نمایی - راست گفت -
مصداق = نماد- نمونه - گواه - گویا

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۵/۱ - ۱۱:۱۶
توسط DARKENERGY
بجای تقاضا، که واژه ای بیگانه است، میتوان گفت درخواست.

4245.png

----------------

63635.png


-----------------------------------------------------------

بجای واژه ی 'حرف' ، در جاهای گوناگون میتوان از یکی از برابر های زیر سود جست:
گفته، گفتار، سخن، وات، پند، گپ ...

141414.png


smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۴/۵/۱۶ - ۲۳:۱۹
توسط DARKENERGY
لیاقت = شایستگی، کاردانی، سزاواری

1.png

-------------------------------------------------
ضرر عربی همان 'زیان' در پارسی است و بر این پایه، مـُضرّ میشود ' زیانبخش'. مفید هم میشود 'سودبخش'.

2.png

---------------------------------------------------------
"هستن" در ریشه همان " استن " است ولی از دیرباز هم بجای "وجود داشتن" to exist بکار میرود:

هستی = وجود
هَستان = موجودات

مولوی نیز میفرماید:
کاشکی هستی زبانی داشتی
تا ز هَستان پرده بر میداشتی

در فرهنگ دهخدا هم این نوشته شده.(هستن)
http://parsi.wiki/dehkhodaworddetail-a4 ... 97-fa.html

استن یا همان بودن همان است که بگونه ی
استم (ام)
استی (ای)
است ( است)
استیم (ایم)
استید(اید)
استند (اند)
بکار میرود و همانگونه که میدانیم ، گاهی این هستن، به نادرست بجای استن بکار میرود.
در دکان شما سیب هست (وجود دارد) <> سیب در دکان شما است

او زیبا هست: یک گزاره ی نادرست است
او زیبا است: یک گزاره ی درست است.
همچنین میشود بجای است، استی و ... ، می‌باشد و می‌باشی و ... را بکار برد

صائب تبریزی میسراید:
نشأت باده نگردد به کهنسالی کم
ساکن کوی خرابات، جوان می باشد

----------------------------------------------------------
باعث، موجب = مایه، انگیزه

4.png


smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۴/۵/۱۶ - ۲۳:۴۰
توسط MENERVA
سپاس از گردآورنده نوشته ها

smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: یک‌شنبه ۱۳۹۴/۵/۲۵ - ۰۳:۵۴
توسط DARKENERGY
برابر واژه ی "قوّه" (با گویش دیگر، "قوّت") ، واژه ی پارسی "نیرو" می‌باشد.

واژه ی "قوی" هم همان "نیرومند" است و بجای مـُقوّی نیز "نیروبخش".

e.png

------------------------------------------------
واژه ی "گام" پارسی را میتوان به آسانی بجای واژه ی "قدم" بکار بست.

q.png

---------------------------------------------------------
بجای "ملاقات" که واژه ای عربی است، میتوان واژه ی زیبای پارسی "دیدار" را بکار بـُرد.

w.png


smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۶/۱۲ - ۱۰:۳۴
توسط DARKENERGY
چمهای گوناگون واژه ی "را" در کهن
----------------------------------------
*کارگیر یکراست = مفعول صریح

1.png

-----------------------------------------------------
ﺧﺮﺩ ﺭﻫﻨﻤﺎﻱ و ﺧﺮﺩ, ﺩﻟﮕﺸﺎﻱ •• ﺧﺮﺩ, ﺩﺳﺖ ﮔﻴﺮﺩ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﺮاﻱ
ﺧﺮﺩ ( ﭘﺎﺭﺳﻲ) = ﻋﻘﻞ ( ﻋﺮﺑﻲ)

-----------------------------
" ﻣﻤﻨﻮﻥ" و "ﺗﺸﻜﺮ" ﻫﺮﺩﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﺑﻬﺎ ﺑﻪ اﻳﺮاﻥ و ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﻲ ﺁﻣﺪﻩ اﻧﺪ.

ﺩﺭ ﺯﺑﺎن ﭘﺎﺭﺳﻲ, ﻭاﮊﻩ ي "ﺳﭙﺎﺳﮕﺰاﺭ" و "ﺳﭙﺎس" ﺭا ﺩاﺭﻳﻢ

smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۴/۷/۳ - ۱۹:۵۱
توسط DARKENERGY
واژه های پارسی را با دستور زبان عربی چندینه ( جمع) نکنیم:
"اساتید" نادرست است، "استادان/استادها" باید گفت، یا "گزارشات" نادرست است، "گزارشها" باید گفت.
تازه خود واژه های عربی هم باید زیر دستور زبان پارسی باشند: "اثر"-> "اثر ها" ، و نه "آثار"!

----------------------------
با بودن واژه های "دلیر" و "دل‌آور" نیازی به واژه‌ی بیگانه "شجاع" نیست.

نشان ِ شجاعت = نشان ِ دلیری/ دلاوری


2.jpg

-----------------------------------------------
در کاربرد واژه‌های گوش‌آشنای پارسی بکوشیم.

3.jpg


smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: جمعه ۱۳۹۴/۷/۱۷ - ۰۳:۵۲
توسط sunrise
شاید جالب باشد

تصویر

و در نام برخی استانها متفاوتتر در جایی دیگر
تصویر

میشه بجای استفاده از نامهای اربیه"خلیج فارس...خلیج همیشه فارس" از نامهای کاملا پارسیه "شاخاب پارس...شاخاب همیشه پارس" استفاده کرد.
smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۷/۲۳ - ۰۱:۴۵
توسط DARKENERGY
36356.png


متعجب شدن؛ تعجب نمودن؛ حیران گشتن = شگفتن، شگفتیدن
عجیب؛ تعجب انگیز = شگفت‌آور
عجایب = شگفتی‌ها
عجب! = شگفتا!
------------------------------------------

جدایی‌طلب = جدایی‌خواه
انزوا‌طلب = گوشه‌گیر، مردم‌گریز
طلبکار = بستانکار
جاه طلب = جاه جوی
--------------------------------------

فاضل‌آب = پس‌آب؛ گندآب؛ چرک‌آب

پس‌آب‌ها/گندآب‌ها را به رود و دریا نریزید!

smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۸/۱۴ - ۲۳:۱۷
توسط DARKENERGY
بکوشیم، واژه‌های گوش‌آشنای پارسی را به کار ببریم
----
تاجر = بازرگان
تُجّـار = بازرگانان
تجارت = بازرگانی
قرارداد تجاری = پیمان‌‌نامه بازرگانی، پیمان بازرگانی
آگهی تجاری = آگهی بازرگانی

1.png

----------------------------------------------------------------

با بودن واژه های گوش‌آشنای <سرنگون شدن> و <سرنگون کردن>، نیازی به کاربرد واژه هایی عربی "سقوط" و "ساقط" نیست.

هواپیمای روسی سرنگون شد
داعش هواپیمای روسی را سرنگون کرد
سرنگونی‌ هواپیمای روسی در مصر...
سرنگون‌شدن هواپیمای ...

2.png

-----------------------------------------------------------

واژه‌ی <استاد> پارسی است، از زبان پارسی به زبان عربی رفته؛ عرب‌ها از آن "اساتید" ساختند؛
تا اینجای کار هیچ گرفتاری ندارد. گرفتاری آنجاست که بسیاری از نویسندگان ما، کسانی که باید در زبان پارسی چیره باشند،
واژه‌ی
<استادان> یا <استادها> را کنار گذاشته و از دستور زبان عربی برای یک واژه‌ی پارسی پیروی می‌کنند!
------
اساتید = استادان، استادها

smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۴/۸/۱۸ - ۱۲:۰۱
توسط غلامعلی نوری
تصویر

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۹/۵ - ۰۳:۲۰
توسط DARKENERGY
عبور = گذر، گذشتن، برگذشتن
معبر = گذرگاه
معابر = گذرگاه‌ها
عابر = رهگذر


تگرگ در بوشهر علاوه بر آبگرفتگی معابر شهر، شکستن شیشه خودروها و منازل را سبب شد =
تگرگ در بوشهر افزون بر آبگرفتگی گذرگاه‌های شهر، شکستن شیشه خودروها و خانه‌ها را در‌پی داشت.


2.png

---------------------------------------------------------
خَیر = نیکویی، خوبی
خَـیّــر = نیکوکار
موسسه خیریه = بنیاد نیکوکاری
----------------------------------
عضله = ماهیچه
عضلات = ماهیچه‌ها
------------------------------------------
3.png


smile072

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۹/۵ - ۰۸:۱۰
توسط غلامعلی نوری
تصویر

Re: پارسی را پاس بداریم

ارسال شده: پنج‌شنبه ۱۳۹۴/۹/۵ - ۱۹:۴۰
توسط Paradoxy
من شگفتیدم هنگامی که دیدم در نقشه ای که در مورد ایران در درنگ های پیشین بود، تهران با ط نوشته شده بود چرا که در هنگام های پیش می اندیشیدم، ایرانیان در آن درنگ های پیش حرف ط را نداشته اند و اعراب آن را به فرهنج پارسی افزوده اند.