زرین کوب به قلم زرین کوب

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
nader.69x

عضویت : جمعه ۱۳۸۷/۱۱/۲۵ - ۱۰:۳۸


پست: 92

سپاس: 16

جنسیت:

زرین کوب به قلم زرین کوب

پست توسط nader.69x »

شمه ای از سرگذشت مرا خواسته اید، اجمالش آن است که عمری در مدرسه صرف کردم و از آنچه بیشترینۀ مردم آن را به بیهوده در کتاب و مدرسه می جویند نشانی ندیدم و بعد از هفتاد سال هنوز آن را همه جا می جویم و هیچ جا نمی یابم. در اواخر اسنفد ماه سال 1301 شمشی در بروجرد در کوی صوفیان چشم به جهان گشودم. در پنج سالگی به مکتب رفتم و آنجا با سوره های کوتاه اواخر قرآن کریم آشنا شدم، اما خط نیاموختم و سال بعد از آن در یک مدرسۀ غیر دولتی به نام «دبستان» با خط و حساب آشنایی پیدا کردم. دورۀ ابتدایی و قسمتی از دورۀ متوسط را در همان شهر زادگاه خود طی کردم، ام تحصیلات متوسطه ام را در تهران به پایان رساندم.
پدرم مردی پارسا بود و مجالس تلاوت قرآن و دعا تقریباً همه هفته در خانۀ ما برقرار بود. اکثر ملاهای شهر و گاه واعظان و روضه خوانهایی که از قم و اصفهان و تهران و مشهد به بروجرد می آمدند، در مجالس خانۀ ما آمد و شد داشتند و بعضی از آنها در ماههای متبرک محرم و صفر مهمان پدرم بودند. تحت تأثیر این محیط و تا حدی به الزام پدر به مجالس تفسیر که بیشتر در ماه رمضان و گاه رجب و شعبان نیز، در مساجد محلۀ ما دایر می شد شرکت کردم. پدرم به شرطی به ادامۀ تحصیلم در دورۀ متوسطه رضا داد که پا به پای آن در مدرسۀ طلاب هم که در همان محلۀ صوفیان بود و مدرسۀ نوربخش نام داشت چیزی بیاموزم. در همان ایام قدری صرف و نحو و بلاغت بدان گونه که در جامع المقدمات و در سیوطی و مغنی و مطول معمول بود، تدریجاً در نزد مدرسان آنجا خواندم و بر پاره ای سطوح فقه مرور کردم.
در مدرسۀ متوسطه با چیزی از علوم جدید و پاره ای زبانهای اروپایی آشنایی یافتم. در هجده سالگی معلم شدم و به تدریس تاریخ و ادبیات فارسی احیاناً علوم جدید پرداختم. در بیست و دو سالگی اولین کتابم تحت عنوان فلسفۀ شعر در بروجرد چاپ شد (1323) و شامل مروری بر تاریخ و تحول انواع شعر بود. از همان ایام ترجمۀ شعر العجم تصنیف مولانا شبلی نعمانی و نیز کتاب سخن و سخنوران تألیف استاد بدیع الزمان در من تأثیر فوق العاده ای داشت.
قسمتی از اوقاتم نیز در مطالعۀ تاریخ که آن را در مدارس متوسطۀ خرم آباد و بروجرد تدریس می کردم صرف شد. در سالهای آخر متوسطه بودم که تحت تأثیر مطالعۀ آقار هربرت اسپنسر و کتاب معروف Golden Bough اثر جیمز فریزر به مطالعات فلسفی، جامعه شناسی و تاریخ ادیان علاقه یافتم و این مباحث مرا به علم کلام و فلسفۀ اسلامی و مسیحی علاقه مند کرد. کتاب کشف المراد در شرح تجریدالکلام خواجه نصیر و کتاب شرح هدایه الاثیریه میبدی از اولین کتابهایی بود که در این رشته ها نزد استاد خواندم.
استادانم از جمله شامل مرحوم حاج شیخ ابوالحسن شعرانی و آقا میرزا عبدالوهاب فرید تنکابنی بود. به ارشاد و هدایت استاد شعرانی که بعضی اجزای کتاب نجات شیخ را هم از او آموختم، به فلسفۀ مسیحی اروپایی (تومیسم نو) علاقه مند شدم و دورۀ فلسفۀ لاهر را که به زبان فرانسوی بود با دقت و علاقه دنبال کردم. الهیات اشارات و بخش سمع الکیان شفا را که ترجمه ای از آن در همان ایام به نام فن سماع طبیعی نیز به فارسی نشر شده بود در مدرسۀ خان مروی و مدرسۀ محمدیۀ بازار تهران نزد استادان مرور کردم.
در ورود به دانشکدۀ ادبیات (1324) تحت راهنمایی استاد عبدالعظیم قریب و استاد بدیع الزمان فروزانفر و استاد احمد بهمنیار به غور و بررسی در متون نظم و نثر فارسی تشویق شدم. در همان ایام در بعضی مدارس متوسطۀ تهران (دبیرستانها) به تدریس ادبیات، تاریخ، فلسفه و زبانهای خارجه اشتغال داشتم. در عین حال چندین سال سردبیر روزنامۀ فرهنگی مهرگان و مدتها عضو شورای سردبیران بعضی مجلات ادبی بودم. در کتابخانۀ مجلس شورای ملی و کتابخانۀ ملی و ملک قسمتی از اوقاتم صرف بررسی نسخه های خطی نادر و جالب شد، اما رغبتی به کار تصحیح متون پیدا نکردم.
در مجلات و روزنامه های تهران، مقالات و گاه اشعارم چاپ می شد و در این مقالات به نقد ادبی و مسائل تاریخی و فلسفی علاقۀ بیشتر نشان دادم. در دورۀ دکتری ادبیات از مجالس درس استاد سعید نفیسی، ملک الشعراء بهار و استاد ابراهیم پور داوود استفاده بردم و با آنکه یک چند به آموختن زبان پهلوی و مطالعات اوستایی و تاریخ ایران باستان جلب شدم، تدریجاً به تاریخ اسلام، تصوف اسلامی و الهیات فلسفه علاقۀ بیشتر پیدا کردم. رسالۀ دکتری را در بارۀ مباحث نقد ادبی نوشتم اما تحریر آن رساله که هفت سالی مدت گرفت مرا به مطالعه و تحقیق بیشتر در ادبیات عرب، ادبیات اروپایی و آنچه ادبیات تطبیقی می خوانند کشاند.
در ضمن اشتغال به این مطالعات، تدریس تاریخ و فلسفه در مدارس متوسطه که لازمۀ شغل معلمی من بود، مرا به بحث در عقاید کلامی در تاریخ مشاجرات فرقه های اسلامی برانگیخت. رساله ای مختصر که در این باب نوشتم و بعدها در مجلۀ آموزش و پرورش چاپ شد، توجه استادان دانشکدۀ معقول و منقول را جلب کرد و بلافاصله بعد از گذراندن رسالۀ دکتری از طرف رئیس آن دانشکده برای تدریس تاریخ علم کلام و تاریخ مشاجرات فرق دعوت شدم. غیر از این دو مبحث، تاریخ اسلام، تاریخ تصوف، تاریخ ادیان و تاریخ علوم اسلامی زمینه های دیگری بود که طی دوازده سال (از سال 1335-1347) در آن دانشکده به تدریس آنها اشتغال داشتم. در همین دانشکده بود که با استاد سیدحسن تقی زاده، استاد شیخ محمد عبده و استاد محمود شهابی خراسانی آشنا شدم و از محضر آنها کسب فیض کردم. همچنین در همین دانشکده بود که همکاری طولانی با استاد مجتبی مینوی، الهی قمشه ای، دکتر علی اکبر فیاض، سیدفخرالدین شادمان و دکتر مهدی حمیدی به دوستی انجامید و از صحبت هریک از آن عزیزان استفاده های روحانی حاصل نمودم.
در همان ایام از جانب استاد تقی زاده برای ترجمه و تکمیل و تدوین مقالات مربوط به هند از چاپ قدیم دایره المعارف اسلام دعوت شدم و در این زمینه چندین مقاله ترجمه و تعدادی مثالات تألیف کردم. چندی بعد هم باز به دعوت وی در کتابخانۀ مجلس سنا به عنوان مشاور عالی انتخاب شدم و به انتخاب و سفارش دادن کتابهای مربوط به فرهنگ و ادبیات اسلامی اشتغال جستم. در صحبت استاد فروزانفر یک بار برای شرکت در پنجمین دورۀ مؤتمر اسلامی در بغداد و یک بار برای شرکت در بیست و سومین کنگرۀ خاورشناسان در دهلی دعوت و مأمور شدم و چند هفته ای نیز در پاکستان به دیدار از دانشگاهها و ایراد سخنرانی در بعضی مجامع علمی آن سرزمین پرداختم و با بعضی از اکابر آن سرزمین مثل مرحوم حسام الدین راشدی، ممتاز حسن و استاد فضل الرحمن دوستی پیدا کردم.
بعد از آن ضمن ادامۀ تدریس و تحقیق، چندین سفر علمی به اروپا کردم که از جمله بازدید از مؤسسات لغت نویسی آکسفورد، لاروس، بروکهاوس و المنجد بود که ناظر به ایجاد مؤسسۀ لغت نویسی وابسته به مؤسسۀ فرانکلین بود و در قسمتی از این بازدیدها از صحبت استاد مجتبی مینوی برخوردار بودم.
در ضمن فعالیتهای دیگر که شامل تدریس در دانشکده ها و همکاری با مجلات ادبی از قبیل مجلۀ سخن و مجلۀ یغما بود، مقالاتی هم به فارسی و انگلیسی برای دایره المعارف فارسی چاپ تهران و چاپ جدید دایره المعارف اسلام طبع لیدن نوشتم و در بعضی مجامع بین المللی از جمله کنگرۀ مورخان در وینۀ اتریش شرکت کردم (1965). در طی سفرهای تابستانی مکرر به سویس و آلمان و انگلستان و ایتالیا و اسپانیا و فرانسه مسافرت کردم و با استفاده از موزه ها و کتابخانه های آن کشورها مواد بسیاری برای کتابهایی که در دست تألیف داشتم، فراهم داشتم، در بیروت یک چند مهمان مؤسسۀ فرانکلین بودم و در اردن و سوریه و عراق هم چندی در کتابخانه ها به مطالعه و تحقیق اشتغال داشتم.
بین سالهای 1347-1349 مدتی در دانشگاه پرینستون و دانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس به تدریس ادبیات، تاریخ ایران و تصوف ایرانی اشتغال جستم و در بازگشت از این سفر به درخواست و الزام رئیس دانشگاه تهران به دانشکدۀ ادبیات منتقل شدم و آنجا در گروه آموزشی تاریخ و گروه آموزشی ادبیات و زبان فارسی مجال همکاری پیدا کردم.
این همکاری که شامل تدریس تاریخ اسلام، آیین تاریخ نگاری و تاریخ نگری و همچنین تدریس نقد ادبی، متون تصوف و ادبیات تطبیقی شد، هنوز ادامه دارد. در بین مدارس عالی دیگر که نیز گاه گاه در آنها به تدریس اشتغال داشتم دانشسرای عالی، دانشکدۀ هنرهای دراماتیک و مدرسۀ عالی وعظ و تبلیغ اسلامی را باید نام برد. نقد نمایشنامه، تاریخ عقاید و تارخی ادیان مباحثی بود که مدتها در این مدارس به تدریس آنها اشتغال داشتم. در سال 1357 برای عمل جراحی قلب به امریکا رفتم. چندی بعد مخصوصاً بین سالهای 1360-1362 در پاریس ضمن ادامۀ معالجه به مطالعه و تحقیق اشتغال جستم و در همین مدت بود که فرصتی برای تدوین و تحریر مطالعات خویش در باب مثنوی مولانا جلال الدین پیدا کردم.
در حال حاضر بیش از سی و پنج سال از عمرم را به تدریس در دانشگاه تهران صرف کرده ام که اکثر آن نیز همراه با تألیف کتاب و مقالات یا مسافرتهای علمی بوده است. این کار هنوز هم، در سنین هفتاد سالگی ادامه دارد و خوشوقتم که در طی این مدت با وجود اصرار و ابرام بعضی اولیای وقت به هیچ کار دیگر جز معلمی رغبت نشان ندادم در مدرسه باقی ماندم. با این حال این تأسف را دارم که آنچه را خود در مدرسه همواره طالب آن بودم آن گونه که در جوانی می پنداشتم حاصل نکردم و اگر به طالب علمان جوان در این مدت فایده ای رسانده باشم، از بخث خود خرسند خواهد شد.
در مورد فهرست نوشته هایم که شما دوست عزیز به جد و اصرار از من خواسته اید و می پندارم ارزش صبت و ذکر را ندارد، بر شمردن همۀ آنها و تمام آنچه در روزنامه ها، مجلات، دایره المعارف ها، مجموعه ها نشر کرده ام وقت بسیار می گیرد و مایۀ ملال خاطر عزیزان خواهد بود. اگر هم در این زمینه توفیق قابل ملاحظه ای حاصل کرده ام غیر از تأیید الهی تا حد زیادی آن را مدیون همکاریها و یاریهای همسرم دکتر قمر آریان می دانم که از سالهای دانشجویی در دانشگاه مشوق و مددکار و تیماردار من بوده است و بدون اظهار سپاس از یاریها و غمخواریهای وی نمی توانم از آنجه فرصت تألیف و تدوین آن را در این مدت یافته ام یاد کنم. فهرست مجملی از مجموعۀ آثار و مقالاتی را که در مجلات و مجموعه ها نوشته ام و مقالات روزنامه ها و قسمت عمده ای از سخنرانیهایم در آن شماری است بعضی دوستانم تهیه کرده اند که بالنسبه طولانی است و شاید در پایان یکی از کتابهایی که هم اکنون در دست چاپ دارم الحاق شود.
با این همه در ذیل این سرگذشت مختصر، برای اینکه درخواست آن دوست عزیز را هم بیی جواب نگذاشته باشم به برخی از این آثار که فقط شامل کتابهای مستقل چاپ شده و قابل دسترس خواهد بود، در این جا اشارت می کنم و تفصیل در باب موضوع یک یک آنها را به عهدۀ خود سرکار می گذارم. فهرست موجزی که فعلاً ذکر آن برایم ممکن و مقدور است از این قرار است:
ارزش میراث صوفیه، ارسطو و فن شعر، از چیزهای دیگر (مجموعۀ مقالات)، از کوچۀ زندان (در بارۀ زندگی و اندیشه حافظ)، بامداد اسلام، با کاروان اندیشه، با کاروان حُلّه، بحر در کوزه (تحلیل قصه های مثنوی مولانا)، تاریخ ایران بعد از اسلام، تاریخ در ترازو، تاریم مردم ایران (در دو جلد)، ترجمۀ فن شعر ارسطو، جستجو در تصوف ایران، دفتر ایام (مجموعۀ مقالات)، در قلمرو وجدان (تاریخ ادیان و عقاید)، دنبالۀ جستجو در تصوف ایران، دو قرن سکوت، سرّنی (در تفسیر و تحلیل مثنوی مولانا در دو جلد)، سیری در شعر فارسی (تاریخ شعر ایران با منتخبات)، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب (در زمینۀ نقد ادبی)، فرار از مدرسه (در بارۀ زندگی و اندیشۀ امام غزالی، این کتاب به عربی هم ترجمه شده است)، قصیدۀ ترسائیه (ترجمۀ رسالۀ مینورسکی با تعلیقات)، کارنامۀ اسلام (مشتمل بر تاریخ علوم و تمدن اسلامی)، نقد ادبی (آشنایی با نقد ادبی در یک جلد)، نقد ادبی (با تاریخ نقد در جهان و نقد ادبیات معاصر در دو جلد)، نقد ادبی برای دانشجویان پیام نور (با همکاری دکتر حمید زرین کوب)، نقش بر آب (مجموعۀ مقالات و رسالات همراه با خاطرات زندگی نویسنده)، نه شرقی، نه غربی، انسانی (مجموعۀ مقالات، نقدها و نمایشواره ها)، یادداشت ها و اندیشه ها (شامل تک درخت و مقالات و داستانها)، چند اثر دیگر از جمله کتابی در بارۀ نظامی گنجوی و تاریخی به نمام روزگاران ایران هم اکنون در زیر چاپ است که ان شاءالله به زودی نشر خواهد شد. نوشته های بسیار از جمله قصه های فلسفی و اشعار هم هنوز چاپ نشده باقی است که به اندک صرف وقت آمادۀ نشر خواهد شد.
اما فرصت زیادی از عمر نمانده است و تردید دارم که آنچه نیز تاکنون نشر کرده ام به زحمت سیاه کردن این چند ورق می ارزیده است یا نه؟
تهران، 1376
شعله طور، زندگی و اندیشه منصور حلاج
نردبان شکسته ، در بارۀ مصنوی مولانا
صدای بال سیمرغ ، در باره زندگی و اندیشه عطار نیشابوری

نمایه کاربر
mamy72

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۷:۰۳


پست: 3299

سپاس: 264

جنسیت:

Re: زرین کوب به قلم زرین کوب

پست توسط mamy72 »

nader.69x نوشته شده:دو قرن سکوت
smile043

ارسال پست