قوانین فیزیک از کجا آمده اند؟

باور عمومی این است که این قوانین از جایی بیرون از جهان هستی آمده اند, ولی این یک واقعیت قابل اثبات نیست. هیچ دلیلی برای این نیست که چرا قوانین فیزیکی نمی تواند از درون خود جهان برخواسته باشد.

فیزیکدانان برای روشنگری درباره جهان مورد بررسی خودشان مدل های ریاضی ساخته اند این مدل ها دارای بنیادهای ویژه ای هستند که به طور سنتی "قوانین" نامیده می شوند. زیرا باور عمومی چنین است که این ها قانون هایی هستند که به واقع با همان شیوه ای که حقوق مدنی بر جوامع فرمانروایی می کند جهان هستی را نیز اداره می نماید

به هر حال بنیادترین قوانین فیزیک به معنای محدویت در رفتار ماده نیست, بلکه قوانین به معنای محدودیت در روشی است که فیزیکدانان می توانند پیرامون رفتار ماده روشنگری کنند. برای اینکه هر اصل طبیعی به طور عینی و جهانی ثبت شود, باید به گونه ای تنظیم و پیکربندی شود که وابسته به دیدگاه یک پژوهشگر ویژه نباشد. چنین اصلی باید از همه دیدگاه ها و برای هر "چهارچوب داوری" درست باشد. پس برای نمونه هیچ قانون عینی نمی تواند وابسته به دم ویژه ای در زمان یا جایگاهی در فضا باشد تا از سوی برخی رصدکنندگان برگزیده شود.

گمان کنید من قانونی را تنظیم کرده ام که می گوید؛ همه چیزها بطور طبیعی بسوی من حرکت می کنند. این قانون به هیچ روی درست نیست, ولی بطور دقیق زمانی مردم چنین می پنداشتند که زمین مرکز جهان است و حرکت طبیعی چیزها بسوی زمین می باشد. اما انقلاب ریشه ای کوپرنیکی نشان داد که این اندیشه نادرست بوده و نخستین گام برای درک این واقعیت از سوی دانشمندان بود که قوانین نبایستی وابسته به مرجع باشد.

در سال 1918 "امی تودر" ریاضی دان اثبات نمود که با ارزش ترین قوانین فیزیکی (پایستگی انرژی، تکانه خطی و تکانه زاویه ای) بطور خودکار در هر مدلی که جنبش ویژه ای را در زمان، موقعیتی را در فضا و سمتی را در فضا برنگزیند پدیدار خواهد شد. سپس دانشمندان دریافتند که اگر ما هیچ سو و جهت ویژه ای در فضا-زمان چهاربعدی انتخاب نکنیم نظریه نسبیت خاص انیشتن باز نتیجه می دهد. چنین ویژگی هایی زمان-فضا تقارن نامیده می شود.

خوب پس قوانین فیزیک از کجا آمده اند؟

آنها از هیچ جایی نیامده اند! بیشتر گزاره هایی هستند که از سوی انسانها ساخته شده و پیامد تقارن هایی هست که جهان هستی خودبخود ساخته است به جای اینکه کسی آن را از بالا به ما داده باشد. مانند ده فرمان موسی درست طوری است که گویا از هیچ جایی نیامده است این دلیلی است که چرا برای نمونه شکست پایستگی انرژی در آغاز مهبانگ می تواند گواهی برای آفریدگار فراطبیعی باشد با اینکه فیزیکدان ها خود قوانین را ساخته به سادگی نمی توانند »قانون« را دگرگون سازند این کار معجزه ای یا روشن تر بگویم به کارگزار یا عاملی بیرونی نیاز دارد تا تقارن زمانی را شکسته و به پایستگی انرژی رهنمون شود ولی همانگونه که از داده ها دیده می شود نیازی به چنین معجزه ایی نیست.

http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.ph ... 1&p=209124
اينم جستار مفيدي در همين رابطه هست.

نقل از "ویکتور جان استنگر"