سلام
مگه طبق یکی از قانونهای اقلیدس یک خط حداقل ازدونقطه متمایز تشکیل شده وطبق قانون دیگش خارج ازاین دونقطه روی خط یا خارج از انها نقاط دیگری وجوددارند ومگه نه اینکه خط از نقطه تشکیل شده حالااگه دونقطه روکنار هم بگذاریم یه خط بوجود میاد پس قانون اقلیدس که میگه بین دو نقطه ازخط نقاط دیگری وجوددارن چی میشه؟!
هندسه اقلیدس یا...
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2406-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
Re: هندسه اقلیدس یا...
به نظر من يك پاره خط بوجود مياد نه خط .حالااگه دونقطه روکنار هم بگذاریم یه خط بوجود میاد
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
-
محل اقامت: دل من چون پرستوی بهاریست از این صحرا به آن صحرا فراریست
عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۳/۲۲ - ۲۲:۱۶
پست: 97-
سپاس: 1
Re: هندسه اقلیدس یا...
اصل دوم هندسه اقلیدسی ) خط عبارت است از درازای بدون پهنا .Vanda نوشته شده:طبق یکی از قانونهای اقلیدس یک خط حداقل ازدونقطه متمایز تشکیل شده
پوستولای اول هندسه اقلیدسی )از هر نقطه به نقطه دیگر می توان خط راستی کشید .Vanda نوشته شده:ااگه دونقطه روکنار هم بگذاریم یه خط بوجود می
هندسه ای که اقلیدس در مقدمات خود ان را شرح می دهد و بنیان می گذارد دارای 35 اصل است .
این اصل ها در مقدمات هر یک دارای تعریفی هستند اما در هندسه اقلیدسی کنونی ما این اصل ها را تعریف نمی کنیم و آن هارا به عنوان چند اصل موضوع واضح و بدون تعریف می شناسیم .( البته تعداد این اصل ها بسیار کمتر شده و حتی بعضی از آنها با اثبات های ساده ای نظیر برهان خلف به قضیه تبدیل شده اند .)
تناقضی که شما در بالا بیان کردید نشان دهنده این ناتوانی ما در تعریف مفاهیم اولیه است .(در اینجا مشخصا منظور خط و نقطه است .)
برای مثال اگر هر نقطه را برابر یک اتم بگیریم خطی که متشکل از دو اتم است دیگر نمی تواند دارای اتم (نقطه) سوم باشد .
درویشی در آن میان از او پرسید که:((عشق چیست؟)) گفت: ((امروز بینی و فردا و پس فردا.))
آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سیوم روز خاکسترش به باد دادند.
گزیده ای از داستان حسین بن منصور حلاج
به نقل از تذکره الاولیا
آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سیوم روز خاکسترش به باد دادند.
گزیده ای از داستان حسین بن منصور حلاج
به نقل از تذکره الاولیا
Re: هندسه اقلیدس یا...
البته تناقضی از دید من در کار نیست .
آنچه که در مورد وجود نقطه ای بین دو نقطه بیان می کنید نتیجه صریح اصل پیوستار ( پیوستگی ) و تناظر یک به یک اعداد حقیقی با مجموعه طول هاست .
و همان طور که بین دو عدد حقیقی بینهایت عدد وجود دارد بین دو نقطه هم بی نهایت نقطه وجود دارد.
و معادل جمله ی زیر است :
هر خط از اجتماع بیش از یک نقطه ساخته شده است .
که هم ارز است با اینکه هر خط دست کم از دو نقطه ساخته شده است اما اینکه خطی با دو نقطه وجود دارد قابل پذیرش نیست .
{ به این معنا که این شرط ، شرط لازم است اما شرط کافی نیست }
برای مثال اصل دوم اصول بینیت این را بیان می کند که که اگر دو نقطه ی a , b بر خطی واقع شوند دست کم یک نقطه ی دیگر مانند b در میان آنها است اما همه می دانیم که بینهایت نقطه بین این دو نقطه وجود دارد که در واقع تعمیم همان عبارت به همه نقاطی است که در هر مرحله به دست می آوریم .
هدف از این اصل بیان این است برای حضور در یک بعد به بیش از یک نقطه نیاز است و برای حضور در یک فضای دو بعدی به نقطه ای خارج از محور یک بعدی و ..........................
به واقع هیچ عددی نمی توان تعداد نقطه های یک پاره خط را مشخص کند .
زیرا هر زیر مجموعه به هر طول از اعداد حقیقی ( پاره خط را قسمتی از محور اعداد فرض کنید ) هم ارز با خود اعداد حقیقی است .
و عدد اصلی مجموعه اعداد حقیقی بزرگتر از همه اعداد طبیعی است .
آنچه که در مورد وجود نقطه ای بین دو نقطه بیان می کنید نتیجه صریح اصل پیوستار ( پیوستگی ) و تناظر یک به یک اعداد حقیقی با مجموعه طول هاست .
و همان طور که بین دو عدد حقیقی بینهایت عدد وجود دارد بین دو نقطه هم بی نهایت نقطه وجود دارد.
این جمله اصل دوم اصول وقوع زیر شاخه اصول موضوعه هیلبرت در هندسه اقلیدسی است .بر هر خط دست کم دو نقطه متمایز وجود دارد و در هر صفحه ...............
و معادل جمله ی زیر است :
هر خط از اجتماع بیش از یک نقطه ساخته شده است .
که هم ارز است با اینکه هر خط دست کم از دو نقطه ساخته شده است اما اینکه خطی با دو نقطه وجود دارد قابل پذیرش نیست .
{ به این معنا که این شرط ، شرط لازم است اما شرط کافی نیست }
برای مثال اصل دوم اصول بینیت این را بیان می کند که که اگر دو نقطه ی a , b بر خطی واقع شوند دست کم یک نقطه ی دیگر مانند b در میان آنها است اما همه می دانیم که بینهایت نقطه بین این دو نقطه وجود دارد که در واقع تعمیم همان عبارت به همه نقاطی است که در هر مرحله به دست می آوریم .
هدف از این اصل بیان این است برای حضور در یک بعد به بیش از یک نقطه نیاز است و برای حضور در یک فضای دو بعدی به نقطه ای خارج از محور یک بعدی و ..........................
به واقع هیچ عددی نمی توان تعداد نقطه های یک پاره خط را مشخص کند .
زیرا هر زیر مجموعه به هر طول از اعداد حقیقی ( پاره خط را قسمتی از محور اعداد فرض کنید ) هم ارز با خود اعداد حقیقی است .
و عدد اصلی مجموعه اعداد حقیقی بزرگتر از همه اعداد طبیعی است .
من از ريشه ي گياهان گوشتخوار مي آيم
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
-
محل اقامت: دل من چون پرستوی بهاریست از این صحرا به آن صحرا فراریست
عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۳/۲۲ - ۲۲:۱۶
پست: 97-
سپاس: 1
Re: هندسه اقلیدس یا...
گفته ی بنده با شما هم ارز و یکی است اما این بی شک یک تناقض در هندسه ی اقلیدسی است . شما جواب خود را در قالب هندسه ی مطلق ( هندسه ای با اصول موضوعه ) بیان کردید اما در هندسه ی اقلیدسی صحبتی از اصل پیوستگی نشده ( منظور تنها هندسه در مقدمات اقلیدس است . ) حتی در آن زمان یونانی ها مفاهیم اولیه را نقطه و خط می پنداشتند و حتی فیثاغورث با مقوله ی اعداد گنگ مخالفت می کرد و مطمئنا بدون اعداد گنگ مجموعه اعداد حقیقی نیز وجود نداشت .
درویشی در آن میان از او پرسید که:((عشق چیست؟)) گفت: ((امروز بینی و فردا و پس فردا.))
آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سیوم روز خاکسترش به باد دادند.
گزیده ای از داستان حسین بن منصور حلاج
به نقل از تذکره الاولیا
آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سیوم روز خاکسترش به باد دادند.
گزیده ای از داستان حسین بن منصور حلاج
به نقل از تذکره الاولیا
Re: هندسه اقلیدس یا...
البته پرسش دوستمان در مورد جمله هيلبرت است که با حال هواي هندسه اي که اقليدس مي شناخت فاصله ي زيادي دارد .شما جواب خود را در قالب هندسه ي مطلق ( هندسه اي با اصول موضوعه ) بيان کرديد اما در هندسه ي اقليدسي صحبتي از اصل پيوستگي نشده ( منظور تنها هندسه در مقدمات اقليدس است . )
همان طور که مي دانيد هندسه اقليدسي تغييرات زيادي در آنچه که اصل ناميده مي شود ، داشته است به طوري که کمتر کسي در حال حاضر هندسه اقليدس را با اصول خود اقليدس مي شناسد .
اما اين پيشرفت هيچ منافاتي با به کار گرفتن اصول پيوستار براي اين مساله ندارد .
به يقين قبول نداشتن را دليلي بر عدم وجود نمي دانند .حتي در آن زمان يوناني ها مفاهيم اوليه را نقطه و خط مي پنداشتند و حتي فيثاغورث با مقوله ي اعداد گنگ مخالفت مي کرد و مطمئنا بدون اعداد گنگ مجموعه اعداد حقيقي نيز وجود نداشت .
جالب اينجاست که بسياري از اعداد گنگ را خود رابطه فيثاغورث در اختيار ما قرار مي دهد و جالب تر اينجاست با اينکه گنگ بودنشان قابل اثبات است قابل همسازي با ابزار هاي اقليدسي هستند .
عقيده فيثاغورث صرفا عقيده شخصي است .
بنا به اصل ارشميدس مي دانيم که بين هر دو عدد حقيقي عدد سومي هم وجود دارد .
نقطه اي را رسم کنيد و نقطه ديگري را به آن نزديک کنيد ( تا مقدار دلخواه ) اين دونقطه يک مکان را اشغال نمي کنند پس از يک ديگر فاصله اي برابر d دارند .
اصل ارشميدس بيان مي کند که بين d و 0 عدد سومي مانند m وجود دارد .
بنا به اصل دايره اي به شعاع m مي توان از مرکز يکي از نقاط رسم کرد که نيم خط واقع بر دو نقطه را در نقطه اي مانند n قطع کند .
بديهي است که n به مرکز دايره نزديک تر است .
اين کار را براي نقاط جديد هم مي توان انجام داد .
جوهره اصل گفته شده شرط لازم است و نه شرط کافي .
دليل بيان اين گونه اصل هم تاکيد بر تعداد نقاط يکتاي لازم با مشخص کردن موجود n بعدي است .
اما تعداد متناهي نقطه توسط اصول بعد رد مي شود .
در نتيجه تناقضي وجود ندارد زيرا يک گزاره مي بايست با تمامي اصول سازگاري داشته باشد .
با سپاس
من از ريشه ي گياهان گوشتخوار مي آيم
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ