زنون و پارادوکس‌هایش

[behasht]

این صحبت هایی که شما در باره زنون و سوال اول که در این تایپیک در باره مانیتو رو فاصله عدد صفر و یک که گفتید کلا بر می گرده به یه چیز اینکه عداد در راضی با عداد در فزیک فرق می کنه گاهی مسئله ایی در ریاضی جواب داره ولی در فیزیک نه و یا بلعکس مسئله زنون هم از این قبیله خیلی اوقات این مشکلات زمانی پیش می یاد که ما مقیاسی برای محاسبه مان نداریم در مسائل زنون این موضوع به روشنی شکر خدا معلومه



مثلا شما سوال فاصله و شما و مانیتور را بدون معیار سنجش در نظر گرفتی و فقط بیان سوالتو با ریاضی بیان کردی اگر برای هر فاصله یک معیار تعیین کنیم فاصله معنا پیدا می کند یکی از دلایل همین است که در ریاضی بینهایت های زیادی وجود دارد که معانیشان هم با هم متفاوتند چون معیاری برای سنجش دو فاصله نیست یعنی مثلا بینن صفر و یک ما معیاری برای بست آوردن اعداد بین نداریم در حالی که فقط این قانون وجود دارد که عددی که در این بین معنا بدهد جز دامنه این اعداد می باشد اما در طبیعت چون اندازه ها معلوم است می دانیم نامحدود هم به یک جایی محدود می شود می دانیم بلند قد ترین انسان هاهم یک اندازه مشخصی قد دارند می توان تا بینهایت قد بلند شد(فرضا)اما در هر صورت اندازهای برای آن بینهایت تعیین شده است

می خوام بگم که ریاضی یه زبانه زبان هم بر حسب قوانینه یه جاهایی که به مشکل بر می خوره قانون میزاره عدد به توان صفر میشه(عددی که هیچ بار در خودش ضرب نشه یا اصلا وجود نداشته باشه چرا میشه یک چون ریاضی باید یک معنایی برای دیگر پاسخ هایش پیداکند پس یک قانونی بر این حسب می گذارد) یک خوب شما اینو تو طبیعت پیدا کن بی نهایت منهای بینهایت جواب نداره . یا بی نهایت تقسیم بر بی نهایت معنا ندارد یا به قول معروف مبهم است و خیلی از قوانین دیگه