معما های سخت

[ف ی ز ی ک]

من این سوالو از یه کتاب نوشتم که جوابش رو هم داره.منظورم از این که خودم هم جوابشو نمیدونم این بود که من خودم نتونستم بفهمم ماجرا چیه. البته وقتی جوابش رو خوندم، بازم نفهمیدم!
هر موقع از فکر کردن خسته شدید،من جواب این سوال رو از اون کتاب براتون مینویسم

خب دیگه...الان از فکر کردن خسته شدم

جواب بالام درست نبود......؟؟؟

جوابو بیزحمت بنویس از کتاب

فرض کنید قیمت یک کیلو برنج در رشت 1000 تومان و در زنجان 1500 تومان باشد و قیمت یک چاقو در زنجان 1000 تومان و در رشت 1500 تومان باشد. شخصی یک کیلو برنج دارد او برنج را به زنجان برده 1500 تومان میفروشد و یک چاقو می خرد و 500 تومان هم برایش می ماند. سپس به رشت می رود و چاقو را به قیمت 1500 تومان می فروشد و یک کیلو برنج به قیمت 1000 تومان می خرد 500 تومان دیگر هم برایش می ماند. اکنون او علاوه براینکه یک کیلو برنجی که در ابتدا داشت را دارد، 1000 تومان هم سود کرده است و این همان معنای تجارت است. آیا به نظر شمااشکالی در کار وجود دارد؟! مساله ی ما دقیقا به همین ماجرا شبیه است.
همان طور که برنج در زنجان 1500 تومان و در رشت 1000تومان ارزش دارد، دلار آمریکا هم در آمریکا یک دلار و در کانادا 80 سنت ارزش دارد. همین طور چاقو به دلار کانادا شباهت دارد. و سودی که این فرد می برد همان سود تجارت است.

[عطر یاس]

من این سوالو از یه کتاب نوشتم که جوابش رو هم داره.منظورم از این که خودم هم جوابشو نمیدونم این بود که من خودم نتونستم بفهمم ماجرا چیه. البته وقتی جوابش رو خوندم، بازم نفهمیدم!
هر موقع از فکر کردن خسته شدید،من جواب این سوال رو از اون کتاب براتون مینویسم

خب دیگه...الان از فکر کردن خسته شدم

جواب بالام درست نبود......؟؟؟

جوابو بیزحمت بنویس از کتاب

فرض کنید قیمت یک کیلو برنج در رشت 1000 تومان و در زنجان 1500 تومان باشد و قیمت یک چاقو در زنجان 1000 تومان و در رشت 1500 تومان باشد. شخصی یک کیلو برنج دارد او برنج را به زنجان برده 1500 تومان میفروشد و یک چاقو می خرد و 500 تومان هم برایش می ماند. سپس به رشت می رود و چاقو را به قیمت 1500 تومان می فروشد و یک کیلو برنج به قیمت 1000 تومان می خرد 500 تومان دیگر هم برایش می ماند. اکنون او علاوه براینکه یک کیلو برنجی که در ابتدا داشت را دارد، 1000 تومان هم سود کرده است و این همان معنای تجارت است. آیا به نظر شمااشکالی در کار وجود دارد؟! مساله ی ما دقیقا به همین ماجرا شبیه است.
همان طور که برنج در زنجان 1500 تومان و در رشت 1000تومان ارزش دارد، دلار آمریکا هم در آمریکا یک دلار و در کانادا 80 سنت ارزش دارد. همین طور چاقو به دلار کانادا شباهت دارد. و سودی که این فرد می برد همان سود تجارت است.

قبل از این که اصلا سوالو بخونم و روش فکر کنم یه سوال دیگه برام پیش اومد گفتم بپرسم....
توی اون کتاب شما هم رشت و زنجان نوشته بود یا خودتون نوشتین؟؟؟؟؟؟

[ف ی ز ی ک]

توی کتاب همین رشت و زنجان نوشته شده. به خدا راست میگم!

برو بگیر بخواب باید سحری پاشی

من تا سحر بیدارم بعد میخوابم.....
اینجوری بهتره که روز بخوابیم

آفرییییین.اصن یه ماه رمضون و شب بیدار موندن و روز خوابیدن. ولی من از یه هفته دیگه کلاسام شروع میشه دیگه اونوقت نه میتونم شب بیدار باشم نه روز رو بخوابم

[عطر یاس]

من این سوالو از یه کتاب نوشتم که جوابش رو هم داره.منظورم از این که خودم هم جوابشو نمیدونم این بود که من خودم نتونستم بفهمم ماجرا چیه. البته وقتی جوابش رو خوندم، بازم نفهمیدم!
هر موقع از فکر کردن خسته شدید،من جواب این سوال رو از اون کتاب براتون مینویسم

خب دیگه...الان از فکر کردن خسته شدم

جواب بالام درست نبود......؟؟؟

جوابو بیزحمت بنویس از کتاب

فرض کنید قیمت یک کیلو برنج در رشت 1000 تومان و در زنجان 1500 تومان باشد و قیمت یک چاقو در زنجان 1000 تومان و در رشت 1500 تومان باشد. شخصی یک کیلو برنج دارد او برنج را به زنجان برده 1500 تومان میفروشد و یک چاقو می خرد و 500 تومان هم برایش می ماند. سپس به رشت می رود و چاقو را به قیمت 1500 تومان می فروشد و یک کیلو برنج به قیمت 1000 تومان می خرد 500 تومان دیگر هم برایش می ماند. اکنون او علاوه براینکه یک کیلو برنجی که در ابتدا داشت را دارد، 1000 تومان هم سود کرده است و این همان معنای تجارت است. آیا به نظر شمااشکالی در کار وجود دارد؟! مساله ی ما دقیقا به همین ماجرا شبیه است.
همان طور که برنج در زنجان 1500 تومان و در رشت 1000تومان ارزش دارد، دلار آمریکا هم در آمریکا یک دلار و در کانادا 80 سنت ارزش دارد. همین طور چاقو به دلار کانادا شباهت دارد. و سودی که این فرد می برد همان سود تجارت است.

خب این که جواب نشد....سوالو با یه مثال دیگه مثل خودش جواب داده....

ولی یه چیزی.....اون طرف که هی از رشت به زنجان و از زنجان به رشت میاد کرایه ماشینشو کی میده؟؟؟
خب باید خودش بده دیگه....از همون 1000 تومن پولی که از ترفند تجارت بدست آورده...
پس هیچی براش نمیمونه.....

[ف ی ز ی ک]

شایدم با دو چرخه میرفته که نه بخواد پول بنزین بده و نه پول کرایه

[عطر یاس]

شایدم با دو چرخه میرفته که نه بخواد پول بنزین بده و نه پول کرایه

اینم یه نظریه.....
ولی اون فرد بیچاره میشه که بخواد برای بدست آوردن چندر غاز (نمیدونم فهمیدی یانه،منظورم مبلغ ناچیز پول بود) بخواد از رشت تا زنجان بره و بیاد.....
بعد که بره و بیاد پیر شده.....اونوقت دیگه اون پول بدردش نمیخوره...چون پیری و هزار تا مریضی
دیگه نمیتونه با اون پول شیرینی بخره بخوره یا ......
باید بزاره ارثه برای بچه هاش
حالا بچه هاش هم بخوان به همین روش پول در بیارن .......

ادامه داستان تا قسمت بعدی (هفته بعد)

[Azin.qanbari]

در محله اي رديفي از پنج خانه وجود دارد.هر كدام از خانه ها داراي رنگ خاصي هستند.افرادي كه در اين خانه ها زندگي مي كنند نيز از پنج مليت متفاوت هستند.هر كدام از حيوان خاصي نگه داري ميكنند سيگارهاي متفاوتيم ي كشند و به نوشيدني هاي متفاوتي علاقه مند هستند.

1.مرد انگليسي در خانه قرمز زندگي مي كند.
2.سوئدي سگ در خانه نگاه مي دارد
3. مرد دانماركي چاي مي نوشد.
4 خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفيد قرار دارد.
5.صاحب خانه سبز قهوه مي نوشد.
6.شخصي كه سيگار pall mallمي كشد پرنده پرورش ميدهد.
7.صاحب خانه زرد سيگار dunhill مي كشد.
8.مردي كه در خانه وسطي زندگي ميك ند شير مي نوشد.
9.مرد نروژي در اولين خانه زندگي ميك ند.
10.مردي كه سيگار blends ميكشد در كنار مردي كه گربه نگه مي دارد زندگي مي كند.
11.مردي كه از اسب نگه داري ميكند كنار مردي كه dunhill ميكشد زندگي مي كند.
12.مردي كه سيگار blue master ميكشد آبجو مي نوشد.
13.مرد الماني سيگار prince ميك شد.
14.مرد نروژي كنار خانه آبي زندگي مي كند.
15.مردي كه سيگار blends ميكشد همسايه اي دارد كه آب مي نوشد.
سؤال اين است كه چه كسي ماهي پرورش مي دهد؟
این یه معما از اینشتینه که 2% مردم میتونن حلش کنن ولی من که فکر نمیکنم فقط 2% باشه چون اگه راهشو بفهمی و روش وقت بذاری آسونه

اگه یه جدول 5*5 درست کنین و مثل پازل حلش کنین راحتتر به جواب میرسین من که موقع حل این معما با قیچی به جون یه عالمه کاغذ افتاده بودم
و اما جواب معما....اگه خونه ها رو از سمت راست شماره گذاری کنیم:
1.زرد- نروژی- dunhill- آب- گربه
2.آبی- دانمارکی- blends- چای- اسب
3.قرمز- انگلیسی- pall mall- شیر- پرنده
4.سفید- سوئدی- blue master- آبجو- سگ
5.سبز- آلمانی- prince- قهوه- ماهی
===>فرد آلمانی ماهی پرورش میدهد

[عطر یاس]

در محله اي رديفي از پنج خانه وجود دارد.هر كدام از خانه ها داراي رنگ خاصي هستند.افرادي كه در اين خانه ها زندگي مي كنند نيز از پنج مليت متفاوت هستند.هر كدام از حيوان خاصي نگه داري ميكنند سيگارهاي متفاوتيم ي كشند و به نوشيدني هاي متفاوتي علاقه مند هستند.

1.مرد انگليسي در خانه قرمز زندگي مي كند.
2.سوئدي سگ در خانه نگاه مي دارد
3. مرد دانماركي چاي مي نوشد.
4 خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفيد قرار دارد.
5.صاحب خانه سبز قهوه مي نوشد.
6.شخصي كه سيگار pall mallمي كشد پرنده پرورش ميدهد.
7.صاحب خانه زرد سيگار dunhill مي كشد.
8.مردي كه در خانه وسطي زندگي ميك ند شير مي نوشد.
9.مرد نروژي در اولين خانه زندگي ميك ند.
10.مردي كه سيگار blends ميكشد در كنار مردي كه گربه نگه مي دارد زندگي مي كند.
11.مردي كه از اسب نگه داري ميكند كنار مردي كه dunhill ميكشد زندگي مي كند.
12.مردي كه سيگار blue master ميكشد آبجو مي نوشد.
13.مرد الماني سيگار prince ميك شد.
14.مرد نروژي كنار خانه آبي زندگي مي كند.
15.مردي كه سيگار blends ميكشد همسايه اي دارد كه آب مي نوشد.
سؤال اين است كه چه كسي ماهي پرورش مي دهد؟
این یه معما از اینشتینه که 2% مردم میتونن حلش کنن ولی من که فکر نمیکنم فقط 2% باشه چون اگه راهشو بفهمی و روش وقت بذاری آسونه

اگه یه جدول 5*5 درست کنین و مثل پازل حلش کنین راحتتر به جواب میرسین من که موقع حل این معما با قیچی به جون یه عالمه کاغذ افتاده بودم
و اما جواب معما....اگه خونه ها رو از سمت راست شماره گذاری کنیم:
1.زرد- نروژی- dunhill- آب- گربه
2.آبی- دانمارکی- blends- چای- اسب
3.قرمز- انگلیسی- pall mall- شیر- پرنده
4.سفید- سوئدی- blue master- آبجو- سگ
5.سبز- آلمانی- prince- قهوه- ماهی
===>فرد آلمانی ماهی پرورش میدهد

اگه دقت کرده باشی من جواب این معما رو قبلا گذاشته بودم.یعنی تو صفحه 3

بعد فکر کنم یه جای حلت یه کوچولو با من فرق داشته باشه...!!!

یعنی باید جای شماره 4 و 5 رو با هم عوض کنی....

البته واسه هردومون درسته،چون من اولین خونه رو سمت چپ فرض کردم و تو اولین خونه رو سمت راست فرض کردی این اختلاف بوجود اومده...

[اماتور]

شهر A واقع در آمریکا با شهر B واقع در کانادا روابط خوبی ندارد، بنابراین ساکنین هردو شهر تصمیم می گیرند تا 20 سنت از ارزش دلار شهر دیگر کم کنند.یعنی ارزش دلار شهر B در شهر A برابر80 سنت میشود و همین طور ارزش دلار شهر A نیز در شهر B میشود 80 سنت.و همان طور که میدانید هر یک دلار 100 سنت است.
شخصی در شهر A یک شکلات 20 سنتی میخرد به این گونه که یک دلار به فروشنده میدهد و فروشنده به جای پس دادن 80 سنت ، یک دلار شهر B را به فرد میدهد. آن شخص به شهر B میرود و اسکناس یک دلاری خود را به یک فروشنده داده و یک شکلات 20 سنتی دیگر میخرد، ودر آن جا هم فروشنده به جای پس دادن 80 سنت بقیه ی پول، یک دلار شهر A را به فرد میدهد. تا به این جا فرد همان یک دلار شهر A را که در ابتدا داشت، دارد به علاوه ی دو بسته شکلات.یعنی انگار برای خرید آن دو بسته شکلات هیچ پولی نپرداخته! این شخص که از این کار خوش حال شده بود مدام به دو شهر سفر میکرد و بر تعداد شکلات هایش می افزود. حال سوال این است که به نظر شما چه کسی یا چه کسانی هزینه ی شکلات های آن فرد را پرداخت میکند؟ اعضای شهر B؟ شهر A؟هر دو شهر؟ یا ..... ؟! واقعا چه کسی این هزینه را پرداخت میکرده؟!

اقا این میگه دلار شد 80 تا
پسره میره شکلات 20 سنتی میگیره 1 دلار میده ( یعنی 80 تا ). اون طرف چرا باید بیاد بجای 60 سنت 80 تا بهش بده؟؟
خب اینطوری درواقع رایگان گرفته دیگه یعنی رسما هیچ پولی خرج نکرده

[عطر یاس]

شهر A واقع در آمریکا با شهر B واقع در کانادا روابط خوبی ندارد، بنابراین ساکنین هردو شهر تصمیم می گیرند تا 20 سنت از ارزش دلار شهر دیگر کم کنند.یعنی ارزش دلار شهر B در شهر A برابر80 سنت میشود و همین طور ارزش دلار شهر A نیز در شهر B میشود 80 سنت.و همان طور که میدانید هر یک دلار 100 سنت است.
شخصی در شهر A یک شکلات 20 سنتی میخرد به این گونه که یک دلار به فروشنده میدهد و فروشنده به جای پس دادن 80 سنت ، یک دلار شهر B را به فرد میدهد. آن شخص به شهر B میرود و اسکناس یک دلاری خود را به یک فروشنده داده و یک شکلات 20 سنتی دیگر میخرد، ودر آن جا هم فروشنده به جای پس دادن 80 سنت بقیه ی پول، یک دلار شهر A را به فرد میدهد. تا به این جا فرد همان یک دلار شهر A را که در ابتدا داشت، دارد به علاوه ی دو بسته شکلات.یعنی انگار برای خرید آن دو بسته شکلات هیچ پولی نپرداخته! این شخص که از این کار خوش حال شده بود مدام به دو شهر سفر میکرد و بر تعداد شکلات هایش می افزود. حال سوال این است که به نظر شما چه کسی یا چه کسانی هزینه ی شکلات های آن فرد را پرداخت میکند؟ اعضای شهر B؟ شهر A؟هر دو شهر؟ یا ..... ؟! واقعا چه کسی این هزینه را پرداخت میکرده؟!

اقا این میگه دلار شد 80 تا
پسره میره شکلات 20 سنتی میگیره 1 دلار میده ( یعنی 80 تا ). اون طرف چرا باید بیاد بجای 60 سنت 80 تا بهش بده؟؟
خب اینطوری درواقع رایگان گرفته دیگه یعنی رسما هیچ پولی خرج نکرده

خب دیگه این دلاری که مغازه دار کشور خودش بهش بقیه پول داده 80 سنت براش می ارزه ولی وقتی بره کشور مقابل و این پولو به مغازه دار میده برای اونا 100 می ارزه.....

یعنی دیگه اون پول برای مغازه دار کشور مقابل 80 سنت نیست که بهش 60 سنت بقیه پول بده... 100 سنت براش می ارزه و باید 80 سنت بقیه پول بده...

در این باره قبلا خیلی بحث شده...

[majidsh]

سلام نماز روزه هاتون قبول باشه این معما رو هم ازطرف من داشته باشین زنی پسر بچه ای رو در آغوش گرفته بود ازش پرسیدند این بچه چه نسبتی با تو داره گفت پسر پسرمه (یعنی نوه ام),برادر شوهرم. پیدا کنید رابطه این نسبت را چگونه امکان دارد .

[عطر یاس]

سلام نماز روزه هاتون قبول باشه این معما رو هم ازطرف من داشته باشین زنی پسر بچه ای رو در آغوش گرفته بود ازش پرسیدند این بچه چه نسبتی با تو داره گفت پسر پسرمه (یعنی نوه ام),برادر شوهرم. پیدا کنید رابطه این نسبت را چگونه امکان دارد .

سلام.نماز و روزه و عبادات شما هم قبول درگاه حق باشه....

خیلی پیچیده هست این سوال، ولی قبلا جوابشو میدونستم.ولی نمیدونم چه جوری الان بگم.شفاهی راحتتر میشه توضیح داد....

دو تا زن و شوهر خوشبخت رو در نظر میگیریم که هر دو زن و شوهر یه پسر دارن .
حالا به دلایلی شوهر های این دو زن جوان فوت میکنن.
بعد این دو زن تصمیم میگیرن که برن با پسرهای همدیگه ازدواج کنن.

فرض:اسم زن اولی رو A گذاشتم.
اسم زن دومی رو B گذاشتم.

یعنی زن A میره با پسر زن B ازدواج میکنه و بلعکس. (ایـــــــــــش،آخه چه کاریه)

بعد دوباره هر کدوم از این زن و شوهر ها یه بچه پسر به دنیا میارن.

حالا الان وقتی زن A پسر زن B رو در آغوش میگیره و اگه کسی ازش بپرسه که این پسر بچه باهات چه نسبتی داره باید بگه:

1.نوه ام هست. (چون زن B اومده با پسرش ازدواج کرده)

2.برادر شوهرم هست. (چون خودش با پسر زن B ازدواج کرده،و این بچه با پسر زن B برادر هست (البته برادر ناتنی) و چون اون پسر بچه نوزاد و پسر اول زن B با هم برادر هستن پس پسر بچه میشه برادر شوهرش )

امیدوارم تونسته باشم مفهموم رو رسونده باشم...

[majidsh]

کارت عالی بود دانشجو هسته ای ممنون

[majidsh]

معمایی دیگر که خیلی راحته ,شتری مرد از لاغری از بس که پی داشت ,صبح مرد نزدیک شام بود ,روی زمین مرد در هوا بود

[superman123]

می خواهیم اعداد 1 تا 9 را به دو گروه چنان تقسیم کنیم که مجموعشان با هم برابر باشد. توجه به دو نکته ضروری است:

1. از همه اعداد بایستی استفاده شود.
2. نمی توانید کلک بزنید و با چرخش عدد 6، آن را به 9 تبدیل نمایید!

این دو دسته را مشخص نمایید.