برابر هاي پارسي براي برخي از واژه هاي بيگانه در فيزيك و رياضيات
-
Mathnews
Mathnews نوشته شده:به نظره بنده واژه ي :ترا: برگردان همان واژه ي trans نيست.
trans: ماوراء، ازميان، روي معني مي دهد.
اما در متون رياضي به اين صورت شهرت يافته است.
براي مثال در كلمه ي transitive برگردان برابر :ترايا: است.
trans+tive (پسوند اسم ساز)
باتشكر
http://www.ling.ohio-state.edu/~jonsafa ... r_gfdl.txt
Transmission (telecommunications) تراگسیل
Transmission تراگسيل
Transport ترابری
Trans s e x u alism تراجنسی
ترابشریت Transhumanism
Transgenic plant گیاهان تراریخته
------
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8% ... 8%B1%DB%8C
ترابری انتقال انسان و کالاست از جایی به جای دیگر. این واژه از پیشوند پارسی ترا- به معنی فراسو و آنسو، و واژهٔ بری از فعل بردن ساخته شده است. پیشوند ترا- از پیشوندهای کهن زبان پارسی است که در پارسی باستان نیز همینگونه کاربرد را داشته است. ترابری از دید واژگانی به معنی بردن به آنسوی دیگر است.
------------------------------------
http://ariobarzannotes.blogspot.com/200 ... st_04.html
بررسی واژه ترابری
ترابری واژه ایست در زبان پارسی کنونی که هممعنا با واژه
transport
در بیشتر زبانهای اروپایی. این واژه ریشه لاتین دارد و در زبان لاتین به گونه
transportare
بوده که از دو بخش ساخته شده است؛بخش نخست
trans-
که پیشومندی است به معنای آنسو،از این سو به آنسو و از میان را میدهد و برابر با پیشوند کهن ترا- در زبان پارسی می باشد. همچنین با
taro
در اوستا.
بخش دوم نیز
-portare
می باشد که معنای بردن را می دهد. بدین سان این واژه معنای بردن چیزی به سوی دیگر را می دهد. این واژه پسین با
peretush
اوستایی به معنای گذشتن،گدار و پُل نیز برابر است. بر همین پایه در سالهای نزدیک به واژه ترابری را از همین دو بخش یاد شده و برای پوشش نبود واژه
transport
در زبان ما بازسازی نمود. برخی از عربیگرایان هنوز هم برای ترانسپورت از اصطلاح حمل و نقل سود می برند
------------------------------------
بخشی از آگاهی من از منابع بالا بود، شاید اینها اشتباه
باشند، تا هنگامی كه من هنوز آگاهی تازه تری ندارم،
"ترا" را برابر "trans" می دانم و برابر های پارسی
همانند ترانهاده و ترابری را درست می دانم.
با سپاس
آخرین ویرایش توسط خروش دوشنبه ۱۳۸۶/۵/۱۵ - ۲۳:۱۳, ویرایش شده کلا 2 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
ریشهی هند و اروپایی واژهی trans، *tr است که واجریشهی through نیز محسوب میشود. در اوستایی این واژه به صورت taro و در پهلوی tar (یا tarist) آمده. در فارسی امروز به آن "ترا" میگوییم که همهی معانی فوق را دربر میگیرد و بیشتر به صورت پیشوند میآید؛ نظیر "ترابری" برای transportation، "تراگسیل" برای transmission، و "ترادیسی" برای transform. تراوایی نیز در فارسی از مصدر "تراویدن" ساخته شده که به معنی نشتپذیری است. در همهی این واژهها، تحقق یافتن امری که به طور ضمنی با برقراری نوعی از جریان همراه است مورد نظر میباشد (جریانی از حمل و نقل، جریانی از ارسال و عبور و ...).
بیشتر در این باره نگاه كنید به:
http://dialogos.blogfa.com/8509.aspx
بیشتر در این باره نگاه كنید به:
http://dialogos.blogfa.com/8509.aspx
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
بسيار عالي بود خروش.. پس چرا ما اصلا فرا رو استفاده كرديم؟ فرا از چه ريشه اي مياد؟ از لحاظ زباني منظورم هست. اوستايي؟
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;
ساعت :: تسو ، که در پهلوی تسوک بوده و به چم یک بیست و چهارم می باشد.
دقیقه : ریزمار
ثانیه:: زینه ==زینه به چم درجه می باشد
http://goftegu.com/vb/showthread.php?t=384&page=5
دقیقه : ریزمار
ثانیه:: زینه ==زینه به چم درجه می باشد
http://goftegu.com/vb/showthread.php?t=384&page=5
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
دَم (dam): دقيقه
http://zartoshtiiran.blogfa.com/8511.aspx
http://zartoshtiiran.blogfa.com/8511.aspx
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
خوب جناب خروش كه دارن در تاپيك هاشون استفاده مي كنن. ولي حرف شما رو قبول دارم كه سخته استفاده كردنش. به اين دليل كه رياضيات رو تخصصي مي دونم.ARYT نوشته شده:خيلي جالبه. ولي حيف كه استفاده نميشه.
ببينيد جايگزيني يك سري از واژه ها رو بدون مقاومت قبول مي كنم. مثلا" به سادگي مي تونيم به جاي منبع و مرجع بگيم بن مايه "پيرو جناب خروش" ولي در حوزه هاي تخصصي تر نمي شه يا خيلي سخته. مثلا" من هيچ وقت نمي يام به رفيقم به جاي "با فرمت جي-پگ اكسپورتش كن" بگم "به شيوه ي جي-پگ صادرش كن {كه هيچ جا به جز صادر كردن معادلي براي export نديدم}" چون فهمش براي طرف مقابل و به كار بردنش براي خودم خيلي سخت مي شه. ولي باز مي تونيم شما فرارونده رو جايگزين كنيم. با واژه هايي كه هم فارسي ش رو ميتونيم به كار ببريم (مرسوم هستن) و هم عربيشون رو. مثلا" همين واژه كه اغلب مي گيم "لغت" يا به جاي "عدد صحيح" مثل پرويز شهرياري در كتاب هاش تاكيد كنيم روي "عدد درست" يا حتي "شمار درست" ولي باز:
نمي شه به جاي عدد اول گفت نخست شماره. چون كاملا" آشكاره كه "نخست" از "اول" ترجمه شده. به نظر من اگه قراره جايگزيني صورت بگيره، به جاي اينكه صرفا" واژه ها ترجمه بشن؛ يه نگاه علمي تر دوباره روي اون واژه يا تركيب صورت بگيره. شايد به نظرتون "شمار بي بخش" يا ... مناسب برسه ولي من مي گم اصلا" چرا واژه نسازيم؟! خوب شايد كم داشته باشيم.خروش نوشته شده:اعداد = شمارگان
اعداد اول= نخست شمارگان
زوج= جفت
فرد = تك
در مورد فرد هم فك نمي كنم تك مناسب باشه.
چقدر حرف زدم
درورد
خوب البته خيلي چيزها سخت بوده. به مانند دوره ي رضاشاه تمام لغات نظامي فارسي شد. ولي الان چقدر قشنگه. لذت مي برم من.
مانند رژه - دژ - مانور - پادگان - جوخه- گروهان - . اين واقعا عاليه. پس ميشه كاريش كرد اون رو هم.
خوب البته خيلي چيزها سخت بوده. به مانند دوره ي رضاشاه تمام لغات نظامي فارسي شد. ولي الان چقدر قشنگه. لذت مي برم من.
مانند رژه - دژ - مانور - پادگان - جوخه- گروهان - . اين واقعا عاليه. پس ميشه كاريش كرد اون رو هم.
And to You, O Ye Bountiful Immortals! Ye who rule aright, and dispose (of all) aright, I offer the flesh of my very frame, and all the blessings of my life.Thus the two spirits thought, thus they spoke, and thus they did;