برابر هاي پارسي براي برخي از واژه هاي بيگانه در فيزيك و رياضيات
-
محل اقامت: تهران
عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۹/۱۴ - ۲۱:۲۳
پست: 125-
سپاس: 9
تماس:
درود،علیرضا.1111 نوشته شده:درود
برداشت من از "همحوش" به هم جوش خورده یا به هم جوش داده شده است بهمین خاطر "همجوش" بیانگر جوش خوردن بین دو چیز می تواند باشد نه خود یک چیز .و از این رو گفتم "همجوشیده" می توانست بهتر باشد . با یک مثال می گویم تا ببینید چالش من در چیست.
تیغ +دسته = چاقو
c=a+bi
تیغ و دسته همجوش هستند ( تیغ و دسته به هم جوش می خوردند یا جوش داده میشوند)
ولی چاقو همجوشیده است (چاغو بهمجوشیده ی دو چیز (تیغ و دسته ) است
و واژه پیشنهاد من "آمیخته" تنهاست نه "هم آمیخته" چون با دیدگاه من a , b هم امیخته هستند و c امیخته
با "جستار" که جایگزین تاپیک شده است نیز راحت نیستم .جستار چم جست و جو در خود دارد که موضوع و topic ندارند .در مورد "گفتمایه" چه می اندیشید ؟
به همانگونه كه به درستي نوشتيد " همجوش بيانگر جوش خوردن دو چيز مي تواند باشد
و نه خود يك چيز"
و يا به درستي نوشتيد كد
"تيغ و دسته همجوش هستند ..."
من نيز خواستم اين جوش " بخش راستين" را با "بخش انگارين" در واژه همجوش نمايش دهم.
مي دانيم كه در رويه (سطح) گاوس هم اين دو بخش به گونه اي با هم جوش خورده اند و از
آن شمارك z=a+ib ساخته شده است.
من در پيك هاي خود گاهي از واژه جستار به جاي تاپيك سود بردم، اما اين يافته من نبوده است.
به گمانم اين واژه را زبانشناس بزرگ داريوش آشوري ساخته باشد. مي توانم اگر زمان بسنده بود،
بدنبال ريشه و كاربرد آن بگردم. به گمانم يكي از برابر هاي آن "موضوع" مي باشد.
با سپاس
خروش
آخرین ویرایش توسط خروش یکشنبه ۱۳۸۶/۱۰/۱۶ - ۱۴:۵۳, ویرایش شده کلا 1 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
سلام
ما در زبان انگليسي 4 كلمه براي حس بينايي داريم كه از اهميتهاي متفاوتي بر خوردارند.
Look_see_watch_observe
اهميت آنها نيز به ترتيب بالاست.
يعني اينكه Look نگاه كردن ساده و Observe نگاه كردن دقيق (همچنين ثبت ديده ها) است.
آيا ما نيز چنين ترتيبي داريم؟
ما در زبان انگليسي 4 كلمه براي حس بينايي داريم كه از اهميتهاي متفاوتي بر خوردارند.
Look_see_watch_observe
اهميت آنها نيز به ترتيب بالاست.
يعني اينكه Look نگاه كردن ساده و Observe نگاه كردن دقيق (همچنين ثبت ديده ها) است.
آيا ما نيز چنين ترتيبي داريم؟
خدا در محیط استبداد پرستیده نمی شود.استبداد از کفر هم بدتر است
(مهندس مهدی بازرگان)
-
محل اقامت: تهران
عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۹/۱۴ - ۲۱:۲۳
پست: 125-
سپاس: 9
تماس:
جستار در لغتنامه دهخدا بجث و در فرهنگ فارسی معین فحص،پژوهش،بحث،طلبخروش نوشته شده: من در پيك هاي خود گاهي از واژه جستار به جاي تاپيك سود بردم، اما اين يافته من نبوده است.
به گمانم اين واژه را زبانشناس بزرگ داريوش آشوري ساخته باشد. مي توانم اگر زمان بسنده بود،
بدنبال ريشه و كاربرد آن بگردم. به گمانم يكي از برابر هاي آن "موضوع" مي باشد.
و Weblog خود آقای آشوری به نام جستار است.
بی گمان پس از ورود اسلام به ایران بسیاری از واژه های عربی جایگزین واژه های پارسی شدند .چنان که تا امروز پارسی بیگانه ای شد در فارسی .برای دست یابی به واژه های فراموش شده به کند و کاو بسیار در گذشته دور نیاز است و جای دادنش در فارسی بسیار سخت تر.پس شاید بهتر باشد قاچ زین را بچسبیم تا واژه های بیشتری از زبانهای بیگانه وارد قارسی نشود .با این نگرش ما واژه هایی چون .مشاهد کردن . نظاره کردن .ملاحظه کردن و ... در فارسی داریم .rrkh نوشته شده: يعني اينكه Look نگاه كردن ساده و Observe نگاه كردن دقيق (همچنين ثبت ديده ها) است.
آيا ما نيز چنين ترتيبي داريم؟
کامیاب باشید.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم بقدر وسع بکوشم
----------------------------------------
هرگاه پرسشی را کودکانه یافتی پیش از پاسخ کودکانه به این بیاندیش که پرسش کودکانه است یا درک تو.
که گر مراد نیابم بقدر وسع بکوشم
----------------------------------------
هرگاه پرسشی را کودکانه یافتی پیش از پاسخ کودکانه به این بیاندیش که پرسش کودکانه است یا درک تو.
علیرضا.1111 نوشته شده:
[…]
با "جستار" که جایگزین تاپیک شده است نیز راحت نیستم .جستار چم جست و جو در خود دارد که موضوع و topic ندارند .در مورد "گفتمایه" چه می اندیشید ؟
با درود،علیرضا.1111 نوشته شده:
جستار در لغتنامه دهخدا بجث و در فرهنگ فارسی معین فحص،پژوهش،بحث،طلب
و Weblog خود آقای آشوری به نام جستار است.
جستار، همچنين به چم (معني) مبحث و مطلب نيز هست.
چه كسي براي نخستين بار، آنرا براي topic بكار برد، نمي دانم.
بهرروي امروزه بسياري آنرا بجاي آن بكار مي برند و با نگاهي
دوباره به آرش (معني) اين واژه، مي بينيم كه واژه برابر درخوري براي
topic است. از اينروي واژه پيشنهادي شما "گفتمايه" بخت زيادي براي
جا افتادن ندارد. اما مي توانيد آزمايش كنيد.
پيروز باشيد
----------------------------------------------------------------
لغت نامه دهخدا
آوا : ج ُ
نوع لغت : اِمص
فینگلیش :
شرح : بحث . (فرهنگ فارسي معين ). فحص . پژوهش . بحث . طلب . (يادداشت مولف ). (اِ) مبحث . مطلب . (يادداشت مولف ): مقالت اول ، در توحيد. جستار اول ، در دور کردن چيزي از آفريدگار. (کشف المحجوب سجستاني چ کُربن ص 4).
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آقاي محمد حيدري ملايري ( اخترفیزیکدان، نپاهشگاه پاریس، فرانسه )
كار بسيار با ارزشي در باره بسياري از واژه هاي دانشيك كرده است.
من پيشتر در همين جستار هم لينك سايت او را گذاشتم و اينك دوباره:
http://aramis.obspm.fr/%7Eheydari/dictionary/O_v1.html
او واژه " to observe را " بررسيده و از پيشوند "ن ِ" در پارسي
و واژه "پاييدن" واژه هاي تازه اي ساخته و براي كاربرد در دانش
پيشنهاد داده است:
observation (nepâheš) نپاهش
observatory (nepâhešgâh) نپاهشگاه
observer (nepâhgar, nepâhandé) نپاهگر، نپاهنده
to observe (nepâhidan) نپاهیدن
كار بسيار با ارزشي در باره بسياري از واژه هاي دانشيك كرده است.
من پيشتر در همين جستار هم لينك سايت او را گذاشتم و اينك دوباره:
http://aramis.obspm.fr/%7Eheydari/dictionary/O_v1.html
او واژه " to observe را " بررسيده و از پيشوند "ن ِ" در پارسي
و واژه "پاييدن" واژه هاي تازه اي ساخته و براي كاربرد در دانش
پيشنهاد داده است:
observation (nepâheš) نپاهش
observatory (nepâhešgâh) نپاهشگاه
observer (nepâhgar, nepâhandé) نپاهگر، نپاهنده
to observe (nepâhidan) نپاهیدن
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
بهتره به جاي روزهاي هفته معادل هاي ميتراييسم آن كه در زمان اشكاني بوده به كار ببريم:
دوشنبه (مَه شيد) از خداي ماه ، موون و در انگليسي Monday و در هلندي maandag
سه شنبه (بهرام شيد) روز تيوبسي و در انگليسيTuesday و در هلندي dinsdag
چهارشنبه (تير شيد) روز دين و در انگليسي Wednesday و در هلندي woensdag
پنجشنبه (برجيس شيد) روز نوور و در انگليسيThursday و در هلندي donderdag
آدينه(ناهيد شيد) روز ارير (خداي باروري) و در انگليسيFriday و در هلندي vrijdag
شنبه (كيوان شيد) روز كيدان(ساتورن) و در انگليسيSaturday و در هلندي zaterdag
يكشنبه (مهر شيد) روز خورشيد و درانگليسيSunday و در هلندي zandag
و به جاي زمين معادل ميخي آن بوميشَ و به جاي كشور مهياوش و به جاي كلمه عربي رئيس وِيْسَ استفاده كنيم.
البته هيچ وقت دليل ترجمه يونسفر و بقيه لايه هاي جو را دركتاب نجوم ديناميكي به
يون سپهر نفهميدم ! آخه جرا تصف فارسي نصف خارجكي!
(با تشكر از خروش جان كه اشتباه بالا را به من گوشزد كرد)
دوشنبه (مَه شيد) از خداي ماه ، موون و در انگليسي Monday و در هلندي maandag
سه شنبه (بهرام شيد) روز تيوبسي و در انگليسيTuesday و در هلندي dinsdag
چهارشنبه (تير شيد) روز دين و در انگليسي Wednesday و در هلندي woensdag
پنجشنبه (برجيس شيد) روز نوور و در انگليسيThursday و در هلندي donderdag
آدينه(ناهيد شيد) روز ارير (خداي باروري) و در انگليسيFriday و در هلندي vrijdag
شنبه (كيوان شيد) روز كيدان(ساتورن) و در انگليسيSaturday و در هلندي zaterdag
يكشنبه (مهر شيد) روز خورشيد و درانگليسيSunday و در هلندي zandag
و به جاي زمين معادل ميخي آن بوميشَ و به جاي كشور مهياوش و به جاي كلمه عربي رئيس وِيْسَ استفاده كنيم.
البته هيچ وقت دليل ترجمه يونسفر و بقيه لايه هاي جو را دركتاب نجوم ديناميكي به
يون سپهر نفهميدم ! آخه جرا تصف فارسي نصف خارجكي!
(با تشكر از خروش جان كه اشتباه بالا را به من گوشزد كرد)
آخرین ویرایش توسط omid h چهارشنبه ۱۳۸۶/۱۰/۱۹ - ۱۸:۳۳, ویرایش شده کلا 1 بار
Omid h ِ گرامي،omid h نوشته شده:بهتره به جاي روزهاي هفته معادل هاي ميتراييسم آن كه در زمان اشكاني بوده به كار ببريم:
دوشنبه (مَه شيد) از خداي ماه ، موون و در انگليسي Monday و در آلماني maandag
سه شنبه (بهرام شيد) روز تيوبسي و در انگليسيTuesday و در آلماني dinsdag
چهارشنبه (تير شيد) روز دين و در انگليسي Wednesday و در آلماني woensdag
پنجشنبه (برجيس شيد) روز نوور و در انگليسيThursday و در آلماني donderdag
آدينه(ناهيد شيد) روز ارير (خداي باروري) و در انگليسيFriday و در آلماني vrijdag
شنبه (كيوان شيد) روز كيدان(ساتورن) و در انگليسيSaturday و در آلماني zaterdag
يكشنبه (مهر شيد) روز خورشيد و درانگليسيSunday و در آلماني zandag
و به جاي زمين معادل ميخي آن بوميشَ و به جاي كشور مهياوش و به جاي كلمه عربي رئيس وِيْسَ استفاده كنيم.
البته هيچ وقت دليل ترجمه يونسفر و بقيه لايه هاي جو را دركتاب نجوم ديناميكي به
يون سپهر نفهميدم ! آخه جرا تصف فارسي نصف خارجكي!
- روزهاي هفته را به زبان آلماني نادرست نوشتيد:
دو شنبه = Montag
سه شنبه = Dienstag
چهار شنبه = Mittwoch
پنجشنبه = Donnerstag
آدينه = Freitag
شنبه = Samstag
يك شنبه = Sonntag
- ما در اينجا رويكرد مان به واژه ها، در رياضيات و فيزيك مي باشد
- روزهاي هفته، فارسي هستند، نه نيازي به دگرگون كردن آنها ست و
نه دگرگون كردن آنها آسان است.
البته اين حق شماست در باره ريشه آنها پژوهش نموده و از درون آنها
مي توان براي نمونه "شيد" را براي " نور" يافت و بكار برد.
پيروز باشيد
خروش
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
ممنون خروش جان اما من مي خواستم فارسي تر بشه بعد عيبي داره همه چيز رو فارسي كنيم ؟!خروش نوشته شده:Omid h ِ گرامي،omid h نوشته شده:بهتره به جاي روزهاي هفته معادل هاي ميتراييسم آن كه در زمان اشكاني بوده به كار ببريم:
دوشنبه (مَه شيد) از خداي ماه ، موون و در انگليسي Monday و در آلماني maandag
سه شنبه (بهرام شيد) روز تيوبسي و در انگليسيTuesday و در آلماني dinsdag
چهارشنبه (تير شيد) روز دين و در انگليسي Wednesday و در آلماني woensdag
پنجشنبه (برجيس شيد) روز نوور و در انگليسيThursday و در آلماني donderdag
آدينه(ناهيد شيد) روز ارير (خداي باروري) و در انگليسيFriday و در آلماني vrijdag
شنبه (كيوان شيد) روز كيدان(ساتورن) و در انگليسيSaturday و در آلماني zaterdag
يكشنبه (مهر شيد) روز خورشيد و درانگليسيSunday و در آلماني zandag
و به جاي زمين معادل ميخي آن بوميشَ و به جاي كشور مهياوش و به جاي كلمه عربي رئيس وِيْسَ استفاده كنيم.
البته هيچ وقت دليل ترجمه يونسفر و بقيه لايه هاي جو را دركتاب نجوم ديناميكي به
يون سپهر نفهميدم ! آخه جرا تصف فارسي نصف خارجكي!
- روزهاي هفته را به زبان آلماني نادرست نوشتيد:
دو شنبه = Montag
سه شنبه = Dienstag
چهار شنبه = Mittwoch
پنجشنبه = Donnerstag
آدينه = Freitag
شنبه = Samstag
يك شنبه = Sonntag
- ما در اينجا رويكرد مان به واژه ها، در رياضيات و فيزيك مي باشد
- روزهاي هفته، فارسي هستند، نه نيازي به دگرگون كردن آنها ست و
نه دگرگون كردن آنها آسان است.
البته اين حق شماست در باره ريشه آنها پژوهش نموده و از درون آنها
مي توان براي نمونه "شيد" را براي " نور" يافت و بكار برد.
پيروز باشيد
خروش
و در رابطه با شيد همين طور است چون ميتراييسم آيين خورشيد پرستي است اين گونه شده كه اين آيين از 2000سال قبل از ميلاد مسيح در بين آريايي ها رواج داشته!
بعد راجع به روزهاي هفته اونها توي زبان هلندي بودند اشتباه بود و بدين ترتيب تصحيح مي فرماييم.!(-:
تا جاییكه میدانم :
فرهشت = موضوع
جستار = تاپیك و بخش موضوعی
پس نام و یا موضوع تاپیك میشود:
فرهشت جستار و نه خود جستار.
و الله اعلم !
اتحاد= ( یگانگی) یگانش
اتحاد اول = یگانش نخست
a+b)² = a²+b² + 2ab )
...
از واژه نامه ی پارسی :
معادل= همچند ( هم ارز)
معادله = همچندی
معادله ی انشتین = همچندی انشتین، یگانش انشتین
•
فرهشت = موضوع
جستار = تاپیك و بخش موضوعی
پس نام و یا موضوع تاپیك میشود:
فرهشت جستار و نه خود جستار.
و الله اعلم !
اتحاد= ( یگانگی) یگانش
اتحاد اول = یگانش نخست
a+b)² = a²+b² + 2ab )
...
از واژه نامه ی پارسی :
معادل= همچند ( هم ارز)
معادله = همچندی
معادله ی انشتین = همچندی انشتین، یگانش انشتین
•
آخرین ویرایش توسط هرمز پگاه یکشنبه ۱۳۸۶/۱۰/۳۰ - ۱۵:۳۹, ویرایش شده کلا 2 بار
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
مزدك !هرمز پگاه نوشته شده:تا جاییكه میدانم :
فرهشت = موضوع
جستار = تاپیك و بخش موضوعی
پس نام و یا موضوع تاپیك میشود:
فرهشت جستار و نه خود جستار.
و الله اعلم !
•
گويا در اين جا هم سنت لمپن بازي (لمپنيسم ) را طلاق نميدهيد!
اميدوارم تا بازگشايي بخش فلسفه سواد لازم را بدست اوريد و پردازشگرتان را
به روز رساني (update) كنيدكه لازمتان خواهد شد
و از عارضه ي دگماتيسم هم خود را برهانيد تا اينكه مبادا اينجا هم استاد بزرگ بزرگ و جهان افروز ! را نابود كنيم