علایم اختصار ریاضی

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3218

سپاس: 5492

جنسیت:

تماس:

علایم اختصار ریاضی

پست توسط rohamavation »

AC - اصل انتخاب، یا مجموعه ای از توابع کاملاً پیوسته.
a.c. - کاملاً مستمر
acrd – تابع وتر معکوس.
ad - اقدام الحاقی یک گروه Lie.
adj - تنظیم کننده یک ماتریس.
a.e. - تقریبا همه جا.
Ai – عملکرد هوا.ر مورد عملکرد ویژه Airy است. برای تابع تنش هوای به کار رفته در مکانیک جامدات، به توابع تنش مراجعه کنید. برای تابع دیسک بادی که الگوی پراش نوری را از طریق دیافراگم دایره‌ای تشریح می‌کند، دیسک هوا را ببینید. برای توزیع عمومی Airy ناشی از تشدید نوری بین دو آینه، به تداخل سنج Fabry-Pérot مراجعه کنید.
در علوم فیزیکی، تابع هوایی (یا تابع هوایی از نوع اول) Ai(x). تابع Ai(x) و تابع مربوط به Bi(x)، راه حل های خطی مستقل برای معادله دیفرانسیل هستند.
AL - محدودیت عمل.
Alt – گروه متناوب (Alt(n) نیز به صورت An نوشته می شود.)
A.M. - میانگین حسابی.
arccos - تابع کسینوس معکوس.
arccosec - تابع هم‌زمان معکوس. (همچنین به صورت arccsc
arccot - تابع کتانژانت معکوس.
arcsc – تابع هم‌زمان معکوس. (همچنین به صورت arccosec
arcexc - تابع برون ریز معکوس. (همچنین به صورت arcexcsc، arcexcosec ن
arcexcosec - تابع excosecant معکوس. (همچنین به صورت arcexcsc، arcexc
arcexcsc - تابع برون ریز معکوس. (همچنین به صورت arcexcosec، arcexc
arcexsec- تابع معکوس خروجی. (همچنین به صورت arcexsec
arcexsec - تابع معکوس نما. (به صورت کمان نیز
arcosech - تابع هذلولی معکوس. (همچنین به صورت arcsch
arcosh – تابع کسینوس هذلولی معکوس.
arcoth - تابع کانتانژانس هذلولی معکوس.
arcsch – تابع هم‌زمان هذلولی معکوس. (همچنین به عنوان arcosech
arcsec - تابع برش معکوس.
arcsin – تابع سینوس معکوس.
arctan – تابع مماس معکوس.
arctan2 – تابع مماس معکوس با دو آرگومان. (همچنین به عنوان atan2
arg – آرگومان
arg max - آرگومان حداکثر.
arg min - آرگومان حداقل.
arsech - تابع سکانس هذلولی معکوس.
arsinh - تابع سینوس هذلولی معکوس.
artanh - تابع مماس هذلولی معکوس.
a.s. - تقریباً مطمئنادر تئوری احتمال، اگر با احتمال 1 (یا اندازه لبگ 1) اتفاق بیفتد، گفته می شود که به طور تقریباً مطمئن (گاهی اوقات به اختصار a.s.) اتفاق می افتد. به عبارت دیگر، مجموعه استثناهای ممکن ممکن است خالی نباشد، اما احتمال 0 دارد.
atan2 – تابع مماس معکوس با دو آرگومان. (همچنین به صورت arctan2 نوشته شده است.)
A.P. -تصاعدحسابی.
Aut گروه اتومورفیسم.در ریاضیات، گروه خودمورفیسم یک جسم X، گروهی است که از خودمورفیسم های X تحت ترکیب مورفیسم ها تشکیل شده است. به عنوان مثال، اگر X یک فضای برداری با بعد محدود باشد، گروه خودمورفیسم X گروه تبدیل های خطی معکوس از X به خود (گروه خطی عمومی X) است. اگر به جای X یک گروه است، پس گروه خودمورفیسم آن است
bd – مرز. (همچنین به صورت fr یا ∂ نوشته می شود.)
Biعملکرد دو هوای نوع دوم.عملکرد ویژه Airy است. برای تابع تنش هوای به کار رفته در مکانیک جامدات، به توابع تنش مراجعه کنید. برای تابع دیسک بادی که الگوی پراش نوری را از طریق دیافراگم دایره‌ای تشریح می‌کند، دیسک هوا را ببینید. برای توزیع عمومی Airy ناشی از تشدید نوری بین دو آینه، به تداخل سنج Fabry-Pérot مراجعه کنید.
در علوم فیزیکی، تابع هوایی (یا تابع هوایی از نوع اول) Ai(x) یک تابع ویژه است . تابع Ai(x) و تابع مربوط به Bi(x)، راه حل های خطی مستقل برای معادله دیفرانسیل هستند${\displaystyle {\frac {d^{2}y}{dx^{2}}}-xy=0,}
$
BIDMAS - براکت، شاخص، تقسیم، ضرب، جمع، تفریق.
Bias - تعصب یک برآوردگردر آمار، بایاس یک برآوردگر (یا تابع بایاس) تفاوت بین مقدار مورد انتظار این برآوردگر و مقدار واقعی پارامتر تخمین زده شده است. یک تخمین‌گر یا قاعده تصمیم‌گیری با سوگیری صفر، بی‌طرف‌انگیز نامیده می‌شود. در آمار، "سوگیری" یک ویژگی عینی یک برآوردگر است. تعصب مفهومی متمایز از سازگاری است: برآوردگرهای سازگار از نظر احتمال به مقدار واقعی پارامتر همگرا می شوند، اما ممکن است سوگیری یا بی طرفانه باشند. برای اطلاعات بیشتر به تعصب در مقابل سازگاری مراجعه کنید.
BWOC - از طریق تضاد
Card - اصلی بودن یک مجموعه] (کارت(X) #X، ♯X یا |X|در ریاضیات، کاردینالیته یک مجموعه، معیاری از تعداد عناصر مجموعه است
تابع cas – cos + sin.
cdf - تابع توزیع تجمعی.در تئوری احتمال و آمار، تابع توزیع تجمعی (CDF) یک متغیر تصادفی با ارزش واقعی
c.f.. - فراوانی تجمعی.
c.c. - مزدوج پیچیده
char - مشخصه یک حلقه.
Chi – تابع انتگرال کسینوس هذلولی.
Ci - تابع انتگرال کسینوس.
تابع cis – cos + i sin. (همچنین به عنوان expi
Cl – کلاس conjugacy.
cl - بسته شدن توپولوژیکی.
CLT - قضیه حد مرکزی.
cod, codom – codomain.
cok, cokerکک، کوکر – کوکرنل.هم هسته یک نگاشت خطی از فضاهای برداری f : X → Y فضای ضریب Y / im(f) از حوزه رمزی f توسط تصویر f است. بعد کوکرنل را کرانک f می نامند.
conv - بدنه محدب یک مجموعه.در هندسه، بدنه محدب یا پوشش محدب یا بسته شدن محدب یک شکل کوچکترین مجموعه محدبی است که آن را در بر می گیرد. بدنه محدب ممکن است به عنوان محل تلاقی همه مجموعه های محدب حاوی زیرمجموعه معینی از فضای اقلیدسی یا به طور معادل به عنوان مجموعه ای از تمام ترکیبات محدب نقاط در زیر مجموعه تعریف شود. برای یک زیر مجموعه محدود از هواپیما، بدنه محدب ممکن است به عنوان شکل محصور شده توسط یک نوار لاستیکی که در اطراف زیر مجموعه کشیده شده است، تجسم شود.
Cor - نتیجه.در ریاضیات و منطق، یک نتیج قضیه ای با اهمیت کمتر است که می توان به راحتی از یک گزاره قبلی و قابل توجه تر استنتاج کرد. . برای مثال، نتیجه می‌تواند گزاره‌ای باشد که اتفاقاً در حین اثبات گزاره‌ای دیگر ثابت می‌شود همچنین ممکن است به طور تصادفی‌تر برای اشاره به چیزی که به طور طبیعی یا اتفاقی با چیز دیگری همراه است (مثلاً خشونت به عنوان نتیجه‌ی اجتماعی انقلابی) استفاده شود. تغییرات)
corr - همبستگی.در آمار، همبستگی یا وابستگی عبارت است از هر رابطه آماری اعم از علی یا غیر علتی بین دو متغیر تصادفی یا داده های دو متغیره. اگرچه در گسترده‌ترین مفهوم، «همبستگی» ممکن است نشان‌دهنده هر نوع ارتباطی باشد، اما در آمار معمولاً به میزان ارتباط خطی یک جفت متغیر اشاره دارد. نمونه‌های آشنا از پدیده‌های وابسته عبارتند از همبستگی بین قد والدین و فرزندان آنها، و همبستگی بین قیمت یک کالا و مقداری که مصرف‌کنندگان مایل به خرید هستند، همانطور که در منحنی به اصطلاح تقاضا نشان داده شده است.
cos – تابع کسینوس.
cosec - تابع cosecant. (همچنین به صورت csc
cosech - تابع cosecant هذلولی. (همچنین به صورت csch
cosh – تابع کسینوس هذلولی.
cosiv – تابع پوششی. (همچنین به صورت جلد، جلد، رزومه
cot – تابع کتانژانت. (همچنین به صورت ctg
coth - تابع کتانژانت هذلولی.
cov - کوواریانس یک جفت متغیر تصادفی.
پوشش – عملکرد پوششی. (همچنین به صورت جلد، cvs، cosiv
covercos – تابع پوشش کوزین. (همچنین به صورت cvc
cover – عملکرد پوششی. (همچنین به صورت جلد، cvs، cosiv
crd – عملکرد وتر.
csc – تابع cosecant. (همچنین به صورت cosec
csch – تابع هم‌زمان هذلولی. (همچنین به عنوان cosech
ctg - تابع کتانژانت. (به صورت تخت نیز نوشته شده است.)
curl - پیچیدن یک میدان برداری
cvc – تابع کاورکوزین. (همچنین به عنوان پوشش
cvs – تابع پوششی. (همچنین به صورت جلد، جلد، cosiv
def - تعریف یا تعریف.
deg - درجه یک چند جمله ای، یا دیگر اشیاء بازگشتی تعریف شده مانند فرمول های خوب شکل گرفته. (همچنین به صورت ∂ نوشته می شود.)
del – del، یک عملگر دیفرانسیل. (همچنین به عنوان نوشته شده است
∇\nabla .)
det - تعیین کننده یک ماتریس یا تبدیل خطی.
dim - بعد فضای برداری.
div - واگرایی یک میدان برداری.
DNE - راه حلی برای یک عبارت وجود ندارد یا تعریف نشده است. معمولاً با محدودیت ها و انتگرال ها استفاده می شود.
dom – دامنه یک تابع (یا به طور کلی تر، یک رابطه.)
End - دسته‌بندی‌های
در ریاضیات، اندومورفیسم شکلی است از یک شی ریاضی به خود. اندومورفیسمی که هم شکلی است یک اتومورفیسم است. به عنوان مثال، اندومورفیسم فضای برداری V یک نقشه خطی f: V → V است، و اندومورفیسم گروه G، هم شکلی گروهی f: G → G است. در دسته مجموعه ها، اندومورفیسم ها توابعی از مجموعه S به خود هستند.
Ei - تابع انتگرال نمایی.
epi - اپی گراف یک تابع.
معادله - معادله.
erf – تابع خطا.
erfc - تابع خطای مکمل.
etr - نشان دهنده ردیابی.
exc – عملکرد excosecant. (همچنین به صورت excsc، excosec )
excosec - عملکرد excosecant. (همچنین به صورت excsc، exc. )
excsc – عملکرد excosecant. (همچنین به عنوان excosec، exc. .)
exs – تابع exsecant. (همچنین به صورت exsec .)
exsec – تابع exsecant.
exp – تابع نمایی. (exp x نیز به صورت ex )
expi – cos + i si
تابع n (همچنین به صورت cis )
expm1 - تابع نمایی منهای 1. (همچنین به عنوان exp1m .)
exp1m - تابع نمایی منهای 1. (همچنین به صورت expm1 نوشته می شود.)
Ext - تابع Ext.در ریاضیات، تابع های Ext تابع های مشتق شده از تابع Hom هستند. همراه با تابع Tor، Ext یکی از مفاهیم اصلی جبر همسانی است که در آن ایده هایی از توپولوژی جبری برای تعریف متغیرهای ساختارهای جبری استفاده می شود. هم‌شناسی گروه‌ها، جبرهای دروغ، و جبرهای انجمنی همه را می‌توان بر حسب Ext تعریف کرد. این نام از این واقعیت ناشی می شود که اولین گروه Ext Ext1 پسوندهای یک ماژول را توسط ماژول دیگر طبقه بندی می کند.
ext - بیرونیدر ریاضیات، به طور خاص در توپولوژی، فضای داخلی یک زیرمجموعه S از فضای توپولوژیکی X، اتحاد همه زیرمجموعه های S است که در X باز هستند. نقطه ای که در فضای داخلی S قرار دارد، نقطه داخلی S است.باطن S متمم بسته شدن متمم S است. از این نظر باطن و بسته مفاهیم دوگانه هستند.
extr - مجموعه ای از نقاط افراطی یک مجموعه.
FIP - ویژگی تقاطع محدود.
FOC - شرط مرتبه اول.
FOL - منطق مرتبه اول.
fr – مرز. (همچنین به صورت bd یا ∂ )
Frob – اندومورفیسم فروبنیوس.در جبر جابجایی و تئوری میدان، اندومورفیسم فروبنیوس (پس از فردیناند گئورگ فروبنیوس) یک اندومورفیسم خاص از حلقه‌های جابجایی با مشخصه اول p است، یک کلاس مهم که شامل میدان‌های محدود است. اندومورفیسم هر عنصر را به توان p ام آن نگاشت می کند. در زمینه‌های خاصی این یک اتومورفیسم است، اما به طور کلی این درست نیست.
Gal – گروه گالوا. (همچنین به صورت Γ. نوشته شده است)
gcd - بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد. (همچنین به صورت hcf .)
gd - تابع گودرمانی.
GF – میدان گالوا.
GF - تابع تولید.
GL - گروه خطی عمومی.
G.M. - میانگین هندسی.
glb - بزرگترین کران پایین. (همچنین به صورت inf .)
G.P. - پیشرفت هندسی
grad - گرادیان یک تابع.
hacover – عملکرد hacoversine. (همچنین به صورت هکور، hcv
hacovercos – عملکرد هاکوورکوزین. (همچنین به صورت hcc )
hacovers – عملکرد hacoversine. (همچنین به صورت hacover، hcv .)
hav – تابع هارسین. (به صورت sem)
havercos – – عملکرد هارکوزین. (همچنین به صورت hvc )
hcc - عملکرد هاکوورکوزین. (همچنین به عنوان hacovercos )
hcv – عملکرد هاکوورسین. (همچنین به عنوان hacover، hacovers )
hcf - بالاترین ضریب مشترک دو عدد. (همچنین به صورت gcd.)
H.M. - میانگین هارمونیک
HOL - منطق مرتبه بالاتر.
Hom – تابع هوم.در ریاضیات، به‌ویژه در نظریه مقوله‌ها، هم‌مجموعه‌ها (یعنی مجموعه‌ای از مورفیسم‌ها بین اشیاء) عامل‌های مهمی برای دسته مجموعه‌ها ایجاد می‌کنند. این تابع ها هوم فانککتور نامیده می شوند و کاربردهای متعددی در نظریه دسته بندی و دیگر شاخه های ریاضیات دارند.
hom – هم کلاس.در ریاضیات، به‌ویژه در نظریه مقوله‌ها، مورفیسم نقشه‌ای است که ساختار را حفظ می‌کند از یک ساختار ریاضی به ساختاری دیگر از همان نوع. مفهوم مورفیسم در بسیاری از ریاضیات معاصر تکرار می شود. در نظریه مجموعه ها، مورفیسم ها توابع هستند. در جبر خطی، تبدیلات خطی. در نظریه گروه، هممورفیسم های گروهی. در تحلیل و توپولوژی، توابع پیوسته و غیره.
hot - مدت سفارش بالاتر
HOTPO - نصف یا سه برابر به علاوه یک
hvc – عملکرد هارکوزین. (همچنین به عنوان هارکوس
hyp - هیپوگراف یک تابع.
if – اگر و فقط اگر.
IH - فرضیه استقرا.
iid - متغیرهای تصادفی مستقل و با توزیع یکسان.
Im - بخش خیالی یک عدد مختلط[
im – تصویر
inf - infimum یک مجموعه. (همچنین به صورت glb infimum به معنای دقیق دوگانه با مفهوم supremum است. Infima و suprema اعداد حقیقی موارد خاص رایجی هستند که در تجزیه و تحلیل و به ویژه در ادغام Lebesgue مهم هستند. با این حال، تعاریف کلی در مجموعه‌های انتزاعی‌تر نظریه نظم که در آن مجموعه‌های سفارشی جزئی دلخواه در نظر گرفته می‌شوند، معتبر باقی می‌مانند.
int – داخلی.
I.o. - بی نهایت اغلب.
ker – هسته.
lb – لگاریتم باینری (log2). (همچنین به صورت ld
lcm - کمترین مضرب مشترک (معروف به کمترین مضرب مشترک) دو عدد.
LCHS - قابل شمارش دوم Hausdorff به صورت محلی فشرده.
ld – لگاریتم باینری (log2).
lsc - نیمه تداوم پایین تر.
lerp – درون یابی خطی.
lg – لگاریتم رایج (log10) یا لگاریتم باینری (log2).
LHS - سمت چپ یک معادله.
LHRقسمت راست معادله
Li - تابع انتگرال لگاریتمی افست.
li - تابع انتگرال لگاریتمی یا مستقل خطی.
lim - حد یک دنباله یا یک تابع.
lim inf – حد تحتانی.
lim sup – حد برتر.در ریاضیات، حد تحتانی و حد برتر یک دنباله را می توان به عنوان مرزهای محدود کننده (یعنی نهایی و نهایی) روی دنباله در نظر گرفت. آنها را می توان به شکلی مشابه برای یک تابع در نظر گرفت (به حد یک تابع مراجعه کنید). برای یک مجموعه، آنها به ترتیب infimum و supremum نقاط حد مجموعه هستند. به طور کلی، هنگامی که چندین شی وجود دارد که یک دنباله، تابع یا مجموعه در اطراف آنها جمع می شود، حدود پایین و برتر کوچکترین و بزرگترین آنها را استخراج می کنند. نوع شی و اندازه گیری به زمینه بستگی دارد، اما مفهوم محدودیت های شدید ثابت است. حد تحتانی را حد انتها، حد انتها، حد، حد، حد پایین، حد پایین یا حد داخلی نیز می گویند. حد برتر با نام‌های حد فوق‌العاده، حد فوق‌العاده، لیمسوپ، حد برتر، حد بالایی یا حد بیرونی نیز شناخته می‌شود.
LLN - قانون اعداد بزرگ.
ln – لگاریتم طبیعی، log.
lnp1 - لگاریتم طبیعی به اضافه 1 تابع.
ln1p - لگاریتم طبیعی به اضافه 1 تابع.
log - لگاریتم. (اگر بدون زیرنویس، ممکن است به معنای log10 یا log باشد.)
logh – لگاریتم طبیعی،
LST - زبان نظریه مجموعه ها.
lub - حداقل کران بالا.[1] (همچنین sup
max - حداکثر یک مجموعه.
MGF - تابع تولید لحظه.
M.I. - استقراء ریاضی
min- حداقل یک مجموعه.
mod – modulo.
Mp – گروه متاپلکتیک.
mtanh - تابع مماس هذلولی اصلاح شده. (همچنین به صورت mth
mth - تابع مماس هیپربولیک اصلاح شده. (همچنین به صورت mtanh
mx - ماتریس.
NAND - نه و در منطق.
No.بدون شماره.
NOR - نه - یا در منطق.
NTS - باید نشان داده شود.
OBGF - تابع تولید دو متغیره معمولی.
ob – کلاس شی.
ord - شماره ترتیبی یک مجموعه خوب مرتب شده است.[4]
pdf – تابع چگالی احتمال.
pf - اثبات
PGL - گروه خطی عمومی تصویری.
Pinگروه پین – پین.در ریاضیات، گروه پین زیرگروه خاصی از جبر کلیفورد است که به یک فضای درجه دوم مرتبط است. 2-به-1 را به گروه متعامد نگاشت می کند، همانطور که گروه اسپین 2-به-1 را به گروه متعامد خاص نگاشت می کند.به طور کلی نقشه از گروه پین به گروه متعامد، سطحی یا یک فضای پوششی جهانی نیست، اما اگر شکل درجه دوم مشخص باشد (و بعد بزرگتر از 2 باشد)، هر دو است.
عنصر غیر بی اهمیت هسته مشخص می شود
pmf - تابع جرم احتمال.
Pn – شماره قبلی.
Pr - احتمال یک رویداد. (به نظریه احتمال مراجعه کنید. همچنین به صورت P یا نوشته شده است
PSL - گروه خطی ویژه تصویری.
PSO - گروه متعامد تصویری.
PSU - گروه واحد ویژه تصویری.
PU - گروه واحد تصویری.
QED - "Quod erat demonstrandum"، یک عبارت لاتین است که در پایان یک اثبات قطعی استفاده می شود.
QEF - "quod erat faciendum"، یک عبارت لاتین که گاهی اوقات در انتهای یک ساختار هندسی استفاده می شود.
ran - محدوده یک تابع.
rank - رتبه یک ماتریس. (همچنین به صورت rk
Re – بخش واقعی یک عدد مختلط.
resp – به ترتیب.
RHS - سمت راست معادله.
rk – رتبه. (همچنین به عنوان رتبه نوشته شده است.)
RMS، rms - ریشه میانگین مربع.
rng - حلقه غیر واحد.
rot - روتور یک میدان برداری
RTP - برای اثبات لازم است.
RV - متغیر تصادفی. (یا به عنوان R.V.)
ر - اعداد واقعی
SD - انحراف استاندارد
SE - خطای استاندارد
sec – تابع secant.
sech – تابع سکانس هذلولی.
seg – بخش اولیه.
تابع sem-harsine. (همچنین به صورت hav
SFIP - ویژگی تقاطع محدود قوی.
sgn – تابع علامت.
شی - تابع انتگرال سینوسی هذلولی.
تابع انتگرال سی – سینوسی.
sin – تابع سینوسی.
sinc – تابع sinc.
sinh - تابع سینوسی هذلولی.
تابع siv – versine. (همچنین به صورت ver، vers
SL - گروه خطی ویژه.
SO - گروه متعامد ویژه.
SOC - شرط مرتبه دوم.
Soln - محلول.
Sp – گروه symplectic.
Sp - ردی از یک ماتریس، از "spur" آلمانی که برای ردیابی استفاده می شود.
sp – گستره خطی مجموعه ای از بردارها. (همچنین به صورت دهانه یا با براکت
Spec - طیف یک حلقه.
STP - برای اثبات کافی است.
SU - گروه واحد ویژه.
sup - برتری یک مجموعه.[1] (همچنین به صورت lub نوشته می شود که مخفف حداقل کران بالایی است.)
supp - پشتیبانی از یک تابع.
swish – تابع swish، یک تابع فعال سازی در تجزیه و تحلیل داده ها.
Sym – گروه متقارن (Sym(n) نیز به صورت Sn نوشته می شود) یا جبر متقارن.
tan – تابع مماس. (همچنین به صورت tgn، tg ن
tanh - تابع مماس هذلولی.
TFAE - موارد زیر معادل هستند.
tg - تابع مماس. (همچنین به صورت tan، tgn
tgn – تابع مماس. (همچنین به صورت tan، tg
Thm - قضیه.
Tor – تابع Tor.
Tr – ردیابی، یا رد میدانی، یا ردیابی ماتریس یا تبدیل خطی.
undef - یک تابع یا عبارت تعریف نشده است
usc - نیمه پیوستگی بالایی.
V – حجم.
var – واریانس یک متغیر تصادفی.
vcs – تابع ورکوزین. (همچنین به صورت ورکو
ver – تابع versine. (همچنین به صورت vers، siv
vercos – تابع ورکوزین. (همچنین به صورت vcs
vers – تابع versine. (همچنین به صورت ver, siv
W^5 - همان چیزی بود که ما می خواستیم. مترادف Q.E.D.
walog - بدون از دست دادن کلیت.
wff – فرمول خوش فرم.
whp - با احتمال زیاد.
wlog – بدون از دست دادن کلیت.
WMA - ممکن است فرض کنیم.
WO - مجموعه ای با نظم و ترتیب مناسب
WOP - اصل منظم.
wp1 – با احتمال 1.
wrt - با توجه به یا با توجه به.
WTP - می خواهید ثابت کنید.
WTS - می خواهید نشان دهید.
XOR - انحصاری یا در منطق.
ZF – بدیهیات Zermelo–Fraenkel نظریه مجموعه ها
ZFC – بدیهیات Zermelo–Fraenkel (با اصل انتخاب) نظریه مجموعه ها.
a.c. کاملا مستمر.
acrd تابع وتر معکوس.
عملکرد Bi Airy از نوع دوم.
cdf تابع توزیع تجمعی.
c.c. مزدوج پیچیده.
.
تصویر

ارسال پست