1- ب.م.م. و آلگوريتم ِ اكليدس

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

1- ب.م.م. و آلگوريتم ِ اكليدس

پست توسط خروش »

-1: ب.م.م. و آلگوريتم ِ اكليدس تصویر

بخش دوم:
http://hupaa.com/forum/viewtopic.php?t=5213
بخش سوم:
http://hupaa.com/forum/viewtopic.php?t=5215
بخش چهارم:
http://hupaa.com/forum/viewtopic.php?t=5373

همه ما در دبستان، يافتن ب. م. م. ميان دو عدد را،
از راه تجزيه آنان به نخستشمارگان (اعداد اول) آموختيم
نمونه 1:

تصویر

نمونه 2:

تصویر

روش ديگر يافتن ب. م. م. ميان دوعدد، روش آلگوريتم ِ اكليدس است كه
اكليدس آنرا 2200 سال پيش در كتابش آورده است:
1- عدد نخست را به عدد دوم (در اين گام بخشياب ماست) بخش مي كنيم،
بخش و مانده را مي نويسيم.
2- اگر مانده صفر نباشد، در گام پسين، بخشياب ِ پيشين را به مانده بخش
مي كنيم و دو باره بخش و مانده را مي نويسيم،
اين روند را همچنان دنبال مي كنيم تا مانده ما صفر شود، آنگاه
واپسين مانده اي پيش از مانده صفر، ب.م.م. آندو عدد مي باشد.
نمونه 1:


تصویر

بنابراين براي كد نويسي ب. م. م. دو عدد طبيعي a و b
به روش اكليدس، گام هاي زير را پي ميگيريم:
1- m = a و n = b مي گذاريم
2- اگر m < n ، آنگاه m و n را جابجا مي كنيم
m = b و n = a مي گذاريم
3- r = m Mod n را بدست مي آوريم
4- m = n و n = r مي گذاريم
5- اگر r <>0 با گام 2 آغاز مي كنيم

براي نمونه در Visual Basic مي شود چنين نوشت:

Function BMM(ByVal a As Long, ByVal b As Long) As Long
Dim Mande As Long
Do
Mande = a Mod b
a = b
b = Mande
Loop Until Mande = 0
BMM = a
End Function


--------------------------------------------------------
آخرین ویرایش توسط خروش سه‌شنبه ۱۳۸۷/۵/۲۲ - ۰۰:۳۹, ویرایش شده کلا 8 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

Retin_69

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۱۲ - ۲۱:۲۵


پست: 1971

سپاس: 10

پست توسط Retin_69 »

به نام خدا
سلام به خروش عزيز
ممنون از اين نكات زيبا .
ولي آيا مي دانيد چرا اين روند را پيش مي گيريم ؟(يعني منظورم اين است كه بخشياب را بر مانده تقسيم مي كنيم)
در صورت تمايل مي توانم لختي توضيح دهم.
را ستي توجهي به اعداد سمت راست تساوي ها كرده ايد ((عكس آخر )) .
نگاهي به بخشياب ها بدون توجه به ضرايب بكنيد . بخشياب سوم حاصل جمع بخشياب دوم و اول است و بخشياب چهارم هم حاصل جمع دو بخشياب قبلي (84=36+ 48 )و به همين ترتيب .........
اين زيبايي خيره كننده ي رياضيات است كه وجود انسان را فرا ميگيرد .
حال براي اين كه كار جالب تر باشد من ميگويم اين ترتيب هميشه براي آنان كه ب م م غير 1 دارند اتفاق مي افتد حال شم ان را رد يا اثبات كنيد (البته مي دونم رد سوالم آسونه ولي به هر حال تفريح خوبيه )
در ضمن در مورد سوال بالا نيز فكر كنيد كه چرا بخشياب قبل را بر باقيمانده تقسيم مي كنيم؟
با تشكر
من از ريشه ي گياهان گوشتخوار مي آيم
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...

کمرنگ

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

پست توسط خروش »

retin_dont_forget_me_69 نوشته شده:به نام خدا
سلام به خروش عزيز
ممنون از اين نكات زيبا .
ولي آيا مي دانيد چرا اين روند را پيش مي گيريم ؟(يعني منظورم اين است كه بخشياب را بر مانده تقسيم مي كنيم)
در صورت تمايل مي توانم لختي توضيح دهم.
را ستي توجهي به اعداد سمت راست تساوي ها كرده ايد ((عكس آخر )) .
نگاهي به بخشياب ها بدون توجه به ضرايب بكنيد . بخشياب سوم حاصل جمع بخشياب دوم و اول است و بخشياب چهارم هم حاصل جمع دو بخشياب قبلي (84=36+ 48 )و به همين ترتيب .........
اين زيبايي خيره كننده ي رياضيات است كه وجود انسان را فرا ميگيرد .
حال براي اين كه كار جالب تر باشد من ميگويم اين ترتيب هميشه براي آنان كه ب م م غير 1 دارند اتفاق مي افتد حال شم ان را رد يا اثبات كنيد (البته مي دونم رد سوالم آسونه ولي به هر حال تفريح خوبيه )
در ضمن در مورد سوال بالا نيز فكر كنيد كه چرا بخشياب قبل را بر باقيمانده تقسيم مي كنيم؟
با تشكر
آقاي Retin،
نخست سپاس بر شما از براي توجه و همكاري تان با تاپيك هاي من.
و اينك چند نكته:
روشن است كه تقريبا هر چيز را در رياضيات، اگر تعريف و اصل نباشد و اثبات
شدني باشد، مي توان اثبات كرد و هر چيزي را مي توان به چند گونه نوشت و يا اثبات
كرد.
ميتوانم آنها را در اينجا اثبات كرده و يا اثباتشان را در اينجا كپي كنم.
به چند دليل از آوردن آنها در اينجا پرهيز ميكنم:
- با شماره گذاري كه به عنوان اين تاپيك (1) دادم، هدفي را دنبال مي كنم و
مي خواهم خوانندگان خود را به آنجا برسانم، البته اگر وقت شد و بخت ياري كرد.
- بنابراين آوردن برخي اثبات ها، ديد كلي را از بين مي برد
- برخي از اثبات ها از آن پرهون (دايره) كوچكتري است و ازديد من
آوردن آنان در اينجا ضروري نيست.
- روشن است كه من ميتوانم، كتاب هاي قفسه ام را باز كنم و هزاران
قضيه را از تئوري اعداد و يا هر چيز ديگر در اينجا بياورم و يا از آن
آسانتر، كپي پيست است.
- اگر تا كنون به تاپيك هاي رياضي من دقت كرده باشي، مي بينيد كه
يك حالت سرگرمي دارد و مي خواهد شمار زياد از نوجوانان و جوانان را
بسوي رياضيات فراخواند. فكر نمي كنم كه با آوردن برخي اثبات ها
به اين هدف خود برسم.

- با اين همه اينجا، تالار رياضي، يك محيط آزاد است و من در اينجا
نه سر و نه ته پيازم و شما هر اثبات و يا هر موضوع رياضي ديگر را
مي توانيد در تاپيكي جداگانه بنويسيد.
من نيز آنگاه از خوانندگان تاپيك شما خواهم بود.

با سپاس
خروش
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

Retin_69

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۶/۴/۱۲ - ۲۱:۲۵


پست: 1971

سپاس: 10

پست توسط Retin_69 »

به نام خدا
خروش نوشته شده:
retin_dont_forget_me_69 نوشته شده:به نام خدا
سلام به خروش عزيز
ممنون از اين نكات زيبا .
ولي آيا مي دانيد چرا اين روند را پيش مي گيريم ؟(يعني منظورم اين است كه بخشياب را بر مانده تقسيم مي كنيم)
در صورت تمايل مي توانم لختي توضيح دهم.
را ستي توجهي به اعداد سمت راست تساوي ها كرده ايد ((عكس آخر )) .
نگاهي به بخشياب ها بدون توجه به ضرايب بكنيد . بخشياب سوم حاصل جمع بخشياب دوم و اول است و بخشياب چهارم هم حاصل جمع دو بخشياب قبلي (84=36+ 48 )و به همين ترتيب .........
اين زيبايي خيره كننده ي رياضيات است كه وجود انسان را فرا ميگيرد .
حال براي اين كه كار جالب تر باشد من ميگويم اين ترتيب هميشه براي آنان كه ب م م غير 1 دارند اتفاق مي افتد حال شم ان را رد يا اثبات كنيد (البته مي دونم رد سوالم آسونه ولي به هر حال تفريح خوبيه )
در ضمن در مورد سوال بالا نيز فكر كنيد كه چرا بخشياب قبل را بر باقيمانده تقسيم مي كنيم؟
با تشكر
آقاي Retin،
نخست سپاس بر شما از براي توجه و همكاري تان با تاپيك هاي من.
و اينك چند نكته:
روشن است كه تقريبا هر چيز را در رياضيات، اگر تعريف و اصل نباشد و اثبات
شدني باشد، مي توان اثبات كرد و هر چيزي را مي توان به چند گونه نوشت و يا اثبات
كرد.
ميتوانم آنها را در اينجا اثبات كرده و يا اثباتشان را در اينجا كپي كنم.
به چند دليل از آوردن آنها در اينجا پرهيز ميكنم:
- با شماره گذاري كه به عنوان اين تاپيك (1) دادم، هدفي را دنبال مي كنم و
مي خواهم خوانندگان خود را به آنجا برسانم، البته اگر وقت شد و بخت ياري كرد.
- بنابراين آوردن برخي اثبات ها، ديد كلي را از بين مي برد
- برخي از اثبات ها از آن پرهون (دايره) كوچكتري است و ازديد من
آوردن آنان در اينجا ضروري نيست.
- روشن است كه من ميتوانم، كتاب هاي قفسه ام را باز كنم و هزاران
قضيه را از تئوري اعداد و يا هر چيز ديگر در اينجا بياورم و يا از آن
آسانتر، كپي پيست است.
- اگر تا كنون به تاپيك هاي رياضي من دقت كرده باشي، مي بينيد كه
يك حالت سرگرمي دارد و مي خواهد شمار زياد از نوجوانان و جوانان را
بسوي رياضيات فراخواند. فكر نمي كنم كه با آوردن برخي اثبات ها
به اين هدف خود برسم.

- با اين همه اينجا، تالار رياضي، يك محيط آزاد است و من در اينجا
نه سر و نه ته پيازم و شما هر اثبات و يا هر موضوع رياضي ديگر را
مي توانيد در تاپيكي جداگانه بنويسيد.
من نيز آنگاه از خوانندگان تاپيك شما خواهم بود.

با سپاس
خروش
سلام خدمت خروش جان عزيز ممنونم از توجهتان .
به نظر من اين تاپيك ها بي نظير هستند و به نظرم اين بحث ها تاپيك ها را نيز زيبا تر مي كند چون كمك بزرگي به شعور رياضي تمام علاقه مندان مي كند و اگر در پايان هر تاپيك اثبات ها و مسايل مربوطه به آنها نيز بحث شود اين تاپيك يك اطلاعات كامل و جامع در مورد مساله ي ذكر شده به علاقه مند مي دهد و اين گونه به نظرم جالب تر و صد البته بسيار مفيد تر مي شود .
البته بنده خيلي اثباتي نيستم خودم هم ولي در اين تاپيك اين بحث متفرقه را لازم مي دانستم چون بحث شيريني در رابطه با همين موضوع بود .
ولي به هر حال شما صاحب تاپيك هستيد و مسلما حرف شما قابل پذيرش من است و فقط مي خواستم به شما براي بسط بهتر اين تاپيك كمك كنم .
اگر عملم از ديدگاه شما نا صحيح بوده است پس عذر خواهي مي کنم و امید وارم مشکل حل شده باشد
با تشكرRetin
من از ريشه ي گياهان گوشتخوار مي آيم
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...

کمرنگ

ارسال پست