سلام.
koorosh kabir بله؛ صحّت دارد.
تجدید نظر فرمائید استاد. تنها عرض شد که نیروی مجازی به جرم لختی وارد میآید یا جرم گرانشی؛ در معادلات حرکت، البته جرم لختی را قرار می دهیم.
اصالتاً تصور می کنم، بنا به تعریف دکارت از جوهر، جرم لختی و گرانشی بدون واسطه، یک چیز نیستند. تأکید می کنم، اصل هم ارزی در مورد تساوی جوهری دو جرم، خاموش است.
maryamz عزیز؛ چه چیز را متوجه نمی شوید؟
---
ضمیمه*
جوهر (substance)
چیزی را جوهر می نامیم که هرچیزی را که ادراک می کنیم، یعنی خاصیت، کیفیت یا صفتی که از آن یک مفهوم واقعی داریم، در آن بی واسطه قرار داشته باشد. تنها مفهومی که به معنای دقیق کلمه، از خود جوهر داریم اینست که جوهر چیزی است که در آن، آنچه را که (از طریق حواس) ادراک می کنیم، یعنی آنچه را که در یکی از تصورات ما به نحو ذهنی وجود دارد، به همان صورت یا به نحو والاتر وجود داشته باشد. زیرا از طریق نور فطرت می دانیم که محال است یک صفت واقعی، صفت یک امر معدوم باشد.
و در جائی دیگر:
ما از لفظ جوهری، چیزی را ادراک می کنیم که نحوه هستی آن، چنان است که برای وجود داشتن نیازی به موضوع ندارد؛ و ابهامی که در مفهوم جوهر هست از همین بی نیازی نسبت به موضوع ناشی می شود؛ زیرا در واقع فقط یک جوهر یکتا را می توان شناخت که نیازمند غیر نیست و آن خداست و همه اشیاء دیگر فقط به نیروی او هستی و بقا دارند. "رنه دکارت"
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
اگر از مفهوم عینی خود از هر برون ذات که باشد، خواه جسمانی و خواه غیر جسمانی، همه خاصیت هایی را که تجربه به شما آموخته است کنار بگذارید، باز یک خاصیت وجود دارد که آن را نمی توانید برگیرید. و آن اینست که آن برون ذات را همچون جوهر یا دوسیده (چسبیده) به جوهر به اندیشه می آورید.
و در جائی دیگر:
جوهر چیزی است که در رابطه با شهود، می باید آخرین موضوع هرگونه تعینهای دیگر باشد. "ایمانوئل کانت"
---
گر نمی یابی تو او را روز و شب/ نیست او گُم، هست نقصان در "طلب"...
یا علی...
خروج از سایت محترم هوپا؛ بامداد یکشنبه، بیست و یکم خرداد نود و یک.
