پارادوکس فوتو الکتریک

مدیران انجمن: parse, javad123javad

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط Paradoxy »

بله همینطوره. البته اینجا باید دقت کرد که الکترون های لایه آخر یا همون الکترون های ظرفیت فلزا مد نظر هستش. برای جدا کردن الکترون های ظرفیت سلسیوم مثلا نیاز به انرژی کمتری داریم نسبت به الکترون های ظرفیت آهن. پس الکترون های ظرفیت آهن رو نمیشه با فوتون های کم انرژی مهتابی جدا کرد؛ نیاز به یه لیزر با فرکانس بالا داریم مثلا.

افق رویداد

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۸/۵/۱۴ - ۰۰:۳۸


پست: 108

سپاس: 8

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط افق رویداد »

paradoxy نوشته شده:بله همینطوره. البته اینجا باید دقت کرد که الکترون های لایه آخر یا همون الکترون های ظرفیت فلزا مد نظر هستش. برای جدا کردن الکترون های ظرفیت سلسیوم مثلا نیاز به انرژی کمتری داریم نسبت به الکترون های ظرفیت آهن. پس الکترون های ظرفیت آهن رو نمیشه با فوتون های کم انرژی مهتابی جدا کرد؛ نیاز به یه لیزر با فرکانس بالا داریم مثلا.




جالب بود! خیلی ممنونم. من با اینکه مطالعات زیادی در زمینه فیزیک دارم اما تابحال اینو نمیدونستم. خیلی شیرین و جذاب بود. خوشمان آمد smile015

این قانون در مورد جدا کردن سایر الکترون ها (الکترون های مدارهای پایین تر؛ مثل مدار اول و دوم) ی اتم های عناصر مختلف هم صدق میکنه دیگه؟! یعنی انرژی لازم برای جدا کردن الکترون مدار دوم سیلیس با انرژی مورد نیاز برای جدا کردن الکترون مدار دوم آهن فرق می کنه؛ درسته؟!

و دیگه اینکه بفرمایید برانگیخته شدن و جدا شدن الکترون های لایه های پایین تر فقط در پلاسما اتفاق می افته یا راه دیگه ای هم هست؟!

یک سوال دیگه:
میدونیم که غیر از فوتون، حرارت هم میتونه اتم رو برانگیخته کرده و الکترون رو از مدارش جدا کنه. و میدونیم که حرارت امواج الکترومغناطیس ساطع می کنه و از اونجایی که نور هم جزو امواج الکترومغناطیس هست. حالا، اینکه حرارت، الکترون رو از مدارش جدا می کنه آیا امواج الکترومغناطیس حرارت این کار رو انجام می دن؟! اصلا ذات آتش و حرارت، امواج الکترومغناطیس هست؟!!


و... بفرمایید که کدام اتم برای برانگیخته شدن به کمترین انرژی و کدام اتم به بیشترین انرژی نیاز دارد؟

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط Paradoxy »

به انرژی لازم برای جدا کردن الکترون ها از یک اتم میگن انرژی یونش. انرژی لازم برای جدا کردن الکترون ظرفیت مثلا، کمتر از انرژی لازم برای جدا کردن الکترون های لایه های داخلی تره. توی حالت نیمه کلاسیک میشه با استفاده از مدارهای بور انرژی لازمش رو به شکل تئوری وار محاسبه کرد. کوانتومیش دنگ و فنگ زیاد داره.

اثر فوتوالکتریک فقط برای دو جسم جامد فلزی مورد بحث قرار میگیره و برای پلاسما، چون که سیاله نمیشه این اثر رو به درستی بررسی کرد. ضمن اینکه در حالت پلاسما از قبل اتم ها یونیزه شده هستند و شما ابری از الکترون ها و یون هارو در پلاسما میبینی، پس خیلی معنی نداره که در مورد جدا شدن الکترون ها از اتم در مورد پلاسما، حداقل در قالب اثر فوتوالکتریک صحبت کنیم.

حرارت امواج الکترومغناطیس ساطع می کنه

نه! حرارت خود امواج الکترومغناطیس هست که به شکل کاتوره ای، (یا بی نظم) از جسم داغ ارسال میشه. حرارت خودش رو به اشکال مختلفی میتونه نشون بده؛ مثلا وقتی دستمون رو در یک آب جوش میبریم دمای بالای اون رو به این علت حس میکنیم که ملوکول های آب با سرعت خیلی زیاد به شکل تصادفی دستمون میخورن؛ اما عامل حرکت بسیار سریع تصادفی همین ملوکول های آب در آب جوش؛ همینه که بهشون امواج الکترومغناطیسی خورده (مثلا با ماکروفر) یا این که یک واسطه (مثلا کتری) که خودش روی گازه و شعله گاز با امواج الکترومغناطیسی داغش کرده، داغ شده. بهرحال در کلی ترین حالت ممکن حرارت خودش رو در قالب حرکت امواج الکترومغناطیسی نشون میده و چیزی جدای ازون نیست.

اصلا ذات آتش و حرارت، امواج الکترومغناطیس هست؟!!

کلمه ذات یکم خطریه توی فیزیک، ولی اون داغیه آتیش از ارسال امواج الکترومغناطیسی ناشی میشه؛ امواج رو حذف کنیم آتش خنک داریم. خود آتش با رنگبندی های مختلفی که داره یک جور پلاسما هست.

و... بفرمایید که کدام اتم برای برانگیخته شدن به کمترین انرژی و کدام اتم به بیشترین انرژی نیاز دارد؟

این ازون سوالایه که توی شیمی 12م میارن و منم هیچ وقت نمیتونم بهش درست جواب بدم چون یکم حفظیه smile039 میشه با توجه به سنگین شدن هسته و جدول تناوبی جوابش رو داد؛ ولی همیشه یه مشت استثنای کوفتی این وسط وجود داره که ذهن آدم رو خراب می‌کنه. بهرحال اینجا
https://www.lenntech.com/periodic-chart ... energy.htm
هلیوم بیشترین انرژی یونیزیسایون رو داره و سیزیوم کمترین.

افق رویداد

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۸/۵/۱۴ - ۰۰:۳۸


پست: 108

سپاس: 8

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط افق رویداد »

خیلی ممنون و سپاسگذارم بابت جواب ها و راهنمایی هاتون... واقعا که یاد گرفتن خیلی لذت بخشه و اینکه این حس لذت بردن رو به همنوعانتون می بخشید خیلی عالیه. ممنون

اینو پاسخ ندادید:
در بحث اینکه حرارت هم الکترون رو از مدارش جدا می کنه، آیا حرکت جنبشی ملکول های فلز حرارت دیده باعث جدا شدن الکترون ها از مدار اتم هاشون می شه یا امواج الکترومغناطیس حرارت به الکترون ها برخورد می کنن و بهشون انرژی میدن و از مدارشون خارجشون می کنن؟!


در ضمن، پس طبق جدولی که لینکش کردید انرژی یونش آهن نسبت به انرژی یونش سیلیسوم (سیلیکون) کمتره. که تو پاسخ چند پست قبلیتون به اشتباه گفته بودید انرژی یونش سیلیسیوم کمتره.



و یک سوال دیگه:
فسفر در دمای معمولی اتاق از خودش نور خیلی ضعیفی ساطع میکنه. یعنی اتم فسفر در دمای معمولی اتاق برانگیخته میشه و الکترون هاش وقتی به مدار پایه شون میخوان برگردن امواج الکترومغناطیس رو بشکل نور ساطع می کنن. آیا این به این معنی نیست که "انرژی یونش فسفر خیلی کمه؟!!" پس با این اوصاف باید انتظار داشت فسفر حداقل در جدولی که لینکش کردید در بالای جدول (قاطی عناصری که انرژی یونش کمتری دارند) قرار بگیره در حالیکه در اواخر جدول قرار گرفته و انرژی یونش اون نسبتا زیاده!!!!



یه سوال دیگه:
من یه جا خونده بودم اتم هایی که در لایه آخرشون الکترون های بیشتری دارند الکترون هاشون رو میشه با صرف انرژی کمتری از مدارشون جدا کرد. گواه این سخن، عناصر عایق، نیمه عایق و رسانا هستند. عایق ها کمتر از 4 الکترون در مدار آخرشون دارن؛ نیمه رساناها (مثل سیلیکون و ژرمانیوم) دقیقا 4 الکترون؛ و رساناها بیش از 4 الکترون در مدار آخرشون دارن. پس رساناها اصولا باید انؤزی یونیزشون پایین تر باشه (یعنی با صرف انرژی کمتری بشه الکترون رو از مدار آخرشون جدا کرد). حالا طلا جزو بهترین رساناهاست. با این اوصاف باید انتظار داشت بالای جدول باشه در حالی که پایین جدول هست!!!!

میشه توضیح بدید smile042

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط Paradoxy »

خواهش میکنم داریم تبادل اطلاعات میکنیم.

در بحث اینکه حرارت هم الکترون رو از مدارش جدا می کنه، آیا حرکت جنبشی ملکول های فلز حرارت دیده باعث جدا شدن الکترون ها از مدار اتم هاشون می شه یا امواج الکترومغناطیس حرارت به الکترون ها برخورد می کنن و بهشون انرژی میدن و از مدارشون خارجشون می کنن؟!
امواج الکترومغناطیس حرارت به الکترون ها برخورد می کنن و بهشون انرژی میدن و از مدارشون خارجشون می کنن. نمیدونم چطور حرکت جنبشی ملوکول های جسم می‌خواد الکترون های داخلش رو بندازه بیرون؛ حتی در فیزیک کلاسیکشم فکر نکنم بشه چنین حالتی رو به وجود آورد. مگه یه حالت خیلی خاص scattering یا پراش داشته باشیم که وارد بحث حرارت نمیشه.

در ضمن، پس طبق جدولی که لینکش کردید انرژی یونش آهن نسبت به انرژی یونش سیلیسوم (سیلیکون) کمتره. که تو پاسخ چند پست قبلیتون به اشتباه گفته بودید انرژی یونش سیلیسیوم کمتره.

هرجا دیدید من کلمه مثلا آوردم بدونید که مثلا منظورمه نه واقعنی smile039 توی پست قبل از پست من شما گفته بودی
مثلا انرژی فوتون (یا همون نور معمولی) که قادره الکترون های سیلیسیوم پنل های خورشیدی رو جدا کنه قادر به جدا کردن الکترون های مثلا آهن نیست؟!
یعنی فرض کرده بودید که تابع کار سیلسیوم کمتره، منم مطابق همین فرض گفتم مثلا اگه اینطور باشه اونطور میشه. بعدم من حتی جدول تناوبی رو هم حفظ نیستم چه برسه به انرژی یونشه عناصر! smile055


فسفر در دمای معمولی اتاق از خودش نور خیلی ضعیفی ساطع میکنه. یعنی اتم فسفر در دمای معمولی اتاق برانگیخته میشه و الکترون هاش وقتی به مدار پایه شون میخوان برگردن امواج الکترومغناطیس رو بشکل نور ساطع می کنن. آیا این به این معنی نیست که "انرژی یونش فسفر خیلی کمه؟!!" پس با این اوصاف باید انتظار داشت فسفر حداقل در جدولی که لینکش کردید در بالای جدول (قاطی عناصری که انرژی یونش کمتری دارند) قرار بگیره در حالیکه در اواخر جدول قرار گرفته و انرژی یونش اون نسبتا زیاده!!!!

انرژی یونش مقدار انرژی ایه که به الکترونهای ظرفیت میدیم تا الکترون به کل از اتم کند شه بره پی کارش! توی بحث فسفر و روشنایی که توی شب میبینیم، تعدادی از الکترون های لایه های پایین تر نزدیک به اتم، به لایه های بالاتر میرن و برانگیخته میشن و بعد شب بر میگردن به لایه ای که ازش اومدن. کنده نمیشن؛ بحث انرژی یونش مطرح نیست. از نظر ریاضی؛ انرژی یونش هست اختلاف انرژی وابستگی مدار الکترون و بینهایت (که صفره) ولی توی بحث برانگیختگی؛ بحث اختلاف انرژی دو مداره که هیچ کدوم صفر نیستند. اینا همش توی فیزیک 12م رشته ریاضی فیزیک باید باشه.


من یه جا خونده بودم اتم هایی که در لایه آخرشون الکترون های بیشتری دارند الکترون هاشون رو میشه با صرف انرژی کمتری از مدارشون جدا کرد. گواه این سخن، عناصر عایق، نیمه عایق و رسانا هستند. عایق ها کمتر از 4 الکترون در مدار آخرشون دارن؛ نیمه رساناها (مثل سیلیکون و ژرمانیوم) دقیقا 4 الکترون؛ و رساناها بیش از 4 الکترون در مدار آخرشون دارن. پس رساناها اصولا باید انؤزی یونیزشون پایین تر باشه (یعنی با صرف انرژی کمتری بشه الکترون رو از مدار آخرشون جدا کرد). حالا طلا جزو بهترین رساناهاست. با این اوصاف باید انتظار داشت بالای جدول باشه در حالی که پایین جدول هست!!!!

فکر میکنم دقیق نخوندید. ببینید هرچی یه اتم سنگین تر بشه؛ یعنی پروتون هاش زیاد شه نیرویی که به الکترون های یک مدار وارد میشه بیشتر میشه و در نتیجه؛ الکترون ها بیشتر مقید به هسته میشن و انرژی یونششون بیشتره. اما ازونور؛ هرچی الکترون ها دورتر از هسته قرار بگیرن؛ نیروی کلونی کمتری بهشون وارد میشه و کندشون راحت تره. حالا وقتی توی جدول تناوبی حرکت میکنیم؛ با افزایش تعداد پروتون ها (یا همون سنگین شدن هسته) همزمان تعداد مدارهای هسته هم افزایش پیدا می کنه و در نتیجه الکترون های لایه آخر در فاصله دورتری قرار می گیرند؛ پس برای بررسی این که انرژی یونش کم میشه یا زیاد هم باید در نظر داشت که الکترون چقدر دور رفته از هسته و هم این که چقدر هسته سنگینه. پاسخ تمام این سوالاتتون رو میتونید توی همین شیمی و فیزیک رشته ریاضی فیزیک (که اینم میخوان بردارن به حمدالله) از بین سالای 11 و 12 ببینید. یا پیش دانشگاهی قدیم

افق رویداد

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۸/۵/۱۴ - ۰۰:۳۸


پست: 108

سپاس: 8

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط افق رویداد »

paradoxy نوشته شده:به انرژی لازم برای جدا کردن الکترون ها از یک اتم میگن انرژی یونش. انرژی لازم برای جدا کردن الکترون ظرفیت مثلا، کمتر از انرژی لازم برای جدا کردن الکترون های لایه های داخلی تره. توی حالت نیمه کلاسیک میشه با استفاده از مدارهای بور انرژی لازمش رو به شکل تئوری وار محاسبه کرد. کوانتومیش دنگ و فنگ زیاد داره.

اثر فوتوالکتریک فقط برای دو جسم جامد فلزی مورد بحث قرار میگیره و برای پلاسما، چون که سیاله نمیشه این اثر رو به درستی بررسی کرد. ضمن اینکه در حالت پلاسما از قبل اتم ها یونیزه شده هستند و شما ابری از الکترون ها و یون هارو در پلاسما میبینی، پس خیلی معنی نداره که در مورد جدا شدن الکترون ها از اتم در مورد پلاسما، حداقل در قالب اثر فوتوالکتریک صحبت کنیم.

حرارت امواج الکترومغناطیس ساطع می کنه

نه! حرارت خود امواج الکترومغناطیس هست که به شکل کاتوره ای، (یا بی نظم) از جسم داغ ارسال میشه. حرارت خودش رو به اشکال مختلفی میتونه نشون بده؛ مثلا وقتی دستمون رو در یک آب جوش میبریم دمای بالای اون رو به این علت حس میکنیم که ملوکول های آب با سرعت خیلی زیاد به شکل تصادفی دستمون میخورن؛ اما عامل حرکت بسیار سریع تصادفی همین ملوکول های آب در آب جوش؛ همینه که بهشون امواج الکترومغناطیسی خورده (مثلا با ماکروفر) یا این که یک واسطه (مثلا کتری) که خودش روی گازه و شعله گاز با امواج الکترومغناطیسی داغش کرده، داغ شده. بهرحال در کلی ترین حالت ممکن حرارت خودش رو در قالب حرکت امواج الکترومغناطیسی نشون میده و چیزی جدای ازون نیست.

اصلا ذات آتش و حرارت، امواج الکترومغناطیس هست؟!!

کلمه ذات یکم خطریه توی فیزیک، ولی اون داغیه آتیش از ارسال امواج الکترومغناطیسی ناشی میشه؛ امواج رو حذف کنیم آتش خنک داریم. خود آتش با رنگبندی های مختلفی که داره یک جور پلاسما هست.

و... بفرمایید که کدام اتم برای برانگیخته شدن به کمترین انرژی و کدام اتم به بیشترین انرژی نیاز دارد؟

این ازون سوالایه که توی شیمی 12م میارن و منم هیچ وقت نمیتونم بهش درست جواب بدم چون یکم حفظیه smile039 میشه با توجه به سنگین شدن هسته و جدول تناوبی جوابش رو داد؛ ولی همیشه یه مشت استثنای کوفتی این وسط وجود داره که ذهن آدم رو خراب می‌کنه. بهرحال اینجا
https://www.lenntech.com/periodic-chart ... energy.htm
هلیوم بیشترین انرژی یونیزیسایون رو داره و سیزیوم کمترین.



ببخشید؛ آیا انرژی یونش همون "فرکانس آستانه"ست؟!!

چون یجا نوشته: "هر فلزی دارای یک فرکانس‌ ویژه است، بطوری که اگر فرکانس نور تابشی کمتر از این مقدار ویژه باشد، هیچ الکترونی از سطح کاتد گسیل نمی‌شود. این فرکانس‌ ویژه را فرکانس‌ آستانه می‌گویند. شایان ذکر است که فرکانس‌ آستانه از فلزی به فلز دیگر ، تغییر می‌کند و هر فلزی دارای فرکانس‌ آستانه مخصوص به خود است".

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط Paradoxy »

چه سوال خوبی پرسیدید، بدون اینکه بدونید منو به این سوال رهنمود کرد که آیا تابع کار و انرژی یونش یک چیزند؟ خیلی جالب بود برام که اصلا به این مسئله در کتابایی که خوندم پرداخته نشده بود، و بعد ازون جالب تر این که وقتی جدول های اینارو مقایسه کردم متوجه شدم که مقدار تابع کار یک فلز با انرژی یونش اون فرق داره، رفتم تو فکر گفتم آخه تابع کار انرژی لازمیه که الکترون های سطح فلز نیاز دارند تا از سطح فلز کنده بشن و برن به بینهایت، انرژی یونشم طبق تعریف انرژی لازم برای کندن الکترون از مدار یک اتم و فرستادنش به بینهایته، چرا مقدار اینا فرق داره پس! یکم سرچ زدم توی منابع انگلیسی دیدم بعضیا نوشته بودن که تابع کار انرژی لازم برای کندن الکترون های آزاد و نامقید به هسته هستش و انرژی یونش انرژی لازم برای کندن الکترون های مقید، برای همین مقدارش فرق داره. ولی بحث شده بود که اینطور نیست، و هیچی دیگه سرتون رو درد نیارم آخر فهمیدم که هنوز مشخص نیست رابطه بین انرژی یونش و تابع کار چیه.

اما در مورد فرکانس آستانه قطع، ببینید فرکانس فرکانسه. واحدش عکس زمان هست، و تعریفش میشه تعداد رویدادهایی که در یک ثانیه رخ میده. مثلا شما ده بار در یک ثانیه دست بزنی، فرکانس دست زدنت دهه. برای امواج، شکل سینوسیشون رو باید دیده باشید، تعداد قله هایی که در یک ثانیه از یک نقطه مشخص عبور میکنند رو میتونیم فرکانس در نظر بگیریم. بنابراین فرکانس انرژی نیست، جنسش عکس زمانه. اما فرکانس یک فوتون رابطه مشخصی با انرژیش داره که به شکل $E=hf$ تعریف میشه که $h$ ثابت پلانک و $f$ فرکانسه فوتونه. الکترون های هر فلز به واسطه تابع کاری که دارن نیاز به انرژی مشخصی دارن که از سطح فلز کنده بشن، این انرژی رو فوتون های نور بهشون میدن، با انرژی $E=hf$. اگه انرژی لازم برای کندن یک الکترون از سطح فلز مثلا 1 ژول باشه (مثلنی ها، یک ژول خیلیه) اونوقت برای کندن این الکترون فوتون باید فرکانس $f=1/h$ رو داشته باشه یه چیزی از مرتبه ده به توان سی مثلا. اگر فرکانس فوتون فرودی یکم کمتر ازین مقدار باشه، اون موقع اون فوتون انرژی لازم برای کندن الکترون رو نداره. اما فرکانسش بیشتر ازین مقدار باشه، اون موقع راحت الکترون رو میکنه از سطح فلز، به این فرکانس خاص که در این مثال مقدارش شده $f=1/h$ و برای هر فلزی با فلز دیکه هم فرق داره میگیم فرکانس قطع، فرکانس آستانه و ازین چیزا، یعنی حداقل فرکانسی که نور فرودی باید داشته باشه تا انقدر انرژیش بزرگ بشه که الکترون رو بکنه از سطح فلز.

افق رویداد

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۸/۵/۱۴ - ۰۰:۳۸


پست: 108

سپاس: 8

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط افق رویداد »

paradoxy نوشته شده:چه سوال خوبی پرسیدید، بدون اینکه بدونید منو به این سوال رهنمود کرد که آیا تابع کار و انرژی یونش یک چیزند؟ خیلی جالب بود برام که اصلا به این مسئله در کتابایی که خوندم پرداخته نشده بود، و بعد ازون جالب تر این که وقتی جدول های اینارو مقایسه کردم متوجه شدم که مقدار تابع کار یک فلز با انرژی یونش اون فرق داره، رفتم تو فکر گفتم آخه تابع کار انرژی لازمیه که الکترون های سطح فلز نیاز دارند تا از سطح فلز کنده بشن و برن به بینهایت، انرژی یونشم طبق تعریف انرژی لازم برای کندن الکترون از مدار یک اتم و فرستادنش به بینهایته، چرا مقدار اینا فرق داره پس! یکم سرچ زدم توی منابع انگلیسی دیدم بعضیا نوشته بودن که تابع کار انرژی لازم برای کندن الکترون های آزاد و نامقید به هسته هستش و انرژی یونش انرژی لازم برای کندن الکترون های مقید، برای همین مقدارش فرق داره. ولی بحث شده بود که اینطور نیست، و هیچی دیگه سرتون رو درد نیارم آخر فهمیدم که هنوز مشخص نیست رابطه بین انرژی یونش و تابع کار چیه.

اما در مورد فرکانس آستانه قطع، ببینید فرکانس فرکانسه. واحدش عکس زمان هست، و تعریفش میشه تعداد رویدادهایی که در یک ثانیه رخ میده. مثلا شما ده بار در یک ثانیه دست بزنی، فرکانس دست زدنت دهه. برای امواج، شکل سینوسیشون رو باید دیده باشید، تعداد قله هایی که در یک ثانیه از یک نقطه مشخص عبور میکنند رو میتونیم فرکانس در نظر بگیریم. بنابراین فرکانس انرژی نیست، جنسش عکس زمانه. اما فرکانس یک فوتون رابطه مشخصی با انرژیش داره که به شکل $E=hf$ تعریف میشه که $h$ ثابت پلانک و $f$ فرکانسه فوتونه. الکترون های هر فلز به واسطه تابع کاری که دارن نیاز به انرژی مشخصی دارن که از سطح فلز کنده بشن، این انرژی رو فوتون های نور بهشون میدن، با انرژی $E=hf$. اگه انرژی لازم برای کندن یک الکترون از سطح فلز مثلا 1 ژول باشه (مثلنی ها، یک ژول خیلیه) اونوقت برای کندن این الکترون فوتون باید فرکانس $f=1/h$ رو داشته باشه یه چیزی از مرتبه ده به توان سی مثلا. اگر فرکانس فوتون فرودی یکم کمتر ازین مقدار باشه، اون موقع اون فوتون انرژی لازم برای کندن الکترون رو نداره. اما فرکانسش بیشتر ازین مقدار باشه، اون موقع راحت الکترون رو میکنه از سطح فلز، به این فرکانس خاص که در این مثال مقدارش شده $f=1/h$ و برای هر فلزی با فلز دیکه هم فرق داره میگیم فرکانس قطع، فرکانس آستانه و ازین چیزا، یعنی حداقل فرکانسی که نور فرودی باید داشته باشه تا انقدر انرژیش بزرگ بشه که الکترون رو بکنه از سطح فلز.


خیلی خوبه... پس منم یه کار مفیدی انجام دادم اینجا...

خیلی ممنون... من چیزای تازه دارم از شما یاد می گیرم که تابحال یا جاهای دیگه دیده بودم ولی نگرفته بودمشون یا اصلا ندیده بودم که تابحال نمیدونستم.
اگه ممکنه یک تاپیک در همون موضوع "آیا تابع کار همان انرژی یونش است؟" باز کنید و مختصری در موردش توضیح بدید و توضیح بدید که خودتون چیا پیدا کردید و فهمیدید. (البته که این یک پیشنهاده)
... و دیگه اینکه لطفا بگید اصطلاح انگلیسی تابع کار چیه؟!


و لطفا میشه در مورد ثابت پلانک یه اشاره مختصری بکنید؟! خیلی خلاصه و مفید برای یک مبتدی. البته یه اشاره ای باشه برای استارت که خودم برم بیشتر در موردش جستجو کنم.

و... میشه در مورد فرمول E=hf چند تا مثال بزنید؟!
آیا E=hf فرموله انرزی یونشه؟!

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: پارادوکس فوتو الکتریک

پست توسط Paradoxy »

تابع کار = work function

ثابت پلانک ثابتیه که آقای پلانک برای توضیح تابش جسم سیاه معرفیش کرد و بعدا توسط اینشتین و دوستان درجاهای دیگه ای به کار گرفته شد. توضیح زیاده براش سرچ بزنید.

روابط رو داخل دوتا $\$$ قرار بدید تا بهتر نشون دادن بشن. گفتم $E=hf$ انرژی یک فوتون نوره. یک مثالش همین مسئله فوتوالکتریک هست، که ما تابع کار فلز رو میدونیم و بعد میخوایم ببینیم که آیا یک فوتون با انرژی $E=hf$ قادر به کندن الکترون از فلز هست یا نه. این رابطه هر جایی که درش دنبال بدست آوردن انرژی فوتون باشیم، حالا به هر دلیلی، استفاده میشه. مثلا توی مسئله جسم سیاه. یا توی همین انرژی یونش هم دقیقا از همین رابطه استفاده میشه.

ارسال پست