ADMIN نوشته شده:پس عملا چیزی در مورد اصل ماخ وجود نداره که بخواید خودتون رو درگیر درک و فهمش کنید. این فقط یک پیشنهاد هست که توسط ماخ داده شده. ایشون فرض کردند که فضای مطلقی وجود نداره و حتی دستگاههای نالخت چرخان هم نسبت به اجرام بیرونی هست که چرخان تعریف میشن. همون مثال معروف لیوان آب چرخان و لیوان آب ثابت در یک کیهان چرخان. در نگاه نیوتنی، در حالت اول آب عکسالعمل نشون میده و لیوان دوم آب ثابت هست. در نگاه ماخ، هر دو لیوان آب عکسالعمل نشون میدن.
پس اگه دستگاههای لخت رو طوری تعریف کنیم که در همهشون قوانین حرکت نیوتن [به یک شکل] حاکم باشه، اونوقت میشه گفت اصل ماخ در مورد حرکات شتابدار صادق نیست. یا به عبارتی لیوان آب چرخان و کیهان ثابت معادل لیوان آب ثابت و کیهان چرخان نیست. مگه اینکه بخوایم تعریف دیگهای از دستگاههای لخت ارائه بدیم. درست میگم؟
ADMIN نوشته شده:این اثر میتونه تحت تاثیر سرد شدن محیط در زمان کسوف یا کم شدن تابش مرئی و تاریک شدن محل آزمایش و کلی پارامتر فیزیکی معمولی دیگه باشه که در هیچ کدوم از این آزمایشها درنظر گرفته نشده.
یعنی ممکنه کم و زیاد شدن دما و نور آزمایشگاه ربطی به نحوه نوسان یک آونگ داشته باشه؟ اگه بله، این اتفاق چطور امکان پذیره؟ آیا امکان داره خورشید گرفتگی یا عبور ماه از نزدیکی خورشید (منظورم نزدیکی زاویهای هست ) به لحاظ تغییراتی که در شتاب گرانش ناظر زمینی ایجاد میکنه و باعث ایجاد جزر و مد میشه، بتونه تأثیری در نحوه نوسان مثلاً آونگ فوکو داشته باشه و مثلاً راستای تعادلشو که حول اون راستا نوسان میکنه، تغییر بده؟ اگه جواب مثبته، چنین چیزی تا چه میزان امکان پذیره؟ تا چند درجه، دقیقه یا ثانیه؟
من اصل ماخ رو درست متوجه نمیشم، یعنی اگر من دور یک لیوان آب فرضی، روی یک دایره تعداد زیادی کره بسیار پرجرم قرار بدم و تمام اونهارو مثلا ساعتگرد بچرخونم، اون موقع طبق اصل ماخ آب داخل لیوان شروع میکنه به چرخش؟ چون عملا تاثیری که این کره ها میخوان بزارن روی لیوان، بیش از ستاره های دور میشه، و بعد نظریه نیوتونی میگه اینطور نیست؟ خب اینکه آزمایش پذیر هست، ضمن اینکه اگر برداشتم درست باشه چنین چیزی پیشبینی میکنه که کره ها در نهایت روی لیوان آب سقوط میکنن، علتش اینه که با چرخش آب لیوان، برای حفظ پایستگی انرژی یا پایستگی تکانه زاویه ای (هرکدوم راحت ترید) کره ها سرعت چرخششون باید کمتر شه و توی مدار های کوچکتری بیوفتن، هرچند باز قوانین کپلر مطرح میشه و حرکتشون فکر کنم بیضوی میشه در ادامه و بسیاری نکات دیگه که باید در نظر گرفته شه و از هوا نمیشه گفت دو اینکه اگر من همین الان بچرخم، این معادله اینه که بگم میلیارد ها سال قبل ستاره های بینهایت دور شروع به چرخش کردن که الان دارم میبینمشون در حال چرخش؟، هرچی نباشه من ساکنم نسبت به خودم و اگه اونا شروع کرده باشن به چرخش، چرخششون رو باید میلیارد ها سال قبل شروع میکردن که تازه نورش الان به چشم من رسیده، نمیشه که آنی با چرخش من اونا شروع کنن به چرخش! و نیروی گرامشی چرخان اعمال کنن به من. اتفاقا این توی الکترو مغناطیس هم مطرح هست، وقتی که دو ذره دور از هم و ساکن، یکیشون شروع به حرکت میکنه ذره دیگه تا چند لحظه متوجه حرکت ذره بعدی نیست و همچنان نیرویی که احساس میکنه از سمت مکان قبلی ذره دومه که هنوز حرکت نکرده. بعدم میان میگن تکانه تو میدان ذخیره میشه و این داستانا.
paradoxy نوشته شده:من اصل ماخ رو درست متوجه نمیشم، یعنی اگر من دور یک لیوان آب فرضی، روی یک دایره تعداد زیادی کره بسیار پرجرم قرار بدم و تمام اونهارو مثلا ساعتگرد بچرخونم، اون موقع طبق اصل ماخ آب داخل لیوان شروع میکنه به چرخش؟ چون عملا تاثیری که این کره ها میخوان بزارن روی لیوان، بیش از ستاره های دور میشه، و بعد نظریه نیوتونی میگه اینطور نیست؟ خب اینکه آزمایش پذیر هست، ضمن اینکه اگر برداشتم درست باشه چنین چیزی پیشبینی میکنه که کره ها در نهایت روی لیوان آب سقوط میکنن، علتش اینه که با چرخش آب لیوان، برای حفظ پایستگی انرژی یا پایستگی تکانه زاویه ای (هرکدوم راحت ترید) کره ها سرعت چرخششون باید کمتر شه و توی مدار های کوچکتری بیوفتن، هرچند باز قوانین کپلر مطرح میشه و حرکتشون فکر کنم بیضوی میشه در ادامه و بسیاری نکات دیگه که باید در نظر گرفته شه و از هوا نمیشه گفت دو اینکه اگر من همین الان بچرخم، این معادله اینه که بگم میلیارد ها سال قبل ستاره های بینهایت دور شروع به چرخش کردن که الان دارم میبینمشون در حال چرخش؟، هرچی نباشه من ساکنم نسبت به خودم و اگه اونا شروع کرده باشن به چرخش، چرخششون رو باید میلیارد ها سال قبل شروع میکردن که تازه نورش الان به چشم من رسیده، نمیشه که آنی با چرخش من اونا شروع کنن به چرخش! و نیروی گرامشی چرخان اعمال کنن به من. اتفاقا این توی الکترو مغناطیس هم مطرح هست، وقتی که دو ذره دور از هم و ساکن، یکیشون شروع به حرکت میکنه ذره دیگه تا چند لحظه متوجه حرکت ذره بعدی نیست و همچنان نیرویی که احساس میکنه از سمت مکان قبلی ذره دومه که هنوز حرکت نکرده. بعدم میان میگن تکانه تو میدان ذخیره میشه و این داستانا.
مرحوم ارنست ماخ بیش از ۱۰۰ سال هست که فوت کرده. اون زمان چه میدونستن که اینهایی که شما گفتید یعنی چی؟!
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...
ADMIN نوشته شده:پس عملا چیزی در مورد اصل ماخ وجود نداره که بخواید خودتون رو درگیر درک و فهمش کنید. این فقط یک پیشنهاد هست که توسط ماخ داده شده. ایشون فرض کردند که فضای مطلقی وجود نداره و حتی دستگاههای نالخت چرخان هم نسبت به اجرام بیرونی هست که چرخان تعریف میشن. همون مثال معروف لیوان آب چرخان و لیوان آب ثابت در یک کیهان چرخان. در نگاه نیوتنی، در حالت اول آب عکسالعمل نشون میده و لیوان دوم آب ثابت هست. در نگاه ماخ، هر دو لیوان آب عکسالعمل نشون میدن.
پس اگه دستگاههای لخت رو طوری تعریف کنیم که در همهشون قوانین حرکت نیوتن [به یک شکل] حاکم باشه، اونوقت میشه گفت اصل ماخ در مورد حرکات شتابدار صادق نیست. یا به عبارتی لیوان آب چرخان و کیهان ثابت معادل لیوان آب ثابت و کیهان چرخان نیست. مگه اینکه بخوایم تعریف دیگهای از دستگاههای لخت ارائه بدیم. درست میگم؟
ADMIN نوشته شده:این اثر میتونه تحت تاثیر سرد شدن محیط در زمان کسوف یا کم شدن تابش مرئی و تاریک شدن محل آزمایش و کلی پارامتر فیزیکی معمولی دیگه باشه که در هیچ کدوم از این آزمایشها درنظر گرفته نشده.
یعنی ممکنه کم و زیاد شدن دما و نور آزمایشگاه ربطی به نحوه نوسان یک آونگ داشته باشه؟ اگه بله، این اتفاق چطور امکان پذیره؟ آیا امکان داره خورشید گرفتگی یا عبور ماه از نزدیکی خورشید (منظورم نزدیکی زاویهای هست ) به لحاظ تغییراتی که در شتاب گرانش ناظر زمینی ایجاد میکنه و باعث ایجاد جزر و مد میشه، بتونه تأثیری در نحوه نوسان مثلاً آونگ فوکو داشته باشه و مثلاً راستای تعادلشو که حول اون راستا نوسان میکنه، تغییر بده؟ اگه جواب مثبته، چنین چیزی تا چه میزان امکان پذیره؟ تا چند درجه، دقیقه یا ثانیه؟
بخش اول سوالتون رو متوجه نشدم. خودتون رو زیاد درگیرش نکنید. اینها تعاریف هستن. روی واقعیات و معادلات هیچ اثری نمیزارن.
در مورد اثر تاریکی و سرما و گرما روی آونگ، بله قطعا موثر هست. تاریک شدن هم باعث تغییر جریان دمایی در یک مکان میشه. تغییر دما هم تغییر فشار ایجاد میکنه و سیالات تمایل دارند از نقطه پرفشار به نقطه کمفشار برن. به همینخاطر ایجاد نیرو میکنند که روی آونگ هم ممکنه موثر باشه. اصولا وزش باد در طبیعت بخاطر همین اختلاف فشار هست.
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...
paradoxy نوشته شده:من اصل ماخ رو درست متوجه نمیشم، یعنی اگر من دور یک لیوان آب فرضی، روی یک دایره تعداد زیادی کره بسیار پرجرم قرار بدم و تمام اونهارو مثلا ساعتگرد بچرخونم، اون موقع طبق اصل ماخ آب داخل لیوان شروع میکنه به چرخش؟ چون عملا تاثیری که این کره ها میخوان بزارن روی لیوان، بیش از ستاره های دور میشه، و بعد نظریه نیوتونی میگه اینطور نیست؟ خب اینکه آزمایش پذیر هست، ضمن اینکه اگر برداشتم درست باشه چنین چیزی پیشبینی میکنه که کره ها در نهایت روی لیوان آب سقوط میکنن، علتش اینه که با چرخش آب لیوان، برای حفظ پایستگی انرژی یا پایستگی تکانه زاویه ای (هرکدوم راحت ترید) کره ها سرعت چرخششون باید کمتر شه و توی مدار های کوچکتری بیوفتن، هرچند باز قوانین کپلر مطرح میشه و حرکتشون فکر کنم بیضوی میشه در ادامه و بسیاری نکات دیگه که باید در نظر گرفته شه و از هوا نمیشه گفت دو اینکه اگر من همین الان بچرخم، این معادله اینه که بگم میلیارد ها سال قبل ستاره های بینهایت دور شروع به چرخش کردن که الان دارم میبینمشون در حال چرخش؟، هرچی نباشه من ساکنم نسبت به خودم و اگه اونا شروع کرده باشن به چرخش، چرخششون رو باید میلیارد ها سال قبل شروع میکردن که تازه نورش الان به چشم من رسیده، نمیشه که آنی با چرخش من اونا شروع کنن به چرخش! و نیروی گرامشی چرخان اعمال کنن به من. اتفاقا این توی الکترو مغناطیس هم مطرح هست، وقتی که دو ذره دور از هم و ساکن، یکیشون شروع به حرکت میکنه ذره دیگه تا چند لحظه متوجه حرکت ذره بعدی نیست و همچنان نیرویی که احساس میکنه از سمت مکان قبلی ذره دومه که هنوز حرکت نکرده. بعدم میان میگن تکانه تو میدان ذخیره میشه و این داستانا.
مرحوم ارنست ماخ بیش از ۱۰۰ سال هست که فوت کرده. اون زمان چه میدونستن که اینهایی که شما گفتید یعنی چی؟!
بخش دوم رو آره نمیدونستن چون هنوز نسبیت خاص و ناهمزمانی رویداد ها مطرح نبودش. اما راجب اولی که میدونستند، چون صرفا بررسیش فیزیک نیوتونی میطلبه. و اینه که خود منم هیچ ایده ای ندارم که آیا چرخش کره به دور لیوان سبب چرخش مایع درون اون میشه یا نمیشه، متوجه این هستم که تک تک ذرات سیال میخواد برن سمت مرکز جرم کره چرخان، اما آیا برآیند حرکت تک تک ذرات سیال به سمت مرکز کره در هر لحظه؛ سبب ایجاد حرکت خالص برای کل سیال میشه؟ به نظر نمیشه، چون اگه یک ذره از a-x بخواد بره به a و یک ذره از a+x بخواد بره به a، (نقطه a مکانیه که ذره سیال کمترین فاصله رو با مرکز کره چرخان پیدا می کنه و دقیقا روی دیواره لیوان هست، مکانشم هر لحظه متناسب با مکان مرکز کره جا به جا میشه) اینها حرکت هم دیگه رو خنثی می کنن و اسپین کلی پدید نمیاد. ضمن این که همین الانشم ما بعد از صد سال اصل ماخ رو مردود نمیدونیم، یا دستکم من ندیدم در کتاب هایی که خوندم ادعا کنن این اصل اشتباهه. اما خب چه توجیهی برای این سبک سوالا هست؟ بالاخره ما هم اصل ماخ رو باید بپذیریم یا بریزیم دور؟ برخلاف کوانتوم که تفسیرای مختلفش، اثری در نتایج آزمایش ندارند، به نظر اصل ماخ تفاوت داره با پیش بینی های فیزیک نیوتونی
جناب ADMIN در مورد اصل ماخ و نظری که آقای ماخ در رابطه با دستگاههای چرخان و غیر چرخان داشته، فکر کنم متوجه موضوع شدم. ایشون فقط اومده یه تعریفی رو از چرخان و غیر چرخان بودن یک دستگاه ارائه داده فارغ از اینکه اساساً قوانین حرکت حاکم بر هر کدوم از دستگاهها چیه. یعنی اومده نوعی از نسبیت رو برای حرکات چرخشی قائل شده. به عنوان مثال اگه ما لیوانی رو ببینیم که در حال چرخشه و اون لیوانو چرخان بنامیم، اونوقت محیط اطراف میشه غیر چرخان و اگه لیوانو غیر چرخان بدونیم، اونوقت محیط اطرافو باید چرخان در نظر بگیریم. یعنی لیوان میگه ما چرخانیم و ما میگیم لیوان چرخانه. درست میگم؟ اما از اونجا که ما عادت داریم دستگاههایی رو غیر چرخان بدونیم که قوانین حرکت نیوتن درشون صدق کنه پس ما معمولاً ترجیح میدیم دستگاههایی رو چرخان بنامیم که درشون نیروهایی مانند گریز از مرکز و کوریولیس ظاهر میشه، نه دستگاههایی رو که درشون از چنین نیروهایی خبری نیست. دارم درست میگم؟
به سؤالی که قبلاً مطرح کردم میتونید پاسخ بدید؟ من عرض کردم آیا امکان داره خورشید گرفتگی یا عبور ماه از نزدیکی خورشید به لحاظ تغییراتی که در شتاب گرانش ناظر زمینی ایجاد میکنه و باعث ایجاد جزر و مد میشه، بتونه تأثیری در نحوه نوسان یک آونگ داشته باشه و مثلاً راستای تعادلشو که حول اون راستا نوسان میکنه، تغییر بده؟ اگه جواب مثبته، چنین چیزی با توجه به مکان ناظر بر روی زمین حداکثر تا چه میزان امکان پذیره؟ تا چه کسری از درجه، دقیقه یا ثانیه قوسی؟
در زمان خورشیدگرفتگی هیچ تغییری در میزان گرانش رخ نمیده. چون قبل از خورشیدگرفتگی هم ماه و خورشید در بالای سر ما و در همین فاصله از ما بودند. همراستا شدن ماه و خورشید، باعث تغییری در میزان نیروی گرانش نمیشه. کسوف صرفا مسیر نور خورشید رو مسدود میکنه و اتفاق خاصی رو موجب نمیشه.
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...
از دوستان میخوام تا اگه کسی جواب سؤالات زیرو میدونه بهم بگه.
1- وقتی نرم افزار Stellarium رو اجرا و جهت تلسکوپو متوجه کره ماه و زمان رو به اندازه کافی تند میکنیم و نیز به حرکت ماه در زمینه ستارهها توجه میکنیم، متوجه میشیم که ماه هر چند ساعت یکبار (حدود یک شبانهروز) فاصلهشو با زمین از حداقل به حداکثر میرسونه و سرعت زاویهای حرکتشو به دور زمین متناوباً کم و زیاد میکنه. چرا این اتفاق میفته؟ چرا وقتی فاصله ماه از زمین به حداکثر خودش میرسه، سرعت زاویهایشم حداکثره و وقتی فاصلش از زمین به حداقل میرسه، سرعت زاویهایشم به حداقل خودش میرسه؟ آیا نباید برعکس باشه و با افزایش فاصله، سرعت زاویهای کاهش پیدا کنه؟
2- بعد از غروب آفتاب و در سمت مخالف خورشید در آسمان، نوار قرمز رنگ آسمان کمکم بالا میاد و از افق فاصله میگیره. طوری که پایینتر و بالاتر از این نوار آسمان به رنگ آبی دیده میشه و بعد از گذشت چندین دقیقه این نوار کمکم ناپدید میشه و آسمان شروع به تاریک شدن میکنه. این نوار سرخ چرا بعد از غروب آفتاب [در سمت مخالف خورشید] در آسمان بالا میاد و چرا در حد فاصل این نوار و افق آسمان آبی رنگه؟
سوال اولتون نامفهوم هست. منظورتون از نزدیک و دور شدن ماه به زمین چی هست؟ نقاط اوج و حضیض؟ اینها هر از ۲ هفته تغییر میکنند نه چند ساعت.
در مورد سوال دوم هم اون نوار صورتیرنگ، کمربند زهره هست. مسیر نور خورشید در اتمسفر به شکل یک قرص گرد از بالای سر شما عبور میکنه و در افق مقابل، شما بیشترین پراکندگی رنگ آبی این نور عبوری رو دارید و طبیعی هست به رنگ نارنجی و صورتی دیده بشه. حد فاصل کمربند ناهید و زمین هم سایهی زمین هست که تیرهتر از خود آسمان دیده میشه و ته رنگ آبی خاکستری داره. رنگ آبی هم که همون پرتوهای پراکندهی نور خورشید هستند که از اتمسفر تابش میشن.
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ... ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ...
ADMIN نوشته شده:سوال اولتون نامفهوم هست. منظورتون از نزدیک و دور شدن ماه به زمین چی هست؟ نقاط اوج و حضیض؟ اینها هر از ۲ هفته تغییر میکنند نه چند ساعت.
نه، منظورم نقاط اوج و حضیض نیستن. اگه نرم افزار Stellarium رو اجرا کنید متوجه منظور بنده خواهید شد. فارغ از دور و نزدیک شدن ماه در نقاط اوج و حضیض، ماه هر از چند ساعت هم نوساناتی در فاصلش با زمین انجام میده و همینطور نوساناتی در سرعت زاویهایش به دور زمین؛ به همون شکل که توضیح دادم. سؤال من اینه که این اتفاق به چه علته؟
ADMIN نوشته شده:باز هم متوجه نشدم. فاصله از زمین یعنی چی؟ فاصلهی چه چیزی با چه چیزی بر مبنای چه یکایی رو دارید بررسی میکنید؟ منظورتون ارتفاع زاویهای ماه تا افق هست؟
خیر استاد. منظورم ارتفاع زاویهای ماه نبود. منظورم کاملاً واضح بود: فاصله ماه تا زمین (حالا با هر یکایی مثل متر، کیلومتر، ثانیه نوری و ...). پرسیدم چرا هر تقریباً 24 ساعت فاصله ماه تا زمین کم و زیاد میشه و سرعت زاویهای حرکتش هم تغییر میکنه؟
اما صبر کنید. خودم متوجه چرایی این موضوع شدم. متوجه شدم که در طی هر شبانهروز، این فاصله ناظر زمینی تا ماهه که کم و زیاد میشه و نه فاصله [مرکز] ماه تا [مرکز] زمین. اونم فقط به خاطر چرخش زمین حول محورشه که موجب دور و نزدیک شدن ناظر از ماه در طول یک شبانهروز میشه. اما این نوسان برای ناظر واقع در قطب شمال یا قطب جنوب رخ نمیده. کم و زیاد شدن سرعت ماه هم دقیقاً به همین خاطره که این هم برای ناظری که در یکی از قطبین قرار داره، مشاهده نمیشه. در واقع سرعت زاویهای حرکت ماه به دور زمین در طی هر شبانهروز کم و زیاد نمیشه. اون چیزی که تغییر میکنه سرعت [زاویهای] حرکت ماه در زمینه ستارههاست که از دید ناظر زمینی در طول شبانهروز کم و زیاد میشه. این سؤالی بود که یه نفر ازم پرسیده بود و الان به جوابم رسیدم.
شما این طور فرض کن که گرانش بر اثر جرم کرات و ستاره ایجاد نشده بلکه تحت تاثیر انرژی تاریک و ماده تاریک (فضا ) داره اعمال میشه فضایی که در لایه های بین سطح خورشید و بین سطح کرات هست و فضای خارج از منظومه که داره به کل منظومه از لبه های عالم اعمال میشه بر سطح کرات با این طور نگاه کردن مساله حرکت بیضوی و گرانش و تغییرات میزان گرانش با گردش اجرام و کرات دور خودشون دستت میاد گرانش از جرم نمیاد بلکه از تاثیر فضا بر سطح کرات حاصل میشود اگه بنا براین باشه که فضا دارای وزن باشه (انرژی و ماده تاریک) اونوقت هم راستایی باعث تغییر نیروی گرانش باید باشه
عبدالرضا علي پور نوشته شده:شما این طور فرض کن که گرانش بر اثر جرم کرات و ستاره ایجاد نشده بلکه تحت تاثیر انرژی تاریک و ماده تاریک (فضا ) داره اعمال میشه فضایی که در لایه های بین سطح خورشید و بین سطح کرات هست و فضای خارج از منظومه که داره به کل منظومه از لبه های عالم اعمال میشه بر سطح کرات با این طور نگاه کردن مساله حرکت بیضوی و گرانش و تغییرات میزان گرانش با گردش اجرام و کرات دور خودشون دستت میاد گرانش از جرم نمیاد بلکه از تاثیر فضا بر سطح کرات حاصل میشود اگه بنا براین باشه که فضا دارای وزن باشه (انرژی و ماده تاریک) اونوقت هم راستایی باعث تغییر نیروی گرانش باید باشه
من جواب سؤال خودمو گرفته بودم و نیازی به در نظر گرفتن یک توضیح عجیب و غریب برای گرانش نبود. مسئله بسیار ساده بود. تنها عاملی که باعث کم و زیاد شدن جزئی قطر زاویهای ماه و سرعت زاویهای حرکتش در زمینه ستارگان در طول یک شبانهروز میشه، حرکت وضعی زمین و قابل چشمپوشی نبودن ابعاد زمین در مقایسه با فاصله ماه تا زمینه که چنین پدیدهای برای ناظری که در یکی از قطبین باشه مشاهده نمیشه. در ثانی: گرانشی که بر مبنای داشتن نسبت مستقیم با جرم اجسام و نسبت عکس با مجذور فاصله اونا از همدیگه است - یعنی گرانش نیوتنی - هم توسط آزمایشهای تکرارپذیری مثل آزمایش هِنری کاوندیش پشتیبانی و فرمولبندی میشه و هم میتونه پیشبینی مکان و سرعت ماهوارهها و سیارات و اقمار منظومه شمسی رو با دقت بسیار بالایی انجام بده. حال شما بر چه اساس ادعا میکنید که گرانش ناشی از جرم مواد نیست و ناشی از تأثیر فضا بر سطح اجرام آسمانیه؟ آیا میتونید این ادعای خودتونو فرمولبندی و مدلسازی کنید؟ چه آزمایش یا آزمایشهایی این ادعای شما و چگونگی اونو تأیید میکنن؟ چطور میتونید با چنین فرض مبهمی مشاهداتی رو که گفتم توضیح بدید؟
عبدالرضا علي پور نوشته شده:شما این طور فرض کن که گرانش بر اثر جرم کرات و ستاره ایجاد نشده بلکه تحت تاثیر انرژی تاریک و ماده تاریک (فضا ) داره اعمال میشه فضایی که در لایه های بین سطح خورشید و بین سطح کرات هست و فضای خارج از منظومه که داره به کل منظومه از لبه های عالم اعمال میشه بر سطح کرات با این طور نگاه کردن مساله حرکت بیضوی و گرانش و تغییرات میزان گرانش با گردش اجرام و کرات دور خودشون دستت میاد گرانش از جرم نمیاد بلکه از تاثیر فضا بر سطح کرات حاصل میشود اگه بنا براین باشه که فضا دارای وزن باشه (انرژی و ماده تاریک) اونوقت هم راستایی باعث تغییر نیروی گرانش باید باشه
من جواب سؤال خودمو گرفته بودم و نیازی به در نظر گرفتن یک توضیح عجیب و غریب برای گرانش نبود. مسئله بسیار ساده بود. تنها عاملی که باعث کم و زیاد شدن جزئی قطر زاویهای ماه و سرعت زاویهای حرکتش در زمینه ستارگان در طول یک شبانهروز میشه، حرکت وضعی زمین و قابل چشمپوشی نبودن ابعاد زمین در مقایسه با فاصله ماه تا زمینه که چنین پدیدهای برای ناظری که در یکی از قطبین باشه مشاهده نمیشه. در ثانی: گرانشی که بر مبنای داشتن نسبت مستقیم با جرم اجسام و نسبت عکس با مجذور فاصله اونا از همدیگه است - یعنی گرانش نیوتنی - هم توسط آزمایشهای تکرارپذیری مثل آزمایش هِنری کاوندیش پشتیبانی و فرمولبندی میشه و هم میتونه پیشبینی مکان و سرعت ماهوارهها و سیارات و اقمار منظومه شمسی رو با دقت بسیار بالایی انجام بده. حال شما بر چه اساس ادعا میکنید که گرانش ناشی از جرم مواد نیست و ناشی از تأثیر فضا بر سطح اجرام آسمانیه؟ آیا میتونید این ادعای خودتونو فرمولبندی و مدلسازی کنید؟ چه آزمایش یا آزمایشهایی این ادعای شما و چگونگی اونو تأیید میکنن؟ چطور میتونید با چنین فرض مبهمی مشاهداتی رو که گفتم توضیح بدید؟
با کشف انرژی و ماده تاریک (فضا) اون محاسبات کنار میره و اشتباه فاحشی داره اگر جرم به تنهایی مسبب این گرانش و جاذبه بود تا حالا همه اجرام یکی شده بودند مساله مهم در نظر نداشتن فضا هس شما فضا را هیچ یا خلا در نظر گرفتی در صورتی که انرژی و ماده تاریک چیز دیگه ای میگه و فضا هیچ نیست برای روابط ریاضیش کار بنده نیست ولی اینطور خواهد شد