معرفی کتاب - سپوخیدن ذهن!

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
slice_of_god

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲


پست: 1163

سپاس: 654

معرفی کتاب - سپوخیدن ذهن!

پست توسط slice_of_god »

سپوخیدن ذهن!!
کالین مک‏گین، فیلسوف ذهن معروف، در سال ۲۰۰۸ کتابی را به نام سپوخیدن ذهن منتشر کرد. مقصود از این مفهوم "کنترل متجاوزانۀ ذهن" است: در زندگی روزمره بسیاری از افراد، معلمان، همکاران، دوستان، رسانه‏ها و ... سعی می‏کنند ذهن‏های ما را به تسخیر خود درآورند. مک‏گین در این کتاب، ماهیت این پدیده را از نظر فلسفی بررسی کرده است. اینک توضیحی دربارۀ کتاب که در سرآغاز آن آمده است:

دور و برت را مزخرف گرفته باشد، یک چیز است و ذهنت سپوخیده شده باشد، چیز دیگری است. اولی مایۀ رنج است و دومی هتاکانه و تجاوزگرانه است (مگر اینکه خودتان راضی باشید). اگر کسی کنترل فکر و عواطف شما را به دست گیرد و با ذهن شما ور برود، طبیعتاً احساس خشم و انزجار خواهید کرد: او ادراکات شما را برآشفته است، مزاحم احساسات شما شده است و حتی شاید خود شما را ربوده باشد. سپوخیدن ذهن، جنبۀ غالب فرهنگ معاصر است و عامل این کار هم ممکن است یک فرد باشد و هم ممکن است دولت باشد؛ هم می‌تواند بازی‌های شخصی ذهن باشد و هم یک تبلیغات پردامنه. کالین مک‌گین در کتاب سپوخیدن ذهن، این پدیده را بررسی می‌کند و توضیح می‌دهد. مک‌گین با توجه به شیوه‌های یونان باستان، شیوۀ شکسپیر و شیوه‌های جدید کنترل فکر، مؤلفه‌های مفهومی این مفهوم بسیار پیچیده را گرد هم می‌آورد: اعتماد، فریب، عاطفه، کنترل، باور کاذب و آسیب‌پذیری؛ و ماهیت این پدیده را از نظر فلسفی بررسی می‌کند. او لوازم جنسی استعارۀ سپوخیدن ذهن را تشریح می‌کند و بر جنبه‌های مثبت و منفی آن تأکید می‌ورزد و ماهیت آشفتگی و سردرگمی روانی آن را روشن می‌کند. نتیجۀ عمومی آن، فریب‌خوردگی و گاهی نابخردی است. ذهن شما چه اندازه سپوخیده شده است؟ پاسخ را از درون نمی‌توان روشن کرد، اما آگاهی از این پدیده شاید دست‌کم به شما کمک کند که از خود مراقبت کنید.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .

نمایه کاربر
MetaZehn

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۳/۹ - ۲۰:۵۵


پست: 1025

سپاس: 112

Re: سپوخیدن ذهن!!(معرفی کتاب!)

پست توسط MetaZehn »

ممنون.
میتونی راجع به باور کاذب بگی؟
همون شعور کاذب؟

نمایه کاربر
slice_of_god

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲


پست: 1163

سپاس: 654

Re: سپوخیدن ذهن!!(معرفی کتاب!)

پست توسط slice_of_god »

MetaZehn نوشته شده:ممنون.
میتونی راجع به باور کاذب بگی؟
همون شعور کاذب؟
شاید بگم یکی از مهم ترین بحث های فلسفه و پزشکی و....همین مسئله ی باور ها و ادراک حسی باشد!!و سوالاتی چند صد ساله به وجود امده که تا الآن پاسخی برای آن ها وجود نداشته!!
بیشترین تحقیقات من در مورد همین باور بود!!اگر شما هم وارد این مسائل بشید چیز هایی رو متوجه می شید که خیلی عجیب و ساده یا خیلی ساده و مشکل باشند!!
برا مثال وقتی یک مرتاض قاشقی که توی یکی از دستاش هست رو بدون لمس کردن دست دومی به سر قاشق و با استفاده از ذهن اونو خم می کنه با جرعت می تونم بگم که اون قاشق خم نشده بلکه ذهن اون مرتاض و کسایی که اطرافش هستن و اون صحنه رو می بینم اونو خم شده نشون میده!!!
این مقاله ی آماده شده رو بخونین
========================================
شخصى را در نظر بگيريد كه نقص شناختى خاصى دارد؛ براى مثال نمى تواند باور كاذب را به ديگران اسناد دهد. او گمان مى كند كه ديگران مطابق با آنچه واقعيت دارد، رفتار مى كنند؛ نه مطابق با آنچه به آن باور دارند، هرچند باورشان كاذب باشد. اين شخص در تشخيص حالات ذهنى (ميل ها و باورهاى) ديگران ناتوان است (به اين اختلال اوتيسم (autism) مى گويند). چطور مى توانيم اين اختلال را تشخيص دهيم؟ مى توانيم با كمك عصب شناسى، فيزيولوژى اعصاب اين شخص را زير نظر بگيريم و تفاوت هاى عصب شناختى او را با افراد سالم تشخيص دهيم. اما قبل از آن بايد بفهميم سازوكار تشخيص باور در افراد معمولى چيست. براى اين كار به بررسى هاى علمى نيازمنديم؛ بررسى هايى كه عمدتاً بر گزارش هاى درون نگرانه (introspective) مبتنى هستند. همين طور بايد بدانيم ماهيت باور چيست؟ و چه رابطه اى با ساير حالات ذهنى دارد؟ براى پى بردن به ماهيت درون نگرى و ارزيابى ميزان اعتبار آن و نيز براى اين كه ماهيت باور و رابطه آن را با ساير حالات ذهنى بدانيم، به «فلسفه ذهن» نياز داريم. فلسفه ذهن حالات ذهنى را طبقه بندى مى كند، مى كوشد تا ماهيت آنها را بشناسد، رابطه آنها را با حالات فيزيكى بررسى مى كند و كارهايى از اين دست. اصولاً بحث هاى فلسفه ذهن متافيزيكى هستند، يعنى از ماهيت و وجودشناسى حالات ذهنى (ملاك يك حالت ذهنى خاص بودن) بحث مى كند، ولى عملاً در كتب مرسوم فلسفه ذهن، بحث هاى معرفت شناختى (باور، مسأله اذهان ديگر و ...) و همچنين مباحث روش شناختى (مانند اعتبار درون نگرى و منظر اول شخص) هم مطرح مى شوند.
برخى از اصطلاحات رايج فلسفه ذهن
اصطلاحات رايجى در سراسر بحث هاى فلسفه ذهن مطرح مى شوند كه مناسب است قبل از ورود به اين بحث ها بيشتر با آنها آشنا شويم:
الف) ويژگى، حالت و رويداد ذهنى: « ويژگى» (property) صفتى كلى است كه بر مصاديق مختلف و متعددى صدق مى كند. مانند ويژگى كلى « درد كشيدن» كه بر موارد جزئى فراوانى صدق مى كند. «حالت» و «رويداد» مصاديقى هستند كه ويژگى هاى ذهنى را تحقق مى بخشند. مانند يك درد جزئى در زانو كه ويژگى كلى «درد كشيدن» را متحقق مى كند. حالت و رويداد در خارج يك چيز هستند و تفاوت شان صرفاً تفاوتى اعتبارى است: حالت از ثبات حكايت مى كند. يعنى يك مصداق ذهنى است با قطع نظر از تغييراتى كه به همراه دارد، (در انگليسى «state» با «static» به معناى «ثابت و بى حركت» از يك ريشه است) اما رويداد (event) از تغيير هم حكايت مى كند.
ب) ذهن (mind) و نفس (soul ) : ذهن در عرف كنونى فلسفه ذهن، پس از نقطه عطفى كه گيلبرت رايل پديد آورد، امر جوهرى يك پارچه اى تلقى نمى شود، بلكه صرفاً مجموعه اى از حالات ذهنى است. (شبيه به مفهوم بقچه اى (bundle) ذهن كه ديويد هيوم مطرح كرد؛ هرچند هيوم به هر حال دوگانه انگار است) اما نفس حاكى از جوهريت و يك پارچگى است. به همين خاطر، در مورد دكارت و بيشتر فيلسوفان قديمى (فيلسوفان اسلامى و قرون وسطا)، كه قائل به جوهريت هستند، تعبير « نفس» را به كار مى بريم، اما در مورد فيلسوفان معاصر از تعبير« ذهن» استفاده مى كنيم.
ج) اقسام حالات ذهنى: حالات ذهنى را به شيوه هاى گوناگون تقسيم مى كنند. در اينجا تقسيمى را مطرح مى كنيم كه از لحاظ آموزشى مفيدتر است (هرچند ممكن است از لحاظ پژوهشى مشكل ساز باشد): مى توان حالات ذهنى را به حالات
(۱) احساسى (sensational) مانند درد، قلقلك، و خارش؛
(۲) شناختى (cognitive) مانند باور داشتن، شناختن و فكر كردن؛ (۳) عاطفى (emotive) مانند ترس، حسادت و خشم؛
(۴) ادراكى يا مربوط به ادراك حسى (perceptive) مانند ديدن، شنيدن و چشيدن؛ (۵) شبه-ادراكى (quasi-perceptual) مانند خواب ديدن، تخيل كردن و ديدن پس تصوير (after-image)؛ و سرانجام (۶) حالات مربوط به عمل (conative) يا ارادى (volitional) مانند عمل كردن، خواستن و قصدكردن.
د) حالات التفاتى و كيفى: معمولاً دو ويژگى را ويژگى هاى اساسى حالات ذهنى دانسته اند، نخست: حيث التفاتى (intentionality) يا جنبه حكايت حالات ذهنى از امور بيرونى و به عبارت ديگر، محتوا (content) داشتن؛ به اين دسته از حالات «گرايش هاى گزاره اى» (propositional attitudes) هم مى گويند (البته به نظر مى رسد كه هر حالت التفاتى لزوماً ناظر به گزاره نيست و حالات التفاتى غيرگزاره اى هم ممكن است وجود داشته باشند). به عنوان مثال، باور يك حالت التفاتى است كه از گزاره اى حكايت مى كند كه با موصول «كه» آغاز مى شود مانند «او باور دارد كه هوا گرم است». دوم: حالات كيفى يا پديدارى (phenomenal) كه «كيفيات ذهنى» (qualia) هم ناميده مى شوند. كيفيت ذهنى نوعى احساس خاص است كه براى شخص مدرك پديدار مى شود؛ به عبارت ديگر، چگونگى تجربه كردن يك حالت ذهنى است. از ميان شش قسم حالت ذهنى كه در بند ج) برشمرديم، حالات شناختى (قسم دوم) و حالات مربوط به عمل (قسم ششم) به اتفاق همه فيلسوفان ذهن از حيث التفاتى برخوردارند. و حالات احساسى (قسم نخست) مسلماً كيفيت ذهنى و پديدارى دارند. اما در مورد ساير اقسام اختلاف وجود دارد؛ براى مثال، برخى از فيلسوفان حالات عاطفى (و احتمالاً ادراكى و شبه-ادراكى) را هم داراى حيث التفاتى و هم كيفيات ذهنى مى دانند. در بحث هاى اخير التفات گرايان يا بازنمودگرايان همه حالات را به التفات تحويل مى كنند و پديدارگرايان همه اين حالات را به پديدار فرومى كاهند.
خصوصيات امور ذهنى
امور ذهنى چه خصوصياتى دارند كه موجب تمايز آنها از امور فيزيكى مى شود؟ هرچند در قسمت قبل به برخى از اين خصوصيات اشاره شد، براى دسته بندى بهتر فهرست نسبتاً جامعى از اين ويژگى ها را در اينجا به همراه توضيحات كوتاهى ذكر مى كنيم:
الف) مكان مندى : برخى معتقدند حالات فيزيكى همگى مكان مندند، ولى اسناد مكان به حالات ذهنى بى معنا است. براى مثال، مى توان گفت كه اين كتاب بالاى ميز قرار دارد، اما نمى توان گفت كه اين باور بالاى آن ميل واقع شده است. البته اگر كسى باور و ساير حالات ذهنى را فرايندهاى عصبى خاص بداند، آنها را مكان مند خواهد دانست؛ اين فعاليت عصبى در جايى از مغز و در نسبت مكانى خاصى با ساير فعاليت هاى عصبى واقع شده است.
ب) « دربارگى » (aboutness) يا حيث التفاتى: حالات ذهنى درباره چيزى هستند (يعنى محتوا يا معنا دارند) اما حالات فيزيكى نمى توانند محتوا يا معنا داشته باشند. برخى از فيلسوفان مانند فودر (Fodor) معتقدند امور فيزيكى مانند صدا و نوشته مى توانند معنا و حيث التفاتى داشته باشند؛ نوشته «امروز باران مى بارد» به گزاره خاصى التفات دارد، در حالى كه نوشته روى كاغذ امرى فيزيكى است. پاسخى كه سرل (Searle) به اين اشكال مى دهد، اين است كه حيث التفاتى دو قسم است: حيث التفاتى اصيل و اشتقاقى. حيث التفاتى در واقع به كسى تعلق دارد كه معنا را مى فهمد؛ اگر چيزى مانند زبان، نوشته يا كامپيوتر هم از معناشناسى برخوردار باشد، به اين خاطر است كه انسان به آنها معناشناسى مى دهد. ما مى توانستيم معناى ديگرى به يك كلمه يا نوشته بدهيم يا به كلى هيچ معنايى به آن ندهيم. پس امور فيزيكى واقعاً حيث التفاتى ندارند.
ج) آگاهى (consciousness) يا كيفيت پديدارى: بيشتر فيلسوفان معتقدند مهم ترين خصوصيتى كه امور ذهنى را از امور فيزيكى متمايز مى كند آگاهى است (يعنى اين كه مدرك به طور پديدارى از حالات درونى خود باخبر است) و براى ارائه يك تبيين فيزيكى از امر ذهنى، ابتدا بايد اين مشكل را حل كرد تا ساير ويژگى هاى ذهنى، از جمله حيث التفاتى، حل شوند. (البته دنت و نيز ديويدسن معتقدند حيث التفاتى مهم تر است و اگر مشكل تبيين فيزيكى آن حل شود، مشكل آگاهى هم حل خواهد شد.)

============================================================================
براى مطالعه بيشتر smile072
در اين نوشته بيشتر از كتاب «درآمدى به فلسفه ذهن» نوشته كيث مَسلين
(۲۰۰۱ K .Maslin , An Introduction to the Philosophy of Mind, Polity Press :)
-چاپ دوم اين كتاب (۲۰۰۷) هم با مقدارى تغييرات مانند افزودن فصلى درباره علم النفس ارسطو منتشر شده است- و «فلسفه ذهن» نوشته جيگوُن كيم
( ۲۰۰۶ Jaegwon Kim, Philosophy of Mind, Westview Press, 2nd ed ., )
استفاده شده است. كتاب مسلين به وسيله آقاى مهدى ذاكرى ترجمه شده و به زودى «پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامى» آن را منتشر خواهد كرد . كتاب كيم هنوز ترجمه نشده است. براى بحث « ويژگى و رويداد» مى توان به مقالات ديويدسن در كتاب « مقالاتى درباره اعمال و رويدادها» مراجعه كرد
( ۱۹۸۰ New York : Oxford University Press , . Essays on Actions and Events , . Davidson D)
در مورد حيث التفاتى به كتاب سرل به همين نام (۱۹۸۳ Intentionality , Cambridge University Press , ,. Searle J ) و مقاله اى از او كه در «فلسفه نفس» دكتر امير ديوانى (انتشارات سروش‎/طه، ۱۳۸۱) به همين عنوان ترجمه شده است، مراجعه كنيد.
============================================================================
اگر تونستین جواب سوال منو با منطق و دلیل جواب بدین من نوبل را به شما می دم smile124
کور مادرزادی که از طریق لامسه مکعب را از کره تشخیص می‌دهد، آیا پس از بازیابی بینایی می‌تواند مکعب و کره را فقط از طریق بینایی و بدون لمس کردن، تشخیص دهد؟
آخرین ویرایش توسط slice_of_god یک‌شنبه ۱۳۹۱/۴/۲۵ - ۱۵:۴۰, ویرایش شده کلا 1 بار
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .

نمایه کاربر
MetaZehn

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۱/۳/۹ - ۲۰:۵۵


پست: 1025

سپاس: 112

Re: سپوخیدن ذهن!!(معرفی کتاب!)

پست توسط MetaZehn »

the_warrior_of_light نوشته شده:سپوخیدن ذهن!!
کالین مک‏گین، فیلسوف ذهن معروف، در سال ۲۰۰۸ کتابی را به نام سپوخیدن ذهن منتشر کرد. مقصود از این مفهوم "کنترل متجاوزانۀ ذهن" است: در زندگی روزمره بسیاری از افراد، معلمان، همکاران، دوستان، رسانه‏ها و ... سعی می‏کنند ذهن‏های ما را به تسخیر خود درآورند. مک‏گین در این کتاب، ماهیت این پدیده را از نظر فلسفی بررسی کرده است. اینک توضیحی دربارۀ کتاب که در سرآغاز آن آمده است:

دور و برت را مزخرف گرفته باشد، یک چیز است و ذهنت سپوخیده شده باشد، چیز دیگری است. اولی مایۀ رنج است و دومی هتاکانه و تجاوزگرانه است (مگر اینکه خودتان راضی باشید). اگر کسی کنترل فکر و عواطف شما را به دست گیرد و با ذهن شما ور برود، طبیعتاً احساس خشم و انزجار خواهید کرد: او ادراکات شما را برآشفته است، مزاحم احساسات شما شده است و حتی شاید خود شما را ربوده باشد. سپوخیدن ذهن، جنبۀ غالب فرهنگ معاصر است و عامل این کار هم ممکن است یک فرد باشد و هم ممکن است دولت باشد؛ هم می‌تواند بازی‌های شخصی ذهن باشد و هم یک تبلیغات پردامنه. کالین مک‌گین در کتاب سپوخیدن ذهن، این پدیده را بررسی می‌کند و توضیح می‌دهد. مک‌گین با توجه به شیوه‌های یونان باستان، شیوۀ شکسپیر و شیوه‌های جدید کنترل فکر، مؤلفه‌های مفهومی این مفهوم بسیار پیچیده را گرد هم می‌آورد: اعتماد، فریب، عاطفه، کنترل، باور کاذب و آسیب‌پذیری؛ و ماهیت این پدیده را از نظر فلسفی بررسی می‌کند. او لوازم جنسی استعارۀ سپوخیدن ذهن را تشریح می‌کند و بر جنبه‌های مثبت و منفی آن تأکید می‌ورزد و ماهیت آشفتگی و سردرگمی روانی آن را روشن می‌کند. نتیجۀ عمومی آن، فریب‌خوردگی و گاهی نابخردی است. ذهن شما چه اندازه سپوخیده شده است؟ پاسخ را از درون نمی‌توان روشن کرد، اما آگاهی از این پدیده شاید دست‌کم به شما کمک کند که از خود مراقبت کنید.
به نظر من شعور کاذب smile015 اینه.

نمایه کاربر
amishtain

نام: AMIRFARHANG

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۰/۲۳ - ۱۹:۰۰


پست: 357

سپاس: 112

جنسیت:

Re: سپوخیدن ذهن!!(معرفی کتاب!)

پست توسط amishtain »

در مورد سوالتون....
من میگم همه چیز به این بستگی داره که طرف چجوری اون مکعب و کره رو توی ذهنش تصور کنه....!!!

نمایه کاربر
slice_of_god

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲


پست: 1163

سپاس: 654

Re: سپوخیدن ذهن!!(معرفی کتاب!)

پست توسط slice_of_god »

amishtain نوشته شده:در مورد سوالتون....
من میگم همه چیز به این بستگی داره که طرف چجوری اون مکعب و کره رو توی ذهنش تصور کنه....!!!
اونا تا حالا چیزی رو ندیدن که بخوان مثل اونو تصور کنن!!
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .

ارسال پست