صورت ها ی فلکی

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
tized

محل اقامت: اهواز

عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۷/۲۸ - ۲۲:۱۰


پست: 32



افسانه ي صورت هاي فلكي 2

پست توسط tized »

* صورت فلکی دب اکبر (Ursa Major UMa )

نام های دیگر : آب گردان - ملاقه - نبات النعش کبری - یقلاوی- هفت اورنگ ملین - گاوآهن (ارابه)- هفت خواهران هفت برادران - (آب گردان برای 7 ستاره این صورت فلکی به کار می رود اما Ursa Major یا دب اکبر یا یقلاوی برای تمام ستارگانش است. نام ستارگان مهم دب اکبر و قدر آنها :
با توجه به تصویر جون با قدر ظاهری 7/1 پرنورترین ستاره این صورت فلکی می باشد (درخشندگی ظاهری ستاره بالا = قدر ظاهری کم )
زاویه ای که دُبه و مِراق از دیدگاه ناظر زمینی می سازند نزدیک به 5 درجه است یعنی 10 ماه بدر را می توان در این فاصله جای دارد (زاویه ظاهری ماه 5/0 است ) دبه و مراق قراولان نام دارند و اگر آن را 5 برابر ادامه دهیم به آخرین ستاره دم دب اصغر یعنی جدی (ستاره قطبی ) می رسیم . اگر دسته آبگردان ( قسمت انحنادار) را امتداد دهیم به سِماک رامح در صورت فلکی عَوّا می رسیم و اگر آن را ادامه دهیم به سِماک اَعزَل در صورت فلکی سنبله می رسیم. این ستارگان هر دو پر نور هستند و به راحتی شناخته می شوند.
تمام ستارگان در حال حرکتند به همین علت ممکن است در چند سال آینده دب اکبر شکل دیگری پیدا کند. اگر دقت بیشتری در شکل بکنیم متوجه می شویم که حرکت دو تا از ستاره های دب اکبر باعث تغییر شکل دب اکبر شده است. 5 ستاره باقیمانده با هم متولد شده اند و با یک سرعت و یک جهت در حال حرکتند و اکنون به صورت یک خوشه ستاره ای از هم پاشیده در آمده اند.
عِناق و سُها دو تا از ستاره های دب اکبر هستند که هر دو تقریباً از ما 80 سال نوری فاصله دارند اما به حدی فاصله شان از هم زیاد است که نمی توان آنها را ستاره ای دوگانه فرض کرد. از عناق و سها برای تعیین دید خوب استفاده می کنند .به این دوستاره لقب اسب و سوار اسب داده شده است. جدایی بین عناق و سها 11 می باشد. (1درجه=60)
اگر با تلسکوپ کوچکی به عناق نگاه کنید خواهید دید که این ستاره واقعاً دوتایی است و همدمش هر 10000 سال یکبار عناق را دور می زند . این ستاره کوچک 200 سال پیش به اشتباه یک سیاره خورشیدی تصور می شد. جدایی بین عناق و همدمش 14 درجه است. عناق اولین ستاره دوتایی بود که کشف و عکسبرداری شد.( توسط ستاره شناس ایتالیایی به نام جیروانی ریچولی در سال 1650 ) عمل عکسبرداری از عناق و همدمش را جورج باند در هاروارد در سال 1867 انجام داد. همچنین در سال 1889 از راه طیف سنجی در هاروارد توسط ادوارد پیکرینگ دوتایی بودن عناق اثبات شد. در حقیقت همدم عناق و نیز سلما هم ستارگان دوتایی هستند. ( سلما دوتایی طیف نمایی است و از راه طیف سنجی دوتایی بودنش اثبات می شود. )
کیسی – دب اکبر هم اولین ستاره دوتایی است که مدارش در سال 1828 محاسبه شد و به این ترتیب مشخص شد قانونی که برگرانش سیارات به دور خورشید حکم فرماست در مورد ستارگان هم صادق است ، این دو همدم از قدرهای 3/4 و 8/4 هر 60 سال یکبار به دور هم می چرخند و این گردش را با تلسکوپ کوچک سال به سال می توان تعقیب نمود:
در سال 1993 این ستاره ها آنقدر به هم نزدیک شده بودند که با تلسکوپ mm 150 تفکیک می شدند.
در سال 1997 فقط با تلسکوپ mm 75 برای تفکیک آنها کفایت می کرد.
جدایی آنها در سال 2035 به حداکثر خواهد رسید.
81M کهکشانی مارپیچی با قدر7 است که درشمال دب اکبر قرار دارد و با دوربین های کوچک هم دیده می شود. (البته در شرایط محیطی مناسب ) این کهکشان شبیه کهکشان راه شیری و امراه المسلسله است چون هسته نسبتاً بزرگی دارد بازوهایش بیشتر به هسته نزدیک شده اند ، رنگ این کهکشان شبیه کهکشان شیری مایل به سفید است و در ظاهر بیضی شکل دیده می شود چون نسبت به زمین به صورت مایل قرار گرفته است . 81M به همراه سه کهکشان بیضی دیگر گروهی کهکشانی را تشکیل می دهند که حدود 7 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد. اگر آن را با تلسکوپ کوچکی ببینیم بصورت لکه ای کوچک دیده می شود . اگر81 M را 5/0 درجه به طرف شمال امتداد دهیم به کهکشان واضح دیگر به نام 82M خواهیم رسید. این کهکشان ، سیگار مانند است و با دوربین هایی با بزرگنمایی کم هم دیده می شود . 82 M نسبت به 81 M کوچکتر و کم نورتر است . بطوریکه درخشندگی آن 4/1 درخشش 81 M است . در سالهای گذشته تصور می شد که 82 M کهکشانی منفجر شده است ، اما امروزه ثابت شده است که در حقیقت کهکشانی مارپیچی است که در درون ابری از غبار مخفی شده است وچون ما آن را از لبه می بینیم کشیده به نظر می آید. 82M و81 M به هم مربوط اند و هر دو فاصله یکسانی نسبت به ما دارند.این فاصله 10 میلیون سال نوری است .
* اجرام مسیه (غیر ستاره ای) مهم موجود در حوزه صورت فلکی دب اکبر :

کهکشان مارپیچی میله ای M 109(NGC 3992) =

کهکشان مارپیچی M 81(NGC 3031) =

کهکشان مارپیچی یا بی منظم M 82(NGC 3034) =

ستاره ای دو گانه M 40(NGC…..) =

سحابی جغد ، سحابی سیاره ای M 97(NGC 3587) =

کهکشان مارپیچی M 101(NGC 5457) =

کهکشان مارپیچی M 108(NGC 3556) =

* نکات مهم دیگر در مورد دب اکبر :
1- دب اکبرجزء صورت های فلکی دور قطبی شمالی است . یعنی درقطب شمال درتمام طول سال دیده می شود.
2- چون دب اکبر به خوبی دیده می شود و تشخیص آن هم آسان است می توان به کمک آن صورت های فلکی دیگر را هم پیدا کرد.
3- دب اکبر سومین صورت فلکی بزرگ آسمان است.
ِDr.Tized

HYPERCUBE

محل اقامت: اهواز

عضویت : جمعه ۱۳۸۶/۸/۱۸ - ۱۹:۴۸


پست: 407

سپاس: 2


تماس:

پست توسط HYPERCUBE »

با سلام

نام ديگر صورت فلكي دب اكبر خرس بزرگ مي باشد. نام علمي اين صورت فلكي ترجمه لاتيني خرس بزرگ يعني ursa major است. در انگلستان اسن صورت فلكي را گاو آهن يا ارابه مي گويند.

در واقع علت اين نام گذاري هنوز دقيقا مشخص نيست. چراكه تشخيص يك چنين شكلي در اين صورت فلكي تا حدودي مشكل است!
بنابر افسانه هاي كهن . خرس نشان دهنده كاليستو. دختر شاه آركاديا و معشوقه ژوپيتربود و ژوپيتر براي حفاظت از او . وي را به صورت خرسي در آورد و بر آسمان ها نهاد .
بتابر افسانه اي ديگر . روح بزرگ . خرس بزرگ را با قصد و عمد بر آسمان ها نهاد تا گاهشمار خرس هاي زميني باشد . در نيم سالي كه خرس بزرگبر ارتفاعي كم جاي دارد ، همه خرس هاي زميني در غارهاي خود مي مانند و خود را گرم نگه مي دارند. وقتي كه خرس بزرگ در آسمان اوج مي گيرد ، خرس ها نيز غارهايشان را ترك مي كنند زيرا تابستان آغاز شده است .

با تشكر.
+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^

+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^

redlight

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۷/۸/۱۳ - ۱۳:۳۷


پست: 5



صورت ها ی فلکی

پست توسط redlight »

صورت فلكي دب اكبر(DIPPER): (خرس بزرگ دم دار در آسمان شب)

در اساطير: درافسانه هاي يوناني قديم اين خرس بزرگ حوري بوده بنام كاليستو(نام يكي از اقمار مشتري) كه زئوس خداي خدايان آن را ميفريبد و آن را در آسمان شبيه يك خرس در بين ستارگان قرار ميدهد.در افسانه ديگر يوناني دب اكبر و دب اصغر هر دو حورياني بنامهاي آدراستيا و آيو(نام يكي از اقمار مشتري) بوده اند كه زئوس را در كودكي ربوده اند.در افسانه ديگري آمده كه دب اصغر (خرس كوچك) فرزند كاليستو و زئوس(نام ديگر سياره مشتري) بنام اركاس بوده است.
در بريتانيا هم آنرا بصورت يك گاو آهن يايك ارابه تجسم كرده اند. به همين دليل صورت فلكي عوا در همسايگي آن وستاره سماك رامح به نامهاي شكارچي ، گاوران و خرسبان ناميده شده اند.


صورت فلكي:

صورت فلكي دب اكبر (Ursa Major)از نظر بزركي و وصعت سومين صورت فلكي آسمان است، هفت ستاره تشكيل دهنده ملاقه تنها دم و پشت خرس را تشكيل ميدهد وستاره هاي قسمتهاي ديگر ضعيف اند.از اين جهت اين صورت فلكي با همين هفت ستاره شناخته مشود واغلب آنرا ملاقه يا يقلاوي مينامند كه در پادگانهاي آموزشي كاربرد دارد وبه سربازان جهت يافتن سمت شمال آموزش داده ميشود (كه البته اكثر آنها اشتباه يادميگيرند يا آموزش ميبينند).

اما نامهاي اين صورت فلكي عبارتند از : آبگردان، ملاقه، يقلاوي، هفت برادران، هفت خواهران، هفت اُورنگ مِهين، دب اكبر، خرس بزرگ


كلدانيهاي بابل و سرخپوستان آيركيوس امريكاي شمالي اين صورت فلكي را به نام خرس بزرگ مي شناختند.


.


ستاره ها:

پنج ستاره از هفت ستاره ملاقه با هم ارتباط دارند يعني به همراه تعداد ديگري از ستاره هاي ضعيفتر در يك فاصله از ما قرار دارند، آنها باهم متولد شده اند و اكنون به صورت يك خوشه بزرگ باز در آمده است، اين ستاره ها در فاصله 80 سال نوري از ما قرار دارند وهمگي در يك جهت در حركت هستند.(به سمت جاثي) صد هزار سال پيش اين صورت فلكي به اين شكل نبوده و صد هزار سال آينده نيز به شكل ديگر خواهد بود.

هر هفت ستاره آبگردان نامهاي عربي دارند كه از سمت دسته عبارت اند از قائدِ بناتِ نعش η، عناق ζ(به همراه سُها)، جون ε، مغرز δ، فخذ γ، مراق β، دبه α كه هر كدام معاني خاصي دارند.كه همگيدر قدر 2 هستند بجز مغرز δ كه از قدر 3 است.


معروفترين ستاره اين صورت عناق(با قدر 2/2) و سها است كه در عرب به اسب و اسب سوار شهرت دارد. توانايي مشاهدة سها به صورت يك ستارة جداگانه براي جنگ آوران و كمانداران آزمايشي براي قوة بينايي خوب محسوب مي شد.سها از قدر 4 است و هر دو در يك فاصله از ما، اما جدايي آنها بقدري زياد است كه يك دوتايي نميتواند باشد.ولي عناق يك همدم قدر چهارمي دارد كه با او در ارتباط است و به دور عناق خيلي آرام در ده هزار سال گردش ميكند، البته همين همدم خود يك دوتايي است علاوه بر آن سها نيز يك دوتايي طيف نمايي است كه يك خانواده را بوجود آورده اند.

از آنجايي كه ستارگان آلفا و بتا ـ آبگردان بزرگ رو به سمت ستارة قطبي قرار دارند آنها را ستارگان قراول مي گويند. بعضي فواصل مفيد براي اندازه گيري فواصل زاويه اي روي كرة سماوي را مي توان از روي اين صورت فلكي به دست آورد. جدايي بين آلفا و دلتا دقيقاً ْ10 و فاصلة بين آلفا و بتا تقريباً ْ5 است. فاصلة ستارة قطبي تا آلفا ـ آبگردان بزرگ 4/3*28 است.
عناق از نظر علمي و تاريخي نيز اهميت دارد، زيرا :اولين دوتايي است كه جيوواني ريتچولي ستاره شناس ايتاليايي آن را با تلسكوپ در سال 1650 كشف كرد.همچنين اولين دوتايي است كه جورج باند در 1867از آن عكس گرفت.و اولين دوتايي است كه ادوارد پيكرينگ در سال 1889 دوتايي بودن آن را از طريق طيف نمايي ثابت كرد.و اولين دوتايي مورد علاقه و رصد يك آماتور است.

دوتايي ديگر اين صورت كيسي(ξ) است كه در انتهاي پاي عقب خرس قرار دارد كه از قدرهاي 3/4 و 8/4 و دوره تناوب آنها 60 سال است كه برعكس عناق وهمدمش خيلي سريع به دور هم ميگردند.مدار اي دوتايي براي اولين بار در 1828 محاسبه شد و طبق آن اظهار نظر شد قانون گرانشي كه بر گردش مدار سيارات به دور خورشيد حاكم است در گردش ستارگان نيز صادق است.جدايي حد اكثر اين دوتايي در 2035 خواهد بود.

قسمت بالاي پيالة آبگردان بزرگ در راستاي عيوق يا آلفا ـ ارابه ران قرار دارد.
دوتايي هاي ديگر عبارت اند از: دُبه (α)، نو (ν)، اميكرون (ο)، يوتا (ι)، خي (χ).

يافتن شمال:

اما جهت يافتن سمت شمال، ابتدا بايد ستاره شمال يا ستاره قطبي (جُدي) را يافت سپس با عمود آن ستاره بر افق سمت شمال مكان را پيدا كرد. اگر از دو ستاره دبه و مراق كه α و β آي دب اكبرند ودر قسمت آبگردان ملاقه قرار دارند به اندازه پنج برابر فاصله آنها به سمت دهانه ملاقه امتداد دهيم در آ حوالي به ستاره قدر دومي خواهيم رسيد كه ستاره قطبي نام دارد و چنين به نظر ميرسد كه ستارگان آسمان حول اين ستاره در چرخشند.(امتداد محور زمين به اين ستاره ميرسد.).

اجرام غير ستاره اي:

كهكشان مارپيچي M81 و M82 : اين كهكشانها از نوع ماپيچي اند، M81 با قدر 7 به رنگ سفيد است و اندازه ظاهري آن نصف قطر ماه است، وبه صورت مايل قرار گرفته وبيضوي به نظر ميرسد.اين كهكشان از كهكشان اِمراَهُ المُسلسله (M31) كوچكتر است.سالها تصور ميشد كه يك كهكشان منفجرشده است چون در حاله اي از غبار قرار دارد. M82يك چهارم M81 درخشندگي دارد وكشيده تر است و نيم درجه از آن بالاتر قرار دارد.هر دو درفاصله 10 ميليون سال نوري از ما قرار دارندو با دوربينهاي كوچك قابل رويت است ودر ده درجه اي شمال شرقي ستاره دبه قرار دارند.
اجرام ديگري از اين صورت فلكي:

كهكشان M101 در شمال ستاره قائد كه با عناق يك متساوي الاضلاع تشكيل ميدهد.
كهكشان M109 در كنار ستاره فخذ و سمت چپ آن.
كهكشان M108 دركنار ستاره مراق وسمت چپ آن.
سحابي M97 يا Owl Nebula در كنار M108 كه يك سحابي سياره نماست.
توجه M40 كه يك ستاره دوتايي است مسيه اشتباها آن را در فهرست خود قرار داده در اين صورت فلكي قرار دارد./عليرضا ولي ياري
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
آخرین ویرایش توسط redlight دوشنبه ۱۳۸۷/۹/۱۸ - ۱۲:۳۳, ویرایش شده کلا 1 بار

redlight

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۷/۸/۱۳ - ۱۳:۳۷


پست: 5



Re: صورت ها ی فلکی

پست توسط redlight »

آندرومدا (امراه المسلسله)

امراه المسلسله ، دختر ذات الكرسي ، به عنوان قرباني براي هيولاي دريايي كه بندر حبشه را خراب مي كرد ، به زنجير كشيده شد. برساوش موقعي كه با سر مدوسا بر مي گشت او را از بندر رهانيد.

مهمترين شيء در اين صورت فلكي سحابي بزرگ 31M است. اين سحابي را مي توان با چشم غير مسلح ديد و همينطور به راحتي مي توان با دوربين دوچشمي آن را مشاهده كرد. اين سحابي كهكشان مارپيچي ديگري شبيه به كهكشان شيري خود ماست و دو ميليون سال نوري با ما فاصله دارد. اين كهكشان تنها كهكشان مارپيچي است كه با چشم غير مسلح قابل رؤيت است.

4Duniverse

عضویت : جمعه ۱۳۸۶/۶/۲ - ۲۱:۰۷


پست: 1412

سپاس: 6

Re: صورت ها ی فلکی

پست توسط 4Duniverse »

ممنون . میشه برای هر کدوم عکس مربوط به خودشم بزارید ؟

نمایه کاربر
parse

نام: سید محمد حسین نیری

محل اقامت: شيراز

عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۹/۱۰ - ۰۱:۱۳


پست: 956

سپاس: 34

جنسیت:

تماس:

Re: صورت ها ی فلکی

پست توسط parse »

redlight نوشته شده:آندرومدا (امراه المسلسله)

امراه المسلسله ، دختر ذات الكرسي ، به عنوان قرباني براي هيولاي دريايي كه بندر حبشه را خراب مي كرد ، به زنجير كشيده شد. برساوش موقعي كه با سر مدوسا بر مي گشت او را از بندر رهانيد.

مهمترين شيء در اين صورت فلكي سحابي بزرگ 31M است. اين سحابي را مي توان با چشم غير مسلح ديد و همينطور به راحتي مي توان با دوربين دوچشمي آن را مشاهده كرد. اين سحابي كهكشان مارپيچي ديگري شبيه به كهكشان شيري خود ماست و دو ميليون سال نوري با ما فاصله دارد. اين كهكشان تنها كهكشان مارپيچي است كه با چشم غير مسلح قابل رؤيت است.
smile072
ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند
امام شهر که سجاده می کشید به دوش


حافظ

وبلاگ شخصی روزنوشت

نمایه کاربر
rainbow

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۴/۴/۲۸ - ۱۰:۰۷


پست: 616



جنسیت:

تماس:

Re: صورت ها ی فلکی

پست توسط rainbow »

هنگامی که شب ها به آسمان چشم می دوزیم اگر از محیط پر سر و صدای شهر نیز فاصله داشته باشیم ستاره های بسیاری می بینیم . این ستاره ها در طول تاریخ زندگی بشر نیز همواره با او بوده اند . شاید تا کنون اسم صورت های فلکی را شنیده باشید. راستی صورتهای فلکی چه هستند؟ این سئوالی است که به ذهن همه شما می رسد . برای پاسخ این پرسش ابتدا مفهوم ستاره را تعریف می کنیم ما هرروز صبح با نور خورشید از خواب بلند می شویم و تا وقتی که خورشید غروب می کند مشغول فعالیت علمی، بازی و یا کار هستیم .خورشید مثل یک توپ بزرگ هنگام ظهر در وسط آسمان پیداست . باید گفت که خورشید یک ستاره است که به ما انرژی و گرما می دهد . ستارگان نیز که در آسمان شب می درخشند خورشید های دیگری هستند که از ما بسیار دورند و به آنها ثوابت هم می گویند .بعضی از ستاره ها بسیار نورانی اند ولی بعضی کم سو که به زحمت می توان آنها رادید . بعضی از این ستاره ها نیز قدر روشنایی زیادی دارند حتی از خورشید ما نیز نورانی تراند. قدر به میزان درخشندگی یک ستاره می گویند. اجداد ما به هنگامی که شب ها به آسمان نگاه می کردند این خورشیدها را می دیدند و در ذهن خودشان با کمک تخیل با به هم وصل کردن این ستاره ها ، صورت فلکی را به وجود آوردند و تاکنون 88 نوع صورت فلکی طبقه بندی شده است. بعضی از این صورت های فلکی برابر با افسانه های یونان ، مصر و بابِل باستان به وجود آمده اند .صورت های فلکی نقش مهمی در زندگی اجداد ما و حتی خودمان نیز دارند . برای مثال تشخیص شمال در شب ها توسط ستاره قطبی برای کاروانان و دریانوردان گذشته امری حیاتی بوده زیرا ستاره قطبی تنها ستاره ای است که از جای خودتکان نمی خورده است . اولین صورت فلکی دایره البروج حمل است .

* صورت فلکی ثور(گاو) :
صورت فلکی ثور یکی از زیباترین صورت فلکی است و در عهد بابل باستان هم شناخته شده بود . افسانه های بابلی حکایت از این دارند که ایشتار الهه عشق بابل به آسمان رفت تا گیلگمش قهرمان اسطوره بابلی را که به ندای عشق او پاسخ نداده بود رانابود سازد . اما افسانه های یونانی می گویند زئوس (زوس ) بزرگترین خدای یونان خود را به گاوی تبدیل کرد و دختر پادشاه را که اروپا نام داشت با خود ربود و به جزیره کرت در دریای مدیترانه برد. اروپا از زئوس صاحب پسری به نام مینوس شد که تمدن مینویی مدیون اوست. در کنار قصر مینوس ساختمانی با راه پله های پیچ در پیچ بود که در این ساختمان هیولای بنام مینوتاروس بود که از گوشت انسان تغزیه می کرد که به دست قهرمان بزرگ یونان تزوس به قتل رسید که ثور یادآور این افسانه است. هم چنین در صورت فلکی ثور می توان خوشه پروین را دید که به هفت خواهر نیز مشهور است. افسانه ها می گویندکه آنان هفت دختر اطلس کبیر بودند ( اطلس خدایی بود که جهان را بر دوش خود داشت ) جبار شهوت پرست هم که همواره دنبال این هفت دختر بود تا آنکه زئوس همه این خواهران را به آسمان منتقل کرد .


*صورت فلکی حمل :
بره یا قوچ ، در زمانی صورت فلکی بوده است که هنگام اعتدال بهاری که خورشید از آن نقطه عبور می کرده زیباترین فصل سال بوده و مردم کهن در این صورت نشانه بهره دهی و باروری از گوسفندان خود می دیدند. پس این صورت فلکی برای مردم شناخته تر بود و داستان های زیادی درباره اش گفته اند . یکی از شیرین ترین افسانه ها درباره حمل داستان قوچ پشم طلا است که از مردم یونان سر چشمه می گیرد . در زمانهای دور پادشاهی به نام آتاماس در یونان زندگی می کرد . او با زنی که بانوی ابرها بود به نام نفله ازدواج کرد و از او دو فرزند که یکی پسر به نام فریکسوس و دختری به نام هله حاصل شد. اما مدتی بعد آتاماس ،نفله را طلاق داد و با زنی به نام اینو ازدواج کرد .

اینو نامادری بد جنس و ظالمی برای هله و فریکسوس بود و آنان را به شدت آزار و اذیت می کرد .روزی اینو زنان سرزمین خودش را قانع کرد که دانه های گندم را تفت بدهند و در خاک بکارند تا گندم ها رشد نکند و مردم با خطر قحطی رو به رو شوند. هنگامی که آتاماس اوضاع را این گونه دید دستور داد دو پیک پیش روحانی بروند و از او راه حل مشکل قحطی را بپرسند اما ایندو دوپیک را تطمیع کرد و به آنها گفت که به شاه آتاماس بگویند که مشکل حل نمی شود مگر با قربانی کردن فریکسوس در محراب خدای خدایان زئوس . شاه نیز که حرف مزدوران ایندو را نپذیرفت فریکسوس را زنجیر کرد و او را برای قربانی کردن آماده ساخت اما وی قربانی نشد زیرا قوچی با پشم طلایی از سوی نفله بانوی ابرها ظاهر شد. این قوچ می توانست سخن بگوید . فریکسوس وهله سوار بر پشت بره به پرواز در آمدند .سفر از اروپا به آسیا بود اما در بین راه هله که کودکی بیش نبود از پشت قوچ سقوط کرد و در دریا غرق شد. قوچ همراه فریکسوس به پرواز در آمد به دورترین قسمت جهان به نام کلوخیس رسید .پادشاه کلوخیس قوچ را قربانی کرد و پشم او را بر درختی انداخت که اژدهایی خطرناک از آن محافظت می کرد. بعدها دریانوردی به نام لاسون با کشتی خود به نام آرگو قوچ را به یونان باز گرداند که به پاس کار وی روح قوچ به آسمان رفت و زئوس او را تبدیل به ستاره کرد .
شگفت انــگـيــزهـا را دوست دارم

ارسال پست