بسمه تعالی
حوزه مطالعات بنده دقیقا در حوزه سیارات منظومه شمسی و مطالعه باد خورشیدی می باشد.
با توجه به اینکه در حال حاضر از تشکیل منظومه شمسی بسیار دور هستیم هر نظریه ای که بهترین و بیشترین تطابق را با واقعیات موجود داشته باشد و برپایه معادلات و قوانین فیزیکی استوار باشد شانس مقبولیت بیشتری را داشته بیشتر ماندگار خواهد بود.
در حوزه شناخت منظومه شمسی موارد زیر تقریبا ثابت شده هستند:
الف- تشکیل منظومه از ابر میان ستاره ای مولکولی تاریک واقع در سیستم محلی اوریون
ب- شارژ ابر مولکولی مذکور توسط ابرنواختر های همجوار به لحاظ متشکل بودن از اتم های عناصر سنگین
ج-تشکیل ستاره تی ثوری در مرحله اول تشکیل هسته های سیارات و گداخت مجموعه سیارات خاکی در بطن ستاره
د-کاهش سرعت حرکت وضعی خورشید (ستاره مرکزی )در تعادل با دینامیک کل سیستم و گشتاور آن
ه- حرکت انتقالی کل سیستم حول مرکز کهکشان راه شیرین در طی 225 میلیون سال یکبار
و- قوانین کپلر و جاذبه نیوتن و معادلات میدان نسبیت عام در حرکت سیارات دقیقا برقرار است
ز-قانون تیتوس -بده با اندک اختلافی در مجموعه حاکم است. همین قانون در مورد اقمار مشتری و خصوصا زحل نیز برقرار می باشد
نکته حائز اهمیتی که بنده در مقالاتم تاکید کرده ام اینکه در مورد حرکت وضعی سیارات اطلاعات و تئوری ما در مقام مقایسه طوریست که انگار تئوری مادر زمان کپلر قرار دارد
و اما در خصوص نظریه ارائه شده محاسبات لاگرانژدر دینامیک تحلیلی بوده قانون فواصل را تیتو س- بده ارائه کرده است)
1-فرضیه ای که مطرح شده با قانون تیتوس بده همخوانی پیدا نمی کند
مگر اینکه فرض کنیم میدان جاذبه خورشید آرایش مذکور را خود به خود بعد از ورود سیاره انجام می دهد.
2- سیارات به طور منظم در دیسک سیاره ای و در صفحه ای مار بر حدودا استوای خورشید شکل یافته اند . که با دینامیک منظومه مطابقت پیدا می کند
-احتمال اینکه ستاره دیگر در امتدادی دقیقا در این امتداد به خورشید نزدیک شده باشد بسیار نادر خواهد بود.اگر از زاویه ای سیاره مهمان وارد میشد .
ادامه آنرا فردا می نویسم000